صفحه نخست > دیدگاه > نگرشی مختصر در باره ی ساختار قومی افغانستان

نگرشی مختصر در باره ی ساختار قومی افغانستان

محمد عوض نبی زاده
شنبه 20 سپتامبر 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

افغانستان، از لحاظ قدامت تاریخی، یکی از کهن‌ترین کشورهای جهان بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم پیوندگاه تمدن‌های بزرگ جهان بوده و در گذشته از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار می‌رفته‌است. افغانستان به‌سبب موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی‌اش و حضور موزائیکی غنی از فرهنگ‌ها و تمدن‌های بزرگ در تاریخ هزاران سالهٔ این سرزمین به‌عنوان "چهارراهِ فرهنگ‌های باستان" یاد می‌شود. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمان و جهان‌گشایان بوده اند . مردمان افغانستان، در گذشته های دور در تراس‌های رودخانه‌ها و غارها و پناهگاه‌های صخره‌ای درمرکز, شمال و شرق این کشور امروزی می‌زیستند که صدها ابزار سنگی در ساحه‌های متعدد در دشت و صحرا از انان وجود دارندکه با قدامتی بیش از صد هزار سال بر موجودیت فعالیت‌های منظم انسان در ابتدایی‌ترین بُرهه‌های تاریخی درین سرزمین گواهی میدهند.

افغانستان نام کشوریست که بریک بخشی از سرزمین خراسان بعد از اسلام در حدود یک قرن اخیر نهاده شده است و از لحاظ تنوع قومی چهارمین کشور بر اعظم اسیا پس از هندوستان , چین و مالزیا ودر سطح جهان سی وهفتمین کشور از لحاظ داشتن تنوع قومیت ها بحساب میاید.این سرزمین دارای تنوع اقوام ,فرهنگها, زبانها و مذاهب گوناگون بوده که تنوع و ناهمگونی قومی وفرهنگی به ان اندازه است که کار برد کلمه ی ملت افغانستان بطور دقیق در ان قابل تطبیق نیست وتاهنوز درین کشور ملت واحد ایجاد نگردیده چون سیاست ضد ملی برخی ازشاهان وزمام داران از شکل گیری ملت واحد بنام ملت افغان که همه اقوام خودرا دران هویت ببینند جلوگیری کرد ه است . افغانستان به علت تكثر وتنوع اقوام وطوائف ، موزه بزرگي از نژاد ها وملل گوناگون توصيف شده است . در اين كشور مردماني از نژادهاي پشتون ، هزاره ، تاجيك ، از بك، تركمن، بلوچ ، قرقيز ، قزلباش، ايماق ، نورستاني ، كشميري ، هندو ، سيك و.. سكونت دارند.

از انجائیکه در افغانستان بیش از پنجا ه گروه قومی با ساختار و خصوصیات مختلف زیست دارند که به بیش از سی زبان صحبت و تکلم مینمایند. از لحاظ تعداد نفوس هیچ یک از اقوام در ان دارای اکثریت نیست که این ساختارمختلف قومی موجب پیچیدگی و دشواری های میان قومی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و عدم امنیت درین سرزمین گردیده است زیرا هیچ یک از اقوام عمده به تنهائی و بدون مشارکت دیگر اقوام گروه های اتنیکی قادر به ایجاد نظم و ثبات سیاسی مشروع نشده و نمی تواند به تنهائی نقش مشروع و فراگیر ملی را ایفا نماید . در افغانستان تاهنوز پروسه ی ملت سازی و تشکیل دولت – ملت و مولفه های ساختاری هویت ملی و وحدت ملی و حضور اقوام در قدرت با اسیب ها وچالش ها ی جدی مواجه و غالبا با منازعات قومی ,زبانی و فرهنگی همراه بوده اند.

واژه وساختار قوم از لحاظ سلسله مراتب درترکیب ساختاری گروه های انسانی که تاهنوز درجه بندی شده به گروهی از مردم گفته میشود که خود را از لحاظ قومیت از دیگران متمایز میدانند.در جوامع چند قومی هنوز اصطلاح قوم با رویکرد تباری ونژادی بکار برده میشود وقوم به گروهی از انسانها که دارای تبار و منشاء مشترک واقعی و فرضی و فرهنگ مشترک باشند اطلاق میشوند. بخاطر تعریف دقیق تر از قوم وجایگاه ان درسلسله مراتب گروههای انسانی باید از ساختار خانواده در بین گروه های بشری اغاز کرد و بدین ترتیب از اجتماع و پیوند دو نفری به شیوه ی خاص گروه انسانی بنام خانواده پدید میاید واز مجموعه ی چند خانواده ی به هم پیوسته و خویشاوند طایفه ایجاد میشود . از اتحاد و همبستگی چند طایفه قبیله شکل میگیرد. از همسوئی و همبستگی قبایل گوناگون عشیره بوجود میاید . از پیوند و اتحاد عشایر نزدیک به هم قوم شکل میگیرند . از کنار هم قرار گرفتن چند گروه قومی که دارای خاستگاه ومنشاء خونی و تباری مشترک باشند نژاد پدید میاید که این چهار چوب و مفهوم عمدتا به تفاوت ها و اشتراکات فیزیکی و جسمانی گروه های انسانی را میسازند.در نهایت اجتماع نژادها ی مختلف انسانی, جامعه ی بشری یا اجتماع انسانی بزرگتر بنام ملت را تشکیل میدهند.

اسم افغان وافغانستان به مرور زمان ازقبیله به قبایل وطوایف انتقال وبه تدریج ازجبال سلیمان به تمام صفحات جنوب هندو کش تا دریای سند منتقل ودرنهایت در یک قرن اخیربه تمام ملت ومملکت خراسا ن اطلاق گردید ه است . طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) پشتون ها 38% از جمعيت افغانستان را تشكيل مي دهد. در باره نسب وشجره افغانان ( پشتونها ) اختلاف نظر وجوددارد برخي آنان را از نسل اقباط مصري برخي از اولاد ضحاك وعده اي از اسباط بني اسرائيل واز فرزندان بخت النصر دانسته اند . بنا براين در باره نژاد وشجره افغانان ( پشتون ها ) نظريات متعددي ارائه شده است كه برخي بيشتر به افسانه هاي تاريخي همانند است. پشتون ها عمدتا در شرق وجنوب وبعضا در شمال وغرب كشور زندگي مي كنند . زبان اين قوم پشتو واز شاخه هاي زبان هندو اروپاي است. اكثريت قريب به اتفاق اين قوم ، پيرو مذهب حنفي از مذاهب اهل سنت اند.

هزاره ها 20% از كل جمعيت افغانستان را طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) تشكيل مي دهند عمدتا در مركز افغانستان ودر دامن كوه پايه هاي افغانستان مركزي وار تفاعات هندو كش سكونت دارند و درولايتهاي باميان ، دايكندي، غزني ، وردک میدان ,غور-, كابل، هرات ، بلخ، پروان ،اروزگان، سرپل ، بغلان,سمنگان ,بغلان و قندوزوساير مناطق كشور زندگي مي كنند. - هزاره ها مردمانی مخلئط از نژاد ترک ومغل اند که عمدتا پيرو مذهب اماميه اثني عشري , سنی و فرقه ی اسمعیلیه هستند وبه زبان فارسي دري تكلم مي كنند. از طرف رژیم ها ی استبدادی در باره مردم هزاره تلاش صورت گرفته تا هویت تاریخی وفر هنگی آنان را در ابهام قرار داده و با این مردم برخورد همراه با تبعیض برای مدت چند ین قرن انجام داده اند.

طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) تاجيكها 25% از با شندگان افغانستان را تشكيل مي دهد آنان فارسي زبان وبنابر نظر برخي از پژوهشگران ايراني تبارند. اين مردم در قسمت شمال شرقي ، غرب وجنوب شرقي و در شهرهاي بدخشان ،كابل ، هرات ،غزني، غور ومناطق ديگر پراكنده اند. اكثريت تاجيكها داراي مذهب سني هستند ومذهب شيعه نيزدر بين اين قوم پيروان زيادي دارد كه بيشتر در هرات وبعضي مناطق شمالي زیست دارند.
ازبكها 11% باشندگان کشور را طبق آمار ساز مان عفو بين الملل(1378) تشکیل داده است ازبكها مردماني ترك تبارند كه درنواحي شمال افغانستان ساكنند وعمدتا در شهرهاي مزار شريف ، شبرغان، ميمنه، قندوز, تخار , بغلان , سمنگان , سرپل ,بدخشان , هرات سكونت دارند. زبان ازبكي كه زبان اولي اين قوم است ،تركيبي از زبان تركي است اما ،زبانهای دری و پشتو زبان های رسمی دولت افغانستان میباشند و در مناطقی که گویندگان زبانی دیگر زیاد باشند آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود.

چالش های مسایل قومی در سطح منطقه و انعکاس آن در افغانستان بر پیچ و خم ابعاد جنگ داخلی افغانستان بقدر کافی افزوده است. دفاع پاکستانی ها از پشتون ها، ایرانی ها از تاجک و هزاره ها، تاجکستانی ها از تاجک ها، از بکستانی ها از ازبک های افغانستان سبب شده است که اقوام و مذاهب کشور محموله های پیشبرد ستراتیژی های مختلف و منافع متضاد کشور های رقیب همسایه در داخل افغانستان باشند. این امر زیان های قابل ملاحظه به وحدت ملی وارد آورده است چون در کشور کثیر الاقوام افغانستان معادله طبیعی قوای سیاسی به نفع پشتون ها که قرار ادعای حاکمان قبیله گرا دارای نفوس اکثریت به مقایسه اقوام دیگر ، تاهنوز فورمولبندی شده است .
نظامهای حاکم در افغانستان برای برجسته نمودن قبیله ی حاکم وزارت امور سرحدات، اقوام و قبائیل را بخاطرزیر فشار قراردادن حکومت پاکستان ایجاد نمود چنانچه در ماه جون سال ۱۹۴۷ میلادی قبل از تشکیل پاکستان در بنو پاکستان لویه جرگه‏ی تشکیل و ضمن آن صوبه سرحد انگلیسی به نام پشتونستان آزاد اعلام و خواهان آزادی و حق خود ادایت از اشغالگران انگلیسی شدند. حکومت‏ افغانستان پشتیبانی از این اعلامیه را وظیفه اخلاقی و سیاسی خود دانست که این قضیه تاهنوز بیک مشکل عمده سیاسی میان افغانستان و پاکستان تبدیل وتا هنوزدر اثر مداخلات استخبارات نظامی پاکستان باعث تداوم جنگ های خونین در کشور ما گردیده است .

رویکردها

  • کتاب رنگین کمان اقوام افغانستان نوشته ی مسیح ارزگانی سال چاپ 1390 شمسی
  • برخی از مقالات صاحب قلم
  • سایت خبری بی بی سی سال 1393 شمسی

واژه های کلیدی

ملیت ها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • طوری معلوم میشه که این نوشته توسط کدام مریض شده است. پشتون ۶۲٪ نفوس افغانستان را تشکیل می دهد. یکی از ثبوت هایش اینسته که هم در نظام های فعلی بیش ۵۰٪ حصه دارند و هم ۹۹٪ مقاومت موجود که قوای تقریبا ۴۵ کشور جهان را به زانو درآورد پشتون هستند. حال اګر عوش نبی زاده چشم و مغز دارد میتواند بفهمند.....

  • yak yadaweri ba aqa nabe awaez loghat -asherah wa ghabelah- her 2 arabi mebaschand-her 2 yak mana darand-dear makotob badi khod in mozo ra eslah koneeid . ham weten delavear afghanee ma tahrir az fiasadee nafos nemode and _jan berder agar afghanan az 20% beeschter khahnd bashand chearra az ehsayewa waa shamar geeree me terssand .

  • به جواب احمد نام بعد ادای سلام تذکر باید داد ، اول اینکه نفوس شماری اساسی و درست آن تا حال به افغانستان صورت نگرفته به کدام اساس نفوس پشتون هارا 62 در صد میگویید آیا شما پشتون های ساکن در پاکستان را هم
    حساب میکنید ؟؟؟
    پس به حساب شما بقیه سه قوم عمده باشنده اصلی خراسان یا به نام امروزی افغانستان و اقوام دیگر یعنی قوم
    بلوچ و نورستانی ، ایماق ، عرب ، شغنانی و بیات و قزل باش جمعأ 38 د ر صد هستند ؟؟؟ کدام شخص
    و اشخاص عاقل این ادعای بی معنی بی مفهوم تعصبی و تبعیضی را باورکرده میتواند یا قبول دارد جز شخص
    بی کله و بی عقل ؟؟؟
    برای آقای نبی زاده هم باید تذکرداد به کدام عقل و فراست نفوس 10 ولایت پرنفوس تورکستان افغانستان را
    اکثر شهرهای آن صد در صد تورکی زبانان اند 12 در صد قلم داد کرده اید ؟؟؟ منبع هایی که ازآن ذکرکرده
    اید همه آن تقریبی و نامکمل است و ترتیب دهنده گان آن حقیقی نبوده اند

  • دنیا را داره آب بر می داره اونوقت برادران افغان هنوز اندر خم یک کوچه دعوای قومی و مذهبی هستند
    ما همه امت واحده محمد (ص) هستیم پیروان واقعی او باید به ریسمان محکو الهی چنگ بزنند و در برابر استکبار بجنگند
    تورا به خدا بیدار شوید

  • کامنت 19.07 محترمه زینب سلام
    همه باشنده های افغانستان از دنیا بی خبر نیستند با هم و با دنیا د ر خوب مناسبات زندگی میکنند عقیده اسلامی
    پیروان حقیقی قرآن هستند ، اما بعضی بی عقل ها مثل احمد نام کامنت 00.08 کله خر پیدامیشود احمقانه خود و قبیله خود را بی اساس و بی مناسبت احمقانه ، از سایرین ما فوق میداند ، طبعأ جواب دندان شکن هم میشنود
    صدایش به درونش خپه میشود باز چشمان خود را لوق . لوق دهنش وازمیماند . و به ترورستی و اسلام دشمنی
    شان بی شرمانه بی حیا افتخار هم میکند

  • در سال 1334 هش دولتهای ترکیه، عراق ، ایران، پاکستان واضلاع متحده امریکا پیمان نظامی مشترک یا (پکت بعداد) راتشکیل میدهند ودرهمین سال از حکومت افغانستان میخواهند تاعضویت پکت مذکور رابپذیرد.

    از آنجائیکه پیوستن به پکتهای نطامی ازیکطرف بیطرفی عنعنوی افغانستان را خدشه دارمیکرد وازجانب دیگرهمبستگی نظامی با پاکستان حکومت افغانستان را وامیداشت تا به ادعای افغانهای ماورای خط دیورند برای آزادی شان خط بطلان کشیده وخلاف ارادهء مردم افغانستان ، خط منحوس دیورند رابرسمیت بشناسد، بناآ محمد داود صدراعظم از چنین همکاری ننگین سرباز میزنند ومقابلتا دولت پاکستان درهمین سال با حمایت هم پیمانان خویش مناطق پشتونها وبلوچها راکه تا آنوقت دارای خودمختاری داخلی بودند، مدغم بحکومت مرکزی پاکستان ساخته رسما اعلان میکند.

    ناگفته نماند که درزمان تسلط انگلیسها درهند، بعد ازمعاهدهء خط دیورند، پشتونهای ماورای خط دیورند قسما مستقل (مانند وزیرستان) و بعضی ایالات آن مانند باجور، کویته وغیره استقلال داخلی داشتند.

    حکومت پاکستان با اعلام سلب آزادی قبایل پشتون وبلوچ، با تظاهرات شدید وخونین افغانهای ماورای خط دیورند مواجه میگردد. بخاطرباید داشت که این قضیه در زمانی بوقوع پیوسته بود که هنوز پاکستان ده ساله نشده بود. از آنرو مسلمانان سراسرجهان ، خصوصا مردم مسلمان افغانستان، خورسندی خاصی از تشکیل حکومت تازه مسلمالنها درنیم قاره هند داشتند، و تصورمیشد درین موضوع از حکومت پاکستان حمایت کنند. درچنین شرایطی پشتونها وبلوچهای ماورای خط دیورند شدیدا انتظارهمدردی حکومت ومردم افغانستان رامی کشیدند.

    بناآ حکومت افغانستان در دوراهیی قرارگرفته بود که هم عبور از آن و هم توقف درآن خفه کننده بود. درنتیجه مجلس وزراء افغانستان باین نتیجه رسید که حکومت توسط اعلامیه رسمی از خواست و موقف افغانهای ماورای خط دیورند حمایت و ازعاقبت ناگوار آن بحکومت پاکستان اخطاربدهد. اول پنداشته بودند که اعلامیه از طرف وزارتخارجه صادرگردد، ولی بهتر دانستند تا شخص صدراعظم ناعاقبت اندیشی پاکستان را پیرامون سلب حقوق پشتونها بحکومت پاکستان اخطارداده و از حقوق برحق افغانهای ماورای خط دیورند دریک بیانیهء رسمی حمایت نمایند.

    پس از آنکه نظریات و گفته های صدراعظم در یک بیانیه جمله بندی و پذیرفته شد، گفتند: امروز شام همراه با وزیرمعارف (داکترعبدالمجیدخان) ، شاروال کابل (داکترمحمدآصف سهیل)، و رئیس پوهنتون (پوهاند داکتر اصغرخان) بخانه ام بیائید. همه با هم بخانهء شان رفتیم ، و ضمن اینکه با هم چای می نوشیدیم، محمد داود گفت : اظهار همدردی با پشتونها و بلوچها درحال حاضر یک وجیبهء ملی است، اما آگاه کردن وباز جلب حمایت مردم از اعلامیهء دولت، آنهم باین زودیها وبصورت خودبخودی، بعید بنظرمی آید. سپس بوزیرمعارف گفت : از شما و رئیس صاحب پوهنتون خواهش میکنم تا تعدادی از محصلین و شاگردان لیسه ها را تشویق نمائید تا بامعلمین خویش جهت حمایت از اعلامیه دولت در شهر کابل مظاهره کنند، و همچنان بشاروال کابل گفت از مدیران نواحی کابل بخواهید تا با اهالی نواحی خویش (بدون فشار) درمظاهره اشتراک نمایند .

    محمد داود متن بیانیهء خودرا بداکترعبدالمجیدخان سپرد، نمیدانم چرا داکترمجیدخان بمن نگریست وسپس بصدراعظم گفت : با اطمینان بشما میگویم که مردم از شنیدن این بیانیه تحریک واز اداره بیرون خواهندشد. شاروال کابل گفت : اگر طرف ما غیر از حکومت اسلامی پاکستان میبود، امکان آن وجود داشت تا مردم تحریک شوند .

    آنگاه داکترعبدالمجیدخان اضافه کرد : درضمیر این مردم مسایل ملی بالاتر ازهمه چیز و در تاروپود این مردم وطنپرستی بشکلی عجین شده است که اگر این اعلامیه با همین متن از زبان صدراعظم بمقابل حکومت عربستان سعودی هم شنیده شود، مردم قیام میکنند، تا چه رسد به پاکستان .

    قرداشب محمد داود بیانیهء خویش را دربارهء حمایت و همدردی از خواست و موقف پشتونها و بلوچهای ماورای خط دیورند واخطار به پاکستان، از رادیو کابل قرائت کردند . تاجائیکه رادیو شنیده شده بود ( در سال 1334 کمترخانه ها دارای رادیو بودند، اکثرمردم خبرهارا از طریق لودسپیکر هائیکه در چهارراهی ها نصب شده بود، می شنیدند)، خصوصا در شهر کابل، فردای آن بجای اینکه استادان و معلمین ، محصلین و متعلمین رابمظاهره تشویق کنند، برعکس محصلین پوهنتون وشاگردان لیسه ها استادان و معلمین خود رابه پیش انداخته با جمع کثیری از مردم درمیان راه همراه میشدند وباشعارهای مرگ برپاکستان و زنده باد پشتونستان، مظاهره کنان طرف شهر، خصوصا باستقامت سفارت پاکستان سرازیر میشدند.

    درنزدیکی سفارت پاکستان شخصی بنام داکتر احمدی(معاون داکتر ومتقاعدبود) پیشتا ز مظاهره چیان میشود وبعد از لت وکوب چند نفر پولیس محافظ ، داخل سفارت میشوند وبا پایان کردن و آتش زد ن بیرق پاکستان ، بیرق پشتونستان را بالای سر دروازهء سفارت نصب میکند، و با پیروی از وی، با یک چشم بهم زدن، در ودیوارو هست و بود سفارت را مظاهره چیان آتش میزنند.

    سوختاندن سفارت پاکستان درکابل از جانب مظاهره چیان ، شام همان روز سرخط سرویسهای خبری جهان شده بود و فردای آنروز سفرای متحابه مقیم کابل از آنچه در سفارت پاکستان رخ داده بود، به نمایندگی از کشورهای خویش بوزارت خارجه آمده و اظهار تاسف میکردند. فردای آن برسم احتجاج قونسلگری و وکالت تجاری افغانستان درپشاور از طرف عمال پاکستان مورد حمله قرارگرفته و حریق میشود، و دولت پاکستان راه ها ی ترانزیتی عنعنوی را بروی افغانستان بسته اعلام میکند .

    ازشنیدن خبرهای تهدید آمیز پاکستان باردیگر محصلین پوهنتون ، دارالمعلمین ها، ابن سینا و چند لیسهء دیگر باتعدادی از مردم در سرک بین کوته سنگی و دهمزنگ جهت مظاهره بسوی کابل تجمع کرده میرفتند. صدراذعظم پیام کوتاهی بمحصلین نوشت ومرا گفت برو آنرا به آنها بخوان و خواهش کن بمنظور حفظ امنیت راهی درس خانه های خود شوند.

    تاجائیکه بخاطر مانده ، صدراعظم درپیام خود با قدردانی و احترام از حمایت و همدردی محصلین و مردم پیرامون استرداد حقوق افغانهای ماورای خط دیورند، سپساگذاری وخواهش کرده بود که بالای او اعتماد د داشته باشند که تا زنده است از حق تعیین سرنوشت افغانهای ماورای خط دیورندحمایت خواهد کرد. بهزار زحمت ومشکل از بین اندوه جمعیت از ده مزنگ تا محل ایستگاه پولیس روبروی دیپوی ادویه درکارته 4 رسیدم و درآنجا تقاضا نامه صدراعظم را تا جائیکه توان داشتم به آواز بلند خواندم . خوشبختانه ازهر کنج وکنارصداها برآمد که ما اعتماد داریم و ازصدراعظم حمایت میکنیم.

    پیامهائیکه از سفرا ی افغانستان در خارج میرسید ازنا خشنودی حکومت های متوقف فیها حکایت میکرد. واقعآ آنچه رخ داده بود، تا ان روزگارکمتر شنیده شده بود که سفارت یک کشور مقیم کشور دیگری بدست مظاهره چیان به آتش کشیده شده باشد. عدم رضائیت و تشویش پادشاه افغانستان از آن پیش آمد، از کسانیکه با پادشاه ملافات داشتند بوضاحت دیده و شنیده میشد. درچند نقطهء سرحدی در سمت جنوبی و شرقی افغانستان، دسته جات کوچک ملیشه های پاکستان حمله ورشدند و باز زود فرار میکردند، و هر آن احتمال حملات بزرگتر پاکستان انتظاز برده میشد.

    بنابرآن بمنظورجلوگیری ازحملات ماجراجویانهء پاکستان وتقویهء اردو، حکومت مجبورشد تا اعلان سفربری صادرکند. این اعلامیه دولت از طریق رادیو افغانستان اعلان گردید. اعلاان سفربری احضار ده دورهء عساکر احتیاط را تقاضا کرده بودو در ضمن بولایات افغانستان هدایت داده شد تا از جلب اجباری عساکراحتیاط جدا خود داری کنند تا بدینگونه فهمیده شودکه آیا مردم خوش برضا حاضر اند ازحقوق برادران خویش درماورای خط دیورند دفاع نمایند ویا اینکه آنها را بفراموشی سپرده اند.

    اعلان سفربری با استقبال شگفت انگیز (بالاترازتصور وانتظار) مردم افغانستان روبروشد، استقبال شگفت انگیزی که واقعا از خود وبیگانه را شگفت زده ساخته بود، زیرا فردای اعلامیه هزاران نفر درنواحی مختلف شهرها و مدیریت های مکلفیت برای خدمت زیربیرق جهت دفاع از خواسته های برادارن ماورای خط دیورند در سرتاسرافغانستان پشت به پشت صف بسته بوئدند. تعداد داوطلبان غیر نظامی هردم بیشتر و بیشتر از عساکر احتیاط در تحت جلب میشدند . بروزهای دوم و سوم اعلامیه درسرتاسر افغانستان مردم درمساجد جمع میشدند و ازموقف حکومت برای دفاع از حقوق پشتونها و بلوچهای ماورای خط دیورند حمایت میکردند.

    در دو روز اول بیش از یکصد هزارنفرثبت نام شده بود واگردوایر توانایی ثبت نام رامیداشتند، بیگمان ثبت نام اشخاص از یک ملیون هم تجاوز میکرد. بصدها استاد ومعلم و داکتر و دواساز و نرس وهم مامورین دولت برای خدمت زیربیرق یکی پشت دیگر داوطلبانه ثبت نام میکردند. سرو صدا وهیاهوی مردم افغانستان بضد اعمال پاکستان درسراسرجهان بطورعجیبی پیچیده بود. روزنامه نگاران زیادی ازخارج کشورتقاضای ویزه افغانستان راداشتند وبسفارتخانه های افغانستان هدایت شده بود تا بدون تعلل بخبرنگاران ویزه صادرکنند.

    درآنروزها درافغانستان میدان هوایی وخطوط هوایی وجود نداشت ، بناآ اکثرخبرنگاران از راه ایران از طریق زمین وارد افغانستان میشدند. مامورین سرحدی بخبرنگاران تفهیم میکردند که در هرنقطهء افغانستان و ازهرفردافغان در بارهء آنچه درافغانستان میگذرد پرس وپال کرده میتوانند ، ولی هزار افسوس که دولت افغانستا توان مالی و تجهیزات نظامی کافی نداشت تاازین نیروی عظیم بشری توام با احساسات وجذبات بینظیرملی، وتوام با وحدت وهمبستگی ملی، برای حمایت از تقاضای افغنهای ماورای خط دیورند ، استفاده کرده میتوانست. از آنرو حکومت اعلامیه پشت اعلامیه نشر و از احساسات غرور آفرین مردم وعشق و علاقهء آنها بدفاع از سرزمین مقدس شان و حقوق افغانهای ماورای خط دیورند سپاسگداری مینمود، بلکه ازمردم تقاضا میکرد تا دوباره بکار وبار و زندگی خویش مشغول شوند و بیشتر برای ثبت نام بدفاتر دولتی مراجعه نکنند.

    در اثر این واقعات ، خصوصا تجمع بیسابقه و غرور آفرین مردم افغانستان و استقبال بسیار گرم توام با جوش و خروش وهمنوایی با پشتونها وبلوچها درماورای خط دیورند، خوشبختانه چهرهء سیاسی افغانستان بطور مثبت دگرگون شد و از انزوا بیرون برآمد. بعد از آن افغانستان در صف کشور های غیرمتعهد بحیث عضو موسس ومتعهد قرارمیگیرد وباحفظ بیطرفی خویش از جنبشهای آزادی بخش کشور های تحت استعمار برای حصول آزادی شان سعی و حمایت میکند. بعد از آن از حملات ملیشای پاکستان درسرحدات افغالنستان دیگر خبری نبود و از تهدیدات وبلند پروازیهای حکومت پاکستان بضد افغانستان بکلی کاسته شده بود، بطور مثال :

    صدراعطم پاکستان بعد ازحریق سفارت کشورش درکابل ، بجواب خبرنگاران گفته بود که : "" ما هراقدام انتقا م جویانه که مناسب دانیم ، خواهیم گرفت، مگر اینکه صدراعطم افغانستان شخصا بسفارت پاکستان درکابل رفته از آنچه رخ داده معذرت بخواهد وبیرق پاکستان را دوباره بالای سفارت ما بلند کند..."" و بجواب روزنامه نگاردیگری که پرسیده بود در بارهء آتش سوزی قونسلگری و وکالت تجاری افغانستان در پشاور چه نظر دارید؟ گفته بود تا حال چنین اطلاعی را دریافت نکرد ه ام.

    پس از اعلام سفربری درافغانستان و جوش وخروش آن در بین پشتونها و بلوچهای خط دیورند، مثلیکه حکومت پاکستان بحساب خود رسیده بود، زیرا بعوض اعمال تهدید آمیزیا تهدیدات شفاهی، دولت پاکستان وهم پیمانان شان دست بکار مصالحه میشوند( بیگمان بمیل پاکستان) وبرای ر فع کشیدگی بین طرفین ، اولین هم پیمان پکت نظامی بغداد یعنی دولت ترکیه وسپس شاه ایران واسطه میشود تا راه مذاکره و مصالحه را بین دو کشور جستجوکنند، و بدنبال آن پادشاه عربستان سعودی نیز علاقمندی و میانجیگری خویش را اعلام میدارد. درجریان مذاکرات ( از طریق میانجی ها) بین حکومات افغانستان و پاکستان برای رفع آنچه در پیش آمده بود، حکومت پاکستان برای فرونشاندن خشم پشتونها و بلوچها ی ماورای خط دیورند واحتمالا مساعد ساختن زمینه برای مصالحه ، بدون سروصدا ازموضوع جنجال برانگیزحذف خود مختاری پشتونها و بلوچها منصرف میشود. بنابرآن هنگامیکه هیات مصالحه و میانجی نتایج حاصله و نظریات خود را بطرفین ارائه میکند، هردو طرف آنرا می پذیرند.

    هیات میانجی نظریه داده بود که هم طرف افغانستان و هم جانب پاکستان از حفاظت وحراست حریم سیاسی یکدیگر غفلت کرده اند، بنابران دریک زمان واحد بیرق سفارت پاکستان درکابل و بیرق قونسلگری افغانستان در پشاور از جانب وزرای خارجه افغانستان و پاکستان برافراشته شودکه هردو کشور همچنان کردند. وبدینسان روابط سیاسی هردوکشور و رفت وآمد بین آنها از سر گرفته شد.

  • 2

    جناب داکتر صاحب هاشمیان ! از من تقاضا نموده اید سرگذشت سفربری زمان صدارت محمد داود را بنویسم، آنچه درحافظه بود تحت عنواذن (سفربری دیروز وبی سفری امروز) مختصر نوشتم. و درین باره اسطوره ای بیادم آمد که سالهای سال قبل عالم متبحر، فقیرمشرب و درویش صفتی بنام (ملا عثمان) دریکی از قریه جات بالابلوک ولایت فراه که همین اکنون قبرش زیارتگاه خاص وعام است، مدرس و ملا امام مسجدی بود. آن مرحوم تعدادی ازبچه های مردم بینوا را درآن مدرسهء شباروزی مسجد نگه داری و تدریس میکرد وکمک مردم بینوا ودرماندهء آنجا بمدرسه فقط نان خشک بود. طلاب مندرسه که ازخوردن غذای یکنواخت (نان خشک) دلگیر شده بودند، از ملا صاحب روغن خواستند. بهدایت ملا، طلاب دیگ کلانی را ازمنزل خانصاحب بعاریت گرفته کنار کاریز گذاشتند و از آب لبالبش کردند. ملا نزدخالق به عجز شد وسربسجده گذاشت و ( قل هوالله ...) میخواند، و زمانیکه سر از سجده بلند کردو بجانب دیگ دید، همه آب دیگ روغن شده بود. طلاب مذکور که روغن سازی را باین سادگی دیدند، چیزی خود خوردند وچیزی به غربای ده هدیه کردند. و سپس همان دیگ را باردیگر ازهمان آب کاریز پرکرده و همه باطراف دیگ حلقه زده بسجده رفتند وشروع کردند بخواندن (قل هوالله...) ومانند ملا برآب دیگ دم میکردند، اما آب روغن نشد که نشد... باردیگر از سرشام تا دم صبح عین عمل را تکرار کردند، بازهمان آب بود و همان دیگ خان! دانشمندی که شاهد صحنه بود گفت : درست است که دیگ دیگ همان خان وآب هم آب همان کاریز و(قل هوالله...) هم عین قل هوالله در قران شریف است، اما برای روغن شدن آب، دم کردن ملا عثمان ضرورت است، نه از تو ونه از من !

    مردم افغانستان همان رادمردان غرورآفرین دیروزی اند که برای آزادی یک وجب خاک وطن شان جان میدادند و امروز هم بچشم سر می بینند که برای آزادی جان میدهند. ولی افسوس و هزار افسوس که امروز از ملا عثمان خبری و از پاسبان وطن شان اثری نیست . مگر نشنیده اید که از جور روز گار درآرامگاه شیر، روباه چوچه میکشد و از گردش ایام آشیانهء بلبل لانهء زاغ وزغن میشود. درچنین روز و روزگاری که مردم افغانستان با عساکر بیش از 40 کشورجهان مشت و گریبان اند، خرتازی همسایگان در سرزمین راد مردان افغان شباهت به چوچه دادن روباه در خانه شیر دارد. ومن الله التوفیق – محمد حسن شرق - 28 اکتوبر 2 1 0 2

  • کامنت های 14.59 و 15.00 لافوک از زمان داقیونس مانده

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس