تشکر از ابراز نظر شما و هم از اشاره در مورد تنقیضات موجود در قران.
ایمان و عقیده در واقعیت بنیادی است در بین عابد و معبود، که نمیشود آنرا به تعریف و یا به نمایش گذاشت.
اینکه بنده در شروع مطلب نوشته ام:
"زمان بود که من هم میخواستم نعوذام بالله ناخدا شوم..."
تنها تشابهی بود منحیثِ یکی از هزاران شکاکین که در بارۀ موجودیت خالق یکتا مطمئن نبوده و مشکوک هستند. و ازینکه شماآنرا از روی معنی لفظیش مدرکی برای خود درست کرده و قضاوتِ در بارۀ شخصیت و ایمانم نموده اید با تأسف باید بنویسم که درک شما همانند آقای بابک روشن ضمیر، عجولانه و میانتهی بوده و ظاهر پرستی شمرده میشود.
و هم بدلیل همینگونه تناقض که شما برداشت کرده اید، در قران برای نجات انسان از گمراهی و خرافات و برداشت های نادرست، واضحا" آمده است که:
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم فان تنازعتم في شيء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الآخر ذلك خير و احسن تاويلا (سوره4(59)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الامر ( اوصياى پيامبر) را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است. (سوره4(59)
و همگى به ريسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت)، چنگ زنيد ، و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد; اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد; شايد پذيراى هدايت شويد. (103)
بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند. (104)
و در پایان باید بنویسم که خوشبختانه منحیثِ یک فرد شیعۀ اسمعیلیه به فضل و مرحمت خداوند هیچگونه مشکلی در پیروی از امیرالموءمنین و ریسمان خدا که بآن اشاره شده نداشته و برعکس برداشت شما، بنده پیروی از ملاعمر و ... نمی نمایم.
و با موافقت در ارائۀ مثال شما در مورد معمار و نجار ، لطفا" حل مطلب را در آیات فوق الذکر جستجو نمائید.
رفیق غرجی علیکم سلام.
تشکر از ابراز نظر شما و هم از اشاره در مورد تنقیضات موجود در قران.
ایمان و عقیده در واقعیت بنیادی است در بین عابد و معبود، که نمیشود آنرا به تعریف و یا به نمایش گذاشت.
اینکه بنده در شروع مطلب نوشته ام:
"زمان بود که من هم میخواستم نعوذام بالله ناخدا شوم..."
تنها تشابهی بود منحیثِ یکی از هزاران شکاکین که در بارۀ موجودیت خالق یکتا مطمئن نبوده و مشکوک هستند. و ازینکه شماآنرا از روی معنی لفظیش مدرکی برای خود درست کرده و قضاوتِ در بارۀ شخصیت و ایمانم نموده اید با تأسف باید بنویسم که درک شما همانند آقای بابک روشن ضمیر، عجولانه و میانتهی بوده و ظاهر پرستی شمرده میشود.
و هم بدلیل همینگونه تناقض که شما برداشت کرده اید، در قران برای نجات انسان از گمراهی و خرافات و برداشت های نادرست، واضحا" آمده است که:
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم فان تنازعتم في شيء فردوه الى الله و الرسول ان كنتم تؤمنون بالله و اليوم الآخر ذلك خير و احسن تاويلا (سوره4(59)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الامر ( اوصياى پيامبر) را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است. (سوره4(59)
سورة آل عمران
103 وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
و همگى به ريسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت)، چنگ زنيد ، و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد; اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد; شايد پذيراى هدايت شويد. (103)
104 وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند. (104)
و در پایان باید بنویسم که خوشبختانه منحیثِ یک فرد شیعۀ اسمعیلیه به فضل و مرحمت خداوند هیچگونه مشکلی در پیروی از امیرالموءمنین و ریسمان خدا که بآن اشاره شده نداشته و برعکس برداشت شما، بنده پیروی از ملاعمر و ... نمی نمایم.
و با موافقت در ارائۀ مثال شما در مورد معمار و نجار ، لطفا" حل مطلب را در آیات فوق الذکر جستجو نمائید.
تشکر.