آقای ولی ! باکمال میل میخواهم برایتان ثابت بسازم که ما همیشه از منطق اوغانی استفاده نموده ایم ، منتها آرزو دارم برای لحظۀ قبای اندیشه و تفکر قومی را ار سر برکشید ، تا حقایق را نه از دریچه پشتنوالی ، بلکه از جایگاه و دیدگاه یک انسان متمدن و وارسته از علایق قبیلوی ببینیم . شما فرموده اید اگر من منطق را به دو بخش انسانی و اوغانی آن در محافل چیزفهمان در میان بگذارم یا به سیلیی که میخورم حس شنوایی خود را از دست میدهم یا دندان خود را ! فکر میکنم چنین است هدف تان ! درست فهمیده ام یا چطور ؟
ولی جان ! درین مقطع زمانی ما نتنها که کر هستیم بلکه مانند شکسپیر اوغانی تان جناب خوشال بابا ، دندان هم نداریم به سبب همان سیلی محکمی که خورده ایم . اینکه این حقیر نوشته است ما دو منطق ( اوغانی و انسانی ) را به تجربه نشسته ایم علت ها دارد .
1 _ در منطق انسانی هیچگاه گنجایش ندارد و قابل پذیرش نیست که از هویت پر بار خود چشم پوشی نموده و هویت کاذب اوغانی را بر گزیده و تبلیغ نماییم ، در صورتیکه هویت و شناسایی اوغانی اصلأ وجود خارجی ندارد . با این سیلی هویت اوغانی چنان کر و کور و بی دندان شده ایم که تا زنده ایم نه شنیده میتوانیم ، نه دیده میتوانیم ونه به چیزی دندان زده میتوانیم . ( مانند بابای شکسپیر تان )
2 _ در هیچ منطق انسانی ، شما با دست کاری نمودن تاریخ و سرزمینها بر خورد نخواهید کرد بلکه همیشه شاهد هستیم که مردمان جهان کوشش میکنند تا به اصلیت و گذشتۀ خود بپیوندند و نام نامی گذشته گان خود را زنده سازند . اما ما با منطق اوغانی خود تمام اصالت و گذشتۀ خود را ملغا قرار داده ، دوباره بازنگری نموده و نامهای خیالی و دلخواه خود را جانشین آن نموده ایم .( سبزوار ، بوینه قره ، آقتیپه ، بهاوالدین و غیره و غیره ) آیا این منطق انسانیست یا اوغانی ؟
3 _ اضافه از دوصدوپنجاه سال است که تا داریم با ناموس ، حیثیت و آبروی وطن خویش بازی و معامله میکنیم ، با انگلیس ، روس ، پاکستان و اینک با جهانگشایان غرب بخاطر رسیدن به قدرت تفاهم میکنیم ، قرارداد میبندیم و باز بی غیرتانه از غیرت اوغانی صحبت می کنیم . حضور انگریزان ، روسها ، پنجابی ها و ملتانی های پاکستان و اینک لشکر ناتو ، باعث شده که چنان لگدی محکمی به نرمگاه غیرت اوغانی ما بخورد که از تکثر غیرت مانده ایم ونمبدانیم ای این بار خجالتی و بی غیرتی را به کدام در بریم . آیا این بی آبرویی زادۀ همان غیرت اوغانی نیست ؟
در مجموع پول ما اوغانی شده ، هویت ما اوغانی شده ، غیرت ما اوغانی شده ، دستار ما شمله اوغانی پیدا کرده ، سوسیالیزم ما اوغانی بود و اینک دموکراسی ما اوغانی شده ، اسلام ما اوغانیست و بلآخره نام نامی ما اوغانی شده ! اینهمه فجایع و جنایات زیر نام وحدت نا ملی انجام یافته آیا اینهمه اوغانی خواهی و اوغانی سازی زادۀ تفکر و منطق اوغانیست یا انسانی ؟ یا اینکه شما چیزی دیگری فکر میکنید ؟
ولی جان ! قهرمانان شهنامه از دو دوره اند دورۀ پیشین یا باستان و دوره های متوسط یا دوران کیانی .
از سروده های اوستا که در سودۀ 25 آن آمده ( جمشید خوب رمه در پای کوه هُکَر، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند او را پیشکش آورد... ) دانسته میشود تاریخی را که فردوسی به سروده گرفته اضافه از چهار هزار سال میشود که از جمشید و فریدون شروع الی زمان غزنویان ختم میشود درین دوران صدها سلطنت و پادشاهی ظهور نموده و گذشته اند . ( دقیق نمیدانم )
در ارتباط شخص دوست داشتنی من که احمدشاه مسعود باشد سخت اشتباه کرده اید . شما هیچگاهی در هیچ یک از پیامهایم برخورد نخواهید کرد که از مسعود توصیف و تمجید کرده باشم . در جنگ های داخلی اوغانستان هیچ گروپ ، حزب و تنظیمی برائت ندارد . این مردم خواهند بود که محکمه خواهند نمود که کی چی کرده ، نه من و نه شما . این منطق انسانی خواهد بود که هر گنهگار را مطابق اعمالش محکوم نماید نه به اساس شناخت قومی ، قبیلوی و تنظیمی . آنگه منطق اوغانی و قانون پشتونوالی برای همیش از بستر جامعه ما رخت خواهد بست .
در اخیر این سروده ناب فردوسی بزرگ را به شما و همۀ کابل پرسیان تقدیم میدارم :
نباشد همی نیک و بد پایدار _____ همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی ______ همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت ______ بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهانخدای _______ تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد ______ ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نیکی بباید تن آراستن ______ که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی ______ شبی در جهان شادمان نغنوی
آقای ولی ! باکمال میل میخواهم برایتان ثابت بسازم که ما همیشه از منطق اوغانی استفاده نموده ایم ، منتها آرزو دارم برای لحظۀ قبای اندیشه و تفکر قومی را ار سر برکشید ، تا حقایق را نه از دریچه پشتنوالی ، بلکه از جایگاه و دیدگاه یک انسان متمدن و وارسته از علایق قبیلوی ببینیم . شما فرموده اید اگر من منطق را به دو بخش انسانی و اوغانی آن در محافل چیزفهمان در میان بگذارم یا به سیلیی که میخورم حس شنوایی خود را از دست میدهم یا دندان خود را ! فکر میکنم چنین است هدف تان ! درست فهمیده ام یا چطور ؟
ولی جان ! درین مقطع زمانی ما نتنها که کر هستیم بلکه مانند شکسپیر اوغانی تان جناب خوشال بابا ، دندان هم نداریم به سبب همان سیلی محکمی که خورده ایم . اینکه این حقیر نوشته است ما دو منطق ( اوغانی و انسانی ) را به تجربه نشسته ایم علت ها دارد .
1 _ در منطق انسانی هیچگاه گنجایش ندارد و قابل پذیرش نیست که از هویت پر بار خود چشم پوشی نموده و هویت کاذب اوغانی را بر گزیده و تبلیغ نماییم ، در صورتیکه هویت و شناسایی اوغانی اصلأ وجود خارجی ندارد . با این سیلی هویت اوغانی چنان کر و کور و بی دندان شده ایم که تا زنده ایم نه شنیده میتوانیم ، نه دیده میتوانیم ونه به چیزی دندان زده میتوانیم . ( مانند بابای شکسپیر تان )
2 _ در هیچ منطق انسانی ، شما با دست کاری نمودن تاریخ و سرزمینها بر خورد نخواهید کرد بلکه همیشه شاهد هستیم که مردمان جهان کوشش میکنند تا به اصلیت و گذشتۀ خود بپیوندند و نام نامی گذشته گان خود را زنده سازند . اما ما با منطق اوغانی خود تمام اصالت و گذشتۀ خود را ملغا قرار داده ، دوباره بازنگری نموده و نامهای خیالی و دلخواه خود را جانشین آن نموده ایم .( سبزوار ، بوینه قره ، آقتیپه ، بهاوالدین و غیره و غیره ) آیا این منطق انسانیست یا اوغانی ؟
3 _ اضافه از دوصدوپنجاه سال است که تا داریم با ناموس ، حیثیت و آبروی وطن خویش بازی و معامله میکنیم ، با انگلیس ، روس ، پاکستان و اینک با جهانگشایان غرب بخاطر رسیدن به قدرت تفاهم میکنیم ، قرارداد میبندیم و باز بی غیرتانه از غیرت اوغانی صحبت می کنیم . حضور انگریزان ، روسها ، پنجابی ها و ملتانی های پاکستان و اینک لشکر ناتو ، باعث شده که چنان لگدی محکمی به نرمگاه غیرت اوغانی ما بخورد که از تکثر غیرت مانده ایم ونمبدانیم ای این بار خجالتی و بی غیرتی را به کدام در بریم . آیا این بی آبرویی زادۀ همان غیرت اوغانی نیست ؟
در مجموع پول ما اوغانی شده ، هویت ما اوغانی شده ، غیرت ما اوغانی شده ، دستار ما شمله اوغانی پیدا کرده ، سوسیالیزم ما اوغانی بود و اینک دموکراسی ما اوغانی شده ، اسلام ما اوغانیست و بلآخره نام نامی ما اوغانی شده ! اینهمه فجایع و جنایات زیر نام وحدت نا ملی انجام یافته آیا اینهمه اوغانی خواهی و اوغانی سازی زادۀ تفکر و منطق اوغانیست یا انسانی ؟ یا اینکه شما چیزی دیگری فکر میکنید ؟
ولی جان ! قهرمانان شهنامه از دو دوره اند دورۀ پیشین یا باستان و دوره های متوسط یا دوران کیانی .
قهرمانان و پادشاهان دوره باستان :
آبتین ( آتبین ) ، ارنواز ، ایرج (پسر فریدون ، تور (پسر فریدون)، جمشید ، جندل ، زو ، کيومرث ، سلم (پسر فریدون ) ، سيامک ، شهرناز، ضحاک ، طهمورث ، فرانک (مادر فریدون) ، فريدون ، کاوه آهنگر، هوشنگ ، گرشاسب ، مرداس و نوذر
پادشاهان و قهرمانان دوران کيانی و یا آریایی
اسفندیار، بهمن ، بیژن ، توس (پهلوان) ، تهمينه ، داراب ، دارا ، رستم ، رودابه ، رهام ، زال ، سودابه ، سهراب ، سیاوش ، فرنگیس ، کیکاووس ، کیخسرو ،کیقباد ، گشتاسب ، گودرز ، گیو ، لهراسب ، منیژه ، هما و آرش کمانگیر .
از سروده های اوستا که در سودۀ 25 آن آمده ( جمشید خوب رمه در پای کوه هُکَر، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند او را پیشکش آورد... ) دانسته میشود تاریخی را که فردوسی به سروده گرفته اضافه از چهار هزار سال میشود که از جمشید و فریدون شروع الی زمان غزنویان ختم میشود درین دوران صدها سلطنت و پادشاهی ظهور نموده و گذشته اند . ( دقیق نمیدانم )
در ارتباط شخص دوست داشتنی من که احمدشاه مسعود باشد سخت اشتباه کرده اید . شما هیچگاهی در هیچ یک از پیامهایم برخورد نخواهید کرد که از مسعود توصیف و تمجید کرده باشم . در جنگ های داخلی اوغانستان هیچ گروپ ، حزب و تنظیمی برائت ندارد . این مردم خواهند بود که محکمه خواهند نمود که کی چی کرده ، نه من و نه شما . این منطق انسانی خواهد بود که هر گنهگار را مطابق اعمالش محکوم نماید نه به اساس شناخت قومی ، قبیلوی و تنظیمی . آنگه منطق اوغانی و قانون پشتونوالی برای همیش از بستر جامعه ما رخت خواهد بست .
در اخیر این سروده ناب فردوسی بزرگ را به شما و همۀ کابل پرسیان تقدیم میدارم :
نباشد همی نیک و بد پایدار _____ همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی ______ همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت ______ بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهانخدای _______ تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد ______ ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نیکی بباید تن آراستن ______ که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی ______ شبی در جهان شادمان نغنوی