Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 34783

خدمت آقای ولی !

2 جنوری 2010, 10:52, توسط مزاری

آقای ولی ! قبل از خدا حافظی چند نکتۀ است که باید خاطر نشان سازم .

شهنامه از موخذ شهنمامه ابومنصوری به سرمایه و کوشش ابومنصورمحمد بن عبدالرزاق طوسی به نبشتار آمد که این شاهنامه برگرفته از شاهنامه ابوالموید بلخی و خدای‌نامه‌های ایران باستان بوده‌است و فردوسی شاهنامه ابومنصوری را به نظم درآورده است ، وشما نمیدانم با کدام استدال و منطق داد میزنید که شهنامه بدون موخذ سروده شده . کسیکه یک حقیقت را نپذیرد ، برایش خیلی ساده است از تمام حقایق چشم بپوشد . شما نوشته اید : ( ... کشور ما یک معقولهً هم وجود دارد که میگویند ( تو که قدر سیب مرا نمیکنی< مه باغِته چطور کدیم). ) نمیدانم آقای ولی این ضرب المثل مردمی را درکجای کشور خود شنیده اید ؟ ما که چنین مثل چطور کدیم نداریم ! در اصل این مثل مردمی شکل دیگری دارد و مفهوم دیگری را افاده میکند .

کسیکه قدر یک سیب را نداند ، تمام باغ را بخورد هیچ است کسیکه قدر یک سیبه ندانه تمام باغه بخوره هیچ اس . بلی آقای ولی ، شما که قدر شهنامه رامنحیث یک سیب باغستان ادب ، تاریخ و فرهنگ برادران تاجک خود نمیدانید ، اگر تمام گنجینه و سیبستان ادب و فرهنگ فارسی دری را برایتان شاهد بیارم باز هم هیچ خواهد بود .

از تاریخ بدنیا آمدن فردوسی تقریبأ هزار سال میگذرد نه هشتصد سال . این مرد بزرگ در سال 319 خورشیدی در ده طوس نزدیک شهر مشهد ایران امروزه که یکی از استانهای خراسان بود بدنیا آمده است .

آقای ولی ! ما هم دعوای فارسی دری بودن کامل اوستا را نداریم ولی او را یک آریایی میدانیم نه تاجک ، نه ازبک و نه هم هزاره . مانند خانم خرم ، زردشت را به قوم خود هیچگاهی متعلق ندانسته و زردشت را پشتون نمی دانیم ، او فقط آریایی بود .

در قسمت قوم مسلی هندی ( به این ترتیب پس استاد گل زمان هم خود را بیشرمانه اوغان جا زده ) نمیدانم چرا بار سوم میخواهید صاحبدلی شکسپیر ما را به رخ ما بکشید ؟ از نوشته های تان چنین بر داشت نمودم که خانم جوان شکسپیر ما به سوی قوم جوانی که مسلی باشد ، لبخند زده نه به مرد جوانی از قوم مسلی ، یا چطور ؟ ( نه خوشحال وای نه خټک وای نه خانی وای۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰چچ په سر تور مسلی وای خو ځوانی وای ) آیا این قطعه شعر بابای ما را چگونه به فارسی ترجمه میکنید ؟ این یک واقعیت است که روایات راجع به سرودن سعر زیاد است ولی شعر بابای ما که خود گویای هیچ روایتی نیست . شما به بسیار سهولت میتوانستید پیام آقای خان را رد نمائید ، چرا که نکردید ، عقلم قد نمی دهد .

یک مطلب دیگر را نیز میخواستم در ختم گفتمان برایتان بنگارم که این حقیر هیچگاهی ضرورت پیدا نکرده که بزبان پشتو سخن بگوید . همانقدر میدانم که در مکتب خوانده ام و پراکتیک آنرا در زمان طالبان دره دار تجربه کرده ام . ولی تاجکان هیچگاهی در هیچ مقامی کسی را بخاطر گپ نزدن به فارسی دره نزده ، شکنجه نه نموده و به زور کسر معاش و تنزیل رتبه ، وادار به فارسی گفتن نکرده اند . فارسی زبانان هیچگاهی وقتی کسی درست فارسی نمی دانند تمسخر نمی کنند . این برادران پشتون مایند که قندهار را کندار ، قندوز را کندوز ، قلات را کلات ، فراه را پراه ، فلانی را پلانی ، فهمیدی را پامیدی ، فکاهی را پکاهی و غیره و غیره مسخ نموده ، میگویند ومیخوانند . ماکه بزبان شما با شما نوشته میکنیم و اینرا شما چگونه بخود توهین و تحقیر میدانید ؟ آیا ساحۀ مرکزی کابل به ده اوغانان مشهور است یا به ده افغانان ؟ ببینید ده افغانان چقدر به گفتۀ خرم صیب نامأنوس است ! برادران پشتون ما افغان را هم اپغان میگویند . امید وارم در آیند در مباحثات خود از نام کلی برادران پشتون ما استفاده ابزاری نکنید ، نظریات خود را بنام خود و اندیشه خود تبارز دهید نه از نام قوم پشتون . پامیدید . خدا نگهدار تان .

جستجو در کابل پرس