Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 37426

دشمنی آقای سیستانی هیجانی با جنایتکاران مسعودوف پنجشیر پایانی ندارد

16 می 2010, 12:40, توسط Babur

بینا جان

قبول کنید که من هیچگاه حرف بی بنیاد نیمزنم . اگر شما بر اساس همان وابستگی های زبانی یا قومی از یک جنایتکار چون دستگیر پنجشیری مانند جنایتکاران دیگر چون مسعودوف و غیره دفاع میکنید این به خود شما ارتباط دارد ولی من جنایتکاران را نه بر اساس قوم و سمت شان بلکه بر اساس جنایات غیر انسانی شان محکوم میکنم این اگر حکمتیار باشد یا مسعود مفعول، امین یا کارملوف.

اما شما باید بدانید که در زمان امین هزاران هزار بیگناه شهید میشد و دستگیر جان شما برای امین هورا میکشید.

حالا بیایید که مسعودوف را از نظر کتاب که بر اساس گفته های خانم او نگاشته شده بشناسیم:

اول مطالب ذیل را که از همان کتاب و سخنان پریگل مسعودوف اقتباس شده بخوانید:

صدیقه مسعود در دره پنجشیر به دنیا آمده است و آنگونه که در این کتاب بیان شده است، از کودکی با جنگ بزرگ شده. او ۱۷ سال بیشتر نداشته است که کاملاُ محرمانه با فرمانده مسعود ۳۴ ساله ازدواج کرده است.

http://www.bbc.co.uk/persian/a...

با اینکه مسعود و همسرش قبل از ازدواج هم در یک خانه سکونت داشتند ولی تا آن زمان هنوز چشم مسعود به پری نیفتاده بود ولی وقتی از وجود پری با خبر شده بود " چند بار هنگام رفتن به اتاقش بدون اینکه در بزند وارد خانه شد. بایستی مرا زیبا دیده باشد زیرا یک شب عزمش را جزم کرد و پدر و مادرم را نزد خود خواند و بدون هیچ مقدمه ای خواسته اش را بیان کرد."

اما جواب پدر پری برای مسعود این بود که: " این غیر ممکن است! او خیلی جوان است! شما به زن پخته تری نیاز خواهید داشت تا در زندگی همدوش شما باشد

دوست دارم کسی ترا نبیند

نکته مهم دیگری را که مسعود به همسرش می گوید این است که: "دوست دارم که همسرم را هیچ مرد غریبه ای نبیند و تنها کسی باشم که صورت او را نظاره می کنم. بعدا دوباره در باره اش صحبت خواهیم کرد. من آن قدر از ازدواج با تو به خود می بالم که تو را فقط برای خودم می خواهم. قبول می کنی؟"

در بخش های دیگری از کتاب هم، همسر مسعود به این موضوع اشاره می کند که مسعود مایل نبوده است که با مردان فامیل او روبرو شوم : "برای اولین بار بعد از ازدواجم خواهران شوهرم را ملاقات می کردم و به آنها فرزندانم را نشان می دادم. بی بی شیرین تنها در تراس انتظارم را می کشید. با مهربانی همدیگر را بغل کردیم و بعد از اینکه مدتی با هم دیگر صحبت کردیم، متعجب پرسید: " چرا زودتر برای دیدنم نیامدی؟" وقتی شنید مسعود دوست ندارد پسر خواهرش همسرش را ببیند، بسیار متعجب شد. این در خانواده آنها اصلا مرسوم نبود
."
هفده سال اختلاف سن

پري هفده سال داشت و مسعود ۳۴ سال، كه با هم ازدواج كردند: "ما زن و شوهر شديم. آن شب مثل شبهاي بعد چيزي بين ما نگذشت. شوهرم صبر كرد تا همديگر را بشناسيم. من دختر بسيار جواني بودم و به نوعي چشم و گوش بسته بزرگ شده بودم ما در دره دور افتاده اي، بدون راديو و تلويزيون، اقامت داشتيم. من هيچ دوستي نداشتم و هيچ چيز از زندگي مشترك نمي دانستم."

حالا اگر شما به یک جامعه متمدن باور دارید پس بدانید اعتراف کنید که مسعودوف یک ملا عمر بیش نبود. او با یک طفل بدون رضایت پدر او عروسی کرده و طوریکه میبینید پریگل میگوید که پدر و مادرش را مسعودوف نزد خویش احضار کرده و پدرش به مسعود گفته که او باید دنبال دختر همسن و سالش باشد.

مسله دیگر این است که مسعودوف مفعول نظر خیلی منحرفانه در مقابل زنان داشته. به قول خانمش حتی خواهرزاده ها و برادرانش نبابد روی خانمش را میدیدند. این جنایتکار حتی به خواهر زاده و برادش اعتماد نداشت .

حالا بخوانید که در زمان بچه سقاو اول برخورد و بخصوص در مقابل زنان چگونه بود و بعداً برخورد مسعودوف را با آنزمان مقایسه کرده به من بگویید که فرق این زن ستیزان با ملا عمر چه بوده است ؟ من باو کامل دارم که ملا عمر به این اندازه در مقابل خواهر زاده و برادرانش بی اعتماد نخواهد باشد.

1929.02.18
کابل: بچه سقاء (حبیب الله غازی) فرمانی صادر کرد که حاوی فهرست طولانی در باب مسایل اجتماعی و اقتصادی بود. در فرمان حکم شده بود که بجای برداشتن شاپو به رسم احترام که در زمان امان الله خان معمول شده بود، مردم دو باره به شیوه سنتی، السلام علیکم بگویند، مردم لباس های محلی بپوشند، زنان با لباس های پوشیده تری ملبس باشند، مردان ریش بگذارند. زنان در معیت شوهر یا والدین خود در محضر عام ظاهر شوند و غیره. با همین فرمان مکاتب خارجی مسدود گشت. دخترانی که برای تحصیل به خارج اعزام شده بودند، فرا خوانده شدند. سالنمای شمسی جای خود را به سالنمای قمری داد و روز جمعه دو باره تعطیل عمومی قرار داده شد. دولت تامین اعاشه روحانیون را به عهده گرفت. در مجموع رژیم جدید کابل مواضع سختگیرانه مذهبی را اختیار کرد و در حالی که اقلیت های مذهبی مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند، به مذهب سنت حنفی اولویت داده می شد.

جستجو در کابل پرس