Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 60126

مقایسه دو شخصیت در اتحاد شمال افغانستان: سید منصور نادری و احمد شاه مسعود

27 جون 2012, 06:46, توسط نوروز

حقایق پیرامون یک فاجعه!
تراژیدی فامیل مرحوم سید شمس الدین غم مشترک همه مااسمعیلیان افغانستان وهر انسالن بااحساس کشوراست .این فامیل چنان گرفتار مصیبت شدند که فقط شنیدن آن کافیست تا ارامش راازآدم برباید وسالها سایه وارانسان را دنبال کندبدون اینکه بااین فامیل شناختی وآشنایی داشته باشی.وقتیکه به این تراژیدی فکر میکنی بسیار دشواراست که عمق وابعادآن را تخمین نمایی,زیرااین کارشدنی نیست .کی میتواند قیامت لحظه های به قامت ابدیت آن مادر راوان همسررادرک کند؟وچه کسی دنیای طوفانی سیدشمس الدین را که بافرزندان وعزیزان بسوی ان جر لعنتی ونفرین شده برا ی خاموشی ابدی میرفتندمیتوانددرک کند؟مگر دنیای بهم ریخته آن مادرومحشرلحظه های ان پدررامیشود فهمید ولمس کردواندازه نمود؟نمیشود ,هیچ قلم تواناوهیچ تخیل ولوهرقدرهم بلنند وبالا نمیتواند لحظه های به سنگینی قیامت ان مادروپدروآن فامیل بربادرفته رابه تصویرکشد.
ولی درداین مصیبت بازهم زمانی بیشتر میگرددکه سیدمنصور ومریدان دنیابی خبروی باوقاحت وبیشرمی تمام درتلاش اندتا این تراژیدی تکان دهنده را مانند همیشه وسیله ای بسازند برای تبلیغ وپروپاگند وتضعیف مخالفانشان!
وحالاکه حکایت این تراژیدی راآنهابه میدان کشیده اند ایجاب مینماید تامختصرا عاملین ومسببین این فاجعه رابه خوانندگان محترم بشناسانیم.
درقدم اول وبطورمطلق مسوول این جنایت باند انسان ستیز وتمدن ستیز وبه تمام معنی وحشی طالبان اندکه دشمن تمام مردمان افغانستان بخصوص مردمان غیرپشتون وخاصتا هزاره ها اند.این گروپ بیرحم ودرنده خوبابرداشت ایکه دارندهمه راواجب القتل ومباح الدم میشمارند غیرازخودشان.این باند خون خواربسیاری از مردمان دیگرمارابدون هیچ دلیل وموجبی کشتارنمودند.که ازجمله چهل نفرازمردمان ماراازخانه وکشت وکار وازراه جمع نموده وبه کوتل رباطک برده تیرباران نمودند (روح همه شهدای مظلوم وبیگناه مردم ما شادباد).
واما دراین همه جنایات ومصیبت ها نقش خانواده کیان وشرکا رانمی توان نادیده انگاشت.آقای منصوروپسران وشرکازمانیکه با تووریش های شوروی بساط عیش ونوش وباده داشتندعقل شان تافرداهم قدنمیدادکه فردارادرنظر داشته باشندوقتیکه همه مست از قدرت ومکنت وجلال بادآورده بودند همسایه های مردم مارابه دشمنان خونی وجانی تبدیل نمودند.این آقایون زمانیکه دادوگرفت رتبه ومقام وجنرالی شده بود بازیچه بازیگری شان وبذل وبخشش وتقسیم وتوزیع پست وچوکی شده بودسرگرمی های سرراه شان,دیگر به زمین نمدیدند همه نگاه ها شان به آسمان ها سیرداشت وبس!آقایان منصور وشرکا آنقدر زمام اموررابه کام میدیدند که شب نیشینی های شان درتاشکند ودوشنبه بود وروزها به بارگاه ودرباربه کیان وپلخمری تکیه میزدندودربیخودی,این همه قدرت وثروت وسیادت افسانه سان آنقدرجولان دادندکه دیگرمجال فکرامروزوفردا شان نبود.آقای منصور وشرکا چنان غرق بازی های شان شده بودندکه بایک چشم به شورای نظار اشاره داشتند که باشمایم وباچشم دیگر به گروپ های حزب اسلامی پیغام داشتند که باشمایم وبه آقای دوستم میرساند که اصلاباشما وازشمایم وبه خیلی های دیگری هم قول وفاووعهده فردا میسپردند.وهمین هابودند که بادزدان و پاتک بازان سرگردنه دیگری چون قومندان تورومامورغیورو حاجی نواب و........امروزبرادر وفردادشمن خونی بودند وگاهی شریک جنایات وگاهی هم رقیب هم میشدندبدون اینکه منطق وعقل این راداشته باشندکه بالاخره این بازی های گربه وموش به کجا خواهد کشید؟ودراین آشفته بازاربدبختانه که هزینه همه رابایدمردم ما میپرداختند که پرداختند وچه هزینه سنگین وتباه کننده ای!!!
باحرمت

جستجو در کابل پرس