Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 60451

مقایسه دو شخصیت در اتحاد شمال افغانستان: سید منصور نادری و احمد شاه مسعود

4 جولای 2012, 09:25, توسط غلام حضرت

قصه آموزنده ای از علی (ع) به گل احمد و یاران نادانش:
دین نمایان بیخرد!
این من بودم و تنها من بودم که خط بزرگی که از ناحیه این خشکه مقدسان متوجه میشد را درک کردم.
پیشانی های پینه بسته اینها، جامه های زاهد مابانه شان و زبانهای دایم الذکر شان حتی اعتقاد محکم و پا بر جایشان نتوانست مانع بصیرت من گردد.
علی (ع) از چی کسانی سخن میگوید؟
خوارج!!!!!!!!
اولین خروج خوارج به زمان پیامبر(ع) باز میگشت،آن زمانی که "هرقوص بن زهیرو"ذوالثدیه" به نحوه تقسیم غنایم توسط پیامبر اعتراض کردندک((عدالت کن)) و اینان از بزرگان خوارج بودند، در پاسخ، پیامبر (ص) فرمودند:
اگر عدالت نزد من نباشد در کجا خواهد بود؟وکسانی که عدالت(صفتی از پیامبر)را به زیر سوال بردند،با علی (ع) چی میکنند؟ خروج! سرکشی! طغیان ! خروج خوارج در ابتدا رنگ سیاست داشتفاما کم کم برای خود اصول عقایدی تنظیم کردند و به صورت یک فرقه مذهبی در آمدند،مذهب خوارج تحت عنوان وظیفه امر و نهی از منکر بوجود آمد،بی آنکه شرایطش را داشته باشد.
بصیرت در دین و بصیرت در عمل!
آنان نه بصیرت دینی داشتند نه بصیرت عملی بلکه در اساس منکر بصیرت در عمل بودند،امر به معروف و نهی از منکر را امری تعبدی میدانستند و مدعی بودند آن را باید با چشم بسته انجام داد، و دیگر چی؟ هر کس مرتکب گناه کبیره ای مثل دروغ،غیبت یا شرب خمر میشد،او راکافر و بیرون از اسلام بر میشمردند و مستحق خلود در آتش.
اما چرا مردم به حرف آنان اعتماد میکردند؟آنان کار هایی خوبی هم داشتند،مبارزه گر و فداکار،عبادت پیشه و متکلف بودند و بی میل به دنیا و زخارف آن،دست به گناهی منی آلودند و از هر که دست به گناه میزد بیزار بودند.
حق با علی (ع) بود.آنان مجموعه ای از زشتیها و زیبایهای فربینده بودند که هرکسی یارای مقابله با آنان را نداشت.
شیوه مقابله با عابدان بی بصیرت
آگاه ساختن افکار مردم نسبت به اینگونه انحرافات و اینگونه افراد از یکسو،سعی در ارشاد،هدایت و فرصت باز گشت دادن به این اشخاص از سوی دیگر،بهترین روش مقابله با عابدان بی بصیرت است.
علی بزرگمرد غیرت و جوانمردی ، خوارج را در بیان افکار شان آزاد میگذاشت.خود و یارانش در برابر دیدگان مردم با آنان بحث و مناظره میکنند.مردم مجاب میشوند و آنان توهین میکنند،اما دریای صبر و حلم علوی،توهین های آنان را در امواج سینه اش فرو میبرد و تحمل میکند.همین است که 8 هزار نفر از لشکر 12 هزار نفری خوارج در جنگ نهروان به او میپیوندند.علی این شیوه را تا به آنجا ادامه میدهد که افکار عمومی آماده برخورد با خوارج گردد و سر انجام این مردم باشند که از او بخواهند که دیگر با ایشان مدارا نکند و جامعه را از شر این گروه پاک گرداند.
از مقابله با این افراد چی هدفی را دنبال میکنیم؟!
شاید که مقابله کنندگان با این افراد که در نیتشان صادق هستند،ابزار دست دشمنانی قرار گیرند که حتی در نیت هم چالاکی دارندفو مولا علی این نکته را چی خوب میداند:
پس از من خوارج را نکشید،زیرا آنکس که حق را میجوید و خطا میرود همانند آنکس نیست که باطل را میجوید و آن را در می یابد.
اگر چی نعره های انکار خوارج،مسجد کوفه را پر کرده بود و همه جا بر ضد امام شعار میدادند،اما تا هنگامی که دست به خون مسلمانان نیالودند،در کوفه آزاد بودند>پس از آن بود که پهلوان غیرت و بزرگی،چون طوفانی بر آنان شورید و دستشان را از پنین اقداماتی کوتاه کرد.
چرا باید با ایشان مقابله کرد/
حماقت و جهالت چون پرده ای جلوی چشمان آنان را فرا گرفته بود و چون نا بینایانی راه به میان دشمنان میبردند.
به فرموده علی

جستجو در کابل پرس