Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 59911

هویت گرایی و تبار پرستی: توهم های عاطفی یا ابزار های معمولی قدرت

23 جون 2012, 15:42, توسط پرویز بهمن

سلام به آقای حکیم نعیم وهمچنان محترم عزیزی ودیګر کابل پرسی های نازنین!
نخست ازهمه از محترم عزیزی که نام بنده وتوردیقل میمنه ګی را نیز درقطار فحاشان ودشنامنویسان آورده اند ابراز سپاس می نمایم؛ ای کاش که ایشان میتوانستند درپهلوی این برچسپ شان علیه من وجناب توردیقل خان میمنه ګی سندی را هم مبنی بر آنکه ما هردو فحاش ودشنامنویس هستیم میاوردند بیشتر ازمحضرشان سپاسګراز می شدم.
اما درقسمت محتوای این مقاله؛ باید بصراحت اعلام کنم که شاید یکی از ضعیف ترین وعوام پسندانه ترین مقاله های آقای حکیم نعیم همین مقاله باشد که من تاکنون ازقلم ایشان خوانده ام.
ایشان احکام منطقی خویش را صادر کرده اند ولی درزمین واقعیت متوجه نیستند که آیا این احکام صادرهء شان با روند تاریخ منطقه سازګاری دارد ویانه. البته موارد زیادی پیرامون تناقضات این مقاله وجود دارد ولی من یکی دو مورد را میخواهم به بحث وکنکاش بګیرم. حکیم جان میفرمایند:
( به طور مثال، این خیلی ها ساده انگارانه است که بگوییم هاشم خان فاشیست بود و با نازی ها رابطه داشت، بناً پشتون ها و یا هر کی که با دودمان هاشم خانی رابطه دارد، امروز باید این مساله را اعتراف کند و عذر بخواهد. برای من یک کمی شگفت آور می بودکه اگر هاشم خان در دهه 40 قرن بیست به اندیشه فاشیستی گرایش و یا سمپاتی نمی داشت و با نازی ها هم رابطه نمی بود. زیرا دو تیوری و جریان سیاسی حاکم در جهان بعد از جنگ اول جهانی تا ختم جنگ جهانی دوم همانا کمونیزم و بعداَ هم فاشیزم بود. اکثریت جریان های سیاسی، افراد، و نهاد های معمول آن زمان به یکی از این دو تمایل، نزدیکی و سمپاتی داشتند. هاشم خان نه بخاطر نزدیکی به فاشیزم، آن هم در دهه سی و چهل قرن بیست، بلکه بخاطر عملکرد معمولیت گرایانه اش بمثابه کسی که حاکم قدرت در افغانستان بود، باید محکوم شود. )
البته اینکه هاشم خان بخاطر ارتباطش با نازیها ویا عدم ارتباطش با آنها محکوم شود ویانه ، این یک سخن اضافی وغیر ضروری است، آنچه که تاریخ دربارهء هاشم خان میګوید: تبارګرایی مفرط، بی رحمی، قساوت، سنګدلی وروشهای ماکیاولیستی است، درین مورد بحث کردن وسخن را به هرطرف کشاندن فکر کنم که ضیاع وقت است، اګر هاشم خان را هم کنار بګذاریم، عملکردهای امیر عبدالرحمن را امروز چپی ترین سازمانی که خودش را مدافع افکار چپی وفیمیسم میداند یعنی سازمان راوا بخاطر برخورد تبارګرایانه اش با هزاره ها وی را درقطار فاشیستان وتبارګرایان بحساب آورده است، رجوع شود به مقالهء های سازمان راوا درباره حل مسألهء ملی وتجزیهء افغانستان بخش اول. بناء خود تبارګرایی وقومګرایی محور اصلی سیاستهای حاکمان اوغان درطول زمامداری حاکمیت شان بوده است که به هیچ صورت ماستمالی نګردیده وهرګز نمیتوان آنرا پنهان نمود.
ما از اولاد واحفاد این جلادان تاریخ نمیخواهیم که از عملکرد پدران شان معذرت بخواهند، این توقع از اولاد واحفاد آنها که حتی درقرن بیست ویک هنوزهم با افکار قرون وسطایی خودشان را ملبس ساخته اند یک توقع بیجا وغیر عقلانی است، معذرت را کسی میخواهد که وجدان انسانی داشته باشد، معذرتخواهی کار هرکس وناکس نیست، معذرت خواهی شجاعت وشهامت می طلبد که متاسفانه طوریکه ذکر نمودم از افراد واشخاصی که خودشان را پیرو افکار ملی ګرایی افغانی میدانند خیلی بعید است.
مردم لا اقل، این انتظار را ازین آقایون دارند که خودشان را با ایجابات زمان برابرسازند، وجهان را اردریچه های تنګ عصر بازی بزرګ نبینند، افکار وعقاید شان را یکبار دیګر مورد بازبینی قرار دهند. این توقع مردم یک توقع انسانی است ولوهرکی باشد.
درمسالهء زبان و هویت نیز پای منطق حکیم جان می لنګد، درین هیچ جای شکی وجود ندارد وشاید تعداد کثیری از خواننده ها با ما موافق باشند که هرزبان یک زبان انسانی است، خواه اوغانی باشد وخواه فارسی خواه ترکی، عربی، انګلیسی، فرانسوی وغیره ، زبان وسیلهء افهام وتفهیم بشر است، امروز درهندوستان بیش ازهزار زبان مروج ورسمی وجود دارد، زبان بذات خودش هرګز نمیتواند مجرم وملامت باشد، ولی هرقومی که از زبان بحیث وسیله وسلاح استفادهء ابزاری میکند وآنرا بهانه قرار داده وشمشیری میشود برعلیه زبانهای دیګر آنګاه است که به فاجعه تبدیل میګردد.
ازمیان صدها مقاله وکتاب درمورد ایدیالوژی سازی زبان اوغانی یا پشتو مشت نمونهء خروار ؛ (ارګ بدون پشتو مرګ پشتونها) ( بی پښتو ارګ دپښتنو مرګ دي) به زبان اوغانی نوشتهء رحمت ربی زیرکیار را اګر آقای حکیم نعیم زبان اوغانی را میداند مراجعه کند.
ازنظر تاریخی اګر فرض ما براین باشد، که هرکی زبان مادری خودش را یاد نداشت ویا درکشورهای غیر ازکشور مادری اش تولد شده وبه زبانش آشنایی ندارد نمیتواند ادعای هویت مشخص را کند، بازهم پرسش من از حکیم جان این است که اکثریت اعضای خاندان طلایی خصوصا بعداز نادر غدار، در دهره دون هندوستان تولد شدند، یک حرف زبان پشتو را نمی دانستند، به زور قوای انګلیس وملیشه های قبیلوی وحمایت اکثر پشتونهای آنطرف مرز برسر قدرت رسیدند وبیش ازنیم قرن دمار از روزګار مردم غیر اوغان بر آوردند، حالا پرسش من از آقای حکیم نعیم این است که ایشان این خاندان را مربوط کدام هویت میدانند؟
ازین ګذشته خوشنام ترین شاه اوغان امان الله که یک حرف پشتو یاد نداشت، بنیانګذار مدرنیزم درافغانستان شمرده میشود، جریدهء سراج الاخبار وقت خصر ګرانقدرش محمودبیګ طرزی، که درترکیهء عثمانی درس وتحصیل نموده بود، برای اولین بار میان زبان اوغانی یعنی پشتو وزبان فارسی خط فاصل کشید که در زیر لینک آنرا برای تان میګذارم، زبان اوغانی یعنی زبان ملی وقومی اکثریت بومی این کشور، زبان فارسی یعنی زبان دفتر ودیوان که باید آهسته آهسته جایش را به زبان ملی عوض کند. این رفتار محمود طرزی را شما درکدام کتګوری قرار میدهید؟
عدالت وخراسان خواهی:
این درست است که روهرا باکر برای خدا با مردمان تاجیک وازبیک وهزاره همنوا نشده است، اویک سیاسمدار امریکایی وطبعا منافع کشورش نسبت به هرچیز دیګر نزدش اولویت دارد، ولی پرسش این است که چه چیز باعث شده است که روهرا باکر درخط مقابل قبیله ګرایی وساختار نظام متمرکز قرار بګیرد؟
تا وقتیکه روهرا باکر وامثالهم دربهلوی خلیلزاد واشرف غنی واحدی قرار داشتند هیچ مشکلی نبود ولی حالا که وی میخواهد تمرکز زدایی کند فغان حکیم جان به آسمان بلند شده است که کشور استعماری خراسان کبیررا ایجاد میکند.
حکیم جان!
شما دل تان به حال سران مذاکره کننده با روهرا باکر نسوزد، آنها از روهرا باکر نخواسته اند که کشور مستقل خراسان را به آنها بسازد .خراسان را روهرا باکر ایجاد نمیکند، خراسان را ظلم واستبداد وزورګویی یک قوم ایجاد میکند آنطوریکه جنوب سودان را ایجاد کرد آنطوریکه بوسنیا وکروشیا ومقدونیا را ایجاد کرد، آنطوریکه کشورهای مستقل مشترک المنافع را ازبطن شوروی سابق ایجاد کرد. آنطوریکه تیمور شرقی را ایجاد کرد.
تا که زور ګویی باشد مردم به هرخس وخاک دست میزنند تا به اهداف عالیهء انسانی شان نايل ګردند. هیچکسی از روهراباکر خیرات طلب نمی کند، مردم از روهراباکر میخواهند که جامعهء جهانی که تاکنون معلومات غلط و وارونهء پشتو تولنه را درمورد اقوام وهویتها وتاریخ سرزمین شان خوانده اند حالا به واقعیتهای عینی جامعه رجوع کنند تا بدانند که این کشور، تنها کشور اوغانها نیست، اینجا اقوام دیر پا وهویتهای ریشه دار وګشن بیخ در دل تاریخ وجود دارند وحضور فزیکی دارند که ګاه بخاطر رعایت ارزشهای اسلامی، ګاه بخاطر حفظ برادری ملی وغیره حرفهای مفت ، خاموش بوده اند ولی درقرن بیست ویک دیګر صبر وطاقت همه بسر رسیده است وخواهان تحول کیفی وبنیادی درزنده ګی خویش اند.
جناب حکیم نعیم متاسفانه مطالعات شان درزمینه تاریخ افاغنه واوغانها نیز سطحی وبی پایه است.
ایشان نمیدانند که تمام تاریخ مکتوب پشتونها درین منطقه برخلاف دیګر اقوام وتبارها تاریخ جنګهای قبیلوی است، که هیچ مبنا ومعیارهای انسانی وشرعی وملی درآن وجود ندارد.
تمام قیامها وبغاوتهای پشتونها یا درمقابل مغولان هندی بود که آنها مسلمان بودند، یا هم درمقابل صفویه ویا افشاریه که کمتر میتوان عنصر استقلال طلبی ملی درآن یافت کرد. تقریبا این قوم درین ګوشهء ازدنیا برخلاف دیګران همیشه با اقوام منطقه درګیر بوده اند.
یک نمونهء واضح آن قیام خوشحالخان درمقابل اورنګزیب که خودش مامور مالیات حکومت اورنګزیب بود زمانی که از امر بادشاه سرپیچی میکند وی اورا زندانی می سازد، بعداز زندانی ساختن وی سر به شورش میزند، حالا همین ناسیونالیستهای بتشون اند که وی درزمرهء رهبرانی که استقلال ملی پشتون را میخواسته است حساب میکنند، یک جعل تاریخی رسوا.
ازنظر جغرافیهء تاریخی نیز نام افغانستان کنونی واقعا یک نام استعماری است، بروید آقای حکیم نعیم به اطلس تاریخی مناطق افغانیه مراجعه کنید که ساحات افغانستان اصلی کجاست ومرزهای تاریخی آن کجا بوده است؟ همین مناطق پشتونخواه امروزی، درحقیقت افغانستان اصلی است که درجنګهای خاندانی وقبیلوی حاکمان اوغان بمرور زمان اول به سیګهای پنجاب وبعد به انګلیس وحالا به پاکستان ملحق ګردیده است، من نمیدانم که وجه نامګذاری افغانستان کنونی چه مبنای علمی وتاریخی وقانونی دارد؟
آقای انور الحق احدی در تازه ترین مصاحبه اش با تلویزیون هرات میګوید:
پشتونها اکثریت باشنده ګان کشوررا تشکیل میدهند ولی زبان شان یک زبان محکوم است وروی همین علت سازمان افغان ملت بخاطر رفع این محکومیت که چرا زبان اکثریت درمحکومیت باشد عرض وجود کرده ولی هیچ امتیازی به هیچ قوم قایل نیستیم.
خوب، اول اګر این زبان یک زبان محکوم بوده است، چرا جزای آنرا مردمان غیر اوغان بچشند؟
مګر میشود که به بهانهء محکوم بودن تاریخی یک زبان بقیه زبانهای اصلی باشنده ګان یک کشوررا به بهانهء اقلیت واکثریت وهمی وخیالی ازمیان برداشت؟ ویا لا اقل مانع پیشرفت وبالنده ګی آن شد؟
امروز پشتونها کشور افغانستان را جزو کشورهای فارسی زبان نمی دانند. ولی اعتراف دارند که در طول تاریخ زبان دفتر ودیوان این ملک رسما فارسی بوده است، پس حالا هم اوغانها اکثریت استند وهم زبان شان باید بحیث زبان ملی وهمه شمول برسمیت شناخته شود آنګاه به ګفتهء سرلوچ مرادزی حق به حقدار میرسد ومسالهء ملی حل میشود. من طوریکه درمقالات دیګرم نوشته ام رویکرد پشتونها برای حل مسالهء ملی در افغانستان یک رویکرد صهیونیستی است که نه باعقل برابر است ونه هم با شرع.
اسرائیل از عربها میخواهد که بدلیل محکوم بودن پسران کاکای تان یعنی اسرائیلی ها بګذارید که ما درخاورمیانه کشور اسرائیل بزرګ را بسازیم، زبان رسمی وملیی عبرانی باشد ، در راس قدرت های دولتی یهودها بخاطر استعداد وهوشیاری وذکاوت شان قرار داشته باشد، شما صرف به مساجد تان بروید نمازهای پنچګانهء تان را ادا کنید رادیوها وتلویزیونها هم درخدمت تان می باشد ولی هویت اسرائیلی را برسمیت بشناسید، فرق میان این طرز تفکر با طرز تفکر افغان ملت این است که یهودها اندکی متمدن تر اند ولی پشتونها بدوی وصحرایی، افغان ملت نیز وناسیونالیستان پشتون هم میګویند. به اخوت وبرادری اوغانی بپیوندید، زمام امور در دست اوغان باشد ولی درعین زمان زبان شما هم بحیث یک زبان اقلیت قابل تحمل است. حالا درین مورد آقای حکیم نعیم مثل اینکه اطلاعات شان تا هنوز به روز نشده است ورنه همچو مقالهء غیر علمی را تحویل خواننده ګان نمیدادند .
اګر آقای مقاله نویس جناب حکیم نعیم خواهان معلومات بیشتر می باشند، لطفا مقالات جناب احمد جان آریوزی را مطالعه فرمایند که صحت ادعای من به ایشان ثابت ګردد.
کشور افغانستان بزرګ، اتحاد افغانهای لر وبر، ازکراچی تا دریای آمو. بناء آقای حکیم نعیم باید بدانند که اګر کشور استعماری مانند امریکا یک کشور مستقل دیګر را ایجاد نکند خود پشتونیزم یک نیروی اشغالګر منطقوی است یا بعبارت دیګر، افغانستان کنونی اګر از انګلیس وبعدا شوروی سابق، استقلال خودش را ګرفته ولی در اشغال قبیلهء اوغان ګیر مانده است.
در آخر به نسبت مشکلات تخنیکی از ارائهء لینک درمورد مقالهء آقای طرزی در مورد زبانها درسراج الاخبار معذرت میخواهم ولی ازایشان رجا مندم تا به سایت پندار مراجعه فرموده ونوشتهء آقای نجم الدین کاویانی را درین مورد مطالعه فرمایند.
بااحترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس