Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 60115

هویت گرایی و تبار پرستی: توهم های عاطفی یا ابزار های معمولی قدرت

26 جون 2012, 21:56

سلام به آقای فرشید!
دوست عزیز! به نظرمن بهتر خواهد که بګویم بیائید که موضوعات روشن را زیاد پیچیده نسازیم ، بعضی ازمسایل روشن احتیاج به دلیل واستدلالهای فلسفی ندارد، ضرب المثل مشهور است که میګوید ګاو رنګ سیاه دارد ولی شیرش سفید است، درینګونه مسایل فکر نکنم که بحث ومناقشه ای ضرورت باشد. مګر اینکه ازباب تفنن وتفریح ؛ افرادی بخاطر اثبات قوهء استدلال خویش به بحث ومناقشه بپردازند. ما نمی توانیم درهمچو موارد هرقدر به دلیل تراشی رو بیاوریم چیز جالبی را کشف نمائیم، جنګ هویتی در افغانستان را برخلاف نظریه شما باید بګویم که قبل از آنکه عوامل خارجی و هم کرزی را مسؤول بدانیم ، باید عوامل اصلی آنرا در درون ودرمتن جامعه باید جستجو کنیم ، ریشه های تاریخی آنرا باید مطالعه نمائیم ، آنوقت است که پی می بریم که جنګ هویتی را هیچکس دیګری آنرا دامن نمیزند، بلکه این آتش زیر خاکستر قرنهاست که درین ګوشهء از دنیا همچنان زیر خاکستر است وخاموش نشده است ؛ هرازګاهی به بهانه های مختلف سربالا میکند،
به عبارت دیګر این موضوع درین منطقهء از دنیا قرنها قبل کرزی وتیم حاکم وی اینجا وجود داشته است و دارد. درقرن حاضر راه حل منطقی میخواهد، باید دلایل طرفهای درګیر را بدون سطحی نګری وکوتاه بینی به غور وتعمق زیاد شنید وبعد نظر داد.
اګر بازهم متهم به واکنش متعصبانه به قول شما نشوم میتوانم بګویم که سویهء علمی مقاله میتواند به نخستین سالهای بازګشایی کابل پرس? برګردد. یعنی اینکه نویسندهء مقاله درین چند سال هیچ رشد فکری ننموده است، کلمات وعبارات مقاله با مقالات شش سال پیش وی فرق نکرده است، صادر نمودن احکام جزمی نیز از ویژه ګیهای این مقاله است؛ نمیخواهم زیادتر ازین آنرا کم بزنم تا مورد خشم شما واقع نشوم که ګویا خیلی متعصبانه برخورد کرده ام ، به نظر من کسی که میخواهد درمورد هویت ومفاهیم هویتی درجامعهء متعدد الهویت خویش به بحث بپردازند نه باید نظریات سطحی وفاقد پایهء علمی را ارائه کند.
من نمیګویم که نظر من آخرین وصحیح ترین نظریه هاست؛ آنچه که من نوشته ام عین حقیقت وصواب است وآنچه که مخالف من می نویسد عین دروغ و خطا است، ولی من برداشتی که از مطالعه، تاریخ اقوام وملل مختلف این حوزه وساختار تاریخی اقوام درقدرت دارم از آقای نویسنده توقع بیشتر ازین را داشتم. ولی متاسفانه مقالهء آقای حکیم نعیم خیلی سطحی وساده اندیشانه به قضایا برخورد کرده است.
درست قضاوتی مثل سازمان راوا که تر وخشک را می سوزاند ولی خودش نیز راه حل وبدیلی را ارائه نمیکند. پس ابراز نظر نمودن چنین نظریات سطحی وبی پایه درصلاحیت هرکس می باشد.
شما فرموده اید که مخاطب خاصی درین مقاله درنظر ګرفته نشده است ، هدف از مخاطب این بود که اګر مقصد جناب حکیم نعیم اقناع مردم غیر پشتون باشد که دست از مذاکره با امریکا بردارند که قوت اشغالګر واستعماری است وبدرد شان نمیخورد ویا اینکه آنانیکه بنام سران ضد طالبان بخاطر ایجاد دولت نامتمرکز ویا فدرالی یاهم تجزیه نمودن کشور به کمک امریکا به مذاکرات پرداخته اند افراد فاسد استند به فکر من که برای آقای حکیم نعیم خیلی دیر شده است، ولو اګر آنها را از جملهء فاسد ترین افراد اقوام غیر پشتون هم بدانند، طوریکه میفرمایند: (دلم به کسانی که امیدوار هستند، روهرا باکر و میشل باکمان برای شان "عدالت و آزادی" می آورد، می سوزد) در تبانی با فاسد ترین چهره های قومی و توسط بزرگ ترین قدرت دنیا، که در مقایسه با استعمار قرن 19، خیلی ها دست باز در افغانستان دارد، ساخته شود، آیا آن کشور ها و ملت های "حقیقی و مشروع" خواهند بود؟)
اینکه جناب حکیم نعیم چهره های مذاکره کننده با امریکا را فاسد ترین چهره های قومی توصیف نموده اند، نمیدانم که چنین صلاحیت را به ایشان کی داده است که آنها را فاسد ترین چهره های قومی میخوانند، شاید آنها چهره های فاسد نزد خود آقای حکیم نعیم باشند ولی نزد اقوام خودشان از اعتبار و وجههء ملی برخوردار استند، پس برای یک نویسندهء بیطرف لازم است که از ادبیات مخالفان آنها کارګیرد، وبخشی ازمردم را توهین نماید درینصورت بیطرفی نویسنده درکجا باقی ماند؟ مګر خود استعمال این کلمهء جلوه های تعصب کور قومی نویسنده را نسبت به اقوام غیر پشتون نشان نمیدهد؟
خوب ، خلاصه اینکه ، پرسش این موضوع یعنی اینکه من( کیستم وچیستم) خاصهء مردم افغانستان، نیست، درتمام جهان جنګها ونزاع ها بخاطر حفظ هویت های ملی، قومی وحفظ مواریث تاریخی وفرهنګی ودینی وجود داشته ودارد.
شاید درعصر امروزی ؛ پیدا نمودن انسانهای مانند حافظ ومولانا که از هرنوع رنګ تعلق پذیری درزیر آسمان کبود آزاد بودند ، محال است.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنګ تعلق پذیرد آزاد است.
این چنین انسانها از نوادر روزګارند، بقیهء انسانهای روی زمین، هرکسی ازخودش می پرسد که من کیستم، چیستم، ازکجا آمده ام، تاریخ من درکجا ریشه دارد، زبانم چیست، پدر وپدرکلانهایم چه زبانی داشتند، آیا من هم مثل آنها زبان ګفتاری ونوشتاری دارم، چه چیزهای در تاریخ برای افتخار دارم چه چیزهای برای ننګ وعار دارم، وامثال این پرسشها ذهن آدمها را همیشه مشغول داشته است، واین موضوع هیچګاهی بستګی به قدرت وقدرت طلبی ندارد. اما کسانیکه ازاین پرسشها در افغانستان بحیث حربه وآلهء ابزاری استفاده کرده اند ومیکنند ، بخش حاکمیتهای چندین قرنهء افغانستان کنونی است که من شرح آنرا درپیام اولی ام خدمت شما بعرض رسانده ام.
با احترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس