از راهی دور صورت ات را می بوسم ؛ زاهدی جان ! واقعآ دلم یخ کرد . باشنیدن بع بع وعرعرهای " هی هماری داستان کربلا کربلا " ازکنار تابوت تجربه ناگرفته ترین قربانیان تاریخ ؛ اشک اندوه برچشمان خشکید ومجال ریختن بردامنم رانیافت . من دیگر فقط با اینگونه ابیات خرد محور دلم را تسکین میدهم .
از راهی دور صورت ات را می بوسم ؛ زاهدی جان ! واقعآ دلم یخ کرد . باشنیدن بع بع وعرعرهای " هی هماری داستان کربلا کربلا " ازکنار تابوت تجربه ناگرفته ترین قربانیان تاریخ ؛ اشک اندوه برچشمان خشکید ومجال ریختن بردامنم رانیافت . من دیگر فقط با اینگونه ابیات خرد محور دلم را تسکین میدهم .