Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 74310

رمهء دیگرازاشکم خوارج بنام حزب التحریر

2 جولای 2013, 22:02, توسط یاری/ مصر

آدرس ویبسایت تان را بازکردم همان کلمات وشعارهای توخالی واحساساتی بود که قبلا نیز آنرا خوانده ام و نویسنده مقاله نیز از آن یاد کرده. این نوع مقالات وشعارها را درکتابهای عبدالقادر عوده، سید قطب ومودودی نیز خوانده ایم. شاید این شعارها برای شما جذابیت داشته باشد ولی برای بنده چنین موضوعات هرگز نمیتواند قوانین واستراتیژی مدون اسلامی برخاسته ازیک اجتهاد علمی درست که روح ضروریات و ایجابات عصر و زمان را درنظر گرفته باشد بحساب آید.
از علی علیه السلام دربارهء شعار خوارج پرسیده شد که آیا خوارج که حاکمیت وحکمیت الله را شعار خویش قرار داده اند برحق اند ویا نه، علی علیه السلام فرمود که کلمة الحق یریدون بها الباطل. گفتار شان حق است ولی ارادهء شان باطل.
حالا اگر بدون داخل شدن به جزئیات مسأله شعارهای حزب التحریر را مورد مطالعه قرار دهیم، وضعیت همان میشود که ایشان خلافت اسلامی را به منهج نبوت درسراسر کشورهای مسلمان میخواهند، هرکی با ایشان درین شعار موافق نباشد او کافر است واز دین خدا خارج شده است. پس قبل از آنکه جهاد با کفار شروع شود اول باید کشورهای مسلمان را از وجود عناصر مخالف پاکسازی نمود. بازهمان مسخره گی های سلفی ها وجهادیهای جاهلی که افغانستان والجزایر ومصر وپاکستان وافغانستان وعراق وسوریه را به تباهی کشاندند وبرای اولین بار مساجد هدف حملات انتحاری وخودمرداری قرار گرفت هرجا که روحانی ویا عالمی برضد سازمانهای جهادی فتوایی صادر کرده راهی دنیای باقی گردیده است ودرپهلوی آن صدها نمازگزار دیگر درهمان مسجد همراه ملا صاحب هم سفر گردیده اند. از انفجارات مزارات وعتبات شیعه ها درعراق که پرسان نکن زیرا آنها را بدون هیچ اما واگری درقطار مشرکین وکفار حساب کرده اند. ولی جالب این است که همین افراطیون بعداز طی نمودن یک مرحله از افراط گرایی وتشدد پسندی به یکی از عناصر نرم وتفریطی تبدیل میشوند که هیچ معیار ومیزانی را برای تفریط گرایی شان نیزبرسمیت نمی شناسند، مثلا شما رهبران حزب افراطی الجهاد مصر را درنظر بگیرید که حالا بسیاری از رهبران شان اظهار ندامت میکنند ودوباره شیوه های دموکراسی را برای رسیدن بقدرت برگزیده اند ولی ازگرفتن نام آن عار دارند. این مثال قصهء همان قاضی شراب خور را همیشه بخاطرم می آورد:
گویند که درکدام مهمانی قاضی را دعوت به نوشیدن مشروب الکولی نمودند، قاضی گفته بود که نامش را نبرید ولی هرچه هست درجام آنرا بریزید. حالا یک تعداد رهبران اسلامگرای افراطی دهه های هفتاد میلادی که راه رسیدن را بقدرت ازطریق انتخابات دموکراتیک جایز میدانند همان ضرب المثل قاضی صاحب را بیاد می آورد. درپاکستان نیز تعدادی از پاکستانیها حدیثی را درست کرده اند که پیامبر اسلام ظهور خلافت ثانیه را درپاکستان بشارت داده است. ازنظر ملی گرایان پاکستان، محمد علی جناح، کسی بود که پیامبر اسلام را درخواب خود دیده بود که او برایش بشارت داده بود که خلافت اسلامی درنیم قارهء هند بدست تو بنیاد گذاشته میشود. زید زمان حامد یکی از پیروان محمد علی جناح به این اعتقاد است که او درراه احیای خلافت اسلامی درپاکستان جد وجهد میکند. اما علمای اسلامی پاکستان اورا بخاطر اعتراف به نبوت شخصی بنام یوسف کذاب مرتد میدانند. نمیدانم که این بازیها بنام خلافت اسلامی خصوصا کشورهای غیر عربی چه وقت به پایان میرسد. چرا باید مسلمانان تمام نیرو وعمر خودرا به عوض فراگیری تخنیک و علم وتکنالوژی صرف بحث ها وجدلهای دینی نمایند ویکی دیگرشان را کافرساخته واز دایرهء اسلام خارج سازند؟ حالا که آن مرجع باصلاحیتی که این دعواها را صاف کند وحکم کند که کدام فرقه برحق وناجیه است وکدام یک باطل کدام است؟

جستجو در کابل پرس