Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 74350

رمهء دیگرازاشکم خوارج بنام حزب التحریر

3 جولای 2013, 23:52, توسط یاری

سلام به طرفداران وهواداران حزب التحریر!
من پیامها ونظریات شما را دقیق مطالعه نمودم، ازخلال صحبتهای شما طوری فهمیدم که شما گاهی به میخ میکوبید وگاهی به نعل. ازیکطرف مدعی استید که جریان تکفیری نیستید ولی از استعمال کلمات خشن و واکنش های تند تان درمقابل مخالفان تان خصوصا دربرابر همین نویسندهء مقاله آثار وعلایم خشونت و نابردباری ونا شکیبایی در سطر سطر کلمات تان موج میزند. ازین گذشته آقای سیف الله خان مستیر مدعی اند که ایشان طرفدار وحدت مسلمین اند، ولی تعریف مشخصی از وحدت مسلمین ندارند. خدمت ایشان باید عرض کنم که حزب اسلامی برهبری گلبدین حکمتیار به قول پیروانش از بدو تاسیس آن همان آیهء( واعتصمو بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا) را حتی آرم ونشان حزبی خویش قرار داده وهمهء مردم افغانستان وپاکستان ومجاهدان تنظیم های جهادی را دعوت به اتحاد وهمبستگی وترک اختلافات ذالبینی نموده است ولی ازنظر عملی، همین حزب با تمام ادعاهای وحدت طلبانه اش درطول جهاد چهارده سالهء افغانستان شصت درصد عامل درگیریهای ذات البینی میان خود احزاب جهادی ثبت تاریخ گردیده است. (منبع: تاریخ جهاد افغانستان : شیرشاه یوسفزی)
پس اگر وحدت و همبستگی امت مسلمان تنها باشعار و تبلیغات میشد باید این احزاب جهادی افغان وغیر افغان در دیگر کشورهای مسلمان اینقدر بدنام ورسوا نمی شدند.
چرا این حقیقت را باید پنهان کرد که امروز مسلمانان بیش ازسایر پیروان ادیان دیگر، در اعمال خشونت آمیز وترور و فساد دست دارند. شاید کمتر هند ویا عیسوی ویا اتائیست وملحدی پیداشده باشد که به اندازهء مسلمانان درخشونتها وترورها وعملیات انتحاری دست داشته باشد.
بناء لازم این است که قبل از ارائهء شعارهای پرطمطراق تعریف مشخص تان را از وحدت وهمبستگی مسلمانان جهان ارائه نمائید که آیا مسلمانانی که با شما اختلاف عقیده دارند میتوانید با آنها کنار آئید؟ آیا شما مانند دیگر انسانهای روی زمین چون عیسویها ویهودها وملحدین واهل هنود وسیک قدرت وتحمل یکدیگر را دارید؟

مسأله دیگریکه ازخلال نظریات شما برداشت کردم شما خیلی طرفداران بازگرداندن مجد وعظمت گمشدهء مسلمانان می باشد، اما از نظر تاریخی آنچه که من مطالعه نموده ام آخرین خلافت اسلامی همان خلافت عثمانی ها بود که بدست مصطفی کمال طومار آن جمع گردید.
من به اجازهء شما یک نگاه گذرا به دوره های خلافت ازنظر تاریخی از آخر بطرف اول دارم:
نخست دربارهء خلافت عثمانی باید گفت که:
این خلافت حدود پنجصدسال طولانی ترین دورهء خلافت اسلامی بالای بخش بزرگی ازکشورهای مسلمان سلطه داشت که هم ازناحیهء علمی وهم ازناحیهء هنری واجتماعی عقبگرا ترین دورهء تاریخ مسلمانان شمرده میشود. در سقوط این خلافت تنها قوتهای کشورهای غربی نقش نداشتند بلکه بخش بزرگی از عربها نیز انگلیسها وفرانسوی ها وایتالوی ها را یاری رساندند تا طومار این خلافت جمع شود.
درعربستان سعودی ، خاندانهای آل سعود وآل شریف حسین هردو درخدمت انگلیس قرار گرفتند وبرای سقوط خلافت عثمانی انگلیس ها را برضد ترکهای مسلمان یاری نمودند. همدست شدن اعراب با انگلیس ها باعث کشته شدن هزاران سرباز ترک گردید. بعداز سقوط خلافت عثمانی، ترکیه برمبنای سیکولاریزم پا به عرصهء وجود نهاد.
طوریکه دربالا اشاره شد، خلافت عثمانی هم درعرصهء هنر وهم درعرصهء علم بدترین ریکارد را درتاریخ قایم کرده است.
یک نمونه اش را اینجا خدمت تان پیشکش میکنم:
درسال 1428 میلادی که خلافت عثمانی برقرار بود ، در اروپا برای اولین ماشین چاپ اختراع گردید. مخترع این ماشین یوهان گوتنبرگ بود. قرار بود که اروپایی ها ازین اختراع علمی شان، مسلمانان را نیز مستفید سازند. درقدم اول چاپ قرآن کریم مورد بحث علمای مسلمان قرار گرفت که بعداز شور ومشورهء چندین شبانه روز، علمای کرام به توافق واجماع واحد نرسیدند تا فتوایی مبنی بر جواز چاپ ونشر قرآن مجید را صادر میکردند.
این موضوع، مسلمانان را دو قرن دیگر ازکاروان پیشرفت عقب زد. تا اینکه در سال 1684 درکشور آلمان درشهر هامبورگ اولین نسخهء چاپی قرآن طبع گردید که حالا همین نسخهء چاپی درموزیم قاهره موجود است.
برای دومین بار شخصی بنام ملا عثمان تاتار درسال 1788 میلادی برای دومین بار درشهر سان پیتریزبورگ روسیه قرآن کریم را چاپ کرد که حالا هم درموزیم روسیه موجود است.
برای بار سوم درتهران درسال 1818 قرآن کریم به چاپ رسید. من درتمام دورهء پنجصدسالهء خلافت عثمانی چیزی را بنام مجد وعظمت مسلمانان برسمیت نمی شناسم. آنچه بوده عیاشی وفحاشی در دربارهای خلافت؛ کودتاها، ترورهای فزیکی وغیره برای رسیدن بقدرت میان درباریان بوده که شاید ازنظر بعضی ها امروز بنام مجد وعظمت وبزرگی مسلمانان تعبیر شده است. چه مجدی وچه عظمتی؟ درکجا ؟
دوره های خلافت عباسی ها واموی ها نیز هرکدام قابل نقد وبررسی می باشند. دورهء خلافت راشده که اصلا نه درقرآن ونه هم درحدیث حکم قطعی الثبوت وقطعی الدلاله مبنی بر تعین خلیفه ازطریق انتخابات ویا ازطریق وصیت وجود ندارد.
آیا جریان انتخاب حضرت ابوبکر صدیق براساس انتخابات آزادصورت گرفته است؟ آیا حضرت عمرفاروق براساس شور ومشورهء وانتخابات مسلمین تعین گردید؟ بالاخره هواداران حزب التحریر چه راه وروش معقول را برای اعادهء خلافت ایده آلی شان پیشکش میکنند؟
همچنان دوستان دربعضی ازنظریات شان فرموده اند که: درجای که حکم وقانون خدا جاری نباشد آن جامعه ، یک جامعهء جاهلی است، دستاویزشان هم همان سه آیهء مبارکهء سورهء مایده است که ( ومن لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکفرون * بعد هم الظالمون ) وبعد هم الفاسقون. حالا ازسقوط خلافت عثمانی چند قرن میگذرد. آیا درخلال این مدت اینقدر مسلمانانی که ازکشورهای مختلف مرده اند آیا همهء شان در حالت جاهلیت مرده اند؟ عالی جنابان باوجودیکه تاکید برعدم تکفیر مسلمانان دارید ولی بازهم مسلمانان را از برپایی نظام خلافت اسلامی معذور نمیدانید، پس کسی که بخاطر اقامهء خلافت اسلامی بر نمیخزد او باید یا کافر باشد ویا فاسق ویا ظالم. ویا همهء اینها. درین بارهء نظر آقایان چیست؟
دوستان عزیز! بنده را متهم به انکار از وعدهء خداوند مبنی بر استخلاف زمین بوسیلهء بنده های صالح خداوند نموده اند، که گویا من ویا هم نویسندهء مقاله جناب قاری ساکت منکر این آیات قرآن استیم که خداوند فرموده است:
وعدالله الذین آمنو منکم وعملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا.
این آیهء مبارکه درسورهء (النور) است که خداوند وعدهء بقدرت رسیدن بنده های مومن وصالح خویش را داده است. درجای دیگر درسورهء انبیا نیز ایهء است به همین محتوا که میفرماید:
ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون
حالا نه من ونه هم آقای ساکت هیچکدام ما منکر این آیات قرآن نیستیم که شما ما را با چماق تکفیر میخواهید از دین خدا خارج کنید، پرس ما دو نفر ازشما خیلی خلص است وآن اینکه : آیا اعضای حزب التحریر همان بنده های صالح خداوند استند که خدا وعده بقدرت رساندن آنها را درقرآن داده است؟
اگر چنین باشد، دربارهء پیروان ملا فیضانی و پیروان یوسف کذاب درپاکستان چه میگوئید که هرکدام آنها تاهمین اکنون خودشان را طرفداران اعادهء خلافت در روی زمین میدانند؟ خلافت اسلامی شما وامارت اسلامی طلبه ها ازهم چه فرق دارند؟ لشکر جنگوی که قتل هزاره ها وشیعه ها را درپاکستان را جهاد شرعی میداند با شما چه فرق دارد؟
شیعه ها که از مبدا واساس باشما درزمینهء خلافت موافق نیستید وبر امامت اهل بیت ومعصومین ونایب امام زمان تاکید دارند با آنها چگونه برخورد میکنید؟ آیا آنها را مسلمان میدانید ویانه؟
بناء اگر دوستان عزیز، به عوض این شعارهای پرطمطراق و این همه کلی گویی ها اگر به پرسشهای خواننده گان پاسخ بگوئید بهتر است. درغیر آن درین بازار اسلامخواهی ، طوریکه درپیامهای قبلی ام گفته ام، شما نیز به سان دیگر فرقه ها واحزاب اسلامگرا فقط آله ها و وسیله های بی اراده در دست صاحبان صنایع سلاح سازی کشورهای غربی قرار دارید که درمیان امت مسلمان بنامها وعناوین مختلف میخواهید که شعله های جنگ وترور را بنام جهاد علیه حاکمیتهای جاهلی حفظ کنید تا زمینه ایی برای فروش اسلحهء کشورهای مداخله گر فراهم باشد و باهمین طریق برعکس شعارهای پرطمطراق تان درپی تضعیف مسلمانان می باشید. درینجا یک فکاهی هم یادم آمد که آنرا خدمت تان تقدیم میکنم:
درسالهای نود میلادی؛ درپشاور رهبر سلفی های افغانستان بنام مولوی جمیل توسط یک عرب کشته شد وبعد محافظین مولوی قاتل را کشتند. فردای آن من بایک شیخ عربی که هم خیلی طرفدار گلبدین بود وهم طرفدار مولوی جمیل وهابی. برخوردم از وی در زمینه طالب معلومات گردیدم که این شخص چرا مولوی جمیل را کشت؟
او درجواب خیلی بخنده گفت: بیچاره مسکین در اجتهاد خود به خطا رفت؛ نیت خیلی نیکی داشت ولی عمل خیلی اشتباه آمیز از وی سر زد. خداوند اورا ببخشاید. رحم الله له . آری! امیدوارم که شما اززمرهء آنگونه مجتهدین نباشید که اول تکفیر نمائید بعد بگوئید که فرق نمیکند نیت ما بخیر است ولو اگر مخالفان خود را از دایرهء اسلام خارج سازیم یک خطای اجتهادی است
والسلام

جستجو در کابل پرس