Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 15578

داکتر صاحب، يک شعر خو به معشوقه ی بيادرکت هم بگو !

25 می 2008, 13:35, توسط آسمانی

سبیل پهن تو ای تکه دار قال و مقال

زبان و لب شکربار تو نمی بندد

با آنکه شعر داکتر نام را نمی پسندم،اما دیکتاتوری این آقا را که همانند اخلافش پرتو نادری که خود را مالکان و تکه داران شعر افغانستان می دانند را نیز از دوستانه ها به دور می دانم.

بیا که دست محبت به روی هم بکشیم

به نوک خنجر کینه گلوی هم ندریم

و این است شعر من که در این لحظه سرودم.پس شعر چیست >؟ آری یاوه های بیش نیست که فکر آدمی را می فشارد تا وزنی بر خود بسازد.
در این عصر که همه ارزش ها رنگ باخته،به دل ها وزن نمانده، و این عروضی کی هست که ما به دنبال آن یکه هزار سال عقبگرد داشته باشیم.

من این شعر را برای خودم می نویسم:

رویم به آسمان بلند است

نعره یی به سان رعد

با یک نفس برای تو می آورم برون

هااااااااااااااییییییییییییییی

من خسته از دردم

جز انتقاد هیچ ندارید بهر من

می دانم که تو

می خندی ابروار

نه میدانم که نمیگریی

من تشنه ام برای محبت

تو گشنه یی برای دل نا توان من

سرکوب می کنی

هر جا که نعره ییست

می سوزی اش به خشم

هر جا پرنده ییست

#######

بفرما این شعر من را با هزار خنجر پاره کن.اما شعر را من یاوه سرایی تعریف می کنم.

و این است تعریف قرآنی ی من

دوستانه باشی

کابل

جستجو در کابل پرس