ترور با بمب در قرآن گذاشتن کار کسانی ست که قرآن های بهسود را دَر دادند
21 اكتبر 2013, 18:38, توسط محمد ( انتخاب شده ازوب سایت بی بی سی )
سه شنبه ۲۳ میزان: ارسلا جمال والی لوگر در روز اول عید قربان در مراسم نماز عید در انفجاری در مسجد ترور شد.
چهارشنبه ۲۴ میزان: اداره امنیت ملی افغانستان گفت که طالبان مواد انفجاری را که انفجار آن سبب قتل ارسلا جمال والی لوگر در مسجد جامع شهر پل علم شد، در میان نسخههای قرآن کار گذاشته بودند.
یکشنبه ۲۸ میزان: شماری از اعضای مجلس نمایندگان، شورای علما را به خاموشی در این زمینه متهم کرده واز این شورا خواستند تا همچو حملات را محکوم کنند.
محی الدین مهدی، عضو مجلس نمایندگان گفت: "وقتی یک کشیش مسیحی قران را میسوزاند یا شعار میدهد که میسوزانم، میبینیم که چه واویلا میافتد. اما این حادثه (ترور والی لوگر) توسط علمای دینی و خطبای مساجد جامع افغانستان، آن چنانکه باید محکوم نشد."
دوشنبه ۲۹ میزان: شماری از سناتوران گفتند که مردم نباید دربرابر جنایت های طالبان به ویژه بی حرمتی و سوختاندن قرآن سکوت کنند، بلکه در برابر آنان قیام ملی کنند.
محمد علم ایزدیار معاون اول مجلس سنا از حکومت خواست تا موضع اش را در برابر طالبان تغییر دهد و دشمنان مردم و کشور را از زندان ها رها نسازد.
حافظ عبدالقیوم عضو مجلس سنا گفت: "مسئولین و علما چرا در برابر این جنایت ها خاموش هستند جای بسیار افسوس است که کتاب خدا سوختانده می شود و مسلمانان و علما خاموش اند."
هنگامی که این عمل منتسب به تبعه کشورهایی باشد که به سازمان ناتو تعلق دارند – و معمولا کشورهای همسایۀ افغانستان با آنان در تقابل هستند - حتی اگر ماجرا تنها یک شایعه باشد، گروههای یاد شده همۀ دستگاههای تبلیغاتی خود را به راه می اندازند تا جوانان احساساتی را به جوش و خروش آورند و اهل منابر را با خود همصدا کنند و فضایی از خشم و التهاب را در سطح جامعه بگسترانند که جایی به هیچ بحث و بررسی نماند.
اما هنگامی که عمل به آتش کشیدن قرآن از سوی طالبان و گروه های وابسته به کشورهای همسایه انجام پذیرد، هیچ صدایی به محکومیت بلند نمیشود، چه رسد به واکنشهای تندتر در مقابل آنان.
پرسش این است که اگر در اثر عملیات انتحاری در مسجد جامعی در قندوز یا در پی حمله به مکتبی در غزنی، قرآن به آتش کشیده شود و یا اگر برای کشتن مقامهای دولتی مواد انفجاری در قرآن جاسازی گردد، آیا این قرآن سوزی با آن قرآن سوزی تفاوت دارد؟
یا نه، اصل ماجرا این است که چون واکنش نشان دادن به این اعمال در چنین سیاقی سود سیاسی ندارد، باید از کنارش به سادگی گذشت و تنها منتظر ماند که چه زمان سرباز نادانی در میان نیروهای ناتو دست به این کار میزند تا هیاهوها به راه افتد و منبرها به خروش آیند و بازار رسانه ها داغ شود.
تا کنون بارها در اثر عملیات طالبان که در مساجد یا مکاتبی در افغانستان یا پاکستان انجام یافته، حرمت مسجد شکسته شده و قرآن هم در آتش سوخته و نمازگزاران بیگناه به قتل رسیده اند، اما نه تظاهراتی در واکنش به آن اعمال صورت گرفته و نه اصحاب منابر به محکومیت آنها پرداخته اند و نه خشم همگانی را در پی داشته است.
شماری از اصحاب منابر، در گفتگویی که نگارنده با شماری از چهرههای مشهور شان داشت، این عذر را پیش کردند که واکنش به طالبان و هواداران شان خطرآفرین است و نمیتوان با آنان در افتاد.
سه شنبه ۲۳ میزان: ارسلا جمال والی لوگر در روز اول عید قربان در مراسم نماز عید در انفجاری در مسجد ترور شد.
چهارشنبه ۲۴ میزان: اداره امنیت ملی افغانستان گفت که طالبان مواد انفجاری را که انفجار آن سبب قتل ارسلا جمال والی لوگر در مسجد جامع شهر پل علم شد، در میان نسخههای قرآن کار گذاشته بودند.
یکشنبه ۲۸ میزان: شماری از اعضای مجلس نمایندگان، شورای علما را به خاموشی در این زمینه متهم کرده واز این شورا خواستند تا همچو حملات را محکوم کنند.
محی الدین مهدی، عضو مجلس نمایندگان گفت: "وقتی یک کشیش مسیحی قران را میسوزاند یا شعار میدهد که میسوزانم، میبینیم که چه واویلا میافتد. اما این حادثه (ترور والی لوگر) توسط علمای دینی و خطبای مساجد جامع افغانستان، آن چنانکه باید محکوم نشد."
دوشنبه ۲۹ میزان: شماری از سناتوران گفتند که مردم نباید دربرابر جنایت های طالبان به ویژه بی حرمتی و سوختاندن قرآن سکوت کنند، بلکه در برابر آنان قیام ملی کنند.
محمد علم ایزدیار معاون اول مجلس سنا از حکومت خواست تا موضع اش را در برابر طالبان تغییر دهد و دشمنان مردم و کشور را از زندان ها رها نسازد.
حافظ عبدالقیوم عضو مجلس سنا گفت: "مسئولین و علما چرا در برابر این جنایت ها خاموش هستند جای بسیار افسوس است که کتاب خدا سوختانده می شود و مسلمانان و علما خاموش اند."
هنگامی که این عمل منتسب به تبعه کشورهایی باشد که به سازمان ناتو تعلق دارند – و معمولا کشورهای همسایۀ افغانستان با آنان در تقابل هستند - حتی اگر ماجرا تنها یک شایعه باشد، گروههای یاد شده همۀ دستگاههای تبلیغاتی خود را به راه می اندازند تا جوانان احساساتی را به جوش و خروش آورند و اهل منابر را با خود همصدا کنند و فضایی از خشم و التهاب را در سطح جامعه بگسترانند که جایی به هیچ بحث و بررسی نماند.
اما هنگامی که عمل به آتش کشیدن قرآن از سوی طالبان و گروه های وابسته به کشورهای همسایه انجام پذیرد، هیچ صدایی به محکومیت بلند نمیشود، چه رسد به واکنشهای تندتر در مقابل آنان.
پرسش این است که اگر در اثر عملیات انتحاری در مسجد جامعی در قندوز یا در پی حمله به مکتبی در غزنی، قرآن به آتش کشیده شود و یا اگر برای کشتن مقامهای دولتی مواد انفجاری در قرآن جاسازی گردد، آیا این قرآن سوزی با آن قرآن سوزی تفاوت دارد؟
یا نه، اصل ماجرا این است که چون واکنش نشان دادن به این اعمال در چنین سیاقی سود سیاسی ندارد، باید از کنارش به سادگی گذشت و تنها منتظر ماند که چه زمان سرباز نادانی در میان نیروهای ناتو دست به این کار میزند تا هیاهوها به راه افتد و منبرها به خروش آیند و بازار رسانه ها داغ شود.
تا کنون بارها در اثر عملیات طالبان که در مساجد یا مکاتبی در افغانستان یا پاکستان انجام یافته، حرمت مسجد شکسته شده و قرآن هم در آتش سوخته و نمازگزاران بیگناه به قتل رسیده اند، اما نه تظاهراتی در واکنش به آن اعمال صورت گرفته و نه اصحاب منابر به محکومیت آنها پرداخته اند و نه خشم همگانی را در پی داشته است.
شماری از اصحاب منابر، در گفتگویی که نگارنده با شماری از چهرههای مشهور شان داشت، این عذر را پیش کردند که واکنش به طالبان و هواداران شان خطرآفرین است و نمیتوان با آنان در افتاد.