Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 19767

لطیف پدرام و مخالفانش در منگنه قضاوت آزاد!

25 سپتامبر 2008, 03:21, توسط آزادی

این مقاله سرتاسر یک واقعیت و جریان تاریخی است که اتفاق افتاده است و سرتاسر درست است.
بجز اینکه؛ نجم الدین مصلح، بعد از گرفتاری تا مدتها در بند ماند و شفیع دیوانه روزانه چند نفر را مؤظف می ساخت که در پشت او زین اسپ را بزنند و در دهنش قیزه را و او را برای چند ساعت بحیث تفریح سوار شوند. در نهایت اینکه او را کشتند و مرده اش را به خانواده اش در خیرخانه فرستاند و آثار این تعذیب ها در بدنش نمایان بود.
لطیف پدرام بعد از اینکه مجاهدین پیروز شد، برای اخذ سند دانشگاه خود در فاکولتهء ادبیات در صنف سوم و چهارم درس خواند. او در این مدت شاگرد من بود. او معلومات زیادی دارد، ولی امانت علمی ندارد. قول یک دانشمند را بجایی دیگری نقل میکند و بار ها شده است که در جمع دانشمندان چنین خیانت علمی افشاء شده است.
پدرام نزد ایرانی ها خود را پسر یک مولوی جا زده است و بنام مسلمان روشنفکر چند جائزه را هم از ایران در عرصهء ادبیات دریافت کرده است.
او در زمان حاکمیت نجیب چند مدتی هم در شهر پلخمری با پسر کیان کار کرد و یک مرکز فرهنگی داشت.
او وقتی که در دوشنبه مسئول اتشهء فرهنگی در سفارت بود، از جانب افراد احمدشاه مسعود شهید روی خوشی نمی دیدید و توسط یک زن ایرانی که در ملل متحد کار میکرد و آرزو نام داشت، ویزهء آلمان را بدست آورد و از آلمان به فرانسه رفت، آرزو هم بدنبال او به فرانسه رفت و زمینه را مساعد ساخت که یونسکو یک جایزهء ادبی به قیمت یک لک دالر به او بدهد و آرزو هم با این خدمات خود خواست با پدرام ازدواج کند. میگویند که این ازدواج صورت گرفت.
بهر صورت پدرام علاوه از ذهن بسیار حساس و مطالعهء زیادی که دارد، یک انسان اپرچونست و ابن الوقت است که میتواند در هر جامه خود را جا بزند و نمونهء آن را در بالا ذکر کردم.
ولی واقعیت این است که، او در نهاد خود سخت با اسلام و مکتب اسلامی مخالف است و با اینکه او چند مدتی کوتاهی مطابق ادعای خود شاگرد ناصر مکارم شیرازی بوده است، همیشه دعا میکرد که خمینی بمیرد که دنیای اسلام از شر او خلاص شود. خمینی مرد و او شکر گذاری کرد!!!
پدرام در محیط خود بدخشان به نسبت شهرتی که به ستمی گری دارد، محبوبیت و جزابیت ندارد و مردم بدخشان ستمی ها را به عنوان مردمان بی دین می شناسند و از این رو تعداد آنها در محدودهء چند تحصیل کرده خلاصه میشود و پشتوانهء مردمی ندارند. حالت آنها مثل حالت افغان ملت در مشرقی است. بخصوص زمانی که اخوان المسلمین یک مفکورهء است که در سرتاسر بدخشان در اثر هجرت های سی ساله و تحصیل در دانشگاه های الازهر و دیگر کشور های عربی سخت ریشه دوانیده است و امروزه قشر جوان تحصیل کردهء بدخشان و ولایات نزدیک به آن زادهء همین تفکر اسلامی هستند. تنها یک ولسوالی بدخشان بیشتر از صد نفر ماستر، لسانس و دکتور دارد که همهء پیروان اخوان هستند و بهمین باقی بدخشان را مقایسه کنید.
علاوه از این در بدخشان قشر دوم تحصیل کرده ، پیروان خط سلفی هستند که به وهابی مشهور اند و این قشر از نام نیک و تقوی بر خودار هستند. در هر صورت جمعیت اولین جایگاه را در این مناطق دراد.

جستجو در کابل پرس