صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 17998
30 جولای 2008, 02:43, توسط سمیع
در بيمارستاني که بستر ِ من در آن به جزيرهيي در بيکرانهگي ميمانَد
گيج و حيرتزده به هر سويي چشم ميگردانم:
اين بيمارستان از آن ِ خنازيريان نيست.
سلاطونيان و زنان ِ پرستارش لازم و ملزوم ِ عشرتي بينشاطاند.
جذاميان آزادانه ميخرامند، با پلکهای نيمجويده
و دو قلب در کيسهی فتق
و چرکابهيي از شاش و خاکشي در رگ
با جاروهای پَر بر سرنيزهها
به گردگيری ويرانه.
آنلاین : http://www.shamlou.org/index.p...
در بيمارستاني که بستر ِ من در آن به جزيرهيي در بيکرانهگي ميمانَد
گيج و حيرتزده به هر سويي چشم ميگردانم:
اين بيمارستان از آن ِ خنازيريان نيست.
سلاطونيان و زنان ِ پرستارش لازم و ملزوم ِ عشرتي بينشاطاند.
جذاميان آزادانه ميخرامند، با پلکهای نيمجويده
و دو قلب در کيسهی فتق
و چرکابهيي از شاش و خاکشي در رگ
با جاروهای پَر بر سرنيزهها
به گردگيری ويرانه.
آنلاین : http://www.shamlou.org/index.p...