Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85942

بخشی از جنایات سید منصور نادری در نامه سرگشاده به اشرف غنی احمدزی

21 دسامبر 2014, 02:07

یک شاعر مردمی متخلص به" دروازی" در حدود هفت سال در جزو تام های فرقۀ 80 سید منصور تا سقوط قول اردوی نمبر 6او ایفای وظیفه کرد،او شاهد بود که چگونه سید منصورایندشمن علم وعالم به اتکاء فرقۀ آلوده اش روشنفکران، تحصیل کردگان، شخصیت های مردمی ونامدار ولایت بغلان و نیزباقی ساحات تحت نفوذعقیدتی خودساخته اش را بیرحمانه کشت، نابود کرد، کمین زد ودر زدو بند های کثیف با باند های خون آشام ودستگاهای جاسوسی خارجی شرکت جست. موصوف بخش کوچکی از آن جنایات را در قالب شعر ساده و عام فهم انشاداشته است، درینجا ابیات چندی ازان شعر طویل آورده میشود:
ای سید منصور بگو که شوکت و شانت چه شد ـ ـ ـ قول اردو فرقۀ هشـتاد غـنـدِ کیانت چه شد
میزدی چوب ستـــم بر پیـکر اهــل خــرد ـ ـ ـ دیو اندر کرسی والی بدورانت چه شد
مزد کار افسرانت جز دوو دشنام چی بود ـ ـ ـ مشت و سیلیهای آن جاوید بد نامت چه شد
مال مردم را چپُ راست میزدی در جیب خود ـ ـ ـ اینقدر گو در دل کوه از طلا، کانت چه شد
پول نامشروع ترا کی از کفت بیرون شود ـ ـ دذدی و رشوه گری قاچاق کاروانت چه شد
در حریم جنگلستان دلقکانت بود پلنگ ـ ـ ضرب و قضیه فکان، معراج و افغانت چه شد
در کمینگاه بود نشسته گرگ کفتاران دیگر ـ ـ بازک و پاینده و ناظر قربانت چه شد
آنکه تورا شهره و مشهور عالم ساختن ـ ـ حقبین آزاده بود یار نگهبانت چه شد
در همه سختی سپر بود در همه خوشی گهر ـ ـ آن هژبر پردلان و آن قوماندانت چه شد
در همه جا گفته بودی افتخارم حقبین است ـ ـ افتخار و آبروی مرد میدانت چه شد
حقبین اندر راه حق، حق با حقبین بود ـ ـ دُرّه زن بی شخصیت دوکتور حیوانت چه شد
میل داشتی جاگزین ناصر خسرو شوی ـ ـ میدیدی بالا زحد آن راه عرفانت چه شد
از حسن ابن صباح کم نمی گفتی خودت ـ ـ آن خیال پردازیهای بی بر و بارت چه شد
از جناب خود کُش بیگانه پروراین سوال ـ ـ دشمنی با پور حیدر(ع) صدق و ایمانت چه شد
خود گزیدی حزب سادات بر دفاع خویشتن ـ ـ از تعصب بر جماعت صدق و ایمانت چه شد
آیت الکرسی به حق که خوانده نتوانی درست ـ ـ در ردیف فیلسوفان نام و عنوانت چه شد
با همین دستخوان پهنت خُرد گردیدی چرا ـ ـ رنگ رنگ ویسکی و ودکا از سر خوانت چه شد
میزدی لاف دیگر از طالبان گیرم دمار ـ ـ جنگ ناکرده گریزان توپ و هاوانت چه شد
شیر برفی یا عقاب آهنی چادر بودی ـ ـ کمتر از روباه شمارش شیر مردانت چه شد
تایمنی تپه نشاط و طمطراقت تا بکی ـ ـ هریکی از گوشۀ مدح و غزلخوانت چه شد
تحصیلُ دانش بدرگاهت حقیرُ بی صفت ـ ـ بیسوادُ بی خـدا افراد نادانـت چه شد
دلقکان گویند خداوند گاه امام روز گار ـ ـ پهلوی فرعون جایت گو که یزدانت چه شد
مینمودی ازغضب یارانت راهستان گور ـ ـ سید مرادُ سید احمد اهل دوستانت چه شد
ازقفا تیر جفا بر سینۀ قیوم زدی ـ ـ مرغ وحشت جاگزین بام آشیانت چه شد
طرحریزی بر ترور شاه قدم تکرارها ـ ـ گشت افشا بمگذاری راز پنهانت چه شد
خان محمد قاتلش افغانُ دستورش زتو ـ ـ نابودی اقوام پشتون راه سلطانت چه شد
برسر دسترخوان خود تور را کردی ترور ـ ـ هم طبق همسایگی با قوم بغلانت چه شد
مولاداد آگاه چگونه قتل در فرمان تو ـ ـ زیر پا مشت لگد احساس انسانت چه شد
در سراغ آرزو نور محمد خان شبر ـ ـ جاهلُ پستُ رذیل خاینُ غولانت چه شد
شاد میگشتی بحرف دشمن دنیاودین ـ ـ دلگیر بالا نشین پر شورُ پترامت چه شد
در صف تاریخ بنویشتم و ماند یاد گار ـ ـ الفتُ جاویدُ جعفر می پرستانت چه شد
میکند سربازی این دروازی از گفتار خود ـ ـ میخلد مانند نی خار مغیلانت چه شد
عرض خلق از ظلم تو در دفتر سیما سمر ـ ـ از گلو گیرد ترا گوید بدورانت چه شد.

جستجو در کابل پرس