سلام این جانب را نیز بپذیرید. فکر می کنم با یک نگاه ولو گذرا می توانیم از نقش دین در تحولات بزرگ جهانی آگاهی حاصل کنیم. ظهور دین اسلام در شبه جزیره اسلام، خود انقلاب عظیمی بود که دگرگونی های فراوانی را به همراه آورد. این دگرگونی ها مختص به یک ساحه نمانده، از علم، ادب، فلسفه و هنر و حتی خانواده و فرد را نیز در بر می گیرد. چگونه می توانیم دین اسلام را با آن تغییرات مثبتی که در زندگی مردمان بدوی عربستان آورد، افیون توده ها بنامیم. نه تنها دین اسلام که هر ظهور هر دین دیگری نیز در حقیقت انقلابی بوده است. "دین افیون توده هاست" یک نظریه عام است که ادعای کلی بودن را دارد و اگر حرف های بالا را بپذیرید، حداقل در این مورد کلیت خود را از دست می دهد. مارکس با در نظر داشت جامعه یی که در آن میزیست و کلیسایی که دیده بود، دین را افیون می دانست و این نظریه نمی تواند کلیت را در بر گیرد. این که حکام و یا افرادی از دین منحیث وسیله یی برای تخدیر توده ها استفاده کرده اند قصه دیگر و درازیست که شما بهتر از من آن را می دانید. اشاره می کنم که این وسیله در ازمنه های مختلف، مختلف بوده اند. مکتب های فکری بشری نیز از این مصیبت مبرا نبوده اند. دین هم شکار چنین استفاده ورزی ها شده است که در آن شکی نیست.
و اما نام گرفتن از قهرمانان مسلمانی که در برابر زور و استبداد در افغانستان قد افراشته اند. فهرست درازی از من می خواهید برادر، نگاهی به جهاد مردم افغانستان علیه روس ها بیندازید. از گمنامانی که در این صف ایستاده بودند تا نامدارانی که بعضی های شان راه را تا آخر رفتند و بسی دیگر از نیمه راه به پرتگاه انحراف و زراندوزی و مقام پرستی سقوط کردند، نام های زیادی را به خاطر خواهید آورد. مگر می توانیم فراموش کنیم که برای بسیاری از مبارزان ضد استعماری شوروی "دفاع از دین" اولویت داشت؟ مگر می توانیم به خاطر انحرافات خونباری که صورت گرفت، این نکته را انکار کنیم؟
برادر عزیز جناب حقبین
سلام این جانب را نیز بپذیرید. فکر می کنم با یک نگاه ولو گذرا می توانیم از نقش دین در تحولات بزرگ جهانی آگاهی حاصل کنیم. ظهور دین اسلام در شبه جزیره اسلام، خود انقلاب عظیمی بود که دگرگونی های فراوانی را به همراه آورد. این دگرگونی ها مختص به یک ساحه نمانده، از علم، ادب، فلسفه و هنر و حتی خانواده و فرد را نیز در بر می گیرد. چگونه می توانیم دین اسلام را با آن تغییرات مثبتی که در زندگی مردمان بدوی عربستان آورد، افیون توده ها بنامیم. نه تنها دین اسلام که هر ظهور هر دین دیگری نیز در حقیقت انقلابی بوده است. "دین افیون توده هاست" یک نظریه عام است که ادعای کلی بودن را دارد و اگر حرف های بالا را بپذیرید، حداقل در این مورد کلیت خود را از دست می دهد. مارکس با در نظر داشت جامعه یی که در آن میزیست و کلیسایی که دیده بود، دین را افیون می دانست و این نظریه نمی تواند کلیت را در بر گیرد. این که حکام و یا افرادی از دین منحیث وسیله یی برای تخدیر توده ها استفاده کرده اند قصه دیگر و درازیست که شما بهتر از من آن را می دانید. اشاره می کنم که این وسیله در ازمنه های مختلف، مختلف بوده اند. مکتب های فکری بشری نیز از این مصیبت مبرا نبوده اند. دین هم شکار چنین استفاده ورزی ها شده است که در آن شکی نیست.
و اما نام گرفتن از قهرمانان مسلمانی که در برابر زور و استبداد در افغانستان قد افراشته اند. فهرست درازی از من می خواهید برادر، نگاهی به جهاد مردم افغانستان علیه روس ها بیندازید. از گمنامانی که در این صف ایستاده بودند تا نامدارانی که بعضی های شان راه را تا آخر رفتند و بسی دیگر از نیمه راه به پرتگاه انحراف و زراندوزی و مقام پرستی سقوط کردند، نام های زیادی را به خاطر خواهید آورد. مگر می توانیم فراموش کنیم که برای بسیاری از مبارزان ضد استعماری شوروی "دفاع از دین" اولویت داشت؟ مگر می توانیم به خاطر انحرافات خونباری که صورت گرفت، این نکته را انکار کنیم؟
با تقدیم احترام