Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 42701

محمد اعظم سیستانی وشاگردی تاریخ خدمت دوستان گرامی!

2 جنوری 2011, 18:59, توسط بابک روشن ضمیر

خدمت اقایون مزاری،خان،عطاخیل و سایر عزیزان سلام تقدیم میدارم!
امیدوارم صحتمند باشید.مطالعه نظریات یک عده عزیزان و مخصوصآ نوشته های آقای بایانی واقعآ هر انسانی را میتواند متاثر و مایوس بسازد.آقای بایانی،این دیپلمات-جاسوس که خودشان شخصآ به دهها جنایات قابل مجازات اعتراف مینمایند ،امروزدر یک موقف ساختگی در موضع دفاع از وطن(؟) ،سایر افراد را مورد نکوهش قرار میدهد.کسی که خودش اعتراف به بخارایی بودن خود مینماید، اجداد مسعود را خارجی و سمرقندی میشمارد.چه دلیلی وجود دارد که این جناب بخارایی ،افغان باشد و اقای مسعود افغان و یا به قول یک عده عزیزان افغانستانی نباشد؟ چه استدلال حقوقی در این زمینه دو قضاوت متضاد میتوان ارائه نماید؟
از یک جانب ادعا دارند که در خدمت استخبارت بوده و در تماس با فرماندهان مجاهدین در پاکستان و خریداری آنها ،رازهای آنها را در اختیار کارفرمایان خود و بالاخره روسها قرار میداده و بدینوسیله اسباب پیروزی حاکمیت خلق و پرچم راکه امروز بدگویی شانرا مینماید،در مقابله با رقیبان مجاهدش از تمام تنظیمها فراهم مینموده و در نتیجه نهایی خدماتش به سود باداران روسی اش در زمان اتحادشوروی سابق تمام میشده است.از جانب دیگر دعای پیرزوی حکمتیار را نموده و او را شخص خدمتگار به وطن میشمارد.اگر مسعود در خدمت استخبارات کی جی بی قرار داشت ،پس همکار نزدیک این جلال بایانی بوده است.پس این اظهار تنفر و عقده بایانی در مقابل یک همکار و همکاسه چه معنی را میتواند بیان نماید؟ بایانی از یک جانب اعتراف به تحریک مظاهرات سازمانهای همکار جاسوس خویش در کراچی در مقابل شهرداری انجادر زمان آمدن مسعود مینماید و از سوی دیگر اعتراف به توقف تظاهرات به دستور بادر اصلی اش ،قنسول شوروی وقت میکند.در حالیکه خود آقای بایانی از اطاعت خویش به دستور اوامر بادار روسی خود مینماید،پس چرا از ارتباط مسعود با روسها شاکی میباشد؟
آقای بایانی باید به این پرسش پاسخ ارائه نماید که چرا امر توقف مظاهرات علیه مسعود را به اثر دستور روسها صادر نموده است؟آیا آمر مافوق آقای بایانی وزارت امور خارجه وقت افغانستان بود و یا قنسول اتحادشوروی وقت در کراچی ؟پس اگر این اطاعت از اوامر خارجی ها مخصوصآ روسها در آن زمان،خیانت به وطن باشد پس چرا از روابط مسعود با همان باداران اسبق خود شکایت مینماید؟دلیل عقده اصلی اش در مقابل مسعود چه میباشد؟اگر دلیل تنفر آقای بایانی از مسعود بخاطر ارتباط مسعود با بیگانگان است،پس خودش چرا همه ای این خیانات و اطاعت از امر روسان متجاوز رابخشی از افتخارات زندگی خویش میداند؟
پس به یقین دیده میشود که اتهامات جناب بایانی همه ظاهرالکذب بوده و صرف متکی برعقده های شخصی شان میباشد.هر نوع ادعای که متکی برعقده های فردی و یاگروهی باشد فاقد ارزش تاریخی و حقوقی محاسبه میگردند.
علاوه بر همه، این دیپلومات – جاسوس و اجنت عزیز و مطلع به علم حقوق میداند که جرم امر شخصی میباشد .بخاطر جرم یک شخص، فرد دیگری مورد مواخذه قرار نمیگیرد.اعمال برادران مسعود و یا هرفرد دیگری مربوط به خود همان افراد و اشخاص میگردد و نه به کسی که از مرگش تقریبا ده سال سپری شده است.نمیتوان به مسعود از بابت اینکه گویا فلان برادرش در ده سال بعد از مرگش مرتکب این یا آن کار خلاف شده اند خرده گیری صورت بگیرد.اینکار هم از نگاه حقوقی و هم از حیث اخلاقی نا جایز میباشد.به همین ادامه آقای بایانی! فرزندان شما و یا متباقی انسانهای شریف باشنده بایان ،پاسخگوی خیانات و جنایات شما در مقابل ملت نمیباشند.این شما هستید که باید خود را آماده دفاع از تمامی خیانات و جنایاتی که نموده اید بسازید.
در ادامه یکی از جملات خنده دار تانرا خدمت خود شما و دیگر عزیزان نقل و مورد بررسی قرار میدهم:"اگر عقل سالم داشته باشيد از پسر ببرک کارمل بنام کاوه کارمل و محبوبه کارمل زنش در مورد فاميل تاجدار « بايانی » يا « سناتور بايانی » جويا که در دوره ۱۲ شورای ملی دهه دموکراسی محمد ظاهر شاه « چهره ، دهن ، پوز ببرک روس مل را » با کوبيدن مشت و لگد به جرم جاسوسی به روس ها تغير داده ..."
اینکه اقای سناتور بایانی در همان زمانی که به قول شما پوز و دهن ببرک کارمل را به جرم جاسوسی به روسها با کوبیدن مشت تغیرداد به شما چه مربوط است؟ چرا شما خود را به اصطلاح به این افتخار شریک میدانید؟اگر جاسوسی به روسها بد بود،پس چرا خود شما شخصآ این بی ننگی را پذیرفتید؟ چرا خود شما بدون خجالت در همان زمانی که کارمل در راس قدرت بود حاضر به قبول مسئولیت قنسولگری یک رژیم پوشالی و دستنشانده شدید؟ و شرم آور تر آنکه همزمان خفت جاسوسی برای آن رژیم را بخاطریکه حب قدرت که داشتید پذیرفتید؟
اجازه بدهید افتخارات مبارزه علیه روسها و حامیانش را کسی نماید که سابقه پاک و سابقه خدمت به وطن داشته باشد ویا حد اقل سابقه خیانت نداشته باشد. لازم است بحال شما یا مثل اقای خان با صدای بلند قهقه خندید و یا برعکس اشک ریخت.چونکه وای بحال ملتی که مثل شما شخص دلسوزی (؟؟!) را باخود داشته باشد.دیپلوماتی که افتخاراتش تجاوز جنسی بر پسران خورد سال،جاسوسی به روسها، و سازش با خصم و توطئه وتزویر علیه منافع علیای کشور تشکیل بدهد و امروز دایه مهربان تر از مادر ، نقش یک وطنپرست را بازی نماید.اگر با این شیوه به فکر دریافت کدام مقامی در مربوطات وزارت خارجه باشید، به یقین بدانید که این شیوه درستی نیست که انتخاب نموده اید.هرگز افغانملتی ها به شخص جفاکاری مثل شما اعتماد نخواهند نمود.چون شما با دوستان دیگر خود در گذشته چه کردید که با کارفرمایان جدید افغانملتی خود نمائید؟
در متباقی نوشته هایتان اگر دشنامها را به یک سو بگذارم نیز چیز درستی وجود ندارد.همه یا در تضاد با همدیگر قرار دارند و یا از روی خشم و عقده اظهار شده و فاقد ارزش میباشند.این جملات نیازی به رد من ندارند.چون خود شما بعد از یک زمان کوچکی ادعای ضد آنرا خواهید نمود.این نشاندهنده عدم تمرکز فکری،عقلی و احساسی شما را نشان میدهد و بس.مثلآ در مورد به قدرت رسیدن حکمتیار و یا در مورد ملیت های مختلف ساکن کشور که از یک طرف آنها را ملیت های وارداتی مینامید وانها را مورد اهانت قرار میدهید و از جانب دیگر دعوی برادری با آنها را دارید.
در مورد دشنامهای تان در حصه خودم میگویم که من شما را عفو میکنم و از این بابت شاکی نمیباشم.اگر متباقی دوستان، برخورد بالمثل با شما کردند به خودشان مربوط میباشد.اما تقاضای من از اولیای اطفال در سویدن آنست تا فرزندان خود را برای آموزش به شخصی مثل شما اعتماد نکنند.چون هم اعتراف به سابقه پیدوفیلی( داشتن علاقمندی جنسی با اطفال) دارید و هم شخص کینه توزو عقده یی میباشید. پس اعتماد به چنین شخصی با مصالح تربیتی اطفال سازگاری ندارد.در این قسمت من حق را به اقای عطا خیل میدهم.
البته برای رفع اتهامات شما در مورد خودم باید به عرض برسانم که اینجانب عضویت هیچ حزب و سازمانی را نداشته و ندارم.اگر شما به مبانی اعتقادی و فکری من دقت میکردید ،متوجه میشدید که با طرز تفکر و قضاوت من ،هیچ حزبی در افغانستان فعال نبوده و نمیباشد.سلام مرا به اقای زرنگار نیز برسانید،چون مقاله شانرا که شما ریفرنس داده بودید ،مطالعه کردم.وچون قرار گفته خودشان در سویدن بودوباش دارند ،به شما نظر به من نزدیک تر میباشند.از همین سبب عرض کردم تا سلام مرا برایشان واسطه شوید.اینجانب حامی کارمل نه بلکه منتقد ایشان و از سایر رهبران حزب خلق و وطن بوده ومیباشم.البته منتقد به معنی دشنام و توهین مثل شما نه بلکه هر عمل انها را مورد بحث مستقلانه و انسانی قرار میدهم. اعمال خوب شانرا خوب و اعمال بد شان را بد خواهم گفت.منشاء قضاوت من مثل شما متکی بر تنفر و یا عقده و یا براساس ارتباطات قومی،لسانی و یا اپورتونیسم وغیره نخواهد بود .هیچ نوع ارتباطی با اقای مسعود و یا اطرافیانش نداشته و ندارم .شخصیت مسعود که فرد اثرگذار تاریخ معاصرکشور ما میباشد به مطالعه بیطرفانه علمی و تاریخی نیاز دارد و نه قضاوتهای عقده یی و اتهامات دروغین شخصی هتاک و کاذبی مثل شما.مطالعه بخش های حیات سیاسی و نظامی مسعود و اثرگذاری مبارزاتش در سطح کشور و منطقه به شمول خدمات و اعمال خوب و یا برعکس اشتباهاتش که هر انسانی ممکن است مرتکب آن گردد به مورخین،جامعه شناسان، سیاسیون مجرب و بیطرف و مستقل نیاز دارد.شما بهتر است در مقابل ملت شریف کشورعزیز ما، از تمامی خیاناتی که در زمان تصدی وظیفه تان بر علیه استقلال و تمامیت ارضی افغانستان مرتکب شده اید به زانو افتیده واز پیشگاه ملت طلب عفو و بخشش نمائید.آنگاه بیائید تا با شما بقیه حرفها را اظهار نمائیم.
با استفاده از همان حکایت افلاطون و توصیف شخص نادان از او ،من بعد از آن همه بدگویی های شما از آقای مسعود به این نتیجه رسیدم که اگر منشاء قضاوتهای من صرف بر ادعا های شما استوار باشد، پس مسعود باید شخص شریفی بوده باشد.چونکه اگر شخصی مثل شما به تعریف آقای مسعود میپرداختید،آنگاه من در مورد مسعود طور دیگری فکر مینمودم.به یقین ستوده جاهلان ،جاهلان اند.
در مورد خانم حضرتی و یا برادران آقای مسعود و موضوع ویزای ساختگی سویدن و یا سنگ زمرد وغیره اتهامات شما،باید عرض کنم که این مطالب تان نه مربوط به من میباشد و نه کدام علاقمندی ب این موضوع دارم،تا جایی که با روحیه دروغ و تقلب و اتهامات ساختگی و دسیسه سازی ،ساختن نام های ساختگی مثل تنویر(بویناک چتلستانی) لمر سرخرودی، ولید طرزی افشاری مشهدی و دهها نام های دیگر که(البته نامهای گذشته تان با املاهای خراب و ساختگی مستثنی هستند) به این نتیجه رسیدم که همین اتهامات شما در مورد خانم حضرتی،هم ممکن بخشی از دروغهای تان بخاطر بدنامی مردم و دوسیه سازی علیه آنها باشد.از شخصی مثل شما هر چیزی متصور میباشد.

جستجو در کابل پرس