Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 36197

دشمن دانش چغید وای! چرا فارسی

23 فبروری 2010, 17:00, توسط ابراهیم ادهم

برادر عزیزم احمدبهار چوپان. سلام تقدیم میدارم. از اینکه نام زیبایت یاد سه چیز ارشمند را بیادم می آورد ممنونم. 1ـ احمد نام ناجی بشریت، چوپان صفتی که پیامبر به آن افتخار می کرد و بهار که نمادی از شادابی و زندگیست. بهر صورت ممنون!!

از نگاشتهء مفید تان مستفید شدم تشکر. اما فائده ندارد. چون مثل مشهور است که گفته اند: هرکس که خواب باشد بیدار کردنش سهل است، ولی اگر کسی خود را بخواب زده باشد اصلا بیدار کردنش ممکن نیست. من این آقای رفیع درس نخواندهء استاد را خوب می شناسم و شماهم بدانید که سر سوزن فائده ندارد.

من قبلا هم در تعلیق مقالهء اندیشمند صاحب نظرات خود را بسیار علمی، مختصر ولی تند نگاشته بودم، چون می دانم که اینها غیر از تندی چیزی حالی شان نیست!
حتی اشارات من بعضی سر رشته ها را در تفاوت لهجات باز کرد و مثال هایی از کشور های عربی، خود افغانستان و ایران آورده بودم.

چون اینها پرورده های چاچا معروفی هستند!

اصلا بد بخت صدای استعمار است که بنام گنج بی شایگان هر کس را استاد می تراشد.
بهر صورت بگذارید این صدا ها در گردو باد خود گم می شوند و جایی را نمی گیرند!

هرکس میداند که کی چقدر می داند؟ مگر جهال جامعه!
یا شاید این جهلستان هم خود زمینهء باشد برای اینکه دوستان و استادانی امثال دولتشاهی و اندیشمند صاحب و یا شما در زمینه زحمت بخود بدهید و گوشه های تاریک را روشن بسازید.

گفته اند: «اگر می خواهی کسی را در اذهان بکوبی از او بد دفاع کن»!

و کسانی که نگاشته های آقای رفیع را علمی میدانند در حقیقت همین مثل برایشان صدق می کند. هم خود را معرفی می کنند و هم رفیع رادر اذهان می کوبند! چون از استادی در موزیک هم باز می ماند!

من ایمان دارم که رفیع کلمهء عرفان را از ریشه و صیغهء اصل اش نمی داند و گردان این این کلمهء را که به 1400 کلمه و با معانی مختلف تقسیم می شود اصلا نشنیده است.

او فکر کرده است که در فرهنگ عمید یا دهخدا این لغت را یافت معنایش را فهمیده است! حال اینکه چنین نیست و این امور علم می خواهد که ایشان ندارند.

در بیدل بسیار کلماتی وجود دارد که اصلا ایشان معنای لغوی آن را نمی داند! اینکه قبول نمی کنند که نمی دانند، دیگر ما و شما هم نمی توانیم ایشان را قناعت بدهیم، چون خود را بخواب زده اند!

یک راه وجود دارد: این آقا و امثال او در یکی از کشور های اروپایی در مجمعی از دانشمندان در یک معدوده ای محدد جمع شوند و ایشان با دانشمندان هم کلام شود و به همهء مردم به نمایش گذاشته شود که، این آقا اصلا الفبای علومی را که دعوای استادی آن را دارد می داند یا خیر؟ در غیر آن بی فایده است و از این موجودات در جامعهء ما کم نیستند! این امر هم بسیار تکلیف می خواهد و مشکل است!

از ملا نصر الدین پرسیدند؛ ناف زمین در کجاست؟ پاسخ داد: زیر پای خر من! گفتند: نه خیر! باز پاسخ داد: بیاید زمین را گز کنیم! چون می دانست که گز کردن زمین در آن حال ممکن نیست. آقای رفیع، معروفی و ... از این قماش اند! وقتی می گویی این جایی از گفتهء تو نادرست است و به این دلیل علمی! پاسخ می دهد که انتظار بکش تا 16 قسمت کتاب من نشر شود بعد قضاوت کن! یا اینکه مجاهدین را به دشنام می نشیند! یا اینکه گرد و باد سیاسی می افشاند!

حرف ایشان بدین معناست که وقتی ما یکی از تألیفات امام سیوطی را خواندیم و یا مقدمهء یکی از آن را، تا اینکه چندصد جلد از تألیفات ایشان را نخوانیم، نمی توانیم یکی از آن را بدانیم و یا از مقدمهء یکی از کتب ایشان چیزی ندانیم!
من در هامبورگ یک رسالهء رفیع را در یک کتابخانه افغانی دیدم و برای چند دقیقه چند صفحهء اول آن را خواند و از همان لحظات دانستم که ایشان کی هستند و چقدر می دانند، همین بود که بخود زحمت خریدن همان رساله را هم ندادم، آخر بسیار چیز ها را از اولش می شود فهمید و کتاب را می تواند از مقدمهء اش حدس زد!
ایشان نمی داند که پسته وقتی دهن باز کرد فهمیده می شود که در داخلش چه است؟ بهر صورت بگذارید به حسرت شان!!

جستجو در کابل پرس