Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 42912

شعار دشمنی، دست دوستی

11 جنوری 2011, 17:46, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان

نادر خان در سیاست از شیوه ای عبدالرحمان استفاده کرد. عبدالرحمان برای سرکوبی هزارستان احساسات مذهبی ملیتهای همسو را تحریک کرد و موفق شد تا هزاره ها را توسط ازبک، ترکمن، تاجیک و پشتون تارو مار کند. نادر خان با استفاده از حسن نیت هزاره ها در برابر حکومت (صرفاً بخاطر لغو قانون فروش هزاره ها از سوی امان الله خان) آنها را به جان برادران ترکستانی انداخت.... مردم تاجیک شمال همچون هزاره های مرکزی در عهد عبدالرحمان توسط قبایل جنوبی (در عهد نادر خان) سرکوب شدند و ناموس شان در اختیار افغان ها (پشتونها) قرار گرفت. (دولت آبادی، 1387)

حکومت چون خطر را نزدیک دید، دوباره به قبایل سمت جنوبی رو آورده از ایشان برای مقابله با مردم کوهدامن کمک خواست و باز یک بار دست ایشان را در چور و چپاول آزاد گذاشت. در اثر ین اعلان عده ای زیادی از مردم آن سمت به کابل ریختند و پس از گرفتن سلاح به کوهدامن سرازیر شده به دنبال مغلوب ساختن شورشیان نه تنها مال و منال، بلکه یک تعداد از افراد خانواده هایشان را به عنوان غنیمت با خود به سمت جنوبی انتقال دادند. (فرهنگ، 1371)

ازین رو اقدامات نادر شاه احساس کاملاً بدی را در بین هزاره ها خلق نمود و بعد از همین عملکرد بود که هزاره ها شروع به اجتناب از مقامات رسمی افغانی (پشتون) نمودند.

در نوامبر 1933 در طی یک مراسم جشن در کاخ سلطنتی کابل که شاه نیز شرکت کرده بود، عبدالخالق دانشجوی لیسهء نجات با تفنگچه سینهء نادر شاه را نشانه گرفت و یک مرمی به سینه و دیگری را به دهان نادر شاه در میدان فوتبال فیر کرد. و نادر شاه در جا مرد.

عبدالخالق کی بود و چه انگیزه ای وی را به قتل شاه تشویق نمود؟

در جواب به این سوال در آن زمان ، هرگز جواب درست و قناعت بخشی به مردم و آنانی که خالق را می شناختند داده نشد.

حکومت انگیزهء قتل نادرخان توسط عبدالخالق را ارتباط وی بایکی از زنان خانواده چرخی ذکر کرد و جریدهء اصلاح در سال 1312ش در شماره 15 قوس خود با درج این مطلب احساسات مردم را علیه هزاره ها تحریک کرد....اما اینقدر می توان گفت که غلام حیدر خان چرخی یکی از سپه سالارهای عهد عبدالرحمان بود که با همکاری عبدالقدوس خان دمار از روزگارهزاره ها درآورده بود. اما با لغو قانون فروش هزاره ها از سوی امان الله، مردم هزاره تمامی جنایات گذشته را به فراموشی سپرده در کنار افغان (پشتون) ها با تاجیک جنگیدند و بدین ترتیب غلام نبی خان چرخی (فرزند غلام حیدر خان چرخی) به خاطر حمایت از دولت امانی مورد احترام هزاره ها واقع شد. در بین هزاره های ترکستان احترام نسبت به این شخص به عنوان سفیر تا به امروز باقی است. پس در مورد ارتباط عبدالخالق با خانواده چرخی می توان گفت که براساس قانون بردگی عبدالرحمان، خانواده عبدالخالق از دهراود هزارستان به کابل آورده می شوند و با لغو این قانون در کنار خانوادهء چرخی باقی می مانند.

همین امر باعث می شود که عبدالخالق برخلاف سایر هزاره ها که از رفتن به مکتب و کسب علم و دانش محروم اند، پا به مکتب می گذارد و با درک فجایع و ظلم حکومت در حق قوم خود و خانواده ای چرخی تصمیم بر قتل سر سلسله آنان می گیرد. (دولت آبادی، 1387)

حقیقت امر اینست که خداداد خان پدر عبدالخالق از جمله ملازمان خانواده چرخی بود و عبدالخالق شخصاً از کودکی با جوانان آن خانواده که همسال و هم مکتب بودند، محشور بود، دوستی و رفاقت داشت. (فرهنگ، 1374)

نباید نادیده گرفت که اضافه شدن زندان ها، و احیای اشکال شکنجه دوران عبدالرحمان خان رابرای مردم زنده می کرد و به کار برد مجدد قین و فانه غربغراب، زولانه های سنگین... اعدام های غیر مسئولانه شتابزده و بی اعتنا حد اقل به حقوق انسان ها و کرامت آنها در بارآوری شیوه های خشونت آمیز اثر می گذاشت. آن همه زندان های مقتولین سیاسی که در اجتماع زندگی نموده بودند، اجتماع را به شور نیز میآوردند. شوری که از فعل و انفعال بی دادگری بر می خواست.

از آن اجتماع جوانی تأثیر پذیرفت به اسم عبدالخالق، تعمق به اوضاع و احوال جامعه و چارچوب روابط فامیلی که او در آن بزرگ شد، زمینه های نزدیکتر و تأثیر پذیرتر را در وجود او شکل میداد.

او در محیطی قرار داشت که گزارشات روزمره حاکی از اعمال بی عدالتی، سنگدلی و فشار بر نزدیکانش به آنان که به دیدهء عمیقاً احترام آمیز می دید، بود. قتل غلام نبی خان چرخی و عکس العمل های که در اجتماع و محیط فامیل چرخی داشت آنچه هم که او در مکتب و محیط فامیل می شنید، همه وهمه اورا مشغول میداشت. او که با اطفال آن خانواده انس گرفته بود و تا جای مورد اطمینان بزرگان شان بود که به دنبال قتل غلام نبی خان، محرمانه چندین بکس کالا و اسباب را به جاهای مطمئن جابجا کرده بود، سرگردانی و آزار و اذیت همه را می دید و می شنید. در یکی از همان روز هاست که تفنگچه شخصی غلام نبی خان چرخی را از میان بکس که انتقال داده برمی دارد. هنگام دادن اطمینان از انتقال بکس، به یکی از اعضای آن فامیل می گوید: "همه چیز را به جایش رساندم اما تفنگچه سفیر صاحب را گرفتم که به کار می آید. (مهرین، 1378)

محمد ظاهرشاه؛ (1973-1933مhttp://ferdausnajwa.blogfa.com...

جستجو در کابل پرس