Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 47791

مانیفست قدرت: توهم عقلانی شده و تمهیدانه

18 سپتامبر 2011, 17:38, توسط دوکتور م، ع ، روستار تره کی

خطر جنگ داخلی

حکومت مولود کانفرانس بن از نظر « تیوری » ، با در نظرداشت قرار گرفتن در محتوای نظام ریاستی ، دستگاه با صلاحیتی قیاس میشد . قوای مهاجم خارجی که ستراتژی خود را در ایجاد زمینه های بی ثباتی در افغانستان شکل داده بودند ، زمینه های تضعیف نظام را در ساحات سیاسی ، اقتصادی و امنیتی رویدست گرفتند . آنهم به خاطر اینکه در « پخپل سری » های خود در افغانستان با یک مرجع حسابگر درگیری پیدا نکنند .

« دیوید پتروس » قوماندان امریکائی قوای ناتو متخصص جنگ ضد تروریزم با تجربه جنگ عراق و موفقیت در تآمین امنیت شهر موصل وارد افغانستان شد . وی تکتیک تماس با سران محلی را در یک کشور عربی میدانست اما ازارزش های قبیلوی مسلط در بخشی از جامعه افغانی بی اطلاع بود . نامبرده در عراق برخی شعبات پولیس حکومتی را خصوصی ساخت . این اقدام در افغانستان نیز در معرض اجرآ قرار گرفت .

پتروس از همان آغاز در صدد بود تا با مصروف ساختن افغانان در جنگ های ذات البینی ( جنگ میان اقوام ، میان حکومت و مخالفین ... ) ، زد و خورد را در حد قابل کنترول افغانی بسازد و آنرا در مرحله اول در جغرافیای افغانستان حفظ کند . منطق افغانی ساختن جنگ چند هدف را نشانه گرفته بود :

ــ تضعیف پوتانسیل جنگی افغان ها و تقلیل ظرفیت رزمی شان در مقابله با مهاجمین خارجی .

ــ تقلیل تلفات عساکر ناتو .

ــ تمرکز توجه نظامی ناتو به انسوی خط دیورند به مثابه مرکز صدور تروریزم .

ستراتژی جنگی ناتو با پلان جنگی پاکستان در تقابل قرار گرفت : پاکستان در صدد افتاد تا با تقویت هرچه بیشتر توان جنگی مقاومت افغانی و انکشاف سیالیت تحرکات جنگی مقاومت در دو سوی خط دیورند ، در داخل افغانستان به ناتو آنقدر مصروفیت و جنجال ایجاد نماید که « واقعیت » عملیات نظامی در آنسوی خط دیورند به « خواب و خیال » بدل شود .

بهر حال ! متخصصین نظامی ناتو از همان آغاز تهاجم به افغانستان روی سه سناریو کار میکردند :

ــ تمویل ، تجهیز و تطمیع اقلیت های قومی و استعمال آنها علیه پشتون ها به مثابه مانع بزرگ جنگی در راه تطبیق ماستر پلان ستراتژیک در منطقه.

( تحریک هزاره ها به ضبط علفچر کوچی ها در هزاره جات و منازعه در ولایت پروان بر سر اعمار شهرک در ساحه ایکه قبلآ به هدیره اختصاص داشت میان پشتون ها و تاجک ها که دران یک وکیل ولسی جرگه طرف بود ، و ده ها مورد دیگر در محتوای استمرار جنگ قومی پلانیزه شده بود ) .

ــ تدارک زمینه های ایجاد فاصله قومی تا سرحد انشعاب بین شمال و جنوب . حمایت از منسوبین اقلیت های قومی در قومانده اورگان های اداری و امنیتی شمال . ایجاد اپوزیشن سیاسی از میان این اقلیت ها و استعمال همه علیه حکومت مرکزی .

و در صورت عدم توفیق در پیاده نمودن دو الترنتیف فوق :

ــ خروج قوآ از افغانستان تا سال 2014 با دریافت امتیاز پایگاه نظامی در کشور .

فعلآ تلاش های امریکا و متحدین روی الترنتیف سوم متمرکز شده است . اما با ملاحظه اینکه استقامت انکشاف آینده اوضاع طی سه سال آینده ( 2014 ) ضرورت استفاده از الترنتیف های اولی و دومی را محتمل بسازد ، از امکان دور نیست . آنهم در شرایطی که بازیگر اصلی زمینه سازی نوسان از یک الترنتیف به الترنتیف دیگر ناتو است .

طبق محاسبه پتروس در گرایش از یک الترنتیف به دیگری پولس محلی رول مهمی میبازد .

پولیس محلی باید وظیفه امنیت را از حیطه صلاحیت حکومت خارج کند و آنرا از مجرای اداره محلی و یا بالواسطه متنفذین قومی که میباید هردو وفادار به قوای خارجی باشند ، در اختیار ائتلاف نظامی بین المللی بگذارد .

افغانستان از خودسری ها ، جرایم و جنایات مرتکب شده توسط ملیشیای قومی حاکمیت کمونیست ها خاطره بدی دارند . از همین رو در آستانه تهاجم قوای ائتلاف نظامی بین المللی ، از پروگرام « دی ، دی ، آر » استقبال کردند.

پولیس محلی ، ملیشیای قومی و یا اربکی به شکل نسبی صرفآ در مناطقی در همکاری با اورگانهای رسمی و حکومتی مؤثر بوده میتواند که درانجا تجانس قومی ( مثلآ ساحات جنوب) وجود داشته باشد . برخلاف در مناطق دارای تنوع قومی ( چون شمال کشور ) از امکان بدست آمده در تشکیل پولیس محلی ، اداره محلی استفاده مینماید و ترکیب پولیس محلی را در محور جذبات قومی سازماندهی میکند و ازان بر ضد رقبای سیاسی و قومی بهره برداری مینماید .

چنانچه مشاهده شد ، از زمینه مساعد برای تشکیل پولیس محلی جنگ سالاران بازمانده از جنگ های قومی و ملیشیائی زمان شوروی در صفحات شمال سود سرشار بردند . آنها توانستند مجوز رسمی برای احیای قوای به تحلیل رفته خود بدست بیاورند .

قربانیان مردم آزاری ، قتل و جنایت پولیس محلی که سر و صدای آن در مدیا درز کرده است ، پشتون های شمال افغانستان اند . این فشار بالای پشتون ها با مشی عمومی قتل عام امریکا و ناتو در جنوب کشور در هم آهنگی قرار دارد .

انتقال مسئولیت های امنیتی بیک اردوی سمتی ، تنظیمی ، غیر مسلکی ، سرشار از عقده قومی پس از خروج قوای خارجی چند احتمال را بوجود میآورد :

ــ با در نظر گرفتن این واقعیت که طی بیش از سه دهه عصبیت های قومی ، سمتی زبانی و مذهبی بدنبال مداخله خارجی انگیزه های تقابل و خصومت را میان افغان ها مساعد ساخته است ، انتقال زندانیان از مراکز توقیف قوای خارجی به اورگان های امنیتی افغانی زمینه های انتقام جوئی های خطرناکی را مساعد میسازد . محابس به شکنجه گاه ها و مسلخ مقاومت مسلح بدل میشود . تحت بیرق رنگ باخته ملل متحد و پرچم های قریب 50 کشور عضو مدعی دیموکراسی و حقوق بشر ، جنایات وحشتناک به وقوع میپیوندد .

قابل یاد دهانی است که در ریاست امنیت ملی شمار زیادی از شکنجه گران خاد سابق بکار گماشته شده اند .

ذکر این مطلب بدان معنی نیست که امریکا در زندان های علنی و مخفی خود از نورم های قبول شده جهانی حقوق بشر تخلف نمیکند . دو سال قبل دو تن عضو مقاومت افغانی در زندان بگرام زیر شکنجه به شهادت رسیدند . در گوانتانامو بدنبال برخورد نامناسب زندانبانان چندین نفر به شمول افغانان دست به انتحار زده اند .

ــ ملیشای قومی با همنوائی قوای مسلح که آنهم ترکیب سمتی و قومی دارد ، کنتروی خود را به استناد علایق قومی صرفآ در ساحات شمال ، شمال غرب و مرکزقائم کرده میتواند . فشار مقاومت از جنوب یک بار دیگر درگیری های خونین دهه مقاومت و جهاد را محتمل میسازد .

با بالا گرفتن سر و صدای خروج قوای خارجی از افغانستان ، شبکه استخبارات روسیه و ایران پیوند های گذشته را با گرو های با نفوذ در شمال و مرکز افغانستان هرچه بیشتر تقویت کرده است . آی ، اس آی پاکستان برای بهره برداری از اوضاع آینده به خصوص دفع نفوذ هند از چین چراغ سبز دریافت کرده است .

خلاصه کلام با نزدیک شدن تاریخ خروج قوای خارجی و انتقال مسئولیت های امنیتی بیک اردوی قومی و تنظیمی که به مقصد همکاری در اشغال کشور

تشکل یافته است ، افغانستان بار دیگر طعمه آتش جنگ های داخلی خواهد گردید .

قابل یاد اوری است که روسیه هفته قبل معاهده همکاری ستراتژیک را با تاجکستان تا یک دهه آینده تمدید کرد . درین حال امکان مداخله غیر مستقیم روسیه در جنگ داخلی آینده افغانستان از مجرای تاجکستان برای حمایت از گروه های دارای سابقه وابستگی به روسیه ، وجود خواهد داشت . این امر تناسب قوا را در منطقه به نفع روسیه و هند پس از خروج قوای خارجی از کشور مسجل خواهد گردانید .

روس ها با بهره برداری از اشتباه قوت های اشغالگر غرب در عدم آمادگی در شکل دهی یک حکومت ملی و با ثبات پس از خروج از افغانستان ، شکست نظامی دهه تجاوز را تلافی خواهند کرد .

نتیجه

ائتلاف نظامی بین المللی از همان سالیان اول اشغال افغانستان به تشکیل ، تمویل و تجهیز اردوئیکه تحت حاکمیت جنگ سالاران تنظیمی ، محموله هژمونی روسیه و ایران تنظیم گردد ، به نظر شک میدید : به همین دلیل نه تنها به اعطای سلاح ثقیل به قوای مسلح استنکاف شد بلکه پست های امنیتی این لشکر ایله جاری غیر قابل اعتماد بار ها زیر ضربات بمباردمان های هوائی قرار گرفت .

قوای مسلح با شمار و تجهیزات حد اقل صرفآ به قصد « استهلاک » در جنگ های بین الافغانی سازماندهی شده است ، نه دفاع افغانستان در غیاب قوای خارجی .

به تعویق انداختن انتقال صلاحیت های امنیتی از جانب ائتلاف نظامی بین المللی به اورگان های امنیتی داخلی ، اقدام قابل قدر است . به شرطی کی :

ــ پروسه ، جزء یک پلان عمومی برای پایان ستراتژی استمرار جنگ و ختم بی ثباتی باشد .

ــ زمینه جذب مقاومت مسلح در پروسه صلح هموار گردد .

ــ افغانستان از حالت جنگ به صلح از یک مرحله انتقالی که طی آن یک حکومت ملی و اسلامی اردوی تنظیمی و قومی فعلی را به یک اردوی مسلکی تغییر قیافه بدهد ، بگذرد .

فرانسه

17 سپتامبر 2011

دوکتور م، ع ، روستار تره کی

جستجو در کابل پرس