Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 50105

شرحی برابیات یک غزل از نیای معانی (بیدل)

25 نوامبر 2011, 23:46, توسط baqi samandar

باقی سمندر
چهارم قوس سال ۱۳۹۰ خورشیدی
نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

سلام به همه خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به اقای جاوید فرهاد

تبصره بربیدل نمودن کارمن نبوده ونیست .باهم باز از بیدل بخوانیم ویاد بیدل ودوستدارانش را ازهند تا کابل واز کران تاکران دنیا ګرامی بداریم

غزل شمارهٔ ۲۰۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات

بالی از آزادی افشاندم قفس پیما شدم

خواستم ناز پری انشاکنم مینا شدم

صحبت بی‌گفتگویی داشتم با خامشی

برق زد جرات لبی واکردم وتنها شدم

صد تعلق در طلسم وهم هستی بسته‌اند

چشم واکردم به خویش آلودهٔ دنیا شدم

آسمان با من صفایی داشت تا بودم خموش

ناله‌ای کردم غبار عالم بالا شدم

از سلامت نوبهار هستیم بویی نداشت

یک نقاب رنگ بر روی شکستن وا شدم

صبح آهنگی ز پیشاپیش خورشید است و بس

گرد جولان توام در هرکجا پیدا شدم

الفت فقرم خجل دارد زکسب اعتبار

خاکساری گر گرفتم صورت دنیا شدم

جام بزم زندگی‌ گر باده دارد در هواست

عیشها مفت هوس من هم نفس پیما شدم

مایهٔ ‌گفتار در هر رنگ دام‌ کاهش است

چون‌قلم‌ آخر به‌خاموشی زبان‌فرسا شدم

در تحیر از زمینگیری نگه را چاره نیست

این بیابان بسکه تنگی ‌کرد نقش پا شدم

بیدل از شکر پریشانی چسان آیم برون

مشت‌خاکی داشتم آشفتم و صحرا شدم

آنلاین : شرحی برابیات یک غزل از نیای معانی (بیدل)

جستجو در کابل پرس