سازمان ملل و قبض و بسط دایره مذاکرات صلح
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
موضوع صلح و مذاکره با طالبان یک باردیگر برسر زبان ها افتاده واین بار نماینده خاص سازمان ملل در امور افغانستان آن را مطرح کرده است، او در مصاحبه خود دو موضوع را مطرح کرد، یکی نظارت و حضور سازمان ملل در روند مذاکرات با طالبان و دیگری حضور و نقش احزاب سیاسی چه موافق حکومت و چه مخالف در پروسه صلح باطالبان.
این دو موضوع سخنی جدید در دایره صلح است، هرچند که احزاب اپوزیسیون بارها خواهان نقش خود در روند مذاکرات صلح شده بود، اما روندی را که امریکا و حکومت افغانستان هرکدام به تنهایی برای رسیدن به صلح دنبال می کنند، دیگر زمینه ای برای حضور سازمان ملل و یا گروههای مخالف باقی نگذاشته است. اکنون در واقع موضوع جدید و تفسیر جدیدی از صلح ارایه گردیده که با تفسیرها و روند گذشته صلح متفاوت است و موضوع جدید دایره تفاوت دیدگاه ها را بیشتر کرده است، زیرا تفسیری که از سازمان ملل از صلح ارایه داده با دیدگاهی که طالبان در برابر صلح و نظام فعلی افغانستان و احزاب سیاسی موجود در کشور دارد، تفاوت های بسیار زیاد دارد.
يان کوبيش نماينده خاص سرمنشى ملل متحد براى افغانستان مي گويد:"اميدوارى ها در راستاى مصالحه ملى ديده مي شود. چيزى مهم اين است که بايد در پروسه صلح افغانستان، مردم وهمه احزاب مخالف سياسى شامل اين پروسه باشند. نبايد فراموش کردکه احزاب سياسى مخالف و مشروع در افغانستان وجود دارند وآنها موقف وموضعگيرى هايى دارندکه نبايد ناديده گرفته شودوبايد آنها جزئى از پروسه صلح باشند. اگرقرارباشدکه پروسه صلح به موفقيت بى انجامد، اين بايد همه شمول باشدوهمه اقشار مردم افغانستان به شمول احزاب مخالف سياسى درآن سهيم باشند". او در ادامه نیز مي گويد: تمام اين پروسه ها ازسوى ملل متحد نظارت خواهند شد، بخاطريکه ملل متحد، يک سازمانى است که معتقد به ارزشها است وتلاش ميکند هنگاميکه پروسه صلح صورت ميگيرد، آيا ارزشها که يکى ازآن حقوق بشروحقوق زنان است رعايت مي شود ياخيروبايد اين ارزشها مدنظرگرفته شود. پروسه صلح به معنى برگشت به ده سال گذشته نيست ؛بلکه پروسه صلح بايد برتداوم دست آوردهايى که در ده سال گذشته صورت گرفته، باشد".
این تعریف از صلح شاید جامع ترین تعریفی باشد که تا کنون گردیده است، اما مشکل اساسی در روند صلح تعریف جامع از صلح نیست، بلکه نیت ها و خواسته های متفاوت است که هرگز با یک دیگر همخوانی ندارد و هرقدرت تعریف از صلح جامعه ترگردد و از حالت انحصاری و تک بعدی مذاکرات صلح را خارج سازد، دایره اختلافات و تفاوت دیدگاهها بیشتر می گردد. براین اساس تعریف جامع و عام شمول سازمان ملل از صلح بجای این که ذهنیت های طرف های ذی دخل را با یک دیگر نزدیک سازد، بیشتر دایره تفاوت دیدگاهها را وسیعتر ساخته است.
برای روشن شدن موضوع از طالبان شروع می کنیم. گروه طالبان در طول ده سال گذشته که اصلا به پای میز مذاکرات حاضر نمی شدند و آنهایی را که از طالبان در خواست مذاکره می کردند، به تمسخر می گرفتند، اما سرانجام اعلام کرد که فقط با امریکا مذاکره خواهد کرد. این گروه بارها اعلام کرده بود که دولت موجود افغانستان را به رسمیت نمی شناسد، قانون اساسی فعلی را قبول ندارد و خواهان اجرای نظام اسلامی براساس دیدگاه خود شان هستند. نظر این گروه وقتی دولت کابل دست نشانده باشند، گروههای سیاسی موجود در کشورهم مشروعیت ندارند، این گروه سال ها با این احزاب جنگیده و آن را به دید دشمن می نگرند تا دوست که زمینه مشارکت آنان در مذاکرات فراهم گردد.
آنچه تا کنون مذاکرات میان امریکا و طالبان را با مشکل مواجه ساخته تفسیری است که هریک از صلح دارند، این گروه شرط اساسی صلح را خروج نیروهای خارجی از افغانستان به عنوان پیش شرط مطرح می کنند و امریکا برای تحقق مذاکرات خواهان آتش بس است که گروه طالبان آن را رد کرده است. به همین دلیل گروه طالبان برای رسیدن به اهداف خود در مذاکرات فقط با امریکا مذاکره می کند و حتی شرکت دولت افغانستان را در مذاکرات هم قبول ندارد و این حکومت را دست نشانده و بدون اختیار می خوانند. در چنین برداشتی که این گروه از صلح دارد، آیا امکان حضور سازمان ملل و احزاب سیاسی در روند مذاکرات با طالبان وجود دارد؟. آنهم در شرایطی که سازمان ملل حفظ دستآوردهای ده ساله را شعار خود قرار داده و راهی را برای صلح دنبال می کند که در ادامه دستآوردهای ده ساله باشد و در قدم اول حقوق بشر و حقوق زنان در آن رعایت شده باشد. آیا این تفسیر از صلح با تفسیری که طالبان از صلح و نظام آینده افغانستان اریه می کند، سازگاری دارد؟.
هدف اصلی که امریکا در مذاکرات قطردنبال می کند، یک هدف بیشتر نیست و آن این است که گروه طالبان دست از حمایت گروههای تروریستی بین المللی بردارد و دیگر از القاعده حمایت نکند، خواسته ای که تا هنوز طالبان دست رد به این خواسته زده است. بسیاری از کار شناسان معتقدند که اگر امریکا به این خواسته خود از سوی طالبان برسد، امتیازات بزرگی به طالبان خواهد داد و این گروه را قادر خواهد ساخت تا قانون اساسی کشور را تغییر داده و حکومتی به دلخواه خود را در کابل مستقر کند. این که امریکا سعی دارد به تنهایی با گروه طالبان وارد معامله گردد، به همین دلیل است و سعی دارد تا در نشست های پشت پرده این گروه را راضی نماید که از حمایت القاعده دست بردارد. اما شرایط برای طالبان به گونه ای است که این گروه به این خواسته امریکا هم تا کنون پاسخ روشن داده نتوانسته است، زیرا بخش بزرگی از شاهرگ اقتصادی این گروه هنوزهم توسط القاعده و افراطیون سرمایه دارعرب تامین می شود.
حکومت افغانستان نیز برای خود اهدافی دارد، از آنجایی که این حکومت در مذاکرات قطر در حاشیه مانده است، حضور مقامات کابل در مذاکرات اکنون به یک هدف تبدیل گردیده است و اگر گروه طالبان راضی به مذاکره با حکومت گردد، امتیازات زیادی را به این گروه خواهند داد، بدون این که با احزاب سیاسی موجود در کشور مشورتی داشته باشد. حکومت افغانستان در واقع طرح مشخصی برای مذاکرات ندارد، فعلا در تلاش است تا در روند مذاکرات برای خود جایی باز کند و آن وقت است که این حکومت طرح خود را برای مذاکرات ارایه خواهد داد. اما فراموش نکنیم که حکومت افغانستان در طول چند سال تلاش که برای مذاکرات با طالبان انجام داده است، هیچگاه با احزاب سیاسی موجود در کشور، حتی گروههای که موافق و همسو با حکومت کابل بوده است، تا کنون مشورت نکرده است، در واقع از دید حکومت آقای کرزی بر خلاف دیدگاه سازمان ملل مشارکت احزاب سیاسی آنهم اپوزسیون بی معنا است، زیرا وقتی حکومت منتخب اداره امور را در دست دارد، دیگر احزاب نقشی در بازی های سیاسی کشور ندارند و احزاب فقط می توانند در انتخابات حضور به هم رسانند و بازار انتخابات را گرم کنند و بس. در حالی که احزاب سیاسی اپوزسیون به این باورند که طرف اصلی طالبان ما هستیم چون که سالها این گروهها با طالبان جنگیده اند و این گروهها هرکدام نماینده کتله های قومی موجود در کشو هستند و باید مشکلات میان طالبان و احزاب سیاسی در سایه مذاکرات حل گردد، تا صلح پایدار در افغانستان تحقق پیداکند.
به هرحال با توجه به این تفسیرها اکنون روشن شد که طرحی که سازمان ملل برای صلح ارایه داده است، دایره تفاوت دیدگاهها را در مورد صلح بیشتر کرده و به پیچیدگی آن افزوده است، زیرا این دیدگاه را نه طالبان، نه حکومت افغانستان و حتی امریکا هم قبول ندارد.
پيامها
5 مارچ 2012, 19:55, توسط فراری غرب
زحمات شما قابل قدر است اما صلح افغانستان خیلی مشکل است مگر اینکه خوب زور باشد بخاطر یکه پاکستان بطرف ایران گرایش پیدا نموده است و امریکا را هند تحت کنترول خود اورده و میتواند بر ضد پاکستان استفاده نماید وهمچنان امریکا سالانه به پاکستان پول نقد باج میداد اکنون در بودجه چیزی نمانده و پاکستان گشنه شده میرود یک مقدار دالر های هوائی از طریق القاعده داخل پاکستان میشد او را هم بسته شد. عسکر مفت خون دادن مفت زمین های که میسوزد مفت خانه ها خراب میشود مفت پشتون هر لحظه در خد مت اماده و حاضر پس اینصلح به نفع پاکستان نیست باید جنگید یا پشتون فیصله شود یا پاکستان سیر اب گردد.