صفحه نخست > دیدگاه > عزیز مقری درشهرمالمو ازریاست دست کشید و دنبال تاکسی رانی اش روان شد

عزیز مقری درشهرمالمو ازریاست دست کشید و دنبال تاکسی رانی اش روان شد

پرویز "بهمن"
يكشنبه 6 می 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ازشهرمالموی سویدن گزارشها حاکی ازآن است که اتحادیه های قبیلوی خلقی ها وبقایای نجیب الله احمدزی درحال فروپاشی واضمحلال ‍ کامل قرار دارد.

بعدازنشر خبرهای موثق ازشهر مالمو درمورد خرمستی ها واتن های قبیلوی تاکسی رانهای خلقی ازین قلم، اکنون هیئت رئیسهء سابق این اتحادیه موصوم به اتحادیهء علمی وکلتوری افغانها که درحقیقت همان اتحادیهء تاکسی رانهای خلقی می باشد، از وظایف شان استعفا داده وجاهایشان را به اشخاص وافراد تازه وارد تعویض نمودند.

درمیان استعفادهنده ګان رئیس بی کفایت این اتحادیه بنام عزیز مقری که پولهای مردم را صرف مهمانی ها ومحفل آرائی های حزبی وقبیلوی می نمود، نیزقرار دارد.

حالا ریاست این اتحادیه بعهدهء ملګری حبیب الله غمخور ګذاشته شده است. خوبی رئیس بودن درهمجو اتحادیه ها این است که افرادی ازنوع عزیز مقری وحبیب الله غمخور، حق وناحق خودش را درمطبوعات بیرون مرزی نمایندهء منتخب بخشی ازمردم معرفی نموده ودرتربیونهای مختلف از آدرس بخشی ازمردم بیخبر حرف زده میتوانند.

رفیق زرنګار ازقول تعدادی از افغانستانی های شهرمالمو می نویسند که آقای عزیز مقری رئیس اسبق آن اتحادیه حالا به مرض روحی نفرت ازدیګران مبتلا ګردیده وبا هیچ افغان وافغانستانی نمیخواهد مصافحه کند. زرنګار میګوید: بعدازنشررسوایی های پی درپی خلقیهای ګرد پا اکنون عزیز مقری رئیس اسبق اتحادیهء تاکسی رانهای مالمو نمیخواهد با کسی ملاقی شده وبا آنها مانند سابق احوالپرسی نماید زرنګارمیګوید تعدادی ازدکتران افغان برای آقای عزیز مقری توصیهء طبی نموده اند که باید تا مدتی، سایتهای انترنتی خصوصا سایت کابل پرس? را باز نکرده ودرمنزل وبیرون منزل به ورزش و استراحت وسیاحت بپردازد.

زرنګار میګوید: حالا هرفارسی زبانی درنظر عزیز مقری پرویز بهمن جلوه میکند. درمیان تاکسی رانها، چند تاکسی ران ایرانی نیز تائید کرده است که عزیز مقری به مرض مزمن فارسی ستیزی مبتلا ګردیده وازبسیاری ایرانی ها وفارسی زبانهای افغانستان متنفرګردیده است.

اکنون توجه شمارا به متن اطلاعیه ای که درپیشانی سایت انترنتی این اتحادیه، درحال فروپاشی نقش بسته است جلب می نمائیم. همان اتحادیه ای که قبلا ریاست آنرا عزیز مقری بعهده داشت چند ماه پیش درشروع سال جدید ۲۰۱۲ میلادی به اعضای اتحادیهء خود چنین هوشدار میدهد:

يوه دوستانه يادونه !
درنو دوستانوسلامونه اودرناوی !
د ټولنې د پخوانيو غړو او ټولو هغو افغانانو څخه چې غواړي د افغانانو علمي او فرهنگي مرکز د غړيتوب وياړ ترلاسه کړي په درنښت هيله کوو چې زموږ سره په دې فرهنگي او ملي کار کې فعال گډون ولري تر څو موږ وکولای شو نور هم په بهر کې اوسېدونکو افغانانوځوان نسل د سالمې روزنې لپاره گټور کارونه ترسره کړو. هيله مند يو هر څومره چې ژر کيږي د خپلې کورنۍ د ټولو غړو يعنې د لويانو لپاره کلنۍ ونډه 150 سويډني کرون او تر 18 کالو کښته 100 کرونه د ټولنې د جاري بانکي حساب له لارې تحويل کړئ .

د ټولني بانکي جاري حساب : Plusgiro: 1060478-3

داړتياپه صورت کښي زموړ دټولنې له مالي مسول ښاغلي اجمل مومند سره پدې لاندي برېښنا پته اوتليفون شمېره اړېکې ونسی :

ajmal.nasrat gmail.com

0760660919

ديادولووړئي بولوم،که تاسو خپله کلنۍ ونډه پوره ورنکړی زموږلپاره به ناشونې وي چي دکال په اوږدوکښي ملي اومذهبي ورځولمانځنه وکړاي سو. دټولنې مشرتابه جرگه

ترجمه : یک یاد آوری دوستانه!

ازدوستان سابقه ویا جدیدیکه میخواهند افتخارعضویت اتحادیه فرهنگی وعلمی افغانها را درشهرمالمو ‍ کسب کنند صمیمانه تقاضا مینمائیم که با ما درفعالیتهای فرهنگی وعلمی سهم بگیرند تا ما بتوانیم برای تربیهء سالم نسل جوان درخارج ازکشور برنامه های مفید ودرخور توجه خویش را روی دست بگیریم.

بناء تا دیر نشده است هرچه زودتر حق العضویت های خود واعضای فامیل تانرا که مبلغ ۱۵۰ کرون سویدی فی نفربرای بزرگسالان و۱۰۰ کرون سویدی برای اطفال زیرسن هژده تعین شده است آنرا به مسؤول مالی این اتحادیه به حساب جاری بانک این اتحادیه ارسال وسند رسیدن آنرا دریافت کنید

قابل یاد آوری میدانیم که اگر پولهای حق العضویت اعضای این اتحادیه تحویل نگردد ما هرگز قادر نخواهیم نگردید که درطول سال روان روزهای مذهبی وملی خویش را بصورت درست تجلیل نمائیم.

درصورت ضرورت، شما میتوانید که بامسؤول مالی این اتحادیه محترم اجمل مومند ازطریق ایمیل وی ویا هم شمارهء تیلفوی وی تماس برقرار نمائید:

آدرس ایمیل:
ajmal.nasrat gmail.com

شمارهء تیلفون:
0760660919

با احترام

اعضای هیئت رئیسهء اتحادیه)

ازسیاق کلام این اطلاعیه چنان معلوم میشود که مبلغ یکصدوپنجا کرون سویدی بنام حق العضویت حالا برای کسانیکه میخواهند عضویت این اتحادیه را کسب کنند حالا مبلغ ناچیز نیست.

رفیق زرنګار که سالهای زیادی را درشهرمالمو سپری کرده وحالا ازآن شهر نقل مکان نموده است اشخاص وافراد زیادی را درمیان تاکسی رانهای خلقی ونجیبی می شناسد. یکی ازین افراد ، آقای.....صاحبزاده است.

.... صاحبزاده یکی ازکارمندان سابق امنیت دولتی ، طی صحبت تیلفونی به زرنګار درزمینهء نشر این اطلاعیه ګفته است: درابتدا مهاجرین اوغان درشهرمالمو خواهان داشتن یک اتحادیهء قوی بودند که بتواند از فرهنګ وهویت عنعنات پسندیدهء مهاجرین افغان درشهرمالموی سویدن بدون تبعیض وتمایز درسطح کمون مالمو به نحو شایسته تمثیل نماید ، ما اوغانها که از تعصبات جاهلانهء چند تا پای لچ قندهاری به بینی رسیده بودیم خواستیم که سنګ تهداب یک اتحادیهء علمی وکلتوری را بګذاریم که درآن هیج حرفی از پشتون وغیرپشتون ازبک وهزاره نباشد ولی بمرور زمان درک کردیم که ما اززیر چکک برخاسته ایم وتازه زیر ناوه نشسته ایم،زیرا همه دیدند که بزرګان انتخاب شده در هیئت رئیسهء این اتحادیه ها هرکدام میخواهند که به ساز خودشان دهل را بکوبند (بدرانګانند) اینها هرکدام دنبال اهداف ومرام های شخصی وجناحی خود بوده وهوای زد وبندهای جناحی وفراکسیون بازی های دوران حاکمیت شان در کابل هنوزهم ازسر شان بیرون نشده است. همان فراکسیون بازیهای که باعث شهادت رفیق نجیب الله شد. بناء بیشتر مردم ، بامشاهدهء چنین حرکتهای احمقانه ومغرورانه خودشانرا کنار کشیدند و ازعضویت واشتراک در محافل وګردهمآیی آنها دلسرد شدند. عزیز مقری که جو دو خر را تقسیم کرده نمی توانست، باتکیه زدن به کرسی ریاست اتحادیه قبل ازهرکس دیګر درغم جابجایی خلقی های ګرد پای سابق خویش ګردید، وهیئت رئیسه را پر از اندړ واندړها ومقر ومقری ها ساخت، مردم دیګر هیج مضمونی جز اتن وپایکوبی های قبیلوی نداشتند. یکی از فعالیتهای غیر سیاسی این اتحادیه راه اندازی مسابقات والیبال بود، که به هیج صورتی با معیارهای اصلی یک تیم ورزشی برابر نیست، زیرا اعضای تیم مذکور، نه از نظر حرفه ومسلک میتواند یک تیم ورزشی بحساب آید ونه هم از نظر سن وسال بازی کن های تیم. بلکه هدف ومرام اصلی ، جمع ساختن چند تا تاکسی ران بود که بعداز پرخوری غذا های ثقیل وچرب درفکر چګونه هضم نمودن آن بودند، پس بهترین راه حل وهضم غذا، رو آوردن به ورزش والیبال بود، آیا مردم عادی دیوانه اند که پول شانرا بخاطر این موضوعات شخصی به دریا بیندازند، دیدن مسابقات اینچنینی برای اعضای اتحادیه هیج لذت وکیفیتی نداشت. کسی که درعمر خویش یکبار توپ را ندیده باشد ویکشبه والیبالر شده باشد دیدن مسابقهء آن چه لذتی برای بیننده دارد؟ خودشان مسابقه دائر میکردند وخود می باختند وخود مهمان داری میکردند خود مدال وجوایز توزیع میکردند، آیا به این کارها میشود کار فرهنګی ګفت؟

آقای صاحبزاده میګوید : تعدادی ازین تاکسی رانها کسانی اند که ازفرط شکم سیری وبیغم باشی، روزهای رخصتی را دریکی ازباغهای مخصوص چرسی ها وپودری ها درشهرکوپنهاګن میګذرانند.

این باغ که بنام (کریستیانا) مسمی میباشد درحومهء شهرکوبنهاګن موقعیت دارد که درآن آزادانه مواد مختلف مخدر چون: هیروئین، کوکائین وموروفین وچرس خرید وفروش می شود ومحل سبز وآرامی است برای معتادان واستعمال کننده ګان مواد مخدر.

تصاویر وتبصره ها:

ته ماته مډال راکړه او زه تاته ماما وایم.

واه واه! دا دي اصلی قهرمانی لوبډلی!این ها پسران جوان زیر سن هژده سال!!!!!!!؟ اند که با چه علاقه مندی ورزش والیبال را میخواهند تمرین نمایند . واقعا آیندهء درخشان درانتظار شان است اګر ازمشتریان دايمی بازار پودر فروشی کریستیانا نباشند.

بهتر میشد که نام این اتحادیه به عوض اتحادیهء علمی وکلتوری، اتحادیهء تاکسی رانهای پرخور وبیغم باش غیرمسؤول و واجب الاحترام می بود. چه کسی تصور کرده میتواند که این جماعت شکمبو که روز وروزګاری به زور قوای انترناسیونالیزم برولتری صاحب دم ودستګاه بودند وبعدا فرار را برقرار ترجیح داده و حتی مرغهای خانګی شانرا از افغانستان باخودشان بردند ، دیګر درفکر وطن وافغانستان ومردم دربدر آن باشند؟

برای اینګونه افراد شکمبو، حرف زدن دربارهء افغانستان وحالت زار مردم فقط حالت تفننی وتفریحی دارد.

په اوغانستان کی خلک واښه خوري ته همبرګر نوش جان که !

په آخرکی د ښاغلی ..... شیرزاد څخه ډیره ډیره مننه چه داعکسونو راته لیږلی

ایمیل تماس:

parvisbehman rocketmail.com

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • فعلا در سایتها هیچکسی به اندازه پرویز بهمن و زرنگار شهره عام و خاص نشده اند.
    آیا هردو ی اینها یک نفر از مالمو نیست؟
    بسیار 420 وار نوشته میکنند.به این معنا که با صراحت و با زبان شیرین و شیرپیره دار.

    • در فرهنگ افغانستان یک شغل بد است و شرم است. اما در غرب یک تاکسی ران همان احترام را دارد که یک انجنیر و داکتر. من فکر نمی کنم که تاکسی رانی و زحمت کشی عیب باشد. در افغانستان یک نفر را می بینی که خود و فامیلش از گرسنگی رنج می برد اما برای او خیلی کارها پیدا می شود اما ان را از ننگ و شرم قبول نمی کند. دون شان خود می داند. اما در غرب یک نفر را می بینی که برای تامین زندگی و پول پیدا کردن، کار می کند و کار کردن را عیب نمی داند حالا هر کار که باشد.

      من فکر می کنم که نویسنده ای محترم با ذهنیت افغانی در این جا به یک طبقه ای اجتماعی توهین کرده است. این از فرهنگ پوسیده ای خود ما می اید.

      در غرب هر کس هم حق دارد اتحادیه و سازمان و ... بسازد. این حق طبیعی ادمها است. چرا ما قبول نمی توانیم که هر کس می تواند مطابق میل و خوشی اش برای خود اتحادیه و سازمان بسازد؟

  • اقاي پرویز "بهمن" از اين چند نفر پشتون در خارج ناف ات ميره اگر افغانستان بروي زاره ترق ميشي

  • man ham taxi ran hastam

  • گرچه از افشای چهره های کثیف خلقی ها و پرچمی ها خوش میشوم، اما این مقاله متأسفانه هیچ چیزی به درد بخور و جالبی را افشا نکرده است، بلکه به بهانه خلقی ها تمام قوم پشتون را بد گفته است.
    در ضمن سبک این نوشته مرا به یاد غیبت های سربام شیرین گل جان با زن همسایه می اندازد. شرین گل جان نتنها نفس گل جان را بد میگوید، بخاطریکه شوهر نفس گل جان تکسیران است، بلکه به تمام قوم نفس گل جان و همه تکسیران های افغانستان توهین میکند.

    • نوشته های نخستین پرویز بهمن چیز های برای خواندن دا شتند. ولی در این اواخر از مایه کمی بهره دارند و به ابتذال پهلو می زنند. به ویژه این که به تکرار مساله ی تاکسی رانی را به طعنه مورد ا ستفاده قرار داده است. ایشان شاید با خلقی ها مشکلی داشته باشد و شاید برخی از نکته هایی که ارایه کرده درست باشد ولی تحقیر شغل کسی از سوی یک قلم به دست ستوده نیست و نمایند گی از بدایت ذهنی می کند. ایا بهتر نیست به همان فاکت هایی که در زمینه ی قبیله گرایی خلقی ها آورده اند بسنده می کردند؟

    • در آمد تکسی رانهای سویدن بیشتر از سترجنرالهای افغانستان است. لوده احمق مگر تکسی رانی جرم است؟

    • صمد اغا و پرشید خان .

      بهمن نگفت این پیشه اجباری کار بد و مساوی با شادی بازی و مداری گری اسپندی گری .... است .

      من خود تاکسی درایو هستم این پیشه اجباری چندان پیشه خوب نیست هر ان با حوادث گوناگوناگون از تحقیر و توهین ودشنام تا تهمت و افترا ضرب و شتم و مرگ همراه ست , پول خوبتریکی دارد اما از عزت چیزی در ان پیدا نمیشود .

      ناگذیر هستم این قبیله بوده که همه را از دفتر دیوان زندگی بخور نمیر وطن بی بهره و اوراه نموده است اخر کاری دیگری از دست ما پوره نیست ما که غلامی پاکستانی را کرده نمی توانیم تا با انان کار کنیم و جان ما را بکشند ,این نوکری را برای دوستان اوغان گذاشته ایم تا با خان صاحب گفتن ها ی پاکستانی جان و گوشت بگیریند و هر دورغ تهمت اوغانی را در باره اقوام دیگری وطن ما به انان چون داستان های دنباله دارد پیچکاری بکنند .

      حرف بهمن در این است که اوغان در گور هم ارامی ندارد , با اینکه به این شغل شاقه سر و کار دارند در ضمن جرگه ها ی گوناگون را جور مردم خود را فریب و جار وجنجال برای دیگران پیدا و خود (چند نفری ) از ان بهره برداری اقتصادی و سیاسی میکنند در تمام شهر های اروپا اوغان و اوغانی پاکستانی برادرانه با هم یکجا و جرگه های اوغانی را جور نموده اند .

      درست گفته اند که از تاکسی رانی به یکبارگی ریس و والی و قوماندان... میشوند همین خالد پشتون سخن گوی سگ باز مشهور گل اغا شیرزی اینک وکیل در پارلمان در گذشته ها تاکسی ران شهر لندن بود...

  • پرویز بهمن هم دوست رفیق زرنگار برآمد
    یادداشت زرنگار در سایت پندار

    نامهء پرویز بهمن عضوهیات تحریر کابل پرس? به زرنگار
    Mai 7th, 2012

    دوستی من با پرویز بهمن عضو هیات تحریر سایت کابل پرس پیشینهء بیست ساله دارد و به روزهای نخست اقامت ما در حومه جنوبی شهر مالموی سویدن میکشد. این دوستی فرهنگی ریشه در تبادل دیدگاه های متفاوت بر بنیاد رعایت و حرمت متقابل و مشاجره و مناظرهء آزاد سیاسیدارد. بیش از دوماه است که من در شهر فرانکفورت آلمان مسکن گزین شده ام و آن دوست را با لبخند دایمی و باورهای نو پسندانه اش به یاد می آورم. بادریغ که باد های نا ملایم زنده گی مهاجرت و غربت ما را به هرسو پرتاب کرده است و آنقدر در خود اسیر مانده ایم که مجال یک صحبت تلفونی را هم از دست داده ایم.

    بهر حال دوست عزیز!

    امیدوارم هفته آینده در پای صحبت تلفونی با خودت بنشینم.

    پرویز بهمن اتحادیه ها را منحل ساخت.اتنها و پایکوبی ها را چنان به استهزا گرفت که اتن چی ها شرمیدند اما او در پیامش با عجز می نگارد: متاسف است که حرفهایش بر سارقی که دیگر از رتبه جگتورن به رتبه دگرمن ترفیع کرده است و دیگر خودش خود را پوهاند دوکتور علوم جلال نام داده است ناکارا بود. البته در ادامه می نگارد که این دیده درایی و پر رویی خصوصیت داتی افرادی است که مبتلا به مرض مزمن فقدان اندیشه و تفکر اند.بهمن در ادامه می نگارد بادریغ که این خصوصیت سرقت پروری در وجود گرداننده های سایتهای باند امین مانند مشعل ، کوفی و سایت شورای نظار خاوران خیلی برجسته به چشم میخورد . این هم دو لینک تازه از پرویز بهمن درپیرامون سرقت های جدید کادر گروپ نجیب الله احمدزی یا حزب وطن:

    http://www.irdiplomacy.ir/fa/n...ترکیه.و.رابطه.با.پاکستان.و.افغانستان.htm

    http://www.hamshahrionline.ir/...

    مقاله پرویز بهمن درینباره:

    http://kabulpress.org/my/spip....

  • سپاس فروان از پرویز بهمن با همین طور افشاگری همه گفته هایش حقیقت دارد.
    موفقیت برایت ارزو دارم.

  • دنیا به کجا قدم میزنند ما به کجا هستیم ما افغانها مثل کرم بین گور هستیم بعد از ختم جسد همدیگر خودرا میخوریم
    بیاید یک راه دیکر را غیر از توهین و اهانت به همدیکر پیدا کنیم 33 سال است که همدیکر را کشتیم کینه و کدورت ورزیدم غیر از خرابی چیز دیکر نصیب ما نشده تا زمالنیکه همدیگر را با همه بدیهایکه داریم قبول نکنیم محال است که وطن خودرا ساخته بتوانیم.
    در داخیل همدیکر را کشتیم در دادیم خانه های همدیکر را چور و چپاول نمودیم اکنون نصف ما فراری هستم در این وضعیت هم دست از کریبان هم دیکر رها نمیکنیم که این رای حل نیست تا وحدت نکنیم از نفاق و نفرت دوری نه ورزیم روز کار ما از این بهتر نخواهند بود و هر وقت که وحدت کینم نا وقت نیست .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس