افغانستان؛ بستر تحولات وخشونت علیه اهالی رسانه
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سوم می روزجهانی مطبوعات بود، اطلاع رسانی در میان مردم یکی از رسالت هایی بزرگی است که بردوش خبرنگاران و ژورنالیست ها قرار دارد، اما کار مطبوعات و رسانه ای کار اسانی نیست، به همان میزان که فعالیت رسانه ای هیجانی و همراه با حذابیت است، همیشه با خطرات مختلف نیز همراه است، شاید در کشورهای که خشونت ها در آن اندک است و در صلح و صفا زندگی می کنند و نظام دموکراسی در این کشورها نهادینه شده است کار رسانه ای خطری نداشته باشد و هنجارهای اجتماعی کار رسانه ای را ارج بگذارند و اهالی رسانه را احترام کنند، اما در کشورهای که خشونت ها جریان دارد، اهالی رسانه در واقع اولین قربانیان آن هستند و کار رسانه ای همیشه با خطرات مختلف و ریسک های مرگ آفرین همراه بوده است.
معمولا در کشورهای که خشونت های مختلف در آن رخ می دهد اهالی رسانه در آن توجه بیشتری می کنند و این طبیعت اطلاع رسانی است و خبرنگاری و گزارش گری و تحلیل گری می تواند نخبه و قهرمان اهالی رسانه باشد که از مکانها و کشورهای حادثه خیز و خبرساز و خشونت بار گزارش تهیه کنند و تحلیل های واقعی را در سایه چشم دیدهای خود ارایه دهند. براین اساس می توان گفت که کار رسانه ای همیشه با خطر همراه بوده است، زیرا مرکز توجه و تجمع اهالی رسانه مکانها و کشورهای حادثه خیزاست. مثلا اگرما آماری از اخبار جهان را در نظر بگیریم اخبار افغانستان درطول ده سال گذشته، در بسیاری از زمانها در صدر اخبار و گزارش ها بوده است، یعنی این که افغانستان یک کشوری حادثه خیز از نظر خبری و گزارشی است و از آنجایی که افغانستان به مرکز حوادث تبدیل شده است توجه خبرنگاران و گزارش گران زیادی به افغانستان جلب شده است و این جلب توجه سبب گردیده است که میزان خشونت ها در افغانستان اهالی رسانه نیز در معرض خطر قرار بگیرند.
براین اساس می توان این نتیجه را گرفت که افغانستان یکی از کشورهای است که خشونت های زیادی در آن جریان دارد و به میزان خشونت ها علیه اهالی رسانه و ژورنالیست ها خشونت صورت گرفته است. به همین دلیل موسسه نی در گزارشی به مناسبت سوم می روز جهانی آزادی مطبوعات اعلام کرده است که تنها در سال گذشته هفتاد و هفت مورد خشونت علیه خبرنگاران و ژورنالیست ها در افغانستان صورت گرفته است. این نهاد، همچنین از کشته شدن چهار روزنامه نگار و زخمی شدن هفت روزنامه نگار دیگر در یک سال گذشته در افغانستان خبر داده است. سازمان ملل متحد نیز با انتشار اعلامیه ای حمله به روزنامه نگاران را محکوم کرده و از تمامی جناح های درگیر در افغانستان خواسته که به حفظ جان روزنامه نگاران، به عنوان افراد غیرنظامی، توجه داشته باشند. طبق آمارها از سال 2001 تاکنون 31 خبرنگار که از این جمله 12 تن آنها خارجی بوده اند در افغانستان کشته شده اند. براساس جغرافیای خشونت علیه ژورنالیست ها و نهادهای حقوقی افغانستان خطرناک ترین منطقه برای خبرنگاران شناخته شده است، زیرا علاوه از تهدید های طالبان و گروه های مسلح غیر مسئول، نهاد های دولتی نیز به صورت گسترده در خشونت علیه خبرنگاران و اهالی مطبوعات دست دارند. صدیق الله توحیدی، از مسئولان موسسه نی می گوید خبرنگارانی که در مناطق جنوب و شرق افغانستان کار می کنند، با تهدیدهای بیشتری روبرو بوده اند. اما از جمع هفتاد و هفت مورد خشونت که در یک سال اخیر علیه روزنامه نگاران افغان صورت گرفته، مسئول چهل و هشت مورد آن کارمندان دولتی بوده اند.
همین چند ماه پیش بود که رسانه ها از قول محمد رسول عادل، خبرنگاری در جنوب شرق كشور نوشته بود: طرفهاي درگير در جنگ هر روز صبح به نشاني ایميل و تلفن خبرنگاران پيام مي فرستند و از خبرنگاران می خواهند كه اين خبر را اين طور پخش كنند، اگر خبرنگاران به نفع آنها خبر را پخش نكنند، با تهديد رو به رو مي شوند. هم چنین تعدادی دیگری از خبرنگاران که در جنوب شرق افغانستان مشغول فعالیت های خبری هستند گفته اند كه پوليس و كارمندان امنيتي آنها را متهم به طرفداري از گروه هاي مخالف دولت مي كنند و اين امركار آنها را با دشواري بيشتر مواجه مي كند. بسم الله آرمان، یک از خبرنگاران در ولايت خوست گفته است: افراد دولتي رو در رو به من مي گويند كه تو با طالبان ارتباط داري و ارتباط با تروريست ها داري. اگر گزارش به نفع دولت باشد، به من زنگ مي زنند كه بيا از اين عكس بگير و منتشر كن. اگر خبر به ضرر دولت باشد، ما نمي توانيم كه به مسئولين زنگ بزنيم و جواب درست به دست بياوريم. البته مشکلات خبرنگاران در افغانستان تنها از یک طرف هم نیست بلکه همه طرف ها توقع دارند که اخبار و گزارش ها به نفع آنان گزارش شوند و هرچه آنان می خواهند انعکاس پیداکند، به همین دلیل در کنار زورمندان و مقامات حکومتی گروه طالبان و دیگر گروههای مسلح نیز مهمترین عامل فشار و تهدید و سانسور در کشور به شمار می روند.
آنچه در اینجا پتانسیل تهدیدها علیه اهالی رسانه را در افغانستان همچنان ثابت نگه می دارد، این است که در در طول بیش از 10 سال گذشته تا کنون هیچ کسی به جرم قتل و یا تهدید و اهانت به خبرنگاران دستگیر و محاکمه نشده اند، در حالی تهدیدها علیه اهالی رسانه از سوی ارگانها و مقامات مختلف در کشور جریان دارد، اما تاکنون هیچ کسی و یا هیچ نهادی از سوی دستگاه قضایی کشور به دلیل کشتن و یا تهدید اهالی رسانه مورد پرسش ومحاکمه قرار نگرفته است، طبیعی است وقتی نهادها و شخصیت هایی که فعالیت های رسانه ای چندان به مذاق شان خوش نمی آید از آنجایی که می دانند هیچ نهادی از آنان بازخواست نخواهد کرد، به راحتی اهالی رسانه را تهدید و تحقیر و توهین می کنند و کسی هم نیست که این عمل آنان را محکوم نمایند.چندی پیش بود که عبدالحميد مبارز، رئيس اتحاديه ملي روزنامه نگاران افغانستان گفت كه دولت براي حمايت از خبرنگاران در اين كشور اقدامي جدي نكرده است و بعد از شهادت نقشبندي تعدادي ديگر از خبرنگاران، به شهادت رسيدند، ولي تا امروز ما نتيجه تحقيقات در باره قتل خبرنگاران را به دست نياورده ايم و كاري را كه از طرف حكومت براي رضايت خبرنگاران انجام داده شده باشد، نديده ايم.
افغانستان یکی از کشورهای است که در طول ده سال گذشته رسانه های صوتی، تصویری و نوشتاری زیادی فعالیت اغاز کرده اند و فرهنگ رسانه ای و آگاهی بخشی را در جامعه افغانی ترویج نموده است، طوری که امروز براساس گفته بسیاری از کار شناسان مردم افغانستان از نظر توجه هب مسایل سیاسی و آگاهی یافتن از تحولات سیاس نسبت به دیگر ملت های منطقه جلو است و این در حالی است که میزان سواد در افغانستان در میان مردم پایین است، اما گسترش رسانه ای و تحولاتی که در کشور رخ داده و می دهد مردم افغانستان را بسوی رسانه کشانده است بخصوص رادیو و تلویزیون در سال های اخیر نقش اساسی زیادی بازی می کند و در میان نسل جوان رسانه های نوشتاری چه به صورت مطبوعات و چه از طریق رسانه های نرم افزاری مانند سایت ها و ویبلاگ ها رواج گسترده یافته است، طوری که کوچک ترین خبر وتحول در افغانستان بسیار سریع در سطح جهان به نشر می رسد و مردم افغانستان از آن با خبر می گردند. اما به همان میزان که مردم افغانستان به رسانه ها عادت کردن اند، اهالی رسانه در معرض خطرات مختلف قرار گرفته اند، طوری طی یک سال 4 خبرنگار کشته شدند و 77 مورد خشونت علیه اهالی رسانه اتفاق افتاده است.
پيامها
9 می 2012, 17:32, توسط یک قلمزن سابقه دار
آقای مير هزار ! چگونه در سخنگاه ميتوان شرکت جست ، در حاليکه آدم های بيکار و بيعار و فحش های ناموسی، محلی برای گفتگوی سالم نمی گذارد!
کابل پرس? به ارگان تبليغ و تعاون پناهجويان تبديل شده است!
از همه بدتر اين که فقط چند همکار قلمی محدود قادر هستند، مطالب شانرا در کابل پرس منتشر کنند و بس!
و فاجعه بزرگتر اين که اگر نويسنده ای ميخواهد بداند چرا نوشته ارسالی اش به سطل باطله افگنده شده؛ طبيعتا به آدرس سردبير ايمل ميزند ، اصلا سردبير محل سگ را به وی نمی گذارد!
خوب ، چه فرق است ميان وبسايت شخصی و خصوصی مثلا « افغانستان آزاد » و کابل پرس که هردو خود را « آزاد» می انگارند، اما از حد اقل روش دموکراتيک در آن هاخبری نيست !
حيف از « کابل پرس » سال های پار که سردبير آن سعی ميکرد، روشها و ايده های دموکراتيک را نهادينه کند ! آن سبو بشکست و آن ساقی نماند!
10 می 2012, 14:48, توسط ehsan
آقای سردبير! کامنت گذار درست ميگويد ، فقط « خودی ها» از امتياز نشر مطلب برخوردار ميشوند، شما مطلب اخير پرويز بهمن زير عنوان « عزيز مقری .....» را بنگريد، چه پيامی دارد؟ البته که هيچ! پيچيدن در در امور خصوصی مردم است اما چرا منتشر شده ! احسان