حكم اعدام كرزی در جيب طالبان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در قصر رياست جمهوري كابل مانند حكومت هاي ديگر دنيا حتمن يك تيوري وجود دارد كه از درون فهم ان تيوري ميشودسخنان ريس جمهور افغانستان در رابطه با مسايل داخلي وخارجي را بهتر درک کرد.
اين تيوري چيست؟
۱- افغانستان يك كشوري داراي ساختاراجتماعي قبيلوي است لذا نميتواند توسط يك نظام سياسي ديموكراتيك مشكلات اشرا حل كند.
نتيجه :
بايد براي اوردن امنيت وپيشرفت به راه حل هاي غير ديموكراتيك وسنتي روي بياوريم چون فرض بر اين است كه ساختار طبيعي مردم اين كشور قبيلوي است. لذا لويه جرگه طبيعي است ولي پارلمان يك امر غیر طبيعي درين كشور میباشد.
راه حل:
در حاليكه تاجك ها، هزاره ها، ازبك ها، و اكثر پشتون ها زنده گي غير قبيلوي دارند ولي يك اقليت از پشتون ها ممكن هنوز هم قبيلوي زنده گي كنند، لذا این تیوری با واقعیت جامعه افغانستان در تضاد اشکار است.
من باور دارم سياستمداران اخرين قشر اجتماعي در يك جامعه اند كه از پيشرفت هاي علمي وتكنالوژيك استقبال ميكنند وميياموزند برعكس ساير اقشار جامعه كه بسيار زود به استقبال ان يافته هايي ميروند كه دانشمندان ومحققين در لابرتوار ها كشف كرده اند وان كشفيات را به شكل فر اورده هاي علمي به جامعه عرضه ميكنند.
وثمره زحمات دانشمندان در لابراتوار هاي مختلف بالاخره زنده گي انسانهارامتحول ميسازد و به نقطه هاي غير قابل برگشت ميرساند.
به طور مثال: در عرصه تكنالوژي تمام انسانهاي كره زمين امروز از انترنت وفيس بوك استقبال ميكنند ولي خيلي از سياستمداران در خيلي از نقاط دنيا با اين پديده اي جديد مشكل دارند.
در حاليكه بايد سياستمداران يك قدم جلو تر از سايرين بيايند اين پديده را اينطور تفسير كنند كه وقتي جهان از لحاظ ارتباطات به يك دهكده تبديل شده پس مرز هاي ملي تكليف اش در عصر ما چيست؟
ايا در درون يك دهكده چندين مرز وچندين ارتش قابل توجيه است؟
اگر با تحولاتي كه علم وتكنالوژي در زنده گي بشر بوجود اورده ، وملت ها را اينقدر به هم نزديك ساخته كه مثلا در جريان بازي فوتبال در انگلستان ، مردمان ديگر جهان در اسيا وافريقا وامريكا به طور زنده در عين زمان همان چيزي رامينگرند كه فرد نشسته در استاديوم لندن مينگرد ، گويا همه در يك مكان حضور دارند، ميشود طرحي ريخت كه از نظر سياسي اين همدلي واحساس مشترك بشر امروز را در ان در نظر گرفت؟
ايا دعاوي مرزي بين سياستمداران هند وپاكستان ويا سياستمداران اسراييل وفلسطين براي بشر عصر امروز قابل قبول است؟
امروز علم به ما میگوید که اگر جنگل ها در اندونیزیا قطع میشود مستقیما روی اب وهوا در اروپا و سایر نقاط دنیا تاثیر میکند، یعنی ارتباط ارگانیک در طبیعت وجوامع انسانی یک امر پذیرفته شده در عصر امروز به شمار میرود.
ايا ميشود همگام با تكنالوژي وعلم امروز طرح هاي سياسي اي ريخت كه مرحله به مرحله ما را به طرف جهان فاقد مرز هاي ملي نزديك كند؟ يا برعكس با انكار تمامي واقعيت هاي امروزي حيات بشري، ازقرن ها پيش براي امروز خويش نسخه هاي قبايلي بيابيم وحتي در درون يك كشور صد ها مرز غير اخلاقي ، كهنه وغير انساني رااز نو باز تولید کنیم؟
حتی اوباما وقتی خروج نیرو های امریکایی رابه دلایل منافع به اصطلاح ملی امریکایی ها از افغانستان در سال ۲۰۱۴ میلادی مطرح میکند در واقع ادامه همان سیاست غلط حزب دیموکرات امریکا است که منجر به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیویارک شد، حزب دیمرکرات امریکا در عرصه سیاست خارجی هیچگاه قبول نتوانسته که جنگل های اندونیزیا و هوای واشنگتن با هم ارتباط ارگانیک دارد ، با امدن اوباما این انتظار میرفت که شعار تغیر او یک رویکرد علمی به پالیسی سیاست خارجی حزب دیموکرات امریکا دهد و طرفداران دیموکراسی و حقوق بشر در جنگ بااستبداد در تمام نقاط دنیا تنها به حال خود شان رها نه شوند و از پشتوانه جدی و عملی امریکا برخوردار شوند، اما دیدیم که چراغ های سبز ۲۰۱۴ اوباما بعضی حلقات پاکستان، عربستان، ایران و افغانستان را به وجد اورده و برای سرکوب بی رحمانه زنان و مردان ازاده کشور ما در بعد از ۲۰۱۴ از همین حالا در کارخانه های چین کیبل های مدل جدید فرمایش داده شده است.
حالا سوال من از اقای اوباما این است که ایا شما خود هم در ۲۰۱۴ برای منافع به اصطلاح ملی امریکا حاضرید برگردید به کشور پدری تان کینیا؟ یا نه فقط افغانها باید در نبرد ضد نیرو های عقبگرا از حضور سربازان ورزیده امریکا به دلیل منافع اقتصادی امریکا تنها و شکننده به حال خود رها شوند؟ در زمان ریاست جمهوری بیل کلنتون کسر بودجه امریکا صفر بود ولی حزب دیموکرات با همین دیدگاه شما ما افغانها را زیر راکت های ایران وپاکستان به حال خود ما گذاشته بود تا فاجعه نیویارک شکل گرفت، ما باور داریم مشکل اقتصادی یک بهانه است .
۲- پروسه ملت سازي دو بار يكي توسط تجاوز روسها وبار دوم توسط تجاوز ناتو مختل شده است.
نتیجه:
در ساختار قبيلوي افغانستان بايد قوم اي كه از نظر فزيكي قدرت بيشتر دارد حكومت مقتدر مركزي را بسازد واقوام ضعيف يا اطاعت كنند وياهمان طور كه در قرن١٧ در انگلستان ، اسكاتلندي ها را به طرف استراليا وامريكا کوچاندند، بايد متواري كرد.
در تركيه هم ما اين مودل را داريم ديديد كه در پروسه ملت سازي ابتدا ارمني ها بعد يوناني ها ودر اخر هم كرد ها متواري شدند.
در افغانستان هم مابه تقليد از ان تجارب موفق، در حال تكميل پروسه ملت سازي بوديم كه يكبار روسها وبار دوم ناتو اين پروسه را ضربه زدند.
نتیجه:
يعني روسها وناتو هر كدام به نوبه خود محور طبيعي قدرت در افغانستان را كه قومي بوده تخريب كرده وخارجي ها واستخبارات شان به تمام مفاخر ملي ما هجوم برده اند. رمزمخالفت ها وعقده هاي جناب كرزي در مقابل خارجي ها با درك اين تيوري اسان تر است( در مصاحبه تلويزيون جيو ، جناب كرزي گفت اگر بين پاكستان وامريكا جنگ شود ما از پاكستان حمايت ميكنيم).
درين ميان اقليت ها توسط خارجي ها تحريك ميشوند وبه وحدت ملي ضربه ميزنند واين خارجي ها وبه قول اين تيوري استعمار است كه اقوام افغانستان را به جان هم انداخته وحتي به دليل حضورناتو وقواي خارجي درين كشور است كه در عوض عكس هاي مفاخر ملي كشور عكس جنگ سالاران بر درو ديوار كابل نصب شده است.
راه حل:
افغانستان کشور اقلیت های قومی است و هیچ اکثریت قومی بالای ۵۰ فیصد نداریم واز طرفی ما در عصري قرار داريم كه ترك ها مجبورند از گذشته هاي شان در پاكسازي قومي معذرت بخواهند وملت براساس واحد شهروند وحقوق مدني در دنياي امروزرسميت دارد .
اما متاسفانه امروز در قرن بيست ويكم در قصر رياست جمهوري افغانستان از مودل قرن ١٧ انگلستان و قرن هاي گذشته تركيه كاپي برداري ميشود.
چون برگشت به قرن های گذشته ناممکن است لذاعاقلانه خواهد بودحقوق شهروندان رابدون تبعیض وبهانه به طور شفاف در نهان و اشکار(سیاستمداران اقوام مختلف کشور ما وقتی در زیر یک سقف جمع میشوند میگویند ما همه یکی هستیم ولی دربین قوم خویش حرف دیگری میگویند) جزو لاینفک اعتقاد و پالیسی خویش قرار دهیم، وجناب کرزی باید بداند که حمایت اقوام از مسعود، مزاری و دوستم نه حمایت از جنگ های دهه۷۰ کابل بلکه حمایت از برابری حقوق شهروندان کشور است که رگه های از ان را، حتی در عصر خشونت ازین سه چهره کم وبیش به یاد دارند ورنه برای محکومیت جنگ های داخلی کابل اجماع عمومی ملی وجود دارد.
وشمافرصت کافی درعصر دیموکراسی داشته ودارید تا دل تمام شهروندان این کشور را بربایید ومحبوبیت در بین تمام شهروندان تشنه دیموکراسی و برابری از تمام اقوام ساکن کشور رابیشتر از ان سه نفر کسب کنید، واین زمانی ممکن است که شما از طرح های کهنه محمود طرزی دست بردارید وبه طرح های نو وامروزی کریم حمزه توجه کنید.
من میگویم جامعه افغانستان مثل هر جامعه دیگر چند صدایی است واین واقعیت زنده گی تمام اقوام تشکیل دهنده کشور ما است، چند روز قبل در غرب کابل هم دیدیم که هزاره های طرفدار دیموکراسی وحقوق بشر از برگذاری تجلیل به مناسبت رحلت خمینی (ناقض حقوق بشر و ازادی بیان) ابراز نا خرسندی شانرا نشان دادند و نوشتند که اینجا تهران نیست کابل است، و جناب محقق و اکبری هم حساب شانرا با ازادی بیان و دیموکراسی روشن ساختند و با تجلیل از فردی که دیگر نه یک شخص مذهبی بلکه یک جریان خشن سرکوب گر قرن ما است که ایران را زندان روزنامه نگاران و جهان را نا امن ساخته و صلح برایش جام زهر است در کنار ملا عمر و ایمان الظواهری
قرار گرفتند. وجالب اینکه اقای اکبری باور دارد که خمینی مانند حضرت محمدص یک چهره فرا کشوری است،اگر حضرت محمدص سلمان فارس(عضو خانواده محمد ص با وجود که عرب نبود) را به دلیل عجم بودنش مجازات میکرد چنانچه خمینی جلال الدین فارسی را به دلیل اینکه پدر یا پدر کلانش افغان است از کاندید شدن برای ریاست جمهوری محروم کرد ، و یا بلال حبشی را به دلیل رنگش تحقیر میکرد چنانچه خمینی و نظام اش ما افغانها را تحقیر و شکنجه کرد هرگز به یک چهره فرا کشوری تبدیل نمیشد.
جناب کرزی شما هم میتوانید کلاه قره قل تانرا کنار بگذارید در عصر که حقوق حیوانات طرفداران زیاد دارد وقره? قل یعنی پوست بره(گوسفند) تازه تولد شده را بر سر در مقابل دوربین های بین المللی باعث شرم و سر افگنده گی روشنفکران کشور نه شوید تا دیگران قضاوت نکنند که ما افغانها بی نهایت بی رحم هستیم و از مرگ گوسفند تازه تولد شده حمایت میکنیم، ودر داخل کشور هم از یک مرز بندی شفاف مبتنی بر اندیشه های کهنه و نو در مقابل گمراهی نزاع هایی مبتنی بر قوم و قبیله که بطلانش در تاریخ به کرات ثابت شده دفاع کنید.
ما در عصری هستیم که نه راه حل قومی و نه راه حل ملی بلکه راه حل وحدت منطقوی وجهانی چاره کار است، لذا به عوض شیر خواندن افغانها باید در صدد یافتن متحدین طبیعی در پاکستان(نهاد های مدنی ،بعضی حلقات طرفدار ترقی در حزب مردم و سایر احزاب پاکستان) در ایران (جنبش سبز) و در هند و تاجکستان…. وسایر نقاط جهان باشیم و به کمک همه ای اندیشه های مترقی منطقه وجهان ، طالبان و یاران بین المللی اشرا منزوی کنیم.
۳-طالبان يك جريان قومي است كه توسط استخبارات پاكستان به بازي گرفته شده است.
نتیجه:
لذا تصادفي نيست كه كرزي همواره لانه تروريستي را در خارج از مرز هاي افغانستان ميداند ومنكر هر نوع لانه تروريستي در مناطق جنوب كشور است، وحتي معاون ريس جمهور امريكا اقاي بايدن را هم قناعت داده كه طالبان دشمن امريكا نيست.
چرا؟
چون طالبان يك جريان صرفاً قومي است كه در افغانستان مصروف پروسه ملت سازي بود و٩٠ فيصد خاك كشور را به تصرف اورده بود ودر دو قدمي اجراي مودل تركيه در افغانستان بود كه اله دست بيگانه گان ( القاعده واي اس اي پاكستان) شدند.
لذا حساب طالبان را بايد از القاعده واستخبارات پاكستان وساير گروه هاي تروريستي جدا دانست.
راه حل:
همه به یاد داریم که طالبان حکومت اشرا بر سر اعتقادات اش از دست دادند و برای تسلیم نمودن اسامه بن لادن به امریکا بر سر اعتقاداتش سازش نکردند، اگر طالبان جریان مذهبی با برداشت های غلط از اسلام نبودند و قومی بودند که باید مثل جنرال مشرف باامریکا بر سر بن لادن برای منافع قومی شان سازش میکردند، و داکتر نجیب(ریس جمهور اسبق افغانستان) که پشتون بود ، طالبان به اصطلاح قوم گرا نباید ایشان را اعدام میکرد،
در اول انقلاب ایران ، روشنفکران وملی گرایان ایران تصور کرده بودند که خمینی هم ملی گرا و ایران دوست است وبعد دیدید که خمینی با اعدام ایرانی ها ویاران انقلابی اش به تمام وعده هایش پشت کرد و از انچه مذهب طالبانی اش بود با هزینه سنگین برای ایرانی ها تا اخر دفاع کرد.
جناب کرزی با اینهمه تجارب نباید شما به این طالبان اعتماد کنید به خود تان اگر رحم نمیکنید به پسر تان میرویس جان رحم کنید، خود را به دار اعدام طالبان و مردم افغانستان را به قرن حجر نسپارید.
بیاییم همه به کمک هم نبرد سخت فکری را با روشنگری وکمک روشنفکران مسلمان بر علیه ملا عمر و خامنه ای و ملا فضل الرحمان شروع کنیم و اسلام ، میهن و منطقه را از بدنامی وذلت نجات دهیم و درین نبرد نه شورای علما ونه تکه داران اقوام بلکه زنان و مردان ازاده کشور، منطقه وجهان در کنار تان خواهد صادقانه ایستاد.
۴- پيشرفت افغانستان در گروي امنيت است وبراي اوردن امنيت به قوت هاي نظامي ناتو ضرورت نيست، كافي است شما مصارف نظامي تانرا براي ما بصورت نقد بدهيد تا ما درين كشور فقير كمي اقتصاد را سرو سامان بدهيم ،
نتیجه :
برادران نا راضي با رفتن شما عضو دولت ميشوند واقليت هاي قومي زياد جاي نگراني نيست يا بايد با ما وطالبان سازش كنند ويا ما با تجربه اخرين روز هاي قبل از ١١ سپتامبر ٢٠١١ با زور فزيكي بدون حضور شما امنيت را حصول ميكنيم واما در رابطه با ديموكراسي وحقوق بشر كه فعلاً يك پروسه خيالي بلند پروازانه در كشور فقير و قبيلوي افغانستان است بعد از تكميل پروسه ملت سازي وداشتن ثبات سياسي ويك اقتصاد قوي در ان باره با شما مشوره خواهيم نمود.
راه حل:
امنیت یک بهانه است در این یازده سال بامیان امن تر از نیویارک و توکیو بود ولی دیدیم که اعتراض مدنی مردم بامیان گاهی با کاه گل سرک و گاهی با اوردن ارکین به کابل دولت را در سصح ملی وبین المللی متهم به دروغگویی کردند، و برادران نا راضی هم با رفتن ناتو اول تکنوکرات های پشتون را اعدام و بعد از ان با کیبل به سراغ مردم خواهند رفت.
حقوق بشر ودیموکراسی خیالی و بلند پروازانه نیست و فقر بنگاله دیش از ثروت عربستان سعودی برای حقوق بشر پر افتخارتر است، چون در بنگاله دیش زنها حق دارند ریس دولت شوند ولی در عربستان سعودی زنها حتی حق راننده گی را ندارند.
پيامها
21 جون 2012, 19:31, توسط فرشید
دست مریزاد نویسنده ی محترم !
پس ازدیر زمانی یک نوشته ی اندیشمندانه و سرشار از ا ستدلا های محکم را خواندم .
22 جون 2012, 05:52, توسط farhad
ITS THE BEST ARTICLE IN KABULPRESS. THANKS THE WRITER.