چتری برگشته در باد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جنی شدهام جانم
و اشیای اتاق
به طرز عجیبی حرف تو را پیش می کشند
در قفسه
کتابهای ریز و درشت
با امضاهایت عشقی کردهاند که مپرس
با تک بیتهای بی منظورت
حاصل ذوقی سرگردان میانه پیری و جوانی
خدا را چه دیدی
ورد زبان دوشیزگان قوم همینها باشد
" روز اول که دیدمش گفتم
آنکه روزم سیه کند این است"
جنی شدهام جانم
و سررسیدها
بیرون زده از صندوقک چوبی
روزگار اگر بگذارد
خط به خط
سالهای کفر و ایمان
میچسبد به سینهشان
آخخخخخخخ مسافر ملک پدری!
چیزی نمانده یقههای گلدوزی
دیوانه ام کنند
سوزن سوزن
سوغاتهای وطنی را به تن میکشم هروقت
مادر کلان میگوید:
از محبوب، سنگی هم برسد بوسیدن دارد
و من همه لب شده ام
جنی شدهام جانم
و گوشهایم به شکل غریبی سوت میکشند
ای شجریان در گلویت گرفته
با "مرغ سحر ناله سر کن"
ای سرآهنگ در دهانت خشک شده
" خیزید و یک دو ساغر مینا بیاورید"
میبینی چقدر شکلیلا شدهام
همین ثانیه که چیزی زیر دندههای چپم تیر میکشد؟
" ای که تویی همه کسم "
جنی شدن هم عالمی دارد
در رختخواب به گریه میاندازد
در پشت بام به خنده
کاش به من زنگ میزدی حالا
" عشق بو دارد"
محبوبه میگفت و من باور نکرده بودم
روزها که خانه نیستم
طیبه یک شکم سیر، رسوایم میکند
و اشیای اتاق به طرز عجیبی نشان داده میشود
به پدر
به مادر
شب ها که سر سفره مینشینم
چنگالها به گوشتم فرو میروند
و تو از همه سلولهایم
اوف میکشی
جنیشدهام جانم
و دست بندی که از شاه نعمت الله ولی گرفتی درکرمان
مرا از هیچ چشمی ایمن نداشت
خواندهام قرآن جیبیات را
چشم بسته
به چهار طرف فوت کردهام
تو از شمال
تو از شرق تو از غرب
تو از جنوب
نابهنگام بارانی
به من بگو با چتری که در باد برگشته
چه کنم؟
آنلاین : http://kabotarechahi.persianbl...