فیس بوک

يكشنبه 25 مارچ 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

تقریبا یک سال از کار ما می گذرد. در سطح اجتماعات و میان مردم زیاد کار می کنیم اما بخشی از کار ما نیز در فیس بوک، تویتر و یوتوب است. با هزاران نفری که صفحات ما را تعقیب می کنند و صد ها نفری که پیام ها و پوستر های ما و دیگر نهاد های برابری طلب را در گروه های مختلف فیس بوک پخش می کنند، انتظار می رفت که حداقل در این دنیای مجازی تا حدی احترام به زنان به وجود آمده باشد، اما حقیقت این است که تعدادی از تحصیلکرده گان، فیس بوک داران، به اصطلاح روشنفکران، و انگلیسی دانان ما هم تا حال نیاموخته اند از زنان حمایت کنند و یا حداقل به آنها احترام کنند. مثلا ماه قبل یکی از صفحات پرطرفدار فیس بوک عکس یک هنرمند زن را پخش کرد. در این عکس این بانوی جوان با لباسی نسبتا آزاد در خانه خود ایستاده است. معلوم بود که این عکس کاملا خصوصی است و هنرمند نمی خواسته علنی شود. مدیران این صفحه اول از همه بدون اجازه عکس این زن را پخش کرده بود و دوم هر چی دشنام به دهان شان آمده بود گفته بودند. چیزی که تکان دهنده تر بود این بود که تعدادی از برادران ما که خود را مسلمان می نامند پیام های ذیل را ذیر این عکس نوشته بودند. البته چون این پیام ها بسیار غیراسلامی و غیر انسانی بودند، من نام و پیام را کمی سانسور کردم تا آبروی این غیرتدارانِ به اصطلاح مسلمان نرود.

امید، که در کانادا محصل است، نوشته: » اي خوار مادر تو *** تو رقاصه **** بيا يك *** براي من بده. بسيار در گرفتم.»

احمد، که موقعیتش افغانستان است، نوشته: » وای *** جان، کجا هستی و شب چند می گیری که بیایم پیشت؟؟»

فکر می کنم که بیشتر از این به مثال نیاز نیست. چیزی که ناامیدکننده تر است این بود که تعدادی از خواهران ما هم اینجا آمدند و این دختر را که از افشا شدن عکسش کاملا بی خبر بود به باد دشنام و دعای بد گرفتند و ده بار او را در آتش دوزخ سوختاندند. این در حالیست که خود این زنان هم شاید در عروسی ها و یا در خانه و با خانواده خود چنین لباس بپوشند و عکس بگیرند و اگر عکس های خودشان هم اینطور مورد سواستفاده قرار بگیرد، بی انصافیست. ای کاش این اتفاقات به یک یا دو نظر یا یک یا دو بار خلاصه می شد. وقتی تیم فوتبال دختران افغانستان برنده شد، همه خوش بودند و کف می زدند، اما هنوز هم از یاد یک تعداد نرفته بود که گویا زنان حق ندارند یک توپ را با لگد بزنند.

یک فارغ التحصیل دارالمعلمین سید جمال الدین افغانی، که متاسفانه فعلا در مملکت ما معلم است، نوشت: «ورزشکاران زن افغانستان، نامبدان افغانستان. زن ره چی به نامِ مملکت ره بلند کردن.» یکی دیگر به زبانِ سلیس و روان انگلیسی نوشت: «درست است که زنان و مردان برابر استند، اما زنان افغان نی. زنان افغانی که کار می کنند نام ما را بد می کنند.»

یکی دیگر هم نوشت: «فکر تان به بند پای تان باشد که چیزی خراب شود.» این نوع برخورد خصوصا زمانی زیاد می شود که صحبت از آزار و اذیت زنان در محلات عمومی، یا به اصطلاح بازار آزاری زنان، می شود.

مثلا یکی از باشندگان شهر کابل نوشت: «همین زنانی که در کابل کار می کنند خو همه فاحشه است. من از فاحشه ها متنفر استم. فاحشه ها را آزار می دهم. دست می زنم.» این آقا شاید نمی دانست که چهل فیصد معلمین این مملکت که بیرون از خانه در مکاتب کار می کنند، زن استند و معلم به جای مادر است و این آقا خواه ناخواه یک مادر را فاحشه خواند. یکی دیگر به انگلیسی نوشت: «پرزه گفتن به دختران یکی از تفریحات ما در نوروز است. پرزه گفتن بسیار طبیعی است.» وقتی پرسیدم، «آیا اینکه یک مرد دیگر به همسر یا خواهر تو پرزه بگوید هم طبیعی و تفریحی است؟» شروع کرد به فحش دادن به من.
یک تعداد دیگر مردان هم استند که می خواهند از همه زنان چنان تعریف کنند که ما هیچ هویت و ارزشی به جز از عکس پروفایل خود نداریم و آنچه نوشته ایم به اندازه صورت ما اهمیت ندارد. این اشخاص خود را روشنفکر می نامند و هر روز مسج می کنند و از کلمات تحقیر کننده ای چون «دخترک،» «مقبولک،» «شیرینک» وغیره استفاده می کنند در حالیکه ما خوب می دانیم که این کلمات را در مقابل همسر و خواهر خود هیچگاه استفاده نخواهند کرد. آنها هیچ گاهی به همسر خود «عزیزم» نمی گویند اما فکر می کنند چون ما پروفایل فیس بوک داریم به اصطلاح آزاد استیم و هر چیزی را می پذیریم. به نظر این گروه تحصیلکرده گان آزادی، بی بند و باری است، خصوصا وقتی منظور از آزادی زنانِ بیرون از خانواده خودشان باشد.

زنانی که، در پروفایل هایی که با نام و تصویر اصلی و یا دروغی خود ساخته اند، جرات می کنند یک کلمه، عکس یا جمله در مورد زن بودن بنویسند هم با کلمات سنگسار می شوند. تقریبا هر باری هم که یک زن افغان یکی از پوستر های ما را روی صفحه اش گذاشته، یک تعدادی او را محکوم کرده اند. یکی از دوستان من در این اواخر یک نوشته را در مورد خرید و فروش زنان در عروسی روی صفحه خود گذاشته بود و چند انگلیسی دان و تحصیلکردهء ما نوشتند که او نام وطن را بد کرده است. خوب، شما قضاوت کنید. تا کی خاموش باشیم؟ مگر نام وطنی که در آن این جنایت ها اتفاق می افتد به خاطر این بد است که ما درباره اش حرف می زنیم یا به این خاطر که در مقابل این عادت های غیر انسانی خاموش استیم؟ اگر می خواهیم نام وطن بلند شود، چرا به ضد تحصیل و کار دختران گپ می زنیم به جای اینکه به ضد عروسی دختران هشت ساله صدا بلند کنیم؟ اگر می خواهیم نام وطن بلند شود، چرا مبارزه نمی کنیم که دیگر هیچ دختر هشت ساله ای فروخته نشود به جای اینکه یک زنی را که سواد دارد و می خواهد به دفاع از خواهر خود در بلخ، ننگرهار، بدخشان، جوزجان، هلمند، فراه، هرات و همه افغانستان حرف بزند خاموش می کنیم؟ این خانم تصمیم گرفت که فیس بوک را برای مدتی ترک کند.

این در حالیست که وقتی فعالیت همین مردان را در فیس بوک مطالعه کنی، کامنت های شان روی عکس های دخترانِ عرب و روس، که مملو از تمجید ظاهر و زیبایی این زنان و کاستن این زنان به یک جنس است، هم کم نیست، اما وقتی گپ به فعالیت، تحصیل، کار، ورزش، هنر، ادب و قلم زن افغان می رسد همه به یادشان می آید که مسلمان استند و زنان را به باد تمسخر و فحاشی می گیرند در حالیکه همین اسلامی که اینها این چنین با دست باز از ان سواستفاده می کنند می گوید که به زن باید به چشم بد ننگریم و پیامبر همین دین مقدس می گوید که « ما اَکْرَمَ النِساءَ اِلاّ کَريِم وَ لا اَهانَهُنَّ اِلاّلَئيم» یعنی «‌کسانی که بهره ای از کرامت برده باشند، زنان را احترام و اکرام می نمایند و جز انسان های پست کسی به زنان اهانت نمی کند.» اگر تحصیلکرده گان ما اینقدر زن ستیز باشند، از دیگران چی توقعِ احترام می توانیم داشته باشیم؟

البته همه این مثال ها به این معنا نیست که همه مردان فیس بوکی چنین استند. در حقیقت یک تعداد رو به افزایش مردان هم روز به روز جرات می کنند که در مقابل این رفتار غیر انسانی و متعصب صدای خود را بلند کنند و یکی از بهترین پرگراف هایی که من در این اواخر از یکی از این مردان که ساکن بدخشان است خواندم این بود. » هر کسی که به یک زن دیگر به هر بهانه ای بی احترامی می کند این را نشان می دهد که با زنان در خانواده خودش هم رفتار منصفانه نمی کند. وقتش رسیده ما مردان یاد بگیریم که به هر انسان احترام کنیم و مشارکت هر زن را در اجتماع با ارزش بدانیم.»


دسته‌بندی شده در: یادداشت ها


آنلاین : http://noorjahanakbar.wordpres...

كارنامه

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس