ریکا زن بیست و دو سالهء افغان است که در سه سال ازدواجش توسط شوهرش به صورت بی رحمانه ای مورد شکنجه قرار گرفته است. علاوه بر لت و کوب روزانه، شوهرش او را با کیبل زده، موهایش را تراش کرده و روی برف خوابانده است. قبلا ریکا از این وضعیت شکایت نموده بود اما دوباره به خانه شوهرش فرستاده شده بود تا اینکه بلاخره پولیس شوهرش و زنِ اول شوهرش را دستگیر کردند و ریاست امور زنان در بغلان ریکا را به محلی امن بردند. این در حالیست که چند ماه قبل قصه ای دیگر را که شبیه این بود شنیدم. سحرگل هم در طول ازدواجش توسط شوهر و خانواده شوهرش مورد شکنجه قرار گرفته بود. خدا میداند ریکا های دیگر چقدر باید صبر کنند تا کسی صدای شان و قصه شان را بشنود. هنوز هم ما ادعا داریم که غیرت داریم و به زنانِ احترام می کنیم و همیشه می گوییم که قصه های این زنان استثنایی است. فقط برای اینکه به این قصه های به اصطلاح استثنایی کمی توجه تان را جلب کنم، یک لیست از یک تعداد زنانی ساختم که قصه های استثنایی شان را در سال های حمل ۱۳۹۰ الی ماه حمل ۱۳۹۱ خواندیم. خدا می داند که قصه چقدر زن ناشنیده مانده است.
۱.
سحرگل توسط شوهر و خانواده شوهرش مورد شکنجه قرار گرفت، ناخن هایش کشیده شد، صورت و بدنش سوختانده شد و موهایش را کشیدند چون نمی خواست به فاحشه بودن تن بدهد. شوهرِ وحشی سحرگل هنوز آزاد است.
۲.
ستوری به خاطر به دنیا آوردن سومین دخترش چنان لت و کوب شد که جان داد.
۳.
ممتاز به خاطر رد تقاضای ازدواج به صورتِ ممتاز و خواهرانش تیزاب پاشیدند. فقط یکی از حمله کنندگان گرفتار شده اند.
۴.
قمرگل توسط دو مرد مورد تجاوز قرار گرفت اما به اتهام زنا در ولایت سرپل زندانی است. متجاوزین آزادند.
۵.
گلناز توسط یکی از خویشاوندانش مورد تجاوز قرار گرفت، به سه سال زندان محکوم شد، توسط رییس جمهور آزاد شد اما رییس جمهور پیشنهاد کرد او با متجاوزش عروسی کند. متجاوز هنوز آزاد است.
۶.
نازنین دختری نُه ساله که توسط دو کاکایش مورد تجاوز قرار گرفت و هنوز هم منتظر عدالت است. متجاوزین هنوز آزاد اند.
۷.
عزیزه دختری چهارده ساله که توسط یکی از زورمندان قریه به مدت بیست روز از خانه اش اختتاف شد و مورد تجاوز قرار گرفت. متجاوز هنوز آزاد است.
۸.
سیما معلمی که توسط برادرش به دلیل کار کردن بیرون از خانه در بغلان توسط چاقو به قتل رسید. برادرش هنوز آزاد است.
۹.
سادات دختری پانزده ساله است که به مردی که بیشتر از سی سال دارد عقد شده بود و روزانه مورد خشونت قرار می گرفت. سادات کوشش کرد خودسوزی کند، اما نجات یافت و فعلا تحت تداوی قرار دارد. هیچ کسی به جرم خشونت با او گرفتار نشده است.
۱۰.
ریکا توسط شوهرش مورد شکنجه قرار گرفت. موهایش تراشیده شدند. روزانه با کیبل مورد لت و کوب قرار می گرفت و روی برف خوابانده شده بود. شوهر و خانم اولش گرفتار شدند.
۱۱
. شریفه (نام مستعار) دختری دوازده ساله است که در تخار توسط شش نفر مورد تجاوز قرار گرفت. این تجاوز در ماه می یا ثور اتفاق افتاد و تحقیقات هنوز جریان دارد.
۱۲.
عارفه زنی بیست ساله است که شوهر معتادش با قیچی انگشتش را برید، آن را سرخ کرد و برای نان چاشت خورد. این مرد طفل سه ساله شان را هم کشته بود.
۱۳.
لیلا (نام مستعار) را شوهرش با تبر کشت چون او خواستار این شده بود که شوهرش برای خود کار پیدا کند.
۱۴.
مریم (نام مستعار) در بغلان معلم است. سه فرد مسلح او را ربودند و بالایش تجاوز کردند. هیچ کدام متجاوزین تا حال دستگیر نشده اند.
۱۵.
شکیبا دختریست پانزده ساله که توسط مردی به نام میرویس که نه طفل دارد مورد تجاوز قرار گرفت. شکیبا نامزاد داشت اما به خاطر این تجاوز نامزادش رابطه شان را فسخ کرد. میرویس بازداشت شده و دوسیهء او به سارنوالی فرستاده شده است.
۱۶.
مژده (نام مستعار) دختری نُه ساله است که در سرپل پسر کاکایش بالایش تجاوز کرد. متجاوز فرار کرد.
۷۱
ستاره (نام مستعار) زنی بیست و چهار ساله در غور کشته شد، اما صحنه قتلش را چنان ساختند که نشان بدهند او خودکشی کرده است. داکتر عاقله شرف، مسئول بخش زنان کمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان در ولایت غور، می گوید: «اگر خانواده شوهر چنین صحنه سازی نموده باشد که قبلا وی را به قتل رسانده و حالا تلاش کنند که انجام قتل را به گردن خود مقتول بی اندازد و یا اگر این زن خودش هم خود را به دار آویخته باشد، باز هم در اثر فشار های که ناشی از خشونت خانوادگی بوده است ، این زن دست به چنین عملی زده است»
18.
رابعه سادات، زنی هژده ساله، به جرم کار در یک اداره دولتی توسط دو فرد نامعلوم در کندهار به قتل رسید. این خانم قبلا اخطار دریافت کرده بود که اگر کار کردن را متوقف نکند، کشته خواهد شد.
19.
شبنم (نام مستعار) دختری هشت ساله ای بود در ارزگان. عده ای از مخالفین دولت به دست او یک بسته مواد انفجاری را دادند تا به جایی انتقال بدهد. بی خبر از همه جا، این طفل هم قبول کرد و در جریان این عملیات جان خود را از دست داد.
20. نبیله دختری است در بدخشان که توسط شوهرش فرقش با تبر شگافته شد. این خبر هیچگاهی به مطبوعات نرسید، اما عکسِ این زن در فیس بوک بود.
برای همه کسانی که ثبوت می خواهند لینک های این اخبار را گذاشتم، اما فکر می کنم اگر بخواهیم حقیقت را ببینیم، نیازی به لینک و خبر نیست. به اطراف تان نگاه کنید، از زنانی که می شناسید، چه تعداد شان خشونتِ لفظی یا بدنی روبرو نشده اند؟ کدامشان روزانه در سرک مورد توهین قرار نمی گیرند؟ کدامشان به اساس تصمیم و انتخاب خود ازدواج کرده اند؟ چه تعداد شان حق این را داشته اند که کار کنند؟
این قصه ها استثنایی نیستند. استثنا وقتی است که در بیست سال یک قضیه شبیه اینها اتفاق بیافتد، نه زمانی که در یک سال بیست قضیه به مطبوعات کشیده شود و خدا میداند چقدر پوشیده و خاموش می ماند. چشمان ما بسته است و نمی خواهیم بی عدالتی را ببینیم. گوش های ما بسته است و نمی خواهیم قصه های زنان اطراف خود را بشنویم. اگر می خواهیم ثابت کنیم که این وطن را دوست داریم، باید خواهان عدالت باشیم و از واقعیتِ تلخ زندگی پنجاه فیصد نفوس خود که شعار گونه روزانه می گوییم نیم پیکر جامعه استند چشم پوشی نکنیم. بیایید به صورت واقعی غیرت خود را بیدار کنیم و کاری برای از بین بردن خشونت، زن ستیزی و بی عدالتی کنیم.