طالبان، بهره برداری سیاسی حاصل جنایت خود از شهادت احمد خان سمنگانی را به تیم كرزی واگذار کرد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خبر خون آلود و جنایت بی مانند و وحشیانه “برادران” آقای كرزی اینبار از شهر آی بیگ ولایت سمنگان، قلب های دردمند طرفداران صلح و آرامش را به لرزه درآورد.
احمد خان سمنگانی قومندان اسبق جهادی، عضو اولوسی جرگه و ده ها تن انسان بی گناه و مظلوم دیگر در اثر یك حمله انتحاری گماشتگان پاكستان و وهابیت عربستان، متعصبین قومی، زبانی، مذهبی و انحصار طلبان قدرت شهید و زخمی گردیدند كه این حمله انتحاری یكی از خونبار ترین حملات اخیر دشمنان صلح و آرامش تلقی گردیده است.
بنده پیش از آنكه وارد برخی از نكات این فاجعه تكان دهنده گردم، میخواهم این عمل بزدلانه و شیطانی نامسلمانان را محكوم نموده و تسلیت خود را به حضور فامیل شهید احمد خان سمنگانی و دیگر قربانی ها و شهدای این جنایت ابراز كرده و از بارگاه ایزد لایزال صبر جمیل به بازماندگان این حادثه استدعا مینمایم.
بدیهیست كه این قربانی اول نبوده و آخری نیز نخواهد بود، تا زمانیكه قضیه افغانستان به طور بنیادی، كلیدی و ریشوی حل نگردیده است.
حوادث سه دهه اخیر كه محصول استبدادی بودن قدرت دو نیم قرنه در افغانستان بوده، به وضاحت نشان داد كه گذشته از شكل ظاهری مناسبات سیاسی، نظامی اجتماعی و فرهنگی، به طور عمده دو جبهه در افغانستان در برابر هم قرار دارد كه آنها از تفوق طلبان در چهره نمایندگان قوم حاكم و مخالفین تفوق طلبی در سیمای نمایندگان اقوام محكوم عبارت میباشند. یعنی طرفداران تقسیم قدرت وطرفداران انحصار قدرت.
طرفداران تقسیم قدرت اكثرآ بر مبنای تعلقیت های قومی، زبانی و مذهبی ظاهر میگردند كه احزاب مطرح آنها حزب جمعیت اسلامی، حزب جنبش اسلامی، حزب وحدت اسلامی هستند كه اساسآ درین احزاب تاجیكها، اوزبیكها، هزاره ها و بعضی اقوام دیگر خارج از دایره قدرت سیاسی منسجم هستند. با وجودیكه برخی از شخصیت های مطرح این احزاب برای تطبیق پلانهای راهبردی ویا ستراتیژیكی حلقات حاكم هیزم بیاری میكنند و یكپارچگی این احزاب نیز ازین امر متآثر میگردد. از جانب دیگر این اقوام و احزاب مشكلاتی هم در بین خود دارند كه گاهی باعث رودرویی خونین میگردد و باعث شكست ایشان در برابر زورگویی شوینیسم حاكم هم همین اختلافات ذات البینی آنها و استفاده شوینیسم ازین خلآ است
.
اما انحصار طلبان قدرت كه متشكل از یك قوم هستند، در جبهات گرم و سرد سیاسی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی قرار ذیل تقسیم شده اند:
اول* طالب و بعضی حلقات دیگریكه دین اسلام را روپوش هدف خود نموده است، جبهه گرم یعنی جنگ و انتحار، زدن، بستن و سر بریدن را پیش میبرد كه استقامت مبارزه آن همان غصب انحصاری قدرت وحذف دیگران است.
دوم* حكومت كرزی كه ستون فقرات آن از همان انحصار طلبان تشكیل گردیده است، جبهه سیاسی را با همان هدف غصب انحصاری قدرت به پیش میبرد.
سوم* مجتمع فكری برخاسته از قبایل در خارج از كشور كه روابط عمیق با دولت های دخیل در قضیه افغانستان دارند و این موفقیت ایشان هم محصول انحصاری بودن سیستم دیپلوماسی یك صد سال اخیر است، وظیفه اغواگری و تحریف اذهان جامعه جهانی نسبت به واقعیت های افغانستان را به عهده داشته و همان هدف انحصار قدرت را دنبال مینماید.
چهارم* كوچی های مسلح كه همه ساله در ملكیت هزاره ها تجاوز نموده و زور گویی های آنها هر سال قربانی جانی و مالی میگیرد، مهره دیگری از حلقه انحصار طلبان است كه با هدف مشترك كار میكنند.
پنجم* مسئله ناقلین كه بنام جابجائی آنها پروژه وسیعی براه انداخته شده و هزاران خانواده به شمول خانواده های آنطرف خط دیورند با تمام امكانات معیشتی و دفاعی در ولایات توركستان زمین جابجا گردیدند، بخشی از سیستم است كه اساسآ وظیفه كوردینات كردن و مهره ارتباط بین جبهه گرم طالبان و جبهه سرد سیاسی حامد كرزی را به عهده دارد. اگر این مسئله واضح تر بیان شود، چنین است كه در ولایات شمال افغانستان این مهره بنام ناقلین رابطه تنگاتنگ هم با طالب و هم با حكومت كرزی دارند و از هر دو حمایت میكنند و طرف حمایت هر دو قرار دارند.
در باب احوال ولایات شمال باید گفته شود كه قرارداد مرموز استخراج نفت شمال با چین و بهانه تآمین امنیت آن، زمینه را برای انتقال صدها تن افراد تا دندان مسلح وابسته به سیستم مسلط مساعد نمود كه به مثابه مهره تقویتی و دفاعی دایره شوینیستی و انحصار طلبی خدمت مینماید.
ششم* اكادمی علوم اوغانی كه وظیفه پیچكاری كردن زهر به ریشه های اقوام غیرخودی را به عهده دارد و این مهره در سیستم انحصار طلبی خطرناك ترین آنها میباشد. فعالیت های اخیر این حلقه برای حذف دیگران در خصوص نشر جعلنامه ها بنام “دایرت المعارف آریانا” و “اطلس اتنوگرافی اقوام افغانستان” مثال های بارزی اند كه برای همگان معلوم و مشهود است و حاجت به توضیحات ندارد.
هفتم* منقورت (1) های برگزیده شده از اقوام دیگر توسط گردانندگان سیستم كه قدرت سیاسی و مالی را در اختیار دارند. خطرناك بودن این مهره بدون مبالغه بالاتر از مهره اكادمی علوم اوغانی است. افراد “منقورت” در طول تاریخ بشریت برای تعمیل پلان حاكمان به خاطر اضمحلال هویت، تاریخ، زبان و سركوب اقوام خود نقش مهم را بازی نموده اند.
این مهره های هفتگانه سیستمی را تشكیل میدهد كه با همكاری همدیگر و با كوردینه كردن فعالیت های خود و با هدف مشخص، مشترك و واحد شان كه همانا انحصار قدرت و حذف دیگران است، مشتركآ مبارزه مینمایند
.
ارتباط منطقی این گفته ها را میتوان چنین بررسی كرد: با نشر خبر وقوع حمله انتحاری در شهر آی بیگ سمنگان كه احمد خان سمنگانی، اعضای خانواده، دوستان و مهمانان او قربانی گردید، طالبان كه همیشه مسئولیت كرده و ناكرده را بدوش میگرفت، اعلان نمود كه درین قضیه دست ندارد. درحالیكه ما گاهی شاهد میباشیم، طالبان مسئولیت حوادث تصادفی را هم برای بهره برداری تبلیغاتی بدوش میگیرد.
بی بی سی برای افغانستان به زبانهای فارسی و انگلیسی كه از طرفداران و حلقات مربوط حامد كرزی متآثر است، خبر های ضد و نقیض را در مورد حمله انتحاری در شهر آی بیگ پخش نمود: (خبر بی بی سی بخش فارسی و انگلیسی گزارش های ضد و نقیضی در مورد ترور آقای سمنگانی عضو ارشد ائتلاف ملی و معاون حزب جنبش ملی نشر کرده اند. در این مطلب کوتاه این دو موضوع را با فلشبک به گزارش های ضد و نقیض بی بی سی در گذشته ها بررسی خواهیم کرد که چرا خبرنگاران افغان بخش سرویس بی بی سی افغانستان قضایا را گاهی برعکس جلوه می دهند.
در مورد ترور احمد سمنگانی بی بی سی بخش فارسی و انگلیسی دو خبر ضد و نقیض نشر کرده اند. در بخش انگلیسی آن دیوید لوین به نقل از بلال سروری گفته است که: " آقای سمنگانی از حامیان کرزی ورقیب جنرال دوستم بود."
در بخش فارسی بی بی سی نوشته اند: "آقای سمنگانی، عضو مجلس نمایندگان، عضو ارشد ائتلاف ملی به رهبری عبدالله عبدالله و معاون حزب جنبش ملی اسلامی به رهبری ژنرال عبدالرشید دوستم بود."
بی بی سی در گزارش دیگرش نوشته است:" آقای سمنگانی از افراد نزدیک به ژنرال عبدالرشید دوستم، رهبر جنبش ملی اسلامی افغانستان بود و تلویزیون آینه که نزدیک به آقای دوستم است، او را معاون این حزب معرفی کرده است.") منبع جمعبندی و نشر این تناقضات سایت جمهوری سكوت است.
این همه انكار از مسئولیت انجام عمل انتحاری در شهر آی بیگ سمنگان از طرف طالبان و تناقض گویی های بی بی سی مانور هایی است كه با هدف مهیا نمودن بستر و زمینه تبلیغاتی برای بهره برداری دوگانه و سه گانه صورت میگیرد. بعید نیست كه در آینده نزدیك از شهادت قومندان احمد خان سمنگانی كه یك دسیسه و توطئه واضح و روشن انحصار طلبان قدرت است، برای دامن زدن نفاق در بین اوزبیگ ها از یكجانب و دربین اوزبیكها و تاجیكها از جانب دیگر بهره برداری شیطانی صورت گیرد. چونكه طالبان به مثابه یك مهره اساسی سیستم احیای استبداد و انحصار و دیگر متحدین آنها درین كار ها تجربه كافی دارند. انسان را سر میبرند و جسد آنرا نیز بالای اقربای مربوطه میفروشند.
اینبار محتمل بر آنست كه طالبان، بهره برداری سیاسی حاصل جنایت خود از شهادت احمد خان سمنگانی را به تیم كرزی واگذار شده باشد
.
و من الله التوفیق
(1) منقورت كه شكل انگلیسی شده آن را منگورت نیز میگویند، به روایت تاریخ برای كسانی اطاق میشده است كه توسط قوت های فاتح در جنگ استخدام گردیده و برای سركوب مردم او وحتی فامیل خود او استفاده میگردیده است.
پيامها
17 جولای 2012, 12:26, توسط ارمان
داکتر گرامى آقاى فاریابی
سپاس بزرگ از بررسى تان
اين جنايت بايد ازطرف کرزى و تيم اش بدون قيدو شرط محکوم مى شد که نه شد وى فرمان ساختن تيم جنايى را نداد که قاتلين و همکاران ونظرپردازان شانرا مورد ڀيگرد قرار دهند. با آن فرمان خود کرزى برادران ناراضى خود را
بازمحکوم نکرد واما خواست غيرپشتونها را بجان يکديگربه اندازد تخم نفاق و تفرقه کشت نمايد وحکومت کند.
ازطرف ديگر غيرپشتونها از تجارب خود پند نگرفتند يعنى نه آموختند. آموختن= رفتار +تغير!
تغيرپندار,گفتار, رفتار و کردار پس از آموختن و آموزش انجام مى شود. ولى غير پشتونها در رفتار خود پس از کشتن هاى زنجيره اى رهبران خويش نه آموختند. از امکانات و تخنيکهاى امنيتى بکاربرددرست براى نگهدارى جان ومال خود نمى کنند. و از غيرتهاى غيرعاقلانه بکارمى برند.
غرور و لوده گى دريک ريشه پرورش مى شود. اگرازاين پس کدام نفرمهم غيرپشتون و يا يک مخالف طالبان ترورشد
مسووليت بدست ودوش خود تيم هاى امنيتى احزاب غيرپشتون اند.
آيا آنها از دانستنى هاى نهگبانى وامنيتى ونگهدارى جان افراد خويش کدام آگاهى و درکى دارند? به دها شخصيتهاى غيرپشتون از سوى طالبان وديگرسازمانهاى پشتون وباداران عربى وپاکستانى شان کشته شدند. مردم هزار ما بعد از ترور بزرگمرد مزارى کمى آموختند ولى تاجک و ازبک هنوز نه!
"عقل تاجک پسان مى آيد "!!?
اين نکته بسيارجالب است : انحصاری بودن سیستم دیپلوماسی! اين خود نشاندهنده آن است که همين دارودسته هاى دولتهاى پشتونها چه پشتونهاى فارسى زبان وچه پشتوزبان ازکليه گزينشها وپيوندهاى سياسى اقتصادى و دیپلوماسی براى تقويت منافع ملى خود استفاده مى کنند. وغيرپشتونها چنين شبکه ها ى دیپلوماسی نساخته اند حتى با کشورهاى ايکه متهم مى شوند که آنها براى اين کشورها کارمى کنند.
"سوم* مجتمع فكری برخاسته از قبایل در خارج از كشور كه روابط عمیق با دولت های دخیل در قضیه افغانستان دارند و این موفقیت ایشان هم محصول انحصاری بودن سیستم دیپلوماسی یك صد سال اخیر است، وظیفه اغواگری و تحریف اذهان جامعه جهانی نسبت به واقعیت های افغانستان را به عهده داشته و همان هدف انحصار قدرت را دنبال مینماید."
گسترش اتحاد و وحدت مردمان غير پشتون در کشورفغان و ناله ضرورت تاريخى ايست. بعد از اخراج نيروهاى روسى هر مليت با مليت ديگر سرقدرت جنگ کرد. مردمان غيرپشتون همه درهمين جنگها بيدارشدند ازحقوق خود دفاع کردند
واين باعث رنج و کشتن وغم يکديگرشد
انگيزه هاى اين جنگها اگرچه خوب يا بد باشد ولى پيام جديد آورد: آگاهى و بيدارى و زمينه سازى براى تفکر دموکراسى که شعار مهم در درهها پشته ها وکوه پاره هاى هندوکش پژواک به صدا درآمد و آن اين بودکه "ماهم هستيم". بلى مردمان توران (هزاره و ازبک و ترکمن وغيره) ازهزاران سال پيش ساکنين بومى اين سر زمين مورد پيگرد وظلم دولتهاى افغانها=پشتونها شدند. آيا دخترشاه سمنگان "توران دخت" (Turandot, Friedrich Schiller) مادرسهراب, پشتون بود واز پشته کو ه سيلمان به سمنگان نقل داده شده بود? ونه اشغالگر سرزمين! وى خانم رستم بود آن رستم ايکه کمان اش تا امروز دراين سرزمين شهرت دارد. کمان رستم دراينجا به رنگين کمان گفته مى شود. براى پسر رودابه کابلى که پدراش زال از زابلستان بود تخت هاى رستم درهرشهر مانند تخت رستم درکوه چهل ستون وتخت رستم سمنگان ...آباد نموده بودند.
داستانهاى رستم وسهراب بين مردمانتورانى مانند هزاره ها مشهورتراند نسبت به مردمان ايرانى . "ايران" منظور از کشورامروزى ايران نيست بلکه منظور "ايران" همانا نام فارسى باستانى واژه لاتينى و يونانى "آريانا" است که علامه حبيبى ناقل پته خزانه از واژه يونانى شده آن استفاده کرد ولى ازواژه "درى" آن که "ايران" Aran >Iran
http://ganjoor.net/ferdousi/ است استفاده نکرد. ايران و توران درشاهنامه فردوسى وآثار بزرگان فارسى ويا درى به صدا بار آمده وواما از واژه هاى از افغان وفغان به معنى ناله وفرياد بکارگرفته شده!http://www.archive.org/stream/...
وحدت مردمان غيرپشتون ارمان است!
18 جولای 2012, 06:38, توسط محمد
آقای ا رما ن سلام ، لطف کنید نا م ا قوا م ا فغا نستا ن ر ا به صورت وا قعی آ ن تلفظ کنید یا بنویسید ( ازبک )
د رست نیست و تنها ( ا وزبیک ) ها نی بلکه ا قوا م ( تورک تبا ر ها ) هستند هرکس و هر نویسنده نا م قوم را به
د رستی آ ن تلفظ نکند یا نه نویسد د ر حق تورک تبا ر ها ی تورکستا ن ا فغا نستا ن جفا میکند ا ما نت گفتا ر حق
نویسنده گی ر ا ا د ا نمیکند ، ما شما را برا در تا جیک میگوییم تا زک نمیگوییم ، همه نصیحت و صیت ها ی خوب
میگویند و مینویسند ا ما د ر عمل د ر مقا بل همد یگر ا ولین برخورد شا ن بی حرمتی ا ست ، خود خوا هی و خود
را تعریف و توصیف کرد ن جا یی ر ا نمیگیرد ، عمل شا یسته ای ا نجا م د هید تا د یگرا ن شما را تعریف و توصیف
کنند . عمل شا یسته شما برای وصل کرد ن ا قوا م جفا د یده با شد و من الله توفیق والسلام
18 جولای 2012, 10:44, توسط ارمان
محمد بزرگوار
سپاس فراوان از پيغار شما منظورمن به هيچوجه بی حرمتی به مردمان شريف ونازنين تورانى نبوده زيرا در خوانش واژه ها درگفتارهمان گونه تلفظ مى کنم که شما نگاريده ايد. به گونه نمونه: "خراسان" مى نويسم و"خوراسان" مى خوانم. "ترکيه" مى نويسم و "تورکيه" مى خوانم. " زير" و "زبر" و "پيش" از جمله علامات دياکرتى مى باشند که در زبان فارسى بدون نگارش آنها خوانده مى شونديا بدون نوشتن مدنظرگرفته مى شوند .
درپيوند با چنين علامات که در عربى نمايان و در فارسى پنهان درپندار ولى در خوانش (خانش بخوان) بيان مى شوند , "ازبک" نوشته مى شود والف به پيش و "ج" به زير خوانده مى شود. "تا جک " تنها در نگارش است درهنگام گفتار "ج" به زير تلفظ مى شود. در پايان شايان گفتنى است که شما متن, يعنى پيام اصلى من را دراين برگ ناديده گرفته ايد.
آيا در جلسه بزرگ که در آن سرود ملى کشورجعلى بنام "افغانستان" وآن هم به زبان رسمى پشتو بود مردمان تورانى وتاجيکى درآنجا نبودند!
دا وطن افغانستان دی دا عزت د هر افغان دی
کور د سولې کور د تورې هر بچی یې قهرمان دی
دا وطن د ټولو کور دی د بلوڅو د ازبکو
د پښتون او هزاره وو د ترکمنو د تاجکو
ورسره عرب، ګوجر دی پامیریان، نورستانیان
براهوی دی، قزلباش دی هم ایماق، هم پشه ېان
دا هیواد به تل ځلیړی لکه لمر پرشنه آسمان
په سینه کې د آسیا به لکه زړه وی جاویدان
نوم د حق مودی رهبر وایو الله اکبر وایو الله اکبر
ازدولت انتصابى کشور ساختگى قلابى و جعلى خواسته مى شود که نامهاى مردمان تورکتباران توران باستان را تغيردهد
"ازبکو" را اوزبيکو, " ترکمنو" را تورکمنو و "تاجکو"را تاجيکو ,همان گونه ايکه بزرگوار محمد خواهان اش است تغيردهد!
درآلمانى يک متل است: هرکسى که خود را توصيف مى کنند . پنجره ها را بازکند! توصیف خودى بوى بد مى آورد.
من با جان و دل مردمان تورانى را ( هزاره ها , اوزبيکها, تورکمنها وديگرتورکتباران=توران) را دوست دارم چون اين مردم خدمت زياد به خاک چندين هزارساله خود نموده اند. بدون تورانيان هفتاد در صد آثار فرهنگى اين سرزمين ساخته نمى شدند.
ارمان من اين است که اين مردم پس به قدرت سياسى شريک شوند و اقتصاد اين سرزمين را با فرهنگ دوباره سازند. اين مردم مى توانند.
افغانستان نام جعلی برای اين سرزمين است. اين نام بايد تغيرخورد چون نام "افغان" همچم نام پشتون است يعنى نام ديگرى براى ڀشتون
http://www.archive.org/stream/...
واژه هاى "افغان" و" فغان"
سید جمال الدین اسد آبادى ويا افغانى ریشه و معنی کلمه "افغان" را در فصل اول کتاب خود زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") روشن ساخت. بقول اين تاريخ نگار گذشته ايران واقوام افغان (اقوام پشتون) "افغان" و" فغان" فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت, داد و نالشت معنى مى دهد.
اگرمحمد بزرگوار اين نام را قبول دارد مورداحترام من قرار دارد ولى اين نام مورد قبول من
قرار نه خواهد گرفت.
اگرمتوجه شده باشيد من اين نام را بکارنمى برم. ازهمين سبب بود که نکته سوم داکتر اکبر همت فاریابی را تاکيد نمودم.
"""انحصاری بودن سیستم دیپلوماسی یك صد سال اخیر است"""
وم* مجتمع فكری برخاسته از قبایل در خارج از كشور كه روابط عمیق با دولت های دخیل در قضیه افغانستان دارند و این موفقیت ایشان هم محصول انحصاری بودن سیستم دیپلوماسی یك صد سال اخیر است، وظیفه اغواگری و تحریف اذهان جامعه جهانی نسبت به واقعیت های افغانستان را به عهده داشته و همان هدف انحصار قدرت را دنبال مینماید.
اين نکته بالا بسيارمهم است. همين کشورهاى خارجى نبودکه اسلحه مردمان غيرپشتون را جمع کردند وپشتونها را تا دندان با اسلحه تجهيز نمودند?
ترکيب نام از باداران خارجى پشتونهاست! اين نام تا هزارسال پس از امروز حيثيت ملى بخود نمى گيرد.
وحدت مردمان غيرپشتون ارمان است!
18 جولای 2012, 18:29, توسط Tagin
سلام فراوان به آقای آرمان و آقای محمد ! درد دل جناب محمد باید قابل درك باشد كه تحریف نوشتاری و گویشی كلمه “اوزبیك” به ازبك ، در ضمیر خود استبداد و توهین ها را همراه بوده است . من معتقد هستم كه جناب آرمان به خاطر بی حرمتی این چنین ننوشتند ، بلكه به خاطر تصحیح و ترزیق بعضی كلمات انحرافی در جامعه افغانستان و ایران زمان كار دارد . از برادر محترم محمد امیدوار هستم كه در قضاوت شان یك كمی تعمق نمایند و احساسات هیچ گاهی غالب نمیگردد .
به خدمت برادر محترم آرمان صاحب به عرض برسانم كه من با تحلیل گرامری كلمات مذكور با شما كاملآ موافق هستم . اما به ارتباط كلمات “تورك” ، “اوزبیك” و بعضی های دیگر بنده باور مند است كه این همه كج روی های گرامری به ارتباط كلمات فوق كه در تحت خود غرض ها را نهفه دارد ، مربوط پالیسی جعلكاری های حلقات راسیستی ایران میباشد .
كلمه “اوزبیگ“ (خود برای خود بیگ) معنی دارد و كلمه “ازبك” كدام معنی و مفهومی ندارد ، اینست تفاوت دو كلمه و تحریف مغرضانه و آگاهانه .
كلمه “تورك” را با “ترك” نوشتن نیز تحریفات در معنی بوجود میآید ، آنطوریكه جناب آرمان فرمودند در زبان فارسی ضمه ، فتحه و كسره عربی در زیر كلمه پوشیده میباشد . به این صورت به آسانی میتواند كلمه (تركی = توركی) ، تركی = تره كی جور شود . البته كه چنین واقعات در حق بعضی از اقوام تورك اتفاق افتاده است .
تشكر
19 جولای 2012, 11:00, توسط آرمان
Tagin بزرگوار
من در بالا چنين نگاريدم وازاين پس همين گونه مى نگارم
“من با جان و دل مردمان تورانى را ( هزاره ها , اوزبيکها, تورکمنها وديگرتورکتباران=توران) را دوست داردم”
واژه "بيگ" برايم بسيارآشنا است ومانند لقب تورانى است. واژه هاى Oz Az Uz هم براى بخش ازمردمان تورانى بکاربرده شده است . وسرزمين مردمان توران بسياربزرگ بود که پسان به چاربخش و سمت تقسيم شد. "ان" و "استان" و "ستان" در زبان فارسى معنى گاه يا جاه را مى دهد. توران و تورکستان هردواش درست است.
درزبان گفتارى واژه هاى که در پايان اش "گ" است به "ک" تلفظ مى شود. اگر "گ" را تلفظ کنيم بايست يک آوه و يا نيم آوه اى پس از آواز "گ" بگنجانيم ازهمين سبب "بيگ" Beg بيک Bek شده!
ودرآلمانى روز (تاگTag ) تاک Tak شده و اما روزها Tage تاگى شده. اين کمبودى زياد تربا دهن و دندان و زبان وگلو ووسروکار دارد ونه به نژادپرستى!ما بايد پل همبستگى باشيم
17 جولای 2012, 12:46
اين راپور 4 سال پيش را بخوان كه نماينده خود سمنگان و خود احمد سمنگاني چه گفته بود ودر مقابل حرف هاي مزخرف و إگنده به تعصب اين احمق را هيچ كسي باور نميكند
نماینده سمنگان جنرال دوستم را متهم به سوء قصد کرد
(سه شنبه > 1386/3/8 > 13:00)
دیروز، مولوی احمدخان سمنگانی نماینده ولایت سمنگان در ولسیجرگه، جنرال دوستم رهبر پیشین حزب جنبش اسلامی افغانستان را متهم به دست داشتن در سوء قصد نافرجام به جان وی نمود.
به گزارش خبرنگار پارلمانی راه نجات، وی اظهار داشت که از 7 ماه قبل دستگاه استخباراتی و ارگانهای کشفی متعلق به موصوف، اطلاع داده بودند که توسط زورگویان و قدرتمندان مورد سوء قصد قرار میگیرد.
احمدخان در ادامه افزود: جنرال دوستم به دلیل دشمنی و اطاعات نکردن وی از پالیسیهای حزب جنبش اسلامی و هدایت دادن جنرال دوستم به دین اسلام مرا مورد سوء قصد قرار داد که موفق به کشتن 2 نفر از محافظانم شد، اما به من کدام آسیبی نرسید.
نماینده سمنگان با اشاره به راهاندازی تظاهرات در شهر شبرغان از طرف جنرال دوستم برای تخریب وی، تصریح نمود که جنرال دوستم میخواهد که با این تظاهرات در بین مردم نفوذ کند و کریدیتی به دست آورد.
موصوف همچنین از بیکفایتی قوماندان امنیه ولایت سمنگان در خلع سلاح افراد جنرال دوستم گلایه کرد و اضافه نمود که قوماندان امنیه سمنگان هیچ کاری در مورد خلع سلاح افراد جنرال دوستم انجام نداده است.
در این حال محمد عالم ساعی، نماینده ولایت تخار در ولسیجرگه و عضو حزب جنبش اسلامی افغانستان سوء قصد مولوی احمدخان را ساختهگی و توطئهای از طرف اشخاص بلندرتبه دولتی و حرکتی از سوی خود مولوی احمدخان برای مطرح ساختنش عنوان داشت.
وی در ادامه علاوه نمود که ممکن است وزیر داخله یا وزراء دیگر در این سوء قصد ساختهگی و تباه ساختن شخصیت جنرال دوستم دست داشته باشند.
ساعی همچنین خاطرنشان ساخت که اگر جنرال دوستم میخواست احمدخان را ترور کند با موتر خودش این کار را میکرد نه با موتر سراچه.
قابل ذکر است که مولوی احمدخان سمنگانی نماینده سمنگان در ولسیجرگه شب 2 جوزا در راه ولسوالی دوشی ولایت سمنگان توسط اشخاص ناشناس مورد حمله قرار گرفت که 2 تن از محافظانش کشته شد اما به وی که در موتری دیگر عقبتر از موتری محافظانش قرار داشت آسیبی نرسید.
20 جولای 2012, 06:21, توسط محمد
جنا ب محترم بی نام . بزرگ ها فرموده اند گذ شته را صلوا ت . منظورشما ا ز یا د آ وری ا ین سخنا ن د رست یا
نا د رست و ا نگیزه شما چه بوده ا ست ؟؟؟ منظورشما ا ز این شیطدت و جنگ ا ند ا زی عا د ت خود شما ا ست ؟؟؟
یا ا زجا نب گروپ حکومت قبیله ا ی آ قا ی حا مد کرزی به شما وظیفه د ا ده شده ا ست که خوش خد متی و خا یه
ما لی کرده باشید ؟؟؟ آیا کد ا م وظیفه ا ی حا کم قریه به شما وعده داده شده ا ست ؟؟ که نتیجه شیطنت شما بی هیچ
نما ند . شرم برشما .
20 جولای 2012, 07:31
همين گذشته صلوات جان احمد سمنگاني را نگرفت؟
17 جولای 2012, 22:31, توسط fetrat
داکتر صاحب همت باید بگویم که سخت تحت تاثیر رسانه های ایرانی قرار گرفته اید و واقعیت ها را شکل دیگری درک نموده اید. جنگ افغانستان بخشی از یک جنگ منطقه یی است و این عربستان است که میخواهد این جنگ را به نفع ما و شما به اتمام برساند. باور ندارید بروید تحقیق نمایید ایرانی ها و دوستان همپیمان انها مثل سازمان ای-اس-ای کی ها هستند.
18 جولای 2012, 05:57, توسط ن.ب
داكتر صاحب همت فاريابى راستى كه عوامل اساسى عقب مانى ,نفاق و تبعيض درين كشور بنام فغانستان را بر شمرده است.
راستى به سلسه قتل هاى زنجيره يي رهبران غير بشتون تو سط بشتو نهاست.