صفحه نخست > دیدگاه > تو مگو ما را بدان شاه بار نیست

تو مگو ما را بدان شاه بار نیست

محمد جواد سلیمی
شنبه 28 جولای 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

تومگوماراه بدان شاه بارنیست.
باکریمان کارها دشوارنیست !
زمان بنا به تعبیر فلاسفه ومنطقیون غیرقار بالذات است،یعنی هرجزءآن که فرامی رسد جزءپیشین را نابود کرده ودرخود هضم می نماید،هیچ جزءازآن نسبت به جزءدیگرامتیازوبرتری ندارد،همه ای زمان ها اگرما معتقد به آن باشیم،مساوی ویک سان هستند،هیچ فضیلت وتفاوتی درمیان نیست،من دراین جا درصدد تبیین مقوله ای زمان ازدید فلاسفه نیستم که بخواهم بگویم که زمان یک وجود عینی است،نظیر مطلق گرایان چون افلاطون ونیوتون،یا امرنسبی است،نظیر نسبی گرایانی چون ارسطو ولایب نیتز،یا حتی بیایم زمان را ازدید گاه منکران مورد بحث قراردهم نه خیر هیچ یکی ازاین ها نیست ،بلکه می خواهم مطلبی دیگری را که درروایت وآیات قرآنی آمده است را مورد بحث قراردهم،وآن این است که بعضی اززمان ها بربعضی دیگرترجیح داده شده ودارای فضیلت دانسته شده است،مثلا گفته شده است که روز جمعه سادات ایام است وبرسایر روز ها فضیلت وبرتری دارد،یا روزی عید اضحی،روزعرفه،درمیان تمام فرقه ها ونحله های اسلامی. روزغدیرخم 18 ذی الحجه ،روز 15 شعبان،روز13 رجب،وغیره درمذهب شیعه.هم چنین درمیان ماه ها ماه رجب،شعبان،رمضان ،نسبت به شهور دوازده گانه ،با ارزش وبافضیلت،دانسته شده است،مخصوصا ماه رمضان که، جایگاه ویژه ای درمیان ایام ازدیدگاه دین اسلام دارد،واین درحالی است که اگرما بدوراز جنجال های علمی وفلسفی که در مورد زمان وجود دارند،بخواهیم،با چشم دید خودمان زمان را تعریف وتفسیر کنیم ،خیلی راحت وساده می توانیم ،بگوئیم که زمان عبارت است،ازگذر لحظه ها،ثانیه ها،دقیقه ها،ساعت ها،روزها وشبها،ماه ها وسالها که همه را با طلوع خوشید وغروب آن حداقل درزمینی که درروی آن زندگی می کنیم،شاهد هستیم ومی بینیم،واین مطلب را هم همه ای ما به خوبی درک می کنیم که،درظرف همین دقایق ولحظه ها انواع واقسام حوادث،تلخ وشیرین درگوشه وکنارهمین زمین اتفاق می افتد،ومنظورازاین اتفاقات ورخداد ها هم برای نوع انسان است،واین که موجودات دیگر هم درروی این زمین زندگی می کنندونفس می کشند جدائی ازاین مطلب است،اگر آنها را هم لحاظ کنیم سر ازمیلیاردها حادثه درمی آورد،ولی منظورما دراینجا فقط رخداد ها وحوادث عالم انسانی است،این رخدادها عده ای را می خنداند،عده ای را می گریاند،عده ای را سیا بخت وبد بخت می کند،عده ای را خوشبخت وسعادت مند،برای عده ای ازانسان ها شادی وخوش حالی را همان دقیقه وثانیه ببار می آورد درحالیکه همان دقیقه وثانیه ممکن است برای عده ای دیگری غم ودرد وناراحتی را به همراه داشته باشد،پس چطور ممکن است که ما بعضی اززمان هارا بطورکلی بربعض دیگر ترجیح بدهیم؟پس دلیل این فضیلت درکجاست؟،قطعا درخود زمان نیست،زیرا زمان یک پدیده انتزاعی است ،که بشرآنرا ازعبورلحظه ها وطلوع وغروب خورشید انتزاع کرده است،پس نمی توان گفت که نفس این امرانتزاعی دارای فضیلت ویا نکبت است،هیچ کدام نیست،پس چیست؟برای پاسخ به این سؤال نیاز است که اول ارزش وجایگاه انسان را ازدیدگاه دین اسلام بدانیم ،ثانیا بفهمیم که انسان برای چه آفریده شده است،چی چیزهای به مصلحت ونفع اوست ؟وچی چیزهای ازدیدگاه اسلام برای اومضر است؟ دراین موضوع شکی نیست که دین اسلام انسان رامنحصر به این ظاهر کالبد آدمی،وغرایز وتمایلات درونی مادی که منبعث ازفعل وانفعلات شیمیائی درقالب وجود فیزیکی اوست نمی داند،بلکه شأن آدمیت را بسی برتر ووالاترازاین میداند که منحصر درخورد ،خواب،ارضاءغرایز حیوانی باشد،جدائی ازتفاوت که درپردازش محیرالعقول مغزفیزیکی آدمی که اورا ازسایر حیوانات متمایز وجدامی سازد،اسلام تفاوت های بسی عمیقتر ووالاتری رامیان انسان وتمام موجودات ،دیگر قائل است،یکی ازتفاوت های جدی ومهم میان انسان وحیوانات،دردین اسلام این است که اسلام انسان را دارای روح الهی می داند که دیگر درتمام هستی، هیچ موجودی دیگری، ازاین موهبت ویژه برخوردار نیست،واین ویژه گی اورا قادرمی سازد،که درصورت حفظ این گوهرالهی،نزدیک به مرحله ای الوهیت بالا برود،گذشته ازقوه تفکر که اورا درجهت تأمین خواستهای فیزیکی،یاری کرده وبپیش می برد ،تا جائیکه امروز ما شاهد آن هستیم که اورا تقریبا بربسیاری ازنیروها ی سرکش طبیعی مسلط ساخته،وطبیعت را رام ومقهوراوقرارداده است،نیروی فوق العاده قدرتمندی دیگری بنام روح الهی دروجوداوتعبیه گردیده است که،قله های صعب العبور کمالات معنوی وماورائ جهان ماده راتوسط اوفتح کرده واو راشا یسته ای تاج کرامت خلیفةاللهی می سازد،ایات مبارکه ای چون"فاذا سویته ونفخت فیه من روحی،[الحجر،ی 29].ثم سواه ونفخ فیه من روحه،[السجده،ی 9].انی جاعل فی الارض خلیفة،[البقره،ی 30]،ولقد کرمنا بنی آدم ...وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا،[ الاسراء،ی 70].تمام این ها بربرتری وفضیلت روحی ومعنوی انسان برسایر مخلوقات خداوند عالم دلالت دارند،وجایگاه انسان را ازدیدگاه دین اسلام نشان می دهند،ونیز نشان می دهند که زندگی انسان منحصر به این حیات مادی نیست ،وصرف برای لذت بردن ازاین زندگی آفریده نشده اند،بلکه آفریده شده برای این که دراین عالم مادی گوهروجودی خویش را درکره ای حوادثات واتفاقات که لازمه ای حیات طبیعی است صیقل داده وشایستگی رسیدن به کمال مطلق راپیدا کنند،و به جایگاه اصلی قبل از هبوط خودشان که هما نا مقام قرب ربوبی وعند ملک مقتدر هست،برسند،واین ممکن نیست مگر بعد ازگذشتن ازمراحل سخت ودشوار حیات مادی،درروشنی رهنمود انبیاء الهی وصبر وتحمل دربرابرسرکشی های هوا ها وهوس های درون که اورا ازجاده اعتدال خارج نکرده،وتعادل میان روح وجسم را برهم نزنند،وشاید یکی ازمعانی آیاتی مبارکه ای نظیر وجعلناه بشرا سویا ،همان ایجادتعادل میان خواست های جسم وروح باشد،که برهم خوردن تعادل میان این دو اورا ازیکی دولذت حیات محروم می سازد،پشت پازدن به تمام لذایذ جسمانی ومادی اورا محروم ازنعمت های خداوندی می سازد که دراختیار انسان قرار داده شده،واین خودش نوعی پشت کردن به نعمات خداوندی است،وخالی ازعقوبت نیست،وهم چنین افراط درلذایذ عالم مادی اورا ازرسیدن به قله های کمال بازمی دارد،وشایستگی اورا برای خلیفتةاللهی مخدوش می سازد.سعدی،دریکی ازغزلیات مشهورخود به این نکته خیلی استادانه وبا ظرافت اشاره کرده می گوید:"تن آدمی شریف است به جان آدمیت،"نه همین لباس زیباست نشان آدمیت،" رسد آدمی به جای که بجز خدا نبیند،"بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت،"یا هاتف اصفهانی درترجیع بند مشهورخویش نیز به همین نکته اشاره می کند:"چشم دل بازکن که جان بینی،"آنچه نادیدنی است آن بینی."
باتوجه به آنچه که گفتم جواب سؤال که دراول بحث مطرح کردم که منظورازفضیلت بعضی اززمان ها دراسلام بربعض دیگر چیست؟روشن می شود،وآن این است ، منظور ازفضیلت دراینگونه موارد این نیست که نفس زمان رمضان برسایر قسمت های زمان دیگر فضیلت دارد،بلکه آن حوادث واتفاقاتی که درآن برهه ای ازظرف زمانی اتفاق افتاده آن را دارای فضیلت ساخته است،وهم چنین ازطرف دیگر،آن حوادث واتفاقاتی ناگواری که، دربرهه ای اززمان اتفاق میافتد ،آن را دارای نکبت وشوم می سازد،نه به این معنی که نفس همان زمان خوب ویابد است بلکه به این معنی که آن آوان، ظرف وقوع و یادآوری آن اتفاق نیک ویا شوم است،مسلم است که ازمنظردین هرحادثه ای هم نیک ویا بد نیست،بلکه وقوع اتفاقات ورخدادها ی که موجب انکشاف وانبساط درروح وانسانیت انسان می گردد که فراترازمرزهای مادی وفردی را دربرمی گیرد،ونفع آن عالم گیر وعالم شمول است می باشد، هرکسی ازانسان ها بدون مشخصات وممیزات فردی ،جغرافیائی ، فقر،غنا،رنگ،زبان،نژاد،ازبرکت آن امری که درآن زمان خاص اتفاق افتاده است استفاده نماید،وروح وروان خویش را درآن صیقل دهد،وازطرف دیگر شومی ونکبت بعضی ازایام هم مانند عاشورا،و27 صفر وغیره هم به همین معنی است،که تأثیرمنفی حادثه ای اتفاق افتاده درآن ظرف زمانی،انسانی است،به معنی جایگاهی که دین اسلام برای انسان قائل شده است،یعنی بدی حادثه تخریش کننده ای روح وروان جمعی انسان است،واورا ازفیوضاتی،محروم می سازد که می توانست درجهت انبساط روح ازآن استفاده نمایند.
ماه مبارک رمضان که ما درآبتدا ئی آن قرار داریم برکات وفیوضات دراین ظرف زمانی ریخته شده است که تا جهان باقی است وحیات انسانی درروی آن جریان دارد،کام جان اورا شیرین وروح وروان اورا معطر ومنبسط می سازد،دوامر مهم وحیاتی درما ه رمضان اتفاق افتاده که درهیچ برهه ای ازتاریخ بشر نمونه ندارد،یکی نزول قرآن،ودیگری ،گسترده شدن خوان ضیافت خداوند عالم برای تما م بشریت درآن،دربرکات قرآنی که هیچ مسلمانی،درآن شک وشبهه ای ندارد،قرآن ریسمان وحبلی متینیست که ازجانب خداوند متعال میان عالم ملک وملکوت کشیده شده است که هرکسی بآن چنگ بزند اوراازقعرچاه طبیعت بیرون کشیده وراه اورا به علیین هموارمی سازد،قرآن کتابی است که تمام مرزها وسدها ی که مانع رسیدن انسان به قله ای بلندکمال روحی می شود را شکسته است،قرآن کتا بی انسان سازورهائی بخشیست که انسان را ازقید وبند تمام بت ها آزادکرده وهمه ای عالم را در پیش چشم انسان زیبا ودلنشین می سازدومسیر پروازانسان را تا افق های بی کران عالم هستی گسترش می دهد،قرآن کتابی است که اگرما آدمها به آن عمل کنیم وسرلوحه ای دفتر زندگی خویش قراردهیم زندگی را برای ما شیرین وگوارا ساخته وهمه این جهانرا درپیش چشم ما زیبا می سازد ،بگفته ای شاعر متفکر واندیشمند توانای مسلمان اقبال لاهوری(ره):فاش گویم آنچه دردل مضمراست،" این کتا بی نیست چیز دیگر است،" چونکه درجان رفت جان دیگرشود،" جان که دیگرشد جهان دیگر شود،" حقیقت هم همین است ،که عمل به قرآن وچنک زدن به آن دید انسان را نسبت به هستی عوض می کند،زندگی وحیات را ازپوچی وبی هودگی درپیش چشم انسان درمی آورد وبه آن معنی وروح می بخشد.البته باید این نکته را اضافه کنم که همین قرآن ممکن است باعث سقوط وبد بختی بعضی انسان ها نیز واقع شود،وآن استفاده ای معکوس ازآیات قرآن وحمل و تطبیق آن برپیش داوریهای ذهنی وباور های که براساس منافع مادی تنظیم گردیده اند،وازآن استفاده ای ابزاری کردن نه تنها راهنما به سوی نور وروشنائی نخواهد شد بلکه انسان را به پائینترین مرحله ای حیوانیت سقوط می دهد،چنا نکه امروز دقیقا شاهداین معنی درمیان طیف عظیمی ازمسلمانا ن جهان هستیم، مولوی دراین مورد خیلی تشبیه زیبا ودلپذیری با استفاده ازخود قرآن ارائه داداه است،می گوید که،"ازخدا می خواه تا زین نکته ها،***درنورزی وررسی درمنتها***زانکه ازقرآن بسی گمره شدند*** زین رسن قومی درون چه شدند***مررسن را نیست جرمی ای عنود***چون ترا سودای سربالا نبود***قرآن همانطوری که گفتم مانند ریسمانی است می توانی با اوازچاه بیرون شوی ومی توانی با اوبه قعر چاه بروی انتخاب با خود توست که چگونه ازقرآن استفاده می کنی،مثل بن لادن وملا عمر یامثل مولا نا جلال الدین بلخی ومولا نا اقبال لاهوری،یکی ازقرآن بگونه ای استفاده کرده که اززبان وقلم و شمشیرش خون و وحشت و دهشت عالم را فرا گرفته است،دیگری اززبان وقلمش آب حیات جاری است وروح انسان تشنه ای حقیقت را سیراب می کند،ببین تفاوت ره ازکجاست تا به کجا ه،وخود قرآن کریم نیز به طرزی دیگری این نکته را بیان کرده است که دست مغرضان وناپاکان ازدامن هدایت قرآن کوتاه است،"لا یمسه الا المطهرون".
ماه رمضان باید شرافت داشته باشد زیرا که دراین ماه یک چنین کتا بی تحول آفرین وحیات بخش نازل گردیده است ودر روایت هم آمده است که ما رمضان را ماه بهار قرآن که بهار دلهای مشتاق حقیقت است نامیده اند ونامگذاری با مسمی وزیباست، حقیقتا قرآن بهار دلهاست . موضوع دوم که رمضان را نسبت به سایر ماهها وایام شرافت بخشیده است ،فیضان وجوشش رحمت الهی دراین ماه است،اگرچه ازدید ادیان الهی عموما وازدید دین اسلام خصوصا فیض ورحمت او همیشه درعالم برهمه ای موجودات سریان وجریان دارد،اما دراین ماه مبارک اوج فیضان رحمت الهی بربنی آدم درآخرین حد ظرفیت جهان حس ورنگ است،زیرا تعیین حد برای نعمت های الهی امر محال وناممکن است ،اما ظرفیت محدود وجود آدمی گنجایش بیش ازاین رحمت الهی را ندارد،دراین ماه درصورت شرکت کردن درضیافت الهی ووارد شدن به میهمانی کریمی که همه چیزرا بی رشوت وبی علت می دهد،تمام وجود اومالامال ازرحمت الهی می گردد،تمام حرکات وسکنات او،نفس کشیدن او،خوردن او،خوابیدن او،حرف وسخن او،نشستن وبرخواستن اومادامی که آداب میهمانی را مراعات می کند، تمام این ها با لطف الهی تبدیل بوسیله ای صعود اوبه سوی قرب ذات لاشریک اومی گردند،وتمام ناپاکی ها وپلیدیها را ازروح وران اومی زدایند،واین اوج رحمت خداوندی متناسب باظرفیت وجود مادی بنی آدم است که کار برای خود می کند،ولی باز هم خالق عالم،علاوه برنعمت های بیشمار مادی که عبارت ازآب وهوی وخورشید وماه غیره باشد،استفاده کردن ازاین نعمات بی شماررا دراین ایام ضیافت خویش نیزپاداش میدهد،این مافوق آن چیزی است که درقرآن کریم بیان کرده ووعده داده است که من جاءبالحسنة فله عشر امثالها هرحسنه ای را ده برابر آن پاداش می دهد،دراین ماه این پاداش علاوه براین که شامل حال حسنات می شود،بلکه هرحسنه ای چندین برابرمحسوب می گردد مثلا درروایات آمده است که "من تلا فیه آیة من القرآن کان له مثل اجرمن ختم القرآن فی غیره،"[رسول خدا ،ص،امالی شیخ صدوق،ص 93،] یعنی تلاوت یک آیه ازقرآن ثوابش مساویست با ختم کل قرآن درماههای دیگر ،این یعنی این که قرآن 6666 آیه دارد ثواب اعمال نیک این قدردراین ماه بالا می رود واین با هیچ معیار مادی قابل سنجش نیست،علاوه برهمه ای اینها هرچه هم دراین ماه ازخدا بخواهی نه ای درکارنیست،یا همین جا ویا تبدیل به سرمایه معنوی انسان می گردد،واقعا که این همه لطف ومهربانی جادارد که شیطان را که رانده ای درگاه اوست به طمع وادارد،وهرچه هم انسان خطاکار ومعصیت بار باشد با چنین لطف واحسان که دراین ماه شامل حال بندگان حق می شود،روزنه ای امیدی به روی اوبازمیشود تا کو تا هیهای خود را دراین ماه پر فیض وبرکت جبران کند،قبل ازاین که پیک اجل دررسد وفرصت ها را ازچنک انسان برباید،چه زیبا وفرح انگیز سروده است مولوی این شاگرد راستین قرآن.تومگو مارا بدان شه بار نیست*** با کریمان کارها دشوارنیست

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس