صفحه نخست > دیدگاه > جهان در جام جهانبین قضیه سوریه

جهان در جام جهانبین قضیه سوریه

داکتر ثنا نیکپی
يكشنبه 5 آگوست 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

چهارده سال قبل در نشریه زرنگار که در تورنتوی کانادا نشر می شود، مقاله یی را بنام (تقسیم جهان به قاره های صلح و جنگ دایمی)1 نشر کردم. در این مقاله به صراحت تشریح کرده بودم که جهان ما به قاره های صلح و جنگ دایمی تقسیم خواهد شد. اکنون حضور نظامی به اصطلاح جامعه جهانی در افغانستان، عراق، لیبیا و تلاش برای توسعه این حضور در سوریه و کشور های دیگر به اثبات می رساند که جهان به دو منطقه صلح و جنگ دایمی تقسیم می شود. حالا به همه روشن است که امنیت در این کشور ها باز نخواهد گشت، زیرا دوام جنگ از شیوه های اداره این کشورها از طرف گروه های که نام خود را "جامعه جهانی"1 گذاشته اند میباشد.

مثالِ افغانستان نشان میدهد که امنیت، صلح و ترقی در این کشور باز نمیگردد و در صورت از بین رفتن انگیزه های جنگ، انگیزه های جدید جنگ بوجود آورده می شود، تا جنگ و نا امنی ادامه داشته باشد.

بخاطر توسعه منطقه جنگ که به شیوه های مختلف اجرا می شود، یکی هم سرنگونی رژیم ها در کشور های قربانی می باشد که با استفاده از آله هایی بی چون و چرا مانند ملل متحد، حقوق بشر و نهاد های منطقوی مانند جامعه عرب عملی میگردد.

"جامعه جهانی" بعد از شکست در توسعه منطقه جنگ در آسیای میانه و سرحدات چین و اخراج شرم آور آنها از ازبیکستان و تاسیس اتحاد کشور های شنهای، همه نیروی خود را به جانب کشور خاور میانه و ممالک عربی توجیه کردند که عملکرد غول جهانی در سه جهت فعالتر شد. جهت اول، دفاع از رژیم های پوسیده ممالک عرب مانند عربستان سعودی، بحرین و سرکوب خونین مخالفان این رژیم ها. جهت دوم، وارد کردن تغییرات تدریجی در روند انقلابات کشورهای که مردم شان علیه استبداد به پا خاسته اند که از نمونه های آن مصرو یمن می توان نام برد. جهت سوم سرنگونی رژیم های مخالف منافع غول های جهانی از طریق تجاوز بر خاک این کشور ها مانند عراق و لیبیا.

در چنین وضع، نوبت به سوریه و ایران رسیده بود که اول سوریه باید آماده بلعیدن می شد. کار مقدماتی که در افغانستان، عراق و لیبیا انجام شده بود، در مورد سوریه نیز انجام شد که عبارت از کار استخباراتی بخاطر ایجاد نارضاییتی، ایجاد مخالفین مسلح، شناسایی اوباشان به حیث مخالفین (اپوزسیسیون) دولت، آغاز خشونت و تبلیغات گسترده رسانه یی با استفاده از رسانه هایی انحصاری ممالک غربی.

اجساد رؤسای جمهور که قربانیان پلان سرنگونی رژیم شان از طرف غرب بوده اند. از راست به چپ: داکتر نجیب الله رییس جمهور افغانستان، کله از تن جدا شده ی صدام حسین رییس جمهور عراق بعد از اعدام و معمرالقذافی رییس جمهور لیبیا

تفاوت قضیه سوریه از افغانستان، عراق و لیبیا این است که غول های جهانی نتوانستند، تجاوز شان در سوریه را "قانونی" بسازند. فیصله شورای امنیت ملل متحد که امریکا، روسیه، فرانسه، انگلستان و چین اعضای آن هستند، با مخالفت چین و روسیه روبرو شد.

کشور های غربی بویژه امریکا و انگلستان طرفدار حتمی تجاوز بر سوریه اند و می خواهند حکومت بشار اسد را با مداخله نظامی سرنگون کنند. آنها از هر وسیله یی "مشروع" و نامشروع و حتی بی شرمی علنی کار می گیرند که حکومت سوریه را ساقط کنند. یکی از شرم آور ترین اقدامات غول های جهانی این بود که بعد از ناکامی شان در شورای امنیت ملل متحد، مجمع عمومی ملل متحد را به آله دست شان تبدیل کردند و از دید اخلاقی ختم این نهاد بین المللی را اعلان کردند. حالا همه مردم دنیا میدانند که مجمع عمومی ملل متحد هم وسیله یی بیش نیست. اکنون کشور های بزرگ غربی ملیارد ها دالر را در سرنگونی حکومت سیکولار اسد به مصرف می رساندند تا به توسعه منطقه جنگ در تقسیم جهان به قاره های صلح و جنگ دایمی ادامه بدهند.

اینکه چرا کشور های بزرگ در تحقق پلان شان در سوریه عجول هستند، علت های عینی دارد. زیرا منابع و ذخایر اقتصادی کشور های پیشرفته به خصوص تیل روبه ختم است. هرگاه پلان ستراتیژیک آنها مبنی بر حاکمیت بر مناطق ذخیره تیل عملی نگردد، این کشور ها مانند شوروی و به مراتب بد تر از آن از هم می پاشند. سیستم کنونی جهانی برهم می خورد.

چین و روسیه که بحرانات کشور های غربی را به خوبی درک می کنند، سوریه را برای آنها به زخمی تبدیل کرده اند که دارد به زخم ناسوری تبدیل شود. چین و روسیه پلان جهانگشایی غرب را در سوریه به تعلیق درآورده اند. تا آنها را مجبور به عقب نشینی از یکه تازی های شان سازند. همچنان تعلیق این پلان، غرب را به پرتگاه نزدیک می سازد.

حالا برای غرب یک راه باقی است که سوریه و ترکیه را درگیر جنگ بسازند و با به راه انداختن مناقشه های منطقوی مداخله نظامی در این کشور ها را زمینه سازی کنند. هرگاه ترکیه با سوریه داخل جنگ شود، کشورهای ناتو به خود حق خواهد داد که به بهانه دفاع از هم پیمان ناتوی شان به سوریه حمله کنند. این کار در صورتی امکان دارد که غربی ها ، چین و سوریه را در زمینه بی طرف بسازند یا با آنها حاضر به معامله شوند که کار آسان نیست.

پس جنگ سوریه سرنوشت غرب را تعیین خواهد کرد که می تواند منجر به جنگ منطقوی و حتی زنگ خطری تصادم و تقابل میان قدرت های جهانی گردد.

1. ثنا نیکپی. شیوه های اداره ی "دولت جهانی" در افغانستان(مقاله)، کابل پرس?، سوم اپریل 2010
http://kabulpress.org/my/spip....

2. ثنا نیکپی، تقسیم جهان به قاره های صلح و جنگ دایمی(مقاله) ، ص 23 ، شماره 40 زرنگار، 15 اکتوبر 1998م

کارشناس در رشته حقوق و دولت

آنلاین :

کابل پرس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • با وجود همه موارد یاد شده، باید فراموش نشود که رژیم سوریه و فامیل اسد دیگر وقت شان گزشته و هیچ قدرتی چه روسیه ویا... جلو سقوط آنرا گرفته نمیتواند زیرا مردم سوریه بر ضد این رژیم اند و از طرف دیگر مصرف جنگ دراز مدت سوریه را نه روسیه و نه ایران پوره کرده میتوانند در حالیکه مخالفین را عربستان قطر با پول سرشار نفت کمک خواهند کرد.

  • من ماندم چرا داکتر صاحب نیکپی امده از رژیم چندین ساله اسد که حکومت را میراثی ساخته منحیث مقاومت در برابر متجاوز حرف میزند. مسله دیگر اینکه وقتی عربستان تامین تیل طرف ضرورت را مطرح میکند دیگر دلیل یا جای نگرانی برای غربی ها در کوتاه مدت باقی نمی گذارد تا در مورد سوریه از این منظر با سرعت عمل نمایند. من نمی دانم داکتر صاحب همیشه چنین مینویسند.

    • دوست عزیز سلام
      من هیجگاه نگفته ام و نمی گویم که رژیم اسد خوب است .
      نگفته ام این رژیم سقوط نمی کند.
      من در این نوشته کوتاه ساحه مشخص سیاست جهانی را در آیینه قضیه سوریه تشریح کرده ام.
      در این حرف ها با شما موافق هستم. ولی در این جا با شما موافق نیستم که مخالفین اسد همه مردم سوریه هستند.
      مطمین هستم که مخالفین به کمک استخبارات خارجی جنایات زیاد را انجام میدهند و رسانه های غربی آنها را انعکاس نمیدهند.
      هرگاه در اطراف شهر پاریس ، واشنگتن یا لندن گروه های مسلح علیه حکومت اعلان جنگ کنند و امنیت را برهم بزنند، حکومت های این کشور ها بر آنها از سلاح استفاده نمی کنند؟
      مثال پاریس را بیاد داریم که سرکوزی زمانیکه وزیر داخله فرانسه بود ناراضیان پاریس را با چه حالت فجیع سرکوب گرد.
      بلی اسد دیکتاتور است. الخلیفه بحرین هزاران انسان بدون سلاح را به خاک و خون کشانید و امریکا از الخلیفه دفاع کرد نه از مردم. در سوریه هم غرب از مردم دفاع نمی کند.
      تفاوت دید من از دوستان اینست که من در باره قضایای جهان فراتر از رسانه غربی فکر می کنم. قضاوت بسیاری از دوستان ما در سایه ذهنیت سازی رسانه های غربی که جز جنگ اند، شکل میگیرد.
      وقتیکه اسد دیکتاتور است، دشمنان وی هم دیکتاتور هستند، هم افراطی مذهبی و عقبگرا و هم از گروه های آدمکش مزدور و وطنفروش تشکیل شده اند.
      مردم سوریه هم می توانستند در آینده اسد را مانند مبارک در مصر و عبدالله صالح در یمن که هردو مزدوران دیکتاتوران دست پرورده غرب بودند، از میان بردارند. غرب در مورد سوریه عجله کرد که مبادا این کار مردم سوریه انجام دهد. غرب از مردم سوریه نه از اوباشان مسلح آدمکش حمایت می کند و بعد از سرنگونی اسد در سوریه صلح و امنیت نخواهد آمد.
      دوست عزیز مطمین هستم که شما عزیز اختلاف نظر را زوال دوستی نمیدانید. من در سال 1998 یعنی چهارده سال پیش میدیدهم که جهان ما در راه نادرست در حرکت است. جهان به دو منطقه صلح و جنگ دایمی تقسیم می شود. حالا همان پیشبینی خود را در مثال های زنده تشریح کردم. نزد من دیکتاتور همیشه دیکتاتور است، چه در سطح جهان باشد، چه در یک کشور.

    • من ماندم ....
      مگر حکومات مورثی عربی سعودی و نزولی ... را ندیده اید تا دنبال کشوریکه بر ضد یاغگیری های یهود و غرب استاده و با غلامی های کشور های عربی موافق نیست و در گذشته مثل صدام و قزافی دنبال برتری نظامی و متحد کردن جهان عرب بوده غرب و متحدین عربی اش دنبال او را گرفته اند ..
      اگر چشم داشتی موضوع بحرین را نیز بیان میداشتی .... جهان عرب سه مرد و سه کشور داشت گرچه هر کدام ان نواقص و اشتباهات بزرگی داشتند... این ها همان صدام قزافی و پدر اسد و یا عراق سوریه لبیا بود ..

    • من با تحليل بجا ومنطقى داكتر ثنا موافقم وبراى شان توفيقات بشترى را درتحقيق هاى علمى وسياسى أش ارزودارم وهر كائيكه به جنين نبشته ها يرمى خورم ومرا بياد مقوله اى مى اندازد كه عده اى ادعا داشتند كه شخصيت ها محصول تكامل اجتماع وعامل مناسبات توليد اند وشخصيت ها ملكيت عامه نيز است تنها به كانون خانواده خود، اتنيك وعشيره خود تقلق ندارند. بلكه به همه ان سر زمين كه ويثره كى يك كشور را دارد!متعلق ميباشد . وضمنا به جامعه مشترك بشريت تعلق دارند .كه من ائنده اين هموطنم را مثبت ارزيابى مى كنم مشروط به اينكه در يك سلسله برخورد وارزيابى ها يش در جامعه خودش نيز با ديد باز وبدون تعصب كام بردارد وخودرا از رديف ياوه سرايان يرخاشكر فوكس كننده به ادرس يك قوم ونثراد منفصل كرده ومانند يك شخصيت كه به ان تعريف داشتن سلوكهاى منظم را مى دهد مسير علمى وخلق يسندش را با افتخار وسر بلندى طى كند .. يكى از دوستانش . 

    • برادر عزیزی که نام تلن را ننوشتید و این متن را به عنوان پیام یا تبصره در پایان نوشته من نوشته اید:
      "منن با تحليل بجا ومنطقى داكتر ثنا موافقم وبراى شان توفيقات بشترى را درتحقيق هاى علمى وسياسى أش ارزودارم وهر كائيكه به جنين نبشته ها يرمى خورم ومرا بياد مقوله اى مى اندازد كه عده اى ادعا داشتند كه شخصيت ها محصول تكامل اجتماع وعامل مناسبات توليد اند وشخصيت ها ملكيت عامه نيز است تنها به كانون خانواده خود، اتنيك وعشيره خود تقلق ندارند. بلكه به همه ان سر زمين كه ويثره كى يك كشور را دارد!متعلق ميباشد . وضمنا به جامعه مشترك بشريت تعلق دارند .كه من ائنده اين هموطنم را مثبت ارزيابى مى كنم مشروط به اينكه در يك سلسله برخورد وارزيابى ها يش در جامعه خودش نيز با ديد باز وبدون تعصب كام بردارد وخودرا از رديف ياوه سرايان يرخاشكر فوكس كننده به ادرس يك قوم ونثراد منفصل كرده ومانند يك شخصيت (...)"
      از اینکه خود را از دوستان من گفته اید تشکر می کنم و دوستی تانرا می پذیرم.
      در جملات اخیر این تبصره معلوم می شود که شما اتهاماتی را برمن وارد کرد اید.
      دوست عزیز من کسی هستم که در افغانستان قهرمان ملی، بابای ملت و هیچ بابای دیگر را نمی شناسم. اگر ما واقعا قهرمان و بابا میداشتیم به این حالت نمی رسیدیم. من از محرومترین مردم حمایت می کنم و از ظالمترین و متجاوز ترین گروه انتقاد نموده و آنها را افشا می کنم. اگر هدف شما دفاع متداوم من از مردم هزاره و تقبیح کوچی های پاکستانی باشد، من این کار را آگاهانه کرده ام و در آینده هم می کنم. از اتهام قومپرستی نمی ترسم. ملت از خانواده و اقوام ساخته شده و اگر کسی ملتی را با نابودی اقوام می سازد فاشیست است. هیج ملتی در جهان وجود ندارد که از اقوام تشکیل نشده باشد. اقوام نباشد ملت نیست. این مفکوره فاشیستی سخت کهنه شده است که نام قوم را نگیر که به ضرر ملت است. ملتی که بر اجزای آن یعنی اقوام، طبقات، گروهای اجتماعی، اقشار و اصناف و غیره ارزش قایل نیست این ملت وجود ندارد.
      من با دید وسیع برای مردم خود می نویسم، خوش می شوم که بتوانم بیشتر برای کسانی بنویسم که محرومترین ، مظلومترین مردمان افغانستان هستند.
      کسانیکه بنابر تعصب قومی در کوشش باز هم محروم سازی محرومین استند، مربوط به وجدان خود آنهاست. نوشته های من بازتاب رنجهای مردم من است از نصحیت های خواننده ها الهام نمی گیرد.

      آنلاین : http://daropost.com

    • دوست عزيز داكتر نيك يى سلام !
      درمورد يشتون و كو جى هاى متجاوز دوسره هر جى بنويسى جوهر انسانييتت ومردانكى ات را به نمايش مى كذاريد كه اين متمع نظر كه نكات مثبت موضع كيرى ات است كه طرف توجه ام قرار كرفته است وازينرو برايت نوشتم كه شما شخصيت فرزانه اى هستيد .ولى در يكان ابراز نظر ها تحت نام مستعار كه به ادرس كلانهاى مردم خود ما بعضى ها مى نويسند كرجى تمام انسانها جائز الخطأ ميباشد ومن به انتقاد سالم باورمندم كه ان جهت را نيز مى ستايم در داخل جوكات ادب واخلاق وتنها به دشنام وفحش واتهام و برجست هاى غير أخلاقى كه عده اى به عادت دائمى شان مبدل كرديده است كه نه تنهاموافق نيستم وبلكه مورد ترديدم است وان برجسب هاى منفى را عده اى بنام شما تبصره مى كردند زيرا مستبصرين منفى بأف در جامعه ما زياد هم هستند . ولى من ييوسته از سياق ورؤس نبشته هايت ان أراجيف ولاطائلات كوجه وبازار را مطابق به بكرون ذكاؤه و انديشه رسايت سازكار نمى بينم .كه خوشبختانه همين نوشته حاضرت مصداق ادعايم است .زيرا هر كى ميتود ومنهج نويسندكى خود را داردوازينرو اميد وارم كه شما نيز هميش مثبت انديشانه بنويسيد ونه هم مانند دوستان نادان ما كه بازارى وعاقبت نينديشانه مصروف ياوه كوئى هاى خوداند .واينكه حال نمى خواهم كه خود را به معرفى بكيرم زيرا هنوز زود است . ودر ائنده با تماس تيليفونى باهم هم صحبت خواهيم شد .زيرا من روشنكراهاى مردم خود را سرمايه معنوى جامعه خود ميدانم وبه شما فرهيخته كان عرصه سياست كه داراى منطق وتحليل سياسى هستيد اميد وار مى كردم .كه در ائنده اكر زمينه كار به ما مساعد شد ومن هميش إتكايم قشر منور جامعه است كه مى توأنيم باديد همسو به همكارى بيدريغ شما فرهنكيان وضع ونخبه كان جامعه نا بسامان خود را حد اقل تغير اندكى را كه در توان ما باشد دريغ نورزيم زيرا جامعه ما از ما اميد دارد وما نيز داراى مسوليت وجدانى در برابر جامعه ومردم خود هستيم ،به اميد سعادت وموفقعت شما داكتر جان ، دوستت از هزاران مائل دور أزشما 

    • تصحح سطر سوم از طرف أخير وضع نابسامان جامعه خودراتوسط فرهنكيان ونخبه كان جامعه

  • یکی از بهترین نوشته های که از جناب ثنا نیکپی تا حال از نظرم ګذشته همین بود. اما یک نکته که به آن باید مکث نمود اینست که آیا واقعا حکومتهای روسیه و چین در قضیه سوریه در جبهه مخالف بقیه کشور های غربی قرار دارند؟ و یا این مخالفت ها جز بازی جمعی این کشور ها علیه حکومت سیکولار سوریه میباشد؟ با حفظ احترام با نظریات جناب ثنا نیکپی در این مورد شک میکنم. چون فرق بین سوریه و لیبیا را من نمیبینم، روسیه و چین هردو در به خاک یکسان نمودن لیبیا و سپردن آن کشور به دست اوباشان زیر دار ګریختګی در کنار بقیه کشور های غربی قرار میګرند و در سوریه مخالفت مینمایند، نه نه این قابل قبول نیست؟
    آنچنان که جناب نیکپا بدان اشاره داشته اند قضاوت اکثر هموطنان ما متاسفانه در سایه ‌ذهنیت سازی وسایل ارتباط جمعی غربی ها شکل میګیرد. به هر حال هموطنان اګر زحمت بکشند و قضایای دور و بر خود را مستقلانه جست و جو نمایند حتمآ به نتیجه دیګری خواهند رسید.
    با احترام
    لمر سرخرود

  • اینجا بحث اصلی در مورد سوریه بود این ادمها را چی شد که سوریه را مانده به مشکلات داخلی بحرین و عربستان می پردازند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس