آقای خلیلی مدافع مردم یا پیش آهنگ طالبان دربهسود!
بخشی دیگری ازبازی اینگونه طراحی گردیده است که پس ازصدورفرمان کرزی مبنی برخروج کوچیها ازبهسود، این پروسه عمدن به مدت یک هفته به تعویق بیانجامد تا حضور آقای خلیلی دربهسود بیشترمورد توجه افکارعامه قرارگرفته و انگیزه های تبلیغات بیشتری را فراهم نماید...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تهاجم کوچیها دربهسود وقتل وغارت سیستماتیک مردم بهسود توسط آنها ازخبرهای داغ هفته های اخیربود که ازنظرگاه های متفاوت نگرسته شد. هجوم کوچیها درمناطق هزاره نشین ازمصیبت های تاریخی این مردم میباشد که علیرغم دیگرگشت زمان هنوز پایانی برای آن متصورنیست. این پدیده سیاه قبل از اینکه درپرتو تئوری های جامعه شناسیک قابل پرداخت باشد بیشترینه با بازیهای سیاسی پیوند دارد که از آن در مقاطع مختلف به عنوان یک ابزارسیاسی استفاده گردیده است. تحلیل کوچی وکوچیگری درافغانستان ازمناظرجامعه شناسیک مستلزم بازخوانی فرهنگ، سنت وخصلت های رفتاری جامعه قبایلی پشتون میباشد که متاسفانه تاهنوز بصورت تئوریک به آن پرداخته نشده است. اما آنچه که دراین متن مورد پرداخت قرار میگیرد، پس زمینه های سیاسی هجوم کوچیها دربهسود میباشد که به عنوان بخشی ازیک بازی پیچیده کلان سیاسی توسط تیم آقای کرزی طراحی گردیده و عملی گردید.
محوراین بازی کلان سیاسی تدویرمجلس مشورتی صلح میباشد که ازهمان آغاز بامخالفت دولت امریکا مواجه گردید. اما ازآنجاییکه برگزاری این مجلس اقدام حیاتبخش درگستره علایق سیاسی تیم آقای کرزی محسوب میگردد و بر بسیاری از رفتار وتصامیم بعدی دولت میتواند مهر مشروعیت بگذارد، گزینه های متفاوت وقاعده های متعدد رفتاری برای فراهم آوردن شرایط برگزاری این مجلس تعریف وتدوین گردید که هجوم کوچیها دربهسود یکی ازهمین گزینه ها میباشد. البته کسانی که دربهسود هجوم بردند صرف کوچیها نبودند بلکه دسته های منظم طالبان بودند که تحت پوشش نام کوچی وارد بهسودگردیدند تا دامنه های ناامنی را ازمناطق مرکزی تاشمال گسترش دهند. آقای حنیف اتمروزیرداخله افغانستان تعداد مهاجمین را هزارنفرگفت اما منابع موثق تعدادآنها را بالغ برسه هزارنفر ذکرکرده اند.
آقای کرزی درسالهای حاکمیت خود موارد زیادی از استراتیژی ایجاد تنش برای کنترول تنش را درمعرض تماشا گذاشته است که برچیدن اقتدارمحلی اسعمیل خان و تضعیف جنرال دوستم درشمال نمونه های برجسته ای از این رفتار میباشند. طرح نا امن کردن مناطق هزاره نشین و ولایات شمالی نیز ازهمین قواعد رفتاری میباشد که ازیک سو به قصد ایجاد تنش های روانی در اذهان مردم این مناطق وازسوی دیگر برای فراهم کردن زمینه راونی برگزاری مجلس مشورتی صلح که برگزاری آن میتواند اقدامات بعدی دولت را مشروعیت ببخشد به اجرا گذاشته میشود. برگزاری مجلس مشورتی که ازآن به نام مجلس مشورتی صلح تبیلغ میکنند ازنظرگاه های متعدد به منزله یک رویکرد حیاتی درمنظومه علایق سیاسی تیم آقای کرزی تعبیرمیگردد. همانگونه که پیشنویسی ازیک توافق دولت آقای کرزی باطالبان وحزب اسلامی مبنی برجذب تدریجی آنان دربدنه دولت درمطبوعات منتشر گردیده است، برگزاری مجلس مشورتی درحقیقت نیمه تکمیل کننده پیکره این بازی میباشد که برحضوربخشی ازطالبان و حزب اسلامی درساختار دولت مشروعیت بخشیده تا فرایند آن به نظام یک دست پشتونی منجرگردد.
انجام این بازی اما آنگونه که پیشنگری شده بود بر وفق مراد حلقه قدرت صورت نپذیرفت. گسیل داشتن کوچیها دربهسود باخشم واعتراضات وسیع هزاره ها مواجه گردید که از آن جمله تحصن دستجمعی نمایندگان هزاره درمجلس ملی دراعتراض به کشتار وغارت مردم بهسود، تظاهرات گسترده هزاره ها درکابل، بامیان و دایکندی وگسترش دامنه این اعتراضها سبب گردید که این بازی بروفق مراد بازیگران به انجام نرسد وبرای مهار کردن آن گزینه دیگری را به کار گمارد. دراین آشفته بازی اما آقای کریم خلیلی که ازهمان آغاز درآن سهیم بود، گزینه مناسب و موثری بود که می توانست موج اعتراضات مردم را خاموش کرده وخود نیز با استفاده ازاین فرصت وارد منظومه اعتماد هزاره ها گردد. سفرآقای خلیلی در بهسود و همسویی ظاهری او بامردم دراعتراض به هجوم کوچیها، یک رفتارکاملن تعریف شده بود که درمشورت وموافقت با آقای کرزی صورت گرفت تا حداقل بازدهی آن مهارکردن خشم واعتراضات گسترده هزاره ها و فراتر از آن تشخص بخشیدن به مهره سرسپرده دولت در منظومه اعتماد هزاره ها باشد.
معضل دیگری که هم آقای خلیلی وهم آقای کرزی ازآن بیمناک بودند، استضاح آقای خلیلی به عنوان ریس کمیسون حوادث اضطراری توسط مجلس نمایندگان بود. قرار اطلاعات موثق صدها میلیون افغانی دراین کمیسون توسط نزدیکان آقای خلیلی و آقای کرزی مورد دستبرد قرارگرفته است. آقای خلیلی به نیکی میدانست که هرگاه او درمجلس نمایندگان حضوریابد، ساز رسوایی اش بیشتربه صدا درمی آید. لذا هجوم کوچیها دربهسود بهترین فرصتی بود که میتوانست ازیک سو، راه ها ورود آقای خلیلی را درمیان مردم هزاره بازنموده و اعتبار شکسته او را بازسازی نماید وازسوی دیگر افکارعمومی را ازسوء استفاده ی کلانی که درکمیسون تحت نظارت او صورت گرفته است منحرف نماید. لذا برقاعده همین بازی آقای خلیلی رهسپاربهسود گردید تا در فرایند نخست خشم واعتراض رو به گسترش هزاره ها را عیله رفتار قوم گرایانه دولت مهار پذیر نماید و درفرایند دوم به عنوان مهره دولت کرزی وارد منظومه اعتماد هزاره ها گردد. اما دراین سوی قضیه، تبلیغات دنباله داری درجریان افتاد که گویا آقای خلیلی به عنوان اعتراض به سیاست های دولت کرزی وهمنوایی بامردم بهسود رهسپار بهسود گردیده است تا درجمع مقاومت گران بهسود دربرابر هجوم کوچیها به درجه شهادت نایل آیند. آقای سرورجوادی نماینده ورس درمجلس نمایندگان نیز ازجمله کسانی بود دراین تبلیغات سهم برجسته گرفت. درحالیکه درگستره خصلت های رفتاری آقای خلیلی هیچگاهی چیزی به نام صداقت به مردم وتعهد به سرنوشت مردم وجود نداشته است. چنانچه که درسالهای گذشته نیز کوچیها دربهسود جنایات خیلی گسترده تر از امثال آفریدند، آقای خلیلی اما حتی راضی نگردید که این جنایات را محکوم نماید درحالیکه همان بهسود، همان مردم بیدفاع، همان کوچیهای مسلح و متجاوز بود.
اما اینکه امسال چه چیزی سبب گردیده است تا آقای خلیلی کاسه داغ تر از آش جلوه نماید به این دلیل است که رفتن او دربهسود قبل ازهمه چیز برای تیم آقای کرزی مصرف داخلی و بدون عوارض دارد. تیم آقای کرزی دریافته است که امواج درحال گسترش خشم ونفرت مردم علیه دولت آقای کرزی کسانی را درمعرض مصرف سیاسی میگذارد که کنترول ومهارکردن آنها هزینه بسیارسنگین خواهد داشت. ازهمین رو و بادرک پیامدهای اعتراضات رو به گسترش مردم، صلاح براین دانسته شد که آقای خلیلی را رهسپاربهسود گرداند تا ازیک سو بحران ناشی از تهاجم کوچیها دربهسود قابل کنترول گردیده وازطرف دیگر قامت اعتباروآبروی شکسته مهره سرسپرده دولت ترمیم پذیرگردد تا بتواند حضور هزاره ها را درمجلس مشورتی صلح مسجل نماید.
آقای خلیلی درنخستین روز ورودش دربهسود گفته بود که برای نظارت برجریان خروج کوچیها ازمناطق اشغالی، دربهسود آمده است تاخود ناظر براین پروسه باشد. حالا فرض را برصحت این امر بگذاریم، سوال دیگری را نیز باید پاسخ گفت که او باکدام فیصله رسمی ویا عنوان امنیتی ازخروج کوچیها نظارت به عمل می آورد؟ مگرایشان وزیرداخله است؟ قوماندان ژاندارم پولیس است؟ ریس ستاد نیروهای مسلح است؟ یااینکه براساس حکم رسمی ازطرف ریس جمهوربراین وظیفه معمور گردیده است؟
بخشی دیگری ازبازی اینگونه طراحی گردیده است که پس ازصدورفرمان کرزی مبنی برخروج کوچیها ازبهسود، این پروسه عمدن به مدت یک هفته به تعویق بیانجامد تا حضور آقای خلیلی دربهسود بیشترمورد توجه افکارعامه قرارگرفته و انگیزه های تبلیغات بیشتری را فراهم نماید که پس ازخروج کوچیها، دربرگشت آقای خلیلی ازبهسود درکابل، زمینه های روانی برای یک استقبال گسترده هزاره های کابل از او فراهم گردد. آقای خلیلی باتوجه به خصلت های رفتاری که دارد نشان داده است که برای دولت کرزی کم هزینه ترین مهره درجامعه هزاره میباشد. ازهمین رو تمدیدعلایق سیاسی او درجامعه هزاره درراستای منافع تیم آقای کرزی تعریف میگردد وحتی تحولات سیاسی درون قومی جامعه هزاره تا آنجاییکه مقدور است توسط امکانات دولتی کنترول گردیده و درمسیرمنافع تیم آقای کرزی هدایت میگردد.
آقای خلیلی اما اگر و اقعن راست میگوید که درکنار مردم قرار دارد و میخواهد که قهرمان این بازی باشد، همگام و همنوا با اعتراضات مدنی مردم تازمانی دربهسود بماند که آقای کرزی به حل دائمی وقعطی معضل مردم بهسود وادار گردد که آن مردم زخم دیده هرسال شاهد آواره گی و درآتش کشیدن خان های محقرشان نباشند. متاسفانه یک تعداد آدمهای ضعیف النفس دراین روزها به شدت عرق میرزند تا ازقامت مصیبت خیز آقای خلیلی تندیس رهای ترسیم نمایند اما واقعیت این است که در آن سوی بازی آقای خلیلی برسرسفره ی کرزی نشسته است وبرارقام ثروتش افزوده میگردد. واقعیت دیگر این است که سفرخیلی دربهسود سبب گردید که معضل کوچیها همچنان حل ناشده باقی بماند تا سال دیگر این سناریوی خونین درابعاد گسترده تر تکرار گردد.
پيامها
28 می 2010, 09:14, توسط afrasiab
جناب سردبير! تمامی نوشته ها ، در باره کوچی و بهسود است. کابل پرس?، از شکل يک رسانه هم گانی خارج شده .احترام. افراسياب
30 می 2010, 17:57, توسط hbibulla
http://www.youtube.com/watch?v...