پذیرش
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
امشب آرام استم. موسیقی کُردی می شنوم، بدون عجله چای سبزِ جاپانی می نوشم و به این فکر می کنم که ما انسان ها چقدر به هم نزدیک و از هم دور استیم.
چند ساعت قبل با دوست امریکایی ام نشسته بودم و در مورد برنامه تلویزیونی ای صحبت می کردم که در امریکا شروع شده بود تا چهرهء مثبتی از مسلمانان نشان بدهد. برنامه طوری بوده که چند خانوادهء امریکایی مسلمان را کمره ای دنبال می کرده تا نشان بدهد که ما انسان ها آنقدر هایی که فکر می کنیم هم متفاوت نیستیم، اما متاسفانه بعد از نشر دو برنامه هیچ شرکتی حاضر به حمایه مالی از این برنامه نبوده و نشر آن قطع شده. دوستم بسیار از این که این برنامه دیگر نشر نمی شود ناراحت بود و ناراحتی او مرا به فکر واداشت.
چند نفر از افغانهایی که من می شناسم شاید علاقمند این باشند که در مورد کسی از دینی دیگر، از کشوری دیگر، از نژادی دیگر یا اصلا از قومی دیگر بیاموزند و بدون قضاوت او را بپذیرند؟ اگر در افغانستان ما برنامه ای می داشتیم در مورد زندگی یک دختر امریکایی که باور ها و ارزش های متفاوت دارد، آیا ما آن برنامه را می دیدیم و یا مثل سریال های ترکی قطع می شدند؟ آیا یک فیلم ساز افغان برای کم کردن فاصله ها بین انسانها علاقمند این است که فیلمی بسازد در مورد زنانِ یهودیی که پسران شان را در جنگ از دست داده اند و مانند همتایان مسلمان خود از جنگ خسته اند؟ آیا حاضریم یک امریکایی، آفریقایی، اروپایی را با همه باور های متفاوت و متضادی که در باره دنیا، دین و خدا دارد بپذیریم و بدون اینکه به خود حق بدهیم که او را کمتر و یا جاهلتر از خود بپنداریم با او در صلح زندگی کنیم؟ زیاد مطمین نیستم.
فکر می کنم همیشه توقع داریم دیگران ما را بپذیرند اما حاضر نیستیم قدم اول را برای پذیرفتن تفاوت های دیگران برداریم و همیشه به خاطر تفاوت های مذهبی، قومی، نژادی، و منطقوی به خود حق می دهیم خط کشی و قضاوت کنیم.
دستهبندی شده در: یادداشت ها
آنلاین : http://noorjahanakbar.wordpres...