صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > یک گام از خلیل الله معروفی بسوی واقعیت گرایی

یک گام از خلیل الله معروفی بسوی واقعیت گرایی

م- فرهنگ دوست هروی
سه شنبه 25 مارچ 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پس از مقاله که چند روز پیش (دندانهای آقای معروفی ریخت) برای تان نوشتم دیروز باز هم به پرتال بی حال و احوال اوغانهای فاشیست رفتم. به همان نشانی پیشین مقاله "دانشگاه بجای پوهنتون – عشق به دری یا نفرت از پشتو " در قسمت تبصره های همان مقاله تا ببینم آقای معروفی صاحب چه چیز تازه فرمودند. دیدم معروفی صاحب باز یک تبصره بلند بالا در مورد نظرات دیگران کردند و ضمناً بسیار هم مظلوم نمایی کرده و ناله ها سر دادند که مرا بد و بیراه گفتند و دشنام دادند. حال اینکه که گفته های آقای معروفی چقدر واقعیت دارد یا نه خود شما عزیزان بهتر میدانید. یک مسئله روشن است که خود جناب معروفی صاحب دشنام نویس قهّاری هستند.

گاهی وقتها بحدی دشنام ها زیاد میشود که خود جناب شان خجالت میکشند اسم شان را در زیرش بنویسند. بنا براین یک نام مستعار را زیر آن مینویسند. همین حالا نوشته تحت عنوان " تابو شکنی تا تابو سازی" در همان پرتان اوغان های فاشیست موجود که بدترین دشنام ها را به خانم ثریا بها داده اند. از ادبیات آن معلوم میشود کار خود جناب معروفی است. نوشته های خود شان اسناد خوبی هست. حتی خود جناب شان در قسمت تبصره های مقاله " دانشگاه بجای پوهنتون" در تاریخ 3. 9. 2008 به صراحت از این دشنام نویسی دفاع کردند.

به این پیام پایینی معروفی صاحب دقت کنید.

" سلام به کارکنان بزرگوار پورتال و خوانندگان ارجمند این صفحه و سلام و احترام جداگانه به جناب امین که از هالند جمله ای نوشته اند.
از ادمین عزیز پورتال فاخر "افغان جرمن آنلاین" خواهش میکنم، که هر نوع نظرات را که از پالیسی نشراتی پورتال تخطی ننماید، نشر کنند ، هم نظرات موافق به روحیه ی ملی مقاله را و نیز نظرات مخالف را.
از وطندار گرانقدری که زیر نام "امین" نوشته اند، نیز خواهش میکنم، که نظر خود را بی پرده ولی مستدل و بدون اینکه حیثیت کسی را خدشه دار بسازد، ارائه فرمایند.

اگر در مقاله ی بنده به نوکران بیگانه کلمات تند و گزنده استعمال گردیده، کاملاً لایق شأن ایشان است. ایشان شایسته ی توبیخ و افشاء و سرزنش اند، نه سزاوار تمجید و تحبیب و تبجیل.
با احترام" معروفی
باز دوباره به صفحه نخست نگاهی انداختم دیدم آقای معروفی همان تبصره خود را بصورت یک مقاله با عنوان "اندر باب دری افغانستان و فارسی ایران " بنشر رسانده اند.

نخستین چیزی که در پیام تازه آقای معروفی جلب توجه میکنند این است که قبول میکنند در اصل و کنه خود هردو یک زبان اند و تا صد سال قبل فارسی افغانستان و ایران دقیقا یکی بودند . فرمودند:
در اصل و کنه خود هردو یک زبان اند ، ولی اگر به جزئیات و خصوصیات فونتیک و مشخصات متنوع هردو توجه نمائیم، همین یک زبان در دو شاخه ی از هم متفاوت تقسیم میگردد،

آقای معرفی قبلا هرگونه ارتباط زبانهای دو کشور در طول تاریخ را انکار میکردند. باید گفت شاید عمدی در کار نبوده اطلاعاتی که داشتند ایشان را به همان مسیر انحرافی می کشانده.

وقتی آقای معروفی میفرمایند " در اصل و کنه خود هر دو یک زبان اند " یا اینکه می فرمایند " وجوه مشترک هر دو بیشتر در زبان ادبی و زبان معیار است، و خصوصاً تا جائی که به متون قدیم برمیگردد. از عرصه ی یک قرن بدین سو تحولات واضحی در فارسی ایران رخ داده که آن را از دری افغانستان خیلی متمایز میگرداند." باید گفت این نخستین اعتراف ایشان به واقعیت و نخستین گام آقای معروفی صاحب بسوی واقعیت گرایی است. انشاء الله این گام (قدم) شان مبارک و پر برکت باشد. امیدواریم دوباره میگویم امیدواریم این آخرین گام مبارک شان نباشد. بعضی آدمها گاهی وقتها سر لج و لجبازی می افتند اما آدم دانا کسی است که به واقعیت گرایی روی آورد و دست از لجبازی بردارد. بزرگان دین با زبان ادب پرور فارسی می فرمایند: آدم لجوج همیشه در دوزخ خود ساخته میسوزد.

در اینجا میخواهم تبصره های روی فرمایشات آقای معروفی بکنم تا واقعیت بیشتر برای شان روشن شود. در این تبصره ها خدای ناخواسته قصد ندارم بگویم آقای معروفی صاحب هیچ نمیدانند بلکه میخواهم بگویم اطلاعات شان در همین حد است که این موضع گیری ها را کردند. کوشش من این است دید ایشان را به مسائل وسیع کنم یا زاویه دید شان را تغییر دهم تا بتوانند به مسائل از زاویه های مختلف و دید وسیع نگاه کنند. وقتی آدم بتواند به مسائل از زوایای مختلف نگاه کند حتماً برداشت بهتری از قضایا خواهد کرد. من در مباحث دقیقا به پاسخ طرف مقابل میپردازم. اعتقاد من بر این است کسی که در بحث و گفتگوی از پاسخ گفتن به اصل موضوع طفره میرود به این معنا است که پاسخی ندارد اما شجاعت آن را هم ندارد تا واقعیت را بپذیرد. پس من دقیقا به پاسخ آقای معروفی میپردازم.

آقای معروفی فرمودند:
من زبان مادری خود را "دری" میدانم و آن "دری افغانستان" است که قانوناً و بنا بر حقایق تاریخی باید همینطور نامیده میشد. این زبان یکی از دو زبان ارجمند رسمی و ملی ماست. قانون اساسی ایران زبان رسمی آن کشور را "فارسی" نامیده و از همین سبب این زبان را در نوشته هایم "فارسی ایران" مینامم.

آقای معروفی خود شما چند سطر پائین تر فرمایشاتی میکنید که با گفته بالای شما را نقض میکند و ابطال آنها را ثابت میسازد. چه حقایق تاریخی ؟ حقایق تاریخی همانی است خود شما می فرمایید. " در اصل و کنه خود هردو یک زبان اند" و قتی خود شما میفرمایید " از عرصه ی یک قرن بدین سو تحولات واضحی در فارسی ایران رخ داده که آن را از دری افغانستان خیلی متمایز میگرداند." یعنی اینکه تا یک قرن قبل هر دو زبان یکی بوده فقط بخاطر تحوالات واضحی که در زبان فارسی در ایران رخ میدهد و از طرفی انواع ستمها بر زبان فارسی در افغانستان روا داشته میشود آنرا از زبان فارسی افغانستان و ایران را از هم جدا کرده. پس با این حساب این خط کشیدن شما بین فارسی دو کشور نیرنگ است یا از روی بیخبری.

می فرمایید:
"در اصل و کنه خود هردو یک زبان اند ، ولی اگر به جزئیات و خصوصیات فونتیک و مشخصات متنوع هردو توجه نمائیم، همین یک زبان در دو شاخه ی از هم متفاوت تقسیم میگردد،"

بلی آقای معروفی ، همینطوری که شما بدرستی فرمودید این زبان یکی بود و یکی هست.
این دو شاخه شدن زبان فارسی عمدی بود نه اتفاقی. حاکمان وقت کوشش کردند این زبان واحد را دو شاخه کنند تا شاخه افغانستان را آرام آرام نابود کنند. وقتی پروسه نابودی فوری و کوتاه مدت زبان فارسی به شکست انجامید ناچار شدند از راه دیگر کمر به نابودی این زبان ببندند. این راه دراز مدت در واقع خط کشیدن بین زبان فارسی دو کشور افغانستان و ایران بود . نقشه از این قرار بود.

1 - از رشد زبان فارسی در افغانستان بهر قیمتی جلو گیری شود.

2 - از هر حرکتی که به رشد و پالایش زبان فارسی کمک کند جلو گیری شود.

3 - اگر کسی به رشد و پالایش این زبان همت گمارد با زدن انواع انگها و برچسپهای چون نوکر ایران و ضد وحدت ملی او را از صحنه خارج کنند.

4 - اگر نشد به عنوان ضد وحدت ملی به زندان انداخته یا شود. بسیار تحت همین عنوان سالها در زندانهای بیشمار خاندان نادر خان غدار پوسیدند.

5 - قطع ارتباط آن با خارج از افغانستان چون این ارتباط باعث دوام و رشد آن میشود.

6 - وارد کردن زورکی واژه های پشتو.

7 - واژه های انگلیسی و عربی را با نیرنگ وارد زبان فارسی کردند در این راه بعضی با سواد ها و آخند صاحبان فارسی زبان از روی نادانی کمک شایانی به این دشمنان فرهنگ کردند. چون همین با سواد ها و آخند صاحبان برای اینکه سواد ناقض خود را به رخ دیگران بکشند واژه های انگلیسی و عربی را گفتگوی روزمره بکار میبردند.
تمام این کارها برای این بود تا زبان فارسی را به یک مغلطه بازار تبدیل کنند بعد بگویند زبان فارسی ناخالص شده و به مخلوطی از زبانهای پشتو عربی انگلیسی تبدیل شده. پس بهتر است ما این زبان مخلوط را از دور خارج کنیم. حال که زبان پشتو به یک زبان قوی تبدیل شده بهتر است یگانه زبان ملی افغانستان اعلام شود. به این ترتیب قرار بود زبان فارسی از گردونه زندگی خارج شود.

میفرمایند:
در حدی که اگر مردم عادی افغانستان و ایران باهم وارد افهام و تفهیم گردند، سخن یکدیگر را گرفته نخواهند توانست."

آقای معروفی این عدم افهام و تفهیمی که شما می فرمایید در همه کشور های فارسی زبان موجود است اختصاص به ایران و افغانستان ندارد. تغییر و تحول در یک زبان چند هزار سال طول میکشد تا به شاخه های متفاوت بحدی رشد کند که گوینده های آن گپ همدیگر را نفهمند. این عدم افهام و تفهیم که شما میفرمایید خیلی ساده است دو روستا که پهلوی هم هستند گاهی وقتها گپهای همدیگر را نمیفهمند. در همه ای زبانهای دنیا این موضوع صدق میکند. وقتی زبانی پهنه وسیعی از جغرافیایی یک منطقه را به خود اختصاص میدهد طبیعتاً گویش ها یا لهجه های مختلف پدید می آید. این گویش ها را نمیتوان زبان جدا گانه نامید. در افغانستان بین همه شهرها و ولایات فارسی زبان این عدم افهام و تفهیم موجود است. وقتی برای نخستین بار یک کابلی به یک نفر هراتی بر میخورد همین مشکل افهام و تفهیم پیش می آید. تفاوت بین گویش فارسی هراتی و کابلی خیلی بیشتر از تفاوت فارسی تهرانی و هراتی است. همین عدم تفهیم بین ولایت فراه و هرات هم موجود است با وجود که هر دو ولایت در غرب کشور و همسایه هستند.

مردم ولایت تاریخ ساز غور در مرکز کشور گویش زبان شان با هرات خیلی فرق دارد. واژه گان بسیار زیاد دارند که فقط در همان ولایت رواج دارد با وجود که همسایه ولایت هرات هستند. گویش فارسی هزاره گی با وجود نزدیکی مناطق هزاره نشین با کابل باز هم خیلی با فارسی کابل تفاوت دارد. حتی در بسیار مواقع واژگان خاص خود را دارند. من از هموطنان عزیز هزاره خواهش میکنم واژه گان خاصی که گویش فارسی آنها دارد بنویسند تا روشن شود با تفاوت چند واژه گویشهای یک زبان را نمیتوان زبان جدا گانه نامید. من در مقاله قبلی خود بسیاری از این تفاوتهای فارسی دری در افغانستان را برای شما به نگارش گرفتم.

زبان اوغانی یا پشتو هم گویشهای مناطق مختلف آن با هم فرق دارد که در بعضی مناطق بلکل زبان همدیگر را نمیفهمند. وقتی یک پشتو زبان گپ میزند از روی گویشهای متفاوت و متضاد آن میتوان متوجه شد از قندهار ؛ هلمند ؛پکتیا ؛ وردک یا از ننگرهار است. برادران پشتو زبان ما صدها قوم و قبیله دارند هر قوم و قبیله گویش خاص خود را دارد که با قبایل دیگر بسیار تفاوت دارد. همین حالا پشتو زبانهای پاکستانی زبان شان با پشتو زبانهای افغانستان فرق دارد. در زبان پشتو زبانان پاکستانی هزاران واژه انگلیسی ؛ سانسکریت ؛اردو و بنگالی وارد شده. آیا میشود با توجه به همین دلایل بی بنیاد شما پشتوی مناطق مختلف افغانستان را زبانهای مختلف نامید یا پشتو پاکستانی را از پشتو افغانستان جدا کرد و آنها را زبانهای جدا از هم نامید ؟

فرموده آقای معروفی:
" وجوه مشترک هر دو بیشتر در زبان ادبی و زبان معیار است، و خصوصاً تا جائی که به متون قدیم برمیگردد . "

زبان هم دقیقا همان زبان ادبی است زبان کوچه بازار کمتر مورد توجه قرار میگیرد. همه ما و شما شاهد هستیم در افغانستان و ایران زبان نوشتار با زبان کوچه بازار خیلی فرق دارد. به عنوان نمونه واژه "کدام " در زبان نوشتاری کابل ؛ هرات و تهران یکی است و دقیقا "کدام " نوشته میشود. اما فقط در زبان کوچه بازاری مردم کابل دقیقا همان کدام گفته میشود. مثلا میگویند " کدام یکی را شما پسند کدین" یعنی کدام یکی را شما پسند کردید. اما در زبان کوچه بازار هرات "کدو" میگویند. مثلا میگویند "کدو یکی مایی " یعنی کدام یکی را میخواهید. در فارسی کوچه بازاری تهران میگویند " کودوم " مثلا میگویند " کودوم یکی را براتون بخرم " یعنی کدام یکی را برای تو بخرم. در اکثر زبانهای دنیا زبان نوشتاری با گفتار فرق دارد این تنها اختصاص به زبان فارسی دری ندارد.

اما در باره قسمت دوم جمله شما باید گفت بسیار چیزها و موجودات را به قدمت آنها نگاه میکنند زبان و تاریخ یک ملت از جمله چیزهای است که پایه و قدمت آنها خیلی ارزش دارد. امروز همین اسناد چندین هزار ساله نوشته شده به زبان فارسی دری مایه افتخار هر فارسی زبان است. اگر زبان فارسی دری امروز زنده و پویا است این بر میگردد به پایه و ریشه بسیار قوی آن که در درازای تاریخ توسط دانشمندان به استحکام آن افزوده شده. اگر نه تا حالا صد بار توسط حاکمان جبار صد سال گذشت نابود شده بود. اگر آنها در امر نابود سازی زبان فارسی دری شکست خوردند ما باید بزرگان ادب پارسی دری سپاسگزار باشیم.

فرموده شما آقای معروفی:
" از عرصه ی یک قرن بدین سو تحولات واضحی در فارسی ایران رخ داده که آن را از دری افغانستان خیلی متمایز میگرداند. البته در دری ما هم تطوراتی دیده میشود، اما نه در حد فارسی ایران."

بلی دقیقا درست فرمودید در ایران روی زبان رسمی و ملی خود مثل همه کشور های دنیا کار کرده اند. اما در افغانستان نادر خان ، محمد گل خان و هاشم خان ها ظهور کردند که کمر بستند به نابودی زبان فارسی. از هر جنایتی در حق زبان فارسی دری و فارسی زبانان دریغ نورزیدند. اما هرچه کوشش کردند جز زبونی و خاری برای خود چیزی نصیب شان نشد. بلی وقتی یک زبان در دو کشور با دو وضعیت متضاد روبرو میشود طبیعتاً در ظاهر آن تفاوتهای پیدا خواهد شد اگرچه این تفاوتها اندک است.

مثلا در ایران بعد از قدرت گرفتن رضا خان پهلوی کار و غمخواری روی زبان آغاز شد. در آن زمان وقتی یک نفر آخوند یا با سواد از فرنگ برگشته گپ میزد افراد عادی جامعه خیلی سخت گپ آنها را می فهمیدند. مردم عادی و بیسواد همه با همان زبان اصیل فارسی گپ میزدند. بنابر این از نظر بعضی از با سواد ها واژه های فارسی ناب عامیانه شمرده میشد. هر کس با سواد میشد برای اینکه عامی جلوی نکنند و سواد خود را به رخ دیگران بکشند واژه های بیشمار عربی و اروپای را بکار میبرد. از طرفی بعضی افراد نادان برای اینکه دل شاهان ترک را خوش کنند واژه های ترکی را در گفتگوی روزانه بکار میبردند. به این ترتیب تعدادی زیاد واژه ترکی وارد زبان فارسی در ایران شد که تعدادی هنوز هم موجود است.

دولت تازه رضا خان به وضعیت زبان فارسی سر سامان داد بسیار از واژه های عربی انگلیسی ؛ فرانسوی و ترکی را از زبان نوشتاری بیرون کرد. با سواد ها از آن به بعد آرام آرام کوشش کردند در نوشتار و گفتار خود واژه های ناب فارسی دری را بکار ببرند. صد ها واژه ناب فارسی دری که طرد یا از گردونه خارج و یا مرده بود دوباره زنده شد و دو باره جزء واژه های روزمره شد. فرهنگستان زبان فارسی تاسیس شد. صدها واژه تازه با بهره بردن از دریای بیکران واژه گان زبان فارسی دری ساخته شده. این واژه های نو بیگانه نیستند فقط از ترکیب دو یا سه واژه ناب فارسی دری یک واژه تازه ساخته شده مثلا دانشگاه از دو واژه دانش و گاه (محل یا جای) ساخته شده. همه واژه گان ساخته شده در فرهنگستان زبان فارسی دری در ایران به همین ترتیب است.

اما در افغانستان نه تنها کاری مثبتی برای زبان فارسی دری نشد برعکس از راه های مختلف کمر بر نابودی این زبان بستند. کار های که برای نابودی زبان فارسی دری روی دست گرفته شد را برای شما عرض میکنم.

1 - از رسمیت انداختن زبان فارسی و بجای آن رسمی کردن زبان عقب مانده پشتو که آن هم کمتر از 25% مردم کشور با این زبان آشنای داشتند. شاید بین هزار پشتو زبان یک نفر شان با سواد بود که آنهم سواد هم فارسی دری بود و آشنای کمی با زبان نوشتاری پشتو داشتند. حاکمان نادان کوشش نداشتند پشتو زبانها را با سواد بسازند بلکه کوشش شان این بود فارسی زبان ها را وادار به یاد گرفتن زبان پشتو کنند تا زبان فارسی به فراموشی سپرده شود.

2 - همه درجات نظامی در ارتش یا اردو ملی را به پشتو کردند. حتی ما یک عنوان نظامی در افغانستان نداریم که فارسی باشد. بسیار از همین نامها برای پشتو زبانها هم مفهوم ندارد چه رسد به فارسی زبانها.

3 - همه دانشگاه ها و مکاتب را مجبور کردند تا تدریس را به زبان پشتو انجام بدهند. این حرکت به یک فاجعه ملی بدل شد. یعنی سطح درسی دانشجویان دانشگاه ها و دانش آموزان مکاتب یک باره سقوط کرد. چون متون درسی زبان پشتو کم مایه حتی میتوان گفت بی مایه و بی محتوا بود یا بلکل متون درسی موجود نبود. از طرفی همه دانش آموزان با یک زبان تازه که هیچ میلی هم یاد گیری آن نداشتند روبرو شدند. دولت نژاد پرست وقت متوجه این حرکت زیانبار و فاجعه بار خود شد ناچار به عقب نشینی شد. پس از پانزده سال دو باره تدریس با زبان فارسی آغاز شد. این پانزده سال غیبت زبان فارسی بزرگترین ضربه فرهنگی و اقتصادی را به افغانستان زد. به اندازه پنجاه سال کشور را به عقب برد.

4 - تا همین سال 1940 همه پولها در افغانستان به فارسی دری چاپ میشد. اما حکومت نژاد پرست وقت یک باره همه پول را به پشتو چاپ کرد تا بزور زبان پشتو را بر مردم افغانستان تحمیل کند.

5 – اسم تمام وزارت خانه ؛ سازمانهای و ادارات دولتی به پشتو برگردانده شد. حتی در بازارها هم دخالت کردند همه دوکاندار ها را مجبور کردن لوحه دوکان های خود را به پشتو بنویسند. دوا فروشان را مجبور کردند به جای واژه دواخانه بنویسند "درمیلتون".
همین حالا ما یک سازمان دولتی هم نداریم که اسم آن به فارسی باشد. نمونه این اسم های نا مانوس "زجنتون" و " مرستون" است. البته برای برادران پشتو زبان ما این واژه ها خیلی هم مانوس و جالب است. مسئله زمانی تبدیل به فاجعه میشود که این واژه های پشتو را بر فارسی زبانها تحمیل کنند.

6 - شناسنامه و گذرنامه (پاسپورت) را به پشتو چاپ و انتشار دادند که حتی خود پشتو زبانها با آن مشکل دارند چون اکثریت مطلق با سواد های پشتو زبان سواد شان فارسی بود.

7 - در کشور که زادگاه زبان فارسی دری است سرود ملی آن را به زبان پشتو می سرایند. این در حالی است که کشور پاکستان سرود ملی آن کاملا به زبان فارسی دری سروده شده.
تمام این کردار های نژاد پرستانه امروز هم توسط باند آقای کرزی بشدت تعقیب میشود.

در پایان از خداوند منان میخواهم همه را بسوی حقیقت رهنمود کند که حقیقت بهترین چیز است.

منابع

ویدیو سخنرانی استاد واصف باختری

اصول و ضرورت واژه سازي در زبان ها

گفتگوبا پروفیسور مجاور احمد زیارزباشناس افغان مقیم لندن

پولها و دولتها: سرگذشت پول کاغذی در افغانستان

بصير احمد حسين زاده

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • 24 مارس 12:14, بوسيله ى . نيلاب
    دوستی که بانگ بيمحل خروس جتی و گريخته پورتال را برملاء ساخت ، مرا که امروز رخصتی دارم برآن داشت به تارنمای جرمن _آ نلاين مراجعت کنم و مقالت شاغلی معروفی را مرور کنم . انجينير زبان، مهندسی مدرن خويش را از لسان دری! چنين بازتاب داده که من با ايکه دو سه خط ا ز آن رانقل ميکنم ، بر آن عنوان گذاری ميکنم تا هواداران ايشان را خوش آيد:

    نهج الاماله يا سخنان گهر بار شاغلی معروفی صاحب : ــ دريغ ها که اميد در انتظار آرزو برباد رفت ! ! ــ دريغ بخاطر نارساييها، دريغ بخاطر دريغ ها !! ــ آه که اين فکر چه دير و ناوقت در سر آمد وچه نا بهنگام دل را مشوش ساخت ! ــ از گوش قلم گرفته ، مجبورش ميکردم ، تا رشحه ای روی صفحه کامپيوتر بريزد! ! خليلی افغان ، درست ۶۷ سال پيش از امروز ، به دوست صميم خود ، آقای عثمان امير _ سفيرکبير افغانستان در تهران_ نامه ای نوشت ...

    واما تبصره ما که ميان قوس بزرگ می آيد [ پنچويشن « نقطه گذاری ، که عبارات متن، گاه با سه نداييه يا سه سواليه همراه ميشود از کشفيات جديد است که فقط اختصاص به لسان دری! دارد، هنوز اين اختراعات به دست عامه و منجمله فارسی نويسان نوکر ايران نيافته است!] [ نحوه انشای ايشان به مبتديان لسان در ی توصيه ميشود! اما لغت ( صميم) را که به کار برده ، شايد منظور او صميمی بوده ؛ زيرا صميم ميانه وخلاصه هر چيز را گويند و از جمله ميانه دل را .اما صميم را، معروفی، چرا به جای عزيز و صميمی بکار گرفته ، چون در بيانيه سردار محمد داود رييس دولت وقت افغانستان، در کاخ سلطنتی ايران ، ( هنگام سفر رسمی وی به ايران) بکار رفته بود . داود خان گفته بود « ما امروز به خانه يک برادر صميم خود آمده ايم» . انجينير لسان دری ، خيال کرده هر کلمه ای که در بيانات شاهان و اميران بکار رود ، د رست است و قابل تقليد و تعميم !] [ مشکل ديگر انجينير صاحب اين است که سخت به شاهان زبون و نابکار افغان، بخصوص محمد زايی ها دلبسته است و مديحه سرای آل يحيی است] [ديگر اينکه گاه از گوش قلم می گيرد، نه از نوک يا سر ته قلم . گويا قلم ايشان ، حيوان زبان بسته ايست که با جور و ستم و تازيانه، از صاحبش ، اطاعت ميکند!] [از همه جالبتر که ميگويد ، در پيرانه سر عقل به سر ايشان برگشته !!] هرکسی تاييد کند که در نوروز امسال ، عقل انجينير صاحب، باز گشته و فردا ، يا چند ساعت بعد دوباره کوچ نميکند، من جايزه ای تقديم خواهم کرد و آن نگاشتن ستايشنامه از شاغلی معروفی است .با ادب و تواضع. نيلاب

  • "حاکمان وقت" یعنی کیها؟ من چطور میتوانم دلایل شما را بخود بقبولانم وقتی شما اینطور مبهم حرف میزنید.
    همچنان وقتی نمرات -رقوم-احساییات- بیشکش میکنید بهتر است موخذات تان را ذکر کنید تا ببینیم قضاوت تان واقعا بیطرفانه اس یا خیر.
    تشکر

    • محترما!

      بخاطر جلوگیری ازتشتت وپراگنده گی بحثها ونظریات مختلف درسایت های گوناگون اگر زحمت نشود با مخالفین تان درهمین سایت کابل پرس? مصاف بدهید تامعلوم شود که حق به جانب کی است؟

      زیرا طوریکه میفهمید این امکانات وسهولت های مدرن را پورتال شما یعنی افغان جرمن انلاین ندارد وعلاوه برآن پالیسی نشراتی پورتال نیز اقتضای انجام گفتگوی آزاد را نمی کند.

      چه میشود که درهمین تربیون آزاد مقالات علمی تانرا که باعکس زیبا ومقبول ونکتائی دار مزین باشد باعناوین خیلی جذاب درسایت کابل پرس ارسال کنید تا مخالفین شما هم بتوانند در پایان آن جواب هاو پیام ها وتبصره های موافق ومخالف را بنویسند.

      هیچ نترسید ان شاءالله مطمئنا که اینجا برای دشنامهای رکیک جای وجودندارد و تمام پیامهای که بادشنامهای رکیک همراه باشد آقای کامران میرهزار آنرا حذف میکند.

      امیدوارم که به این پیشنهاد بنده پاسخ مثبت بدهید.

    • یا خیلی ساده یا خیلی حقه باز

      مقاله به این دور درازی خواندی متوجه نشدی حاکمان وقت کی ها هستند.

      این بریده از متن مقاله است خوب دقت کن

      [بلی دقیقا درست فرمودید در ایران روی زبان رسمی و ملی خود مثل همه کشور های دنیا کار کرده اند. اما در افغانستان نادر خان ، محمد گل خان و هاشم خان ها ظهور کردند که کمر بستند به نابودی زبان فارسی.]

    • جناب م. هروی . شما استنباط نادرست فرموده ايد. شاغلی معروفی اصلا خيال ندارد گامی بسوی همگرايی و تفاهم و جاده حق و حقيقت بردارد، ايشان در صد است تا زنده است بر طبل نفاق بکوبد .ايشان اکنون که طشت رسوايی کريم خرم از بام افتاده است ، بسيار خشمگين است، بقول يکی از کامنت های بسيار واقعگرای کابل پرس?، معروفی ، چندان عصبانی است که فصل و ماه و سال ، از يادش رفته است، گواه اين ادعا همين مقاله ايست که اينک شعر پاييزی ( خزانيه) استاد خليلی را با شرح و لعاب باز نويسی کرده ، در حاليکه اکنون ، ما در موسم نوروز ( فصل اول سال ) قرارداريم .
      معروفی گويا ماموريت دارد که دروغ ببافد و به دغلبازی و خودفريبی ادامه دهد، شايد اين امر تاکتيک و استراتيژی پورتال جرمن آنلاين باشد!
      معروفی ميگويد اگر خاستگاه زبان و پيشينه زن يکی باشد اين به معنی يگانه گی فارسی و دری نيست، چرا که نام ميوه ها و غذاهای ايرانی و افغانی ا ز هم فرق دارد! ، وی خودش گاه و بيگاه، شايد ناخواسته از گويش ها و لهجه ايرانی استفاده ميکند چنانچه در ابتدای کوبيدن و اهانت به دو استاد ( رهين و ناظمی) عنوان داده بود ، ( حرف حساب استادان چيست؟ ) بعدا کسی به او تذکر داد ، حرف حساب در افغانستان، رواج ندارد، با عجله عنوان را تغيير داد! اين ها نمونه های است از شيادی و بيسوادی !
      بهر حال محترم نيلاب از هزار و يک اشتباه انشايی و املای معروفی، در همين جا، به چند تای آ ن پرداخته اند که بسيار دقيق است و عبرت آموز!
      شما آقای هروی خطا رفته ايد و بسيار زود ملتفت خواهيد شد . صحبت باقی. محمود فرزامپور

    • برادر محترم
      ذکر "نادر خان ، محمد گل خان و هاشم خان" دو سه برکراف بعد از ذکر "حاکمان وقت" شده. اکر نویسنده در طول مقاله به چندین حکومت اشاره میکند چطور میتوان دانست "حاکمان وقت" اشاره به کدام یک از این حکومت ها یا افراد است؟

  • پي افكندم از نظم كاخ بلند
    كه از باد و باران نيايد گزند

    ***

    نميرم از اين پس كه من زنده ام
    كه تخم سخن را پراكنده ام

    ***

    آتش فتاده در سپه ِ جان ها

    چون گرگ پنجه سوده به وجدان ها

    خشکيده آب ِ چشمهء انسانجوش

    ويران شده ست جملهء بُستان ها

    در بوستان و گلشن انساني

    خار است جاي لالهء نعمان ها

    وندر لباس مردم ِ با تقوا

    هستند پَست غول ِ بيابان ها

    انسان به ظاهرند ولي دردل

    دارند بدسرشتي ِ حيوان ها

    خرمُهره تا روان شده در بازار

    بشکسته نرخ لعل بدخشان ها

    باد بهار تا شده ناپيدا

    در شادي اند و هلهله طوفان ها

    بلبل شده ست معتکف و خاموش

    چون خر شده ست جزء غزلخوان ها

    • Mr.Mir Hazar hellow , please keep this documentary written at least for six month in first page or in left side of your site.Some other writtens had to be for a few weeks in first page but you put in garbage after a few days ,you do ,what in your idea is correct,and wait for result in future

  • سلام بر برادران هم زبان!
    هم میهن نیستیم به خاطر اینکه شما در لندن زندگی می کنید. برخی در آلمان و برخی هم در ممالک مختلف دنیا . امروز تنها چیزی که ما را به هم پیوند می دهد زبان نصفه نیمه ماست که آن هم به مدد انجینیر ها و صاحب منصب ها و داکترها در حال انقراض است. باز هم خدا را شکر! اما غرض از اینکه اینجا آمدم این بود که می خواستم چند تا فحش آبرو دار به جناب انجینیر معروفی عزیز نثار کنم که متاسفانه دیدم نوشته اید اهانت و فحاشی نکنیم. چشم ما چیزی نمی گوییم ولی شما جواب این سوال من را بدهید که اگر من به امثال انجینیر معروفی ها ناسزا نگویم چگونه می شود این گونه آدم ها را سر جای خودشان نشاند؟ آن هم در صورتیکه امثال این آقایان از ادبیات . زبانشناسی. نشانه شناسی. جامعه شناسی . مباحث دیگر علمی به اندازه سر سوزن بویی نبرده اند و هار هار از ادبیات بی ادب من دراوردی شان حرف می زنند. انجینیر معروفی اگر از نزدیک یکدیگر را ببینیم فحشهای بسیاری دارم که نثار شما و امثال شما کنم.
    پایدار باشین!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس