صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > عجب خدایی دارند!

عجب خدایی دارند!

محمدکاظم کاظمی
شنبه 3 نوامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آنان که علی خدای خود پندارند

کفرش به کنار عجب خدایی دارند

این از پیامکهای عید غدیر است‌. زیباست‌، نه‌؟ مصراع دوم رندانه است و معمولاً این طور بیتهای رندانه خوب به دل می‌چسپد. ولی به گمان من از همین‌جا باید احساس خطر کرد; از جایی که شعر ـ که می‌باید وسیلة بیان حقایق باشد ـ پل انتقال انحرافهای فکری می‌شود، ولو با بیان بسیار هنری‌.

 البته شاعر دامن خود را رندانه از آن «کفر» برکنار کشیده و آن را به گردن دیگران انداخته است‌، ولی دامن خود را از اشاعة این فکر چگونه می‌تواند کنار بکشد؟

 چند سال است که شعری دیگر نیز گُل کرده و معروف شده است‌، شعری که «شاه‌بیت‌» (شاه‌بیت‌؟) آن این است‌:

 به فرقش کی اثر می‌کرد شمشیر؟

 گمانم ابن ملجم «یا علی‌» گفت‌

 و در این شعر نه تنها بندگان مقرب خداوند در معجزاتی که به قدرت خداوند به دستشان صورت گرفته است‌، هم مرتب «یا علی‌» می‌گویند، بلکه خود خداوند هم ـ نعوذ بالله ـ در هنگام خلق جهان این ذکر را بر زبان دارد.

 من فعلاً به خسارتهایی که این نوع تفکر به فرهنگ و تربیت دینی ما زده است کاری ندارم و بدین زیاد نمی‌پیچم که ما با خارج ساختن حضرت علی از مرتبة انسانها و تصویر شخصیتی نیمه‌خدایی برای او تا چه مایه خود را از الگوگرفتن از او محروم کرده‌ایم‌، چون وقتی کسی وجودی ماورایی و فراانسانی داشته باشد، دیگر برای انسانها قابل دسترسی و پیروی نیست‌. آنچه در این مقام و به عنوان یک شاعر برایم مهم است‌، این است که بسیاری از شاعران ما برای ارائة مضامین تازه و جذاب‌، دقیقاً مخالف آموزه‌های اصیل دینی ما رفتار می‌کنند.

 شاید بگویید که «بله‌، تو هم خود گفته‌ای‌: بار گناه اگر چه ترازوشکن شده / تا او شفیع ماست‌، از این بیشتر کنیم‌» بله‌، گفته‌ام‌، ولی این است که این شعر حاصل 22 سال پیش است و من سالهاست که از این طرز فکر و طرز بیان و قربانی کردن تعلیمات دینی در پای مضمون‌های شیرین شاعرانه فاصله گرفته‌ام‌.

 باری‌، این هم یک پیامک غدیری دیگر.

 مدح علی و آل علی بر زبان ماست‌

 گویا زبان برای همین در دهان ماست‌

 نه عزیز جان‌! زبان برای حمد و ستایش خداوند، برای بیان حق‌، برای مقابله با زورگویی و ستم‌، برای مهربانی در حق همسایه و یتیم و فقیر، برای هدایت مردم به مسیر درست‌، برای هزار و یک کار دیگر هم در دهان ماست و این چیزی است که «علی و آل علی‌» از ما خواسته‌اند. علی و آل علی خودشان زبانشان را وقف آن ارزشها کردند و انتظار می‌رود که ما هم این کار را از آنها یاد بگیریم‌. نه این که فقط آنها را ستایش کنیم‌.

 جالب است‌. در بین شعرهای مختلفی که به این مناسبت در پیامکها به من آمده است‌، حتی یک مورد، حتی یک مورد به رفتار علی‌، به گفتار علی‌، به یتیم‌نوازی علی‌، به عدالت علی‌، به اندیشة علی‌، به منطق علی‌، به عرفان علی‌، به هیچ چیزی اشاره نشده است‌. همه‌اش سخن از این قبیل است که علی بزرگ است و علی عالی است و علی شفیع محشر است و راه جنت از علی می‌گذرد و خلاصه سخنانی که برای کسی که می‌خواهد علی را بهتر بشناسد و پیرو او باشد، هیچ سودی ندارد، بلکه چنان که گفتم زیان‌آفرین هم هست‌، چون ناخودآگاه در ذهن ما انسانهای عاصی این پندار را ایجاد می‌کند که حال که علی چنان شخصیتی ماورایی و نیمه‌خدایی دارد، ما کجا و پیروی از او کجا؟

 دریغ‌!


آنلاین : http://mkkazemi.persianblog.ir/post/744

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • خوب آقای محمد کاظم کاظمی
    شما مثلیکه این پیامک هاخوب خوبش به شما آمده مه هم در مشهدم عزیز این پیامک ببینید چی میگین؟
    هرکس که به ولایت علی بد بین است : در مان و علاج او فقط قزوین است
    و از این قبیل...........

  • شعر از منصور فرزادی
    علی ای همای وحشت
    علی ای همای وحشت تو چه آفتی خدا را
    که به نیزه ها کشیدی سر و گردن جدا را
    به خدا که در دو عالم اثر از بشر نماند
    چو علی بریده باشد رگِ گردن بقا را !
    به جز از علی که هفتصد سرِ بیگناهِ بدبخت
    ببُرد به تیغ شمشیر نفس غریبه ها را ؟
    به جز از علی که دارد به دو سرْ جلای ساتور
    که به حکم مصطفایی ببریده دست و پا را
    چو به قتل ، شرط بندد ز میان بی شرمان
    چو علی که میتواند بزند سر و قفا را
    نرو ای گدای مسکین در خانه ی مصیبت
    که به تو حواله دارد دو سه فحش ناروا را
    تو بدان سواره دزدیست که ازآن غنیمت جنگ
    ببرد به سوی خانه همه کیسه ی طلا را
    ز بساط این کنیزان به غنایم اضافی
    چو علی که می رباید همه دخت دلربا را؟
    نه بشر توانمش خواند نه ز نسل آدمیان
    متحیرم چه نامم شه دزد بی حیا را
    به زبان شوم و نحسش که بلاغه الکتابش
    به جهان بلا فکنده همه آیت جفا را
    نروم بهشت موعود که اگر علی ببینم
    بکشم چو دوزخــــآتش همه صحن کبریا را
    نروم بهشت آری که اگر روم به آنجا
    به رسول و حوریانش نکنم کمی مدارا
    تو نخوان قصیده ام را که بسی ملول گردی
    ز جناب شیر قصاب! تو بخوان ابوعطا را
    همه شب در این امیدم که نسیم باد پاییز
    ببرد ز خاطر من رخ زشت مرتضی را
    به ولای مستِ مستان ز نوای شیر پَستان
    سخنی حساب گفتن چه خوشست شهریارا

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس