نیمه ای پر ونیمه ای خالی!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عربستان اعلام کرده است که بزرگترین مرکز اسلامی را با هزینهای یک صد میلیون دلار در مرکز کابل اعمار میکند. بیبی سی ۷ ابانماه ۱۳۹۱
خبرفوق باعث واکنشهای متفاوت شده است. در مطلب حاضر به قدر توان ازسه زاویه مختلف مورد بررسی قرار میگیرد.
۱- نگاه عامیانه:
اگر از دید عامهای مردم به قضیه نگاه کنیم، متاسفانه نتیجه مطلوبی بدست نخواهد امدزیرا در چنین مواقعی، بنا بر تجربیات گذشته واختلافات شدید مذهبی، دربین عموم مردم افغانستان ذهنیت مثبتی وجودندارند.
از نظر عامه مردم تاسیس این مرکز مقابله با ایران وموسسهای خاتم النبین به سرپرستی ایت الله محسنی میباشد؛ یعنی اینکه عربستان شدیدا از ناحیهای موسسه خاتم النبین احساس خطر نموده وبرای عقب نماندن از قافله علم ودانش وترویج مذهب تسنن، اقدام به تاسیس چنین مرکزی با چنین هزینهای کردهاند.
در این ماجرا براداران اهل تسنن خوشحال هستند که یک مرکزی بنام اهل تسنن تاسیس شده است وبرادران شیعه هم نگران هستند که چرا چنین مرکزی باید توسط کشور عربستان تاسیس بشود. درواقع در بین عامهای مردم بحث در همین حد باقی میماند وبعد ازچند روز همه چیز به حالت عادی برمیگردد.
۲- نگاه منفی
اگر به نیمه خالی لیوان نگاه کنیم، محصول چنین مراکزی جز تحجر وتعصب مذهبی وقومی چیزی دیگری عاید مردم افغانستان نخواهد کرد یعنی اینکه با به ثمر رسیدن چنین مراکزی وتعلیم وتربیت هزاران جوان، آنچه از دل این مرکز بیرون میآید یک مشت مبلغ دینی تحجر گرا، متعصب ودرنهایت انتحارگر؛ درقدم اول نصیب مردم افغانستان ودر قدم دوم نصیب تمام جهانیان خواهد شد.
۳-نگاه مثبت
اگر دید مثبت به نیمهای پر لیوان نگاه کنیم در مییابیم که تاسیس چنین مرکزی به سود مردم افغانستان خواهد بود. با تاسیس چنین مراکزی، مرکزیت فراگیری علم ودانش از کشورهای بیگانه به داخل افغانستان منتقل خواهد شد، یعنی اینکه مردم افغانستان که تشنه کسب علم ودانش هستند، دیگر مجبور نیستند برای فراگیری علم ودانش، به کشورهای دیگر مراجعه کنند.
نتیجه:
متاسفانه ما عادت کردهایم مسایل را سیاه ویا سفید ببینم، یعنی اینکه نگاه میانهای وجود ندارد. علت اینکه مسایل را سیاه وسفید میبینیم ریشه تاریخی دارد. سالها ست که حاکمان افغانستان به مردم خودش نگاه قومی، نژادی ومذهبی داشتهاند وهیچ زمانی به عنوان حاکمان بیطرف با مسایل برخورد نکردهاند. به همین علت مردم افغانستان به محض روبرو شدن با مسایل این چنینی، اولین چیزی که به ذهنشان خطور میکند، قومیت ومذهب است. به عنوان مثال؛ اگر کسی برای یک پست دولتی کاندید بشود، اولین سئوالی که یک شهروند افغانستانی میپرسد، قومیت ودر درجهای دوم مذهب آن شخص میباشد. اگر قومیت ومذهب باب میل سئوال کننده باشد، ناخود اگاه احساس آرامش میکند ودر غیر این صورت یک اضطراب خفیف روح اورا آزار میدهد.
به عقیدهای نگارنده تاسیس چنین مراکزی در دراز مدت به نفع مردم افغانستان میباشد. اگر نگاه قومی ومذهبی کوتاه مدت را کنار بگذاریم، تاسیس محلی که باعث نشر علم میشود، توسط هر شخصی که باشد مفید است. موضوع مهمی که نباید فراموش کنیم این است که جامعهای فعلی افغانستان از بیسوادی وفقر علم ودانش زیان میبینند؛ کسیکه برخودش بمب میبندد وآنرا دربین زنان وکودکان منفجر میکند، بدون شک از بیسوادی، نداشتن فهم وشعور علمی رنج برده ودرفقر دانش به سر میبرد.
ما باید به مردم خود فرصت بدهیم تا آنها بتوانند از استعدادهای خدا دادی خود بهرهمند گردد. حالا که دولت ما فقیر است وتوان تاسیس چنین مراکزی ندارد، بهتراست با دعوت از کشورهای دیگر، برای مردم خود فرصت سازی کنیم. مردم ما باید آگاه ودانا بشوند واگاهی ودانایی جز با کسب علم ودانش، از راه دیگری مسیر نخواهد شد. یک فرد آگاه به دور اطراف خود نگاه متفاوتی دارد، حال که زمینهای نگاه متفاوت فراهم شده است، بگذارید او تحصیل کند، علم بیاموزد واز جاهلیت بیرون بیاید. وزمانیکه از جاهلیت بیرون آمدقدرت اینکه مستقل فکر کند را پیدا میکند وزمانیکه مستقل فکر کرد، میفهمد که یک انتحار کننده هر جا که برود به بهشت نخواهد رفت. همین برای مردم افغانستان کافی است.
آنلاین : http://hydari44.blogfa.com/post-852.aspx