ما وعزاداری ایام محرم!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در ایام عزاداری وگرامی داشت محرم حسینی قرار داریم. هرساله در چنین ایامی در اکثر کشورهای که اهالی شیعه مذهب زندگی میکنند، چنین مراسمی برگزار میشود.
ما؛ مهاجرین افغانستانی مدت سه دهه است که در مرکز جهان شیعه یعنی ایران زندگی میکنیم وهرساله در گوشه وکنار ایران، در دهه اول ماه محرم اقدام به برگزاری مراسم عزاداری مینمائیم.
در اینجا خالی از لطف نخواهد بود که بدانیم مهاجرین بعد از گذشت ۳۰ سال عزاداری در کشور ایران، قلب مذهب شیعه، در چنین ایامی چه حال احوالی دارند. مطلب ذیل حاصل مشاهدات وتجربیات چندین سالهام میباشد که بر اثر مراوده با عزاداران در ایام محرم در عالم غربت ومهاجرت، درمکانهای مختلف بدست آمده است که تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
به طور معمول عزاداران ماه محرم به پنج دسته تقسیم میشوند.
۱- کسانیکه از روی عادت در چنین مجالسی شرکت میکنند.
۲- کسانیکه در زندگی گرفتاری دارند.
۳- کسانیکه فقط سینه میزنند.
۴-کسانیکه میخواهند به سخنان روحانی مجلس گوش بدهند.
۵- کسانیکه مسئول وبرگزار کننده هستند.
دسته اول: این دسته بدون هدف خاصی با رسیدن ماه محرم، طبق عادت هرساله، هرشب به مراسم عزاداری امام حسین (ع) شرکت میکنند، مینشینند وبه سخنرانی روحانی مجلس گوش میدهند وقبل از اینکه روحانی روضه بخواند دستمالهای آنها آماده وسرهای خم شده سمت زمین سعی میکنند برای گرفتن هرچه بیشتر ثواب، قطرهٔ اشکی بریزند واگر احیانا اشکی از چشمانشان جاری شد، به دستمال برخورد نکند وراهی زمین شود تا فرشتههای که مامور جمع کردن اشکهای عزاداران هستند، جمعشان کنند وبی نصیب نمانند وبه حسابشان ذخیره ودر روز قیامت به دردشان بخورد. این دسته در نهایت سینه زنی عزداران را تماشا میکنند واگر از طرف کادر خدماتی هیئت، چایی داده شود نوش جان میکنند وراهی منزل میشوند. تا روز دیگر وبرنامهٔ دیگر.
۲- دسته دوم: میشود ادعا کرد که این دسته از مشتریهای اصلی ایام محرم هستند. این عده از ابتدای شروع برنامه به هیچ چیز دیگری جز گرفتاریهای شخصی که با آنها دست پنجه نرم میکنند، فکر نمیکنند وبه یک گوشه کز کرده ودستمالی در دست، همه هوش وحواسشان این است که چه زمانی روضه خوانی روحانی مجلس شروع میشود تا آنها با خیال راحت با صدای بلند گریه کنند وبه گفته روحانی ورضه خوانها، عقدههای درونشان را خالی کنند وبعد از چند دقیقه گریه وریختن اشکهای فراوان کمی از دردها ورنجها وگرفتاریهای آنها کاهش یابد. این عده اگر با روضه خانی روحانی ارضا شدند که راه خود میگیرند ومیروند وبه هیچ چیز دیگری کاری ندارند واگر راضی نشدند، منتظر میمانند وبا نوحه خوانی وسینه زنی همراه شده ویک نفس دیگر گریه میکنند واشک میریزند ودر نهایت با یک پیغام برای روحانی ویا مجری مجلس یاد آوری میکند که برای حل گرفتاری او، دعا کنند. این داستان هرشب عزاداری ایام محرم تکرار میشود.
۳-دسته سوم: این عده هم داستان جالبی دارند. آنها اصلا حوصله گوش دادن به سخنرانی روحانی مجلس را ندارند. از شروع برنامه که معمولا بعد از تلاوت قرآن کریم، سخنرانی روحانی آغاز میشود، همه آنها توی کوچه وخیابان ودم درب هیئتهای مختلف حیران وسرگردان هستند وبه هر هیئتی که رسیدند سئوال میکنند، سینه زنی شروع شده است؟ اگر جواب مثبت بود وارد مجلس میشوند واگر منفی بود سراغ هیئت دیگری میروند. برای این عده فقط سینه زنی وزنجیر زنی اهمیت دارد وعزاداری به حساب میآید. موضوع جالبی که در این بین وجود دارد این است که آدمای این گروه در زندگی عادی هرچه بیخداتر، بینمازتر، بیرحمتر ودر کل به اصطلاح لات ولوت باشند، در این ایام جز سینه زنان وزنجیر زنانی هستند که در صف اول میایستند واز همه بهتر ومحکمتر بر سر وسینه خود زنجیر میزنند وانواع اقسام زنجیرهای چرخ موتور ودوچرخه همراه خود دارند ودر نهایت با بدن خسته وزخمی والبته روحیهٔ قوی وبا افتخار تمام از مجلس عزاداری خارج میشوند که برای شب دیگر آماده بشوند وبتوانند در چند هیئت مختلف خوب زنجیر بزنند.
۴- دسته چهارم: این دسته از معدود کسانی هستند که برای یاد گیری مطلبی دینی، مذهبی ویا مسایل ومشکلات روز مره به این مجالس شرکت میکنند تاشاید از زبان روحانی مجلس جمله مفیدی بیرون بیاید واو بتواند استفاده ببرد. این عده که تعدادشان بسیار اندک است، هرچه گوش میدهد کمتر متوجه مطلبی میشوند زیرا روحانی مجلس بر خلاف میل وسلیقه آنها حرف میزند وهرآنچه از دهان روحانی بیرون میآید، برای این عده یا تکرار حرفهای است که در تمام سالهای عمرشان شنیدهاند ودیگر رغبتی برای شنیدند مجدد ندارند ویا چنان نامفهوم وبی ارتباط با شبهای محرم ومسایل ومشکلات مهاجرین است که آنها هیچ نمیفمند ودرک نیمیکنند ودر آخر برنامه با دهان خشکیده وبا خاراندن پشت کلهشان از مجلس خارج میشوند وشب دیگر به امید یک مطلب تازه دوباره وارد مجلس عزاداری میشوند.
۵- دسته پنجم: دسته پنجم را کسانیکه تشکیل میدهند که به قول معروف سرشان به تنشان میارزد وفکر میکنند وظیفه به دوش آنها گذاشته شده است که در این ایام با فراهم نمودن مکان وجمع کردن عزارداران امام حسین (ع) به قول خودشان (اقامه) عزا بکنند.
معمولا رسم بر این است که هیئتهای بزرگ برای شبهای محرم، به غیر از سخنران رسمیشان، مهمان روحانی دعوت میکنند که با این کار دوهدف را دنبال میکنند. اول تنوع در برنامه سخنرانی. دوم تست کردن روحانی برای سال آینده.
در اینجا برای نمونه خاطرهٔ رابرایتان نقل میکنم تا موضوع روشنتر شود. چند شب قبل از من دعوت شد تا در بارهٔ سخنرانی یک روحانی که به عنوان مهمان دوعوت شده بود نظر بدهم که آیا به درد سال دیگر ومحرم دیگر میخورد یا خیر! با کمال میل پزیرفتم ودر جمع مسئولان هیئتی وارد شدم که جز منی حقیر، همگی از مسئولان ودستندر کاران هیئت بودند. رئیس جلسه از حضار نظر خواهی کردند با کمال تعجب متوجه شدم که از بین ۱۵ نفر مسئول واجرا کننده، هیچ کدام به سخنرانی روحانی مهمان توجه نکرده بودند واصلا به خاطر نداشتند که در بارهٔ چه موضوع سخن گفته شده است. وقتیکه متوجه این حقیقت تلخ شدم، به آنها اعتراض کردم که چرا مرا برای نظر خواهی دعوت کردهاند این درحالی است که خودشان اصلا در جریان سخنرانی آن روحانی نیستند. متاسفانه آنها برای توجیه این عملشان گفتند که ما فیلم سخنرانی را تماشا میکنیم ونظر میدهیم، من هم گفتم هروقت فیلم سخنرانی را تماشا کردیدمرا هم خبر کنید واز جلسه خارج شدم. این وضعیت شامل یک هیئتی است که در هر شب بیش از دوهزار نفر عزادار شرکت کنند دارد وخرج ومخارج برگزاری ایام محرم به۷الی۸ میلیون تومان میرسد که البته تماما ازمحل جمع آوری نذورات تامین میشود.
سخن آخر:
دو نوع نگاه به قضیه بالا وجود دارد. ۱- اگر زاویه مذهبی به قضیه نگاه کنیم که در بیشتر مواقع روحانیون و واعظین بر این قضیه تاکید فراوان دارد این است که: این قدرت وعظمت امام حسین (ع) و واقعه عاشورا است که درایام عزاداری محرم هر نوع آدمی را در هیئتهای عزاداری میتوانیم ببینیم. ۲- اگر زاویه تجربی به قضیه نگاه کنیم میبینیم که تمام کسانیکه در ایام محرم در هیئتهای عزاداری شرکت میکنند از روی نیازهای درونی وشخصی صورت میگرد.
نظر شما چیست؟
پيامها
17 نوامبر 2012, 17:52, توسط مه
مقصد انتحار نکن .دیگر هر چه که توانستند خود را دیوانه وار بزنن. گناه و ثواب هر کس پای خودش.
20 نوامبر 2012, 15:47, توسط hamed
qeyamad be hussein ghawgha nadarad, shafad be hussein mana nadarad
husseini bash dar mashar na goyad, chira parwanda att emza na darad
salam bar hussein wa yarani hussein lanate khoda bar monfqen wa bar wahbeyon kesif
17 نوامبر 2012, 22:52, توسط habib
ازاین کده انتحار خوب است. یک دفعه خیرات سر امام حسین میشوی. در غیر ان ردن و کندن کار غیر انسانی است. یک ادم صد ها سال قبل کشته شد و عده یی هنوز هم برایش میگرید.
چرا عربها گریه نه می کند؟
امیدوارم که از عقل کار گرفته و خود را بی موجب ناراحت به خاطر هیچ نسازید.
18 نوامبر 2012, 09:05, توسط مه
Habib این کسانی که خود را شقه شقه میکنند چه بدی به تو رساندن؟ مادرت، پدرت یا خواهرت را آزار داده اند؟ اگر این کسانی که خود را به خاطره خرافات میزنند، بیایند و خود را در عروسی خواهرتان به خاطر خرافات انتخار کنند، حتمی مادرتان چک چک خواهد کرد. چون خواهر و قومتان را انتحاری بهشت میبرد.
انتحاری را که شما و فامیل محترمتان به ان میبالید در بین مردم بیگناه انجام ندهید. بروید و ان را در عروسی خواهرتان انجام دهید تا بهشتی شوید.
18 نوامبر 2012, 02:27, توسط fetrat
بردارم شیر محمد خان
تصویری که گذاشتی، یاد کلپ های همجنسگرا می اندازد که تاریخ ما شیعه ها از همجنسگرا زیاد دیده تمامی پادشاهان شیعه ایران لعاب دار چی داشتند حرفه یی های مذهب همان اخند ها بر انها این همجنس گرایی را جواز میدادند ... . تصویر که گذاشتید بی ربط نیست و خیلی چیز ها را میرساند. همین امروز بچه بازی در شیعه ... .برای روشن شدن همه حقایق رجوع شود به تاریخ.
با احترام
18 نوامبر 2012, 14:08, توسط یک نفر
دنیا کجا رسید و مردم بیچاره ما از فرط نادانی و عربپروری به کجا رسیده. واقعاً جای تاسف است. جهالت طالبان و اینها که بخاطر حسین خود را رشقه رشقه میکنند از یک نوع است. یک نفر نیست که به این جهالت نقطه پایان بگذارد؟ امید است نسل جوان و فریهخته کشور دیگر پشت چنین مزخرفات و خرفات نروند و گاو شیری چند آخوند و ملا نشوند.
آنلاین : http://ندارم
19 نوامبر 2012, 04:26
باعرض ادب خدمت همه دوستان !
صرف نظر از تبعیضات مذهبی، حد اقل یک منبع موثق در صدر اسلام برای زنجیر زنی و سینه زنی ارائیه شود، خیلی ممنون میشوم. البته نه از نظرات و تخیلات خود ساخته ما
19 نوامبر 2012, 05:42, توسط Ahmad Tamim Anwari
ma wa aza daree ayam Muharam
dostan geramee faqat ba yak jumla kotah wa mukhtasar mekhwaham ba hama goshzad kunam ke fereeb Kamran Mi hazar ) eyn khaeen ra nakhurda wa etehad berothery tan ra hefz kuneed .chera ta jaeeka man hama rooza akhbar ash ra mekhwanam ba juz nefaq wa jang andakhtan dega hech karee nadarad.
آنلاین : http://.
19 نوامبر 2012, 11:11, توسط نادر
به نظر من، اگر زنجیرزنی و سینه زنی درد و انده درونی یک پسر جوان را التیام میبخشد، بگذارید، که این کار را بکند. ضررش که به کسی دیگر نمیرسد. هرکس خدای خود را طوری خواسته خودش عبادت میکند و هرکس متود تسکین روانی خودش را بهتر میداند.
19 نوامبر 2012, 20:16, توسط آذین
اگر همین امام حسین معجزه میداشت ، قبل از رفتن به کوفه ( عراق ) از همان مدینه پسر کاکایش « عقیل » را برای ارزیابی طرفدارانش ارسال نمی کرد . وختی برادر ناتنی اش « ابوحنیفه » برایش گفت : مردم کوفه در حرف با تو و در شمشیر با یزید هستند و از رفتنش ممانعت کرد ، حسین جاه طلب قبول نکرد و در جواب گفت که پسر عمویم عقیل نامه فرستاده که سی و پنج هزار نفر اهل کوفه حاضرند به من بیعت کنند . میروم و در کوفه اعلان خلافت می کنم . بلاخره ابوحنیفه به حسین گفت : حالا که در رفتن اصرار داری ، خودت تنها برو و زن و فرزند و حرم ات را با خود نبر . اگر مردم کوفه به تو بیعت کردند و تو به مسند خلافت نشستی ، بعداً اهل حرم را دعوت کن . حسین نه پزیرفت و با خانواده اش از صغیر و کبیر راهی کوفه گردید به امید خلافت . چون در مکه و مدینه و تمام شبه جزیره عرب ، مردم به یزید پسر معاویه بیعت کرده بودند . به شمول امام حسن که قبلاً به معاویه نیز بیعت نموده بود . فقط یکنفر باغی کله شق که همین حسین نوجوان جاه طلب بود که خلاف رأی اکثریت مردم عربستان راهی کوفه گردید و با نهایت تأسف و حیرت دریافت که حتی بیست نفر هم حاضر نگردیدند که به حسین بیعت کنند . و داستان عقیل را در تاریخ طبری آورده اند که از ترس گماشته گان یزید خانه به خانه فراری بود تا از بام منزل یکنفر خیاط پایین افتاد و جان سپرد . روز دیگر یزید به خیمه حسین آمد و خواهر زاده اش ابوالفضل را سه بار صدا زد که : « خواهر زاده بیعت کن » ، ابوالفضل از حسین مشوره خواست و حسین قبول نکرد . یکی از همسران امام علی دختر معاویه بود و از او صاحب یک فرزند گردید که نامش عباس بود . همین « ابوالفضل عباس » که تشیع او را قمر بنی هاشم مینامند . عباس خواهر زاده یزید بود و همه از یک خانواده عرب قریش بودند و پسران عم همدیگر .
بعداً حسین از یزید در خواست برگشت به مدینه کرد که قبول نگردید ، بعدا درخواست رفتن به شام « سوریه » کرد ، یزید گفت : فقط بیعت و بس . حسین بیعت نکرد ، یزید بر گشت و به « شمر » که راهی یک ولایت بود امر کرد که حسین را از سر راهت بردار . و شمر همچنان کرد . و این داعیه فقط چند ساعت دوام کرد و چهل و چهار نفر همراهان حسین کشته شدند . قصه تمام . حالا معجزه این حضرت در کجایش بوده ؟!
پنجه با شیر دادن و مشت بر شمشیر زدن ، کار خرمندان نیست .
هر که با شمشیر بازو پنجه کرد
ساعد سیمین خود را رنجه کرد
منبع : تاریخ طبری جلد چهارم .
20 نوامبر 2012, 05:05, توسط آذین
تصحیح : اسم پسر کاکای امام حسین « عقیل بن جعفر » خوانده شود . و اشتباه تایپی سطر چهارم از طرف پایین ، « خرمندان » ، به « خردمندان » اصلاح گردد.
سجره نامه خانوادۀ قریش :
نیاکان آنان « قصی » نام داشت و دارای دو پسر بوده به نام های : کلاب و مناف .
مناف دارای چهار پسر بوده به نام های :
عبد شمس ، نوفل ، مطب ، و هاشم
هاشم که در عربی به معنی استخوان شکن است . که استخوان شتر را با یک ضربه می شکستانده است . و پسرانش عبارت اند از : عبدالمطلب ، عباس ، حمزه ، و ابولهب .
پسران عبدالمطلب : به نام های ابوطالب و عبدالله . .
پسران ابوطالب : علی ، جعفر ، عبدالله و اسحاق نام داشتند .
پسر عبدالله : محمد « پیامبر »
و پسر عبد شمس بن عبد مناف ، « امیه » نام داشت و دارای دو پسر بود به نام های « ابوالعاص » و « حرب » .
پسر ابوالعاص ، عفان نام داشت و دارای یک فرزند به نام « عثمان » همان خلیفه چهارم .
« حرب » یک پسر داشته به نام « ابوسفیان » که پدر معاویه است و پدر کلان « یزید » .
اولاده « شمس استخوان شکن » را به نام بنی هاشم مینامند که محمد و علی و ابوبکر و عمر اند
و اولاده « امیه » که ابوسفیان ، ابوالعاص ، عفان ، عثمان ، معاویه و یزید ، به بنی امیه مسما اند .
« بنی هاشم » و « بنی امیه » هر دو از یک خانواده « قریش » در جامعه کثیر الاقوام عرب آن روزگار بوده اند . شهرت آنان به خاطر پرده دار بودن بت خانه کعبه و سپس کعبه بوده و ازین بابت خیلی متمول و با نفوذ بوده اند . و اکثراً اولاده آنان عمو زاده ها و خواهر زاده های یک دیگر اند . چنانچه محمد پیامبر دو دخترش را به عقد عثمان خلیفه درآورد و ام گلثوم را به عقد عمر خلیفه در آورد و امام علی با دختران محمد و عمر و معاویه ازدواج کرد .
تاریخ گردیزی ( زین الاخبار ) تعداد زنان محمد را بیست و یک تن ذکر کرده که از آنان 9 فرزند آورده به نام های : القاسم ، عبدالله ، الطیب ، الظاهر ، فاطمه ، زینب ، رقیه ، ام کلثوم الاکبر ، ابراهیم .
فرزندان امام علی از بطن فاطمه : حسن ، حسین ، محسن ، ام کلثوم ، زینب . و از زنان دیگر :
محمد ، عبید الله ، ابابکر ، عمر ، رقیه ، یحیی ، جعفر ، عباس ، عبدالله ، رمله ، ام الحسن ، ام کلثوم الاصغر ، حمامه ف میمونه ف خدیجه ، فاطمه ، ام الاکرام ، نفیسه ، ام سلمه ، امامه ، ام ایها . ( تاریخ گردیزی صفحه 131 ) مؤلف ابوسعید عبدالحی بن محمود گردیزی به سال 441 هجری نوشته و بیشتر روایاتش را که اصل باشد از سیره نویسان معتبر عرب مانند محمد بن اسحاق و واقدی و این سعد آورده است ..
21 نوامبر 2012, 07:58, توسط گریانوک
اسلام درکل یک دین عربی وانهم عرب شبه جزیره حجاز است که بازور شمشیر ,جنگ ,خونریزی وقساوت حیرت انگیز به سایرملل ومردمان تحمیل شد وشد اسلام عزیزما!
اما بامنطق خیلی ساده وعادی میشود گفت که دین زردشت بیشتر باروان واخلاق مردمان مانند آسیای میانه ,ترکیه ,عراق ,ایران ,افغانستان ,آذربایجان وقسمت های ازشبه قاره هند وبخشهای ازغرب چین مانند اویغورها و... همخوانی داشت وازدین زردشت که بگذریم ,ادیان دیگر مانند بودایی وکنفوسیوس به روان وسلیقه وجهان نگری مردمان فوق نزدیکتر بود ولی دین اسلام؟
دین اسلام به یک وصله ناپسند وبیگانه میماند که حتی بعد ازچهارده قرن وبعد ازاین همه عزیزشدنش هنوزبوی عرب وبادیه وبیگانگی میدهد.
خوب این ماتم وداد وبیداد ما (چون من هم دردایره شیعه ام)برای چندعرب ایکه باهم نزاع کردند وهمدیگر رابرای قدرت ویاهر دعوای دیگری که داشتند نابود کردند واقعا مضحک نه بلکه شرم تاریخی است .آخرشما خود قضاوت کنید کدام انسان باعقل سالم برای حادثه ای باقدامت یکهزاروچهارصدسال که هیچ ربطی هم به اونداشته باشد حالا میگریدو شیون سرمیدهد وبدترازآن با چوب وچماق به سروروی خود هی میزند ومیزند ؟
چه عجوبه هایم ما!