صفحه نخست > دیدگاه > استاد ربانی و جرگه دولتی کرزی

استاد ربانی و جرگه دولتی کرزی

شرکت استاد ربانی درجرگه دولتی کرزی خیانت بزرگ به آرمانهای شهدای جهاد ومقاومت مردم افغانستان است
فرشته حضرتی
جمعه 4 جون 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پس ازمدتها تلاش سرانجام جرگه نام نهاد صلح برگزار گردید وتیم تمامیت خواه آقای کرزی با مصرف میلیونها دالر تعدادی را درخیمه لویه جرگه جمع نموده تا توسط آنان به پلان های شوم و ویرانگر خود مشروعیت ببخشند. این جرگه به دلیل اینکه برای مشروعیت بخشیدن به تصامیم ویرانگر تیم آقای کرزی دایرمیگردد، بسیاری از تشکل های سیاسی ومردمی که به عزت وسربلندی مردم افغانستان باورمند هستند، از شرکت در این جرگه خود داری ورزیدند. جبهه مخالف دولت به رهبری داکتر عبدالله عبدالله، جنبش ملی به رهبری جنرال دوستم وحزب وحدت مردم افغانستان به رهبری آقای محقق و خیلی از اشخاص وچهره های مطرح سیاسی ازجمله اشخاص و سازمانهای های مطرح وتاثیر گذار سیاسی اند که دراین جرگه شرکت نکردند ویا آن را تحریم کردند. اهدافی را که آقای کرزی وتیم تمامیت خواه او از برگزاری این جرگه درنظر دارند، آوردن بخشی ازطالبان و حزب اسلامی حکمتیار در ساختار دولت موجود میباشد که با این اقدام میخواهند قدرت سیاسی را بطور کامل درانحصار قبایل پشتون قرار داده ویک دولت متحد پشتونی به وجود بیاورند.

اما دراین میان چیزی که خیلی قابل تاثر وتاسف برانگیز میباشد، حضور استاد برهان الدین ربانی دراین جرگه میباشد که به عنوان نماد سیاسی تاجیک ها دراین جرگه شرکت کرده است. قرار اطلاعات، آقای کرزی مبلغ بیشتر از یک میلیون دالر را با یک سلسله وعده های دیگر برای آقای ربانی سپرده است تا آقای ربانی به اضافه خودش کسانی دیگری را ازجبهه مخالف دولت برای شرکت دراین جرگه تشویق و ترغیب نماید. هرچند که آقای ربانی در بعضی از موارد کارهای شایسته ی را نیز انجام داده است که نباید آن را از نظر دور داشت. تشکیل جبهه ملی که آقای استاد ربانی از بنیان گذاران اصلی آن بود ازجمله اقدامات ارزشمند وشایسه ایشان میباشد که همه برآن ارج واحترام میگذارند. اما آخرین اقدام سیاسی او که حضور درجرگه نام نها دولتی صلح میباشد، خیانت بزرگ به آرمانهای مردم افغانستان و بالاخص به آرمانهای شهید احمدشاه مسعود میباشد که برای پاسداری از عزت وسربلندی مردم یک عمر مبارزه کرد و سرانجام درهمین راه جام شهادت نوشید. آقای ربانی به عنوان یک فرد حق دارد که درهرجرگه ومحفلی که دلش میخواهد شرکت کند وهرچیزی را هم که میخواهد بگوید. اما حضور او در جرگه دولتی آقای کرزی به نمایندگی از یک ملت وبه نمایندگی از یک جریان فکری صورت میگیرد که مسعود شهید پرچمدار آن بود. کاش آقای ربانی این شهامت را میداشت ورسمآ میگفت که من به نمایندگی ازخودم دراین جرگه شرکت میکنم تا همه میدانستند که او متعلق به هیچ ملتی و جریان سیاسی نیست و حضور او دراین جرگه تصمیم شخصی او میباشد. اما اگر قرار میبود که آقای ربانی به عنوان یک شخص دراین جرگه شرکت میکرد، مسلما که آقای کرزی هم برایش بها قایل نمیشد وشاید بیشتر ازچند هزار دالر برایش پرداخت نمیکرد. آقای استاد ربانی که عمری را درجهاد ومقاومت سپری کرده است چرا در تجلیل از سال روز پیروزی مجاهدین شرکت نکرد که تجلیل از پیروزی حق برباطل و اسلام برکفر بود؟

اکنون که او به نمایندگی ازمردم تاجیک و به نمایندگی از جمعیت اسلامی دراین جرگه شرکت کرده است، مبلغ سنگینی را برای حضورش دراین جرگه دریافت کرده است و درواقع با این اقدام ناشایسته خود خیانت بزرگی درحق آرزوها وآرمانهای تمام مردم افغانستان و بخصوص آرمانهای شهید مسعود مرتکب گردیده است که گناه نابخشودنی میباشد. آقای ربانی بااین کار خود درواقع به جنایت های بعدی آقای کرزی وتیم تمامیت خواه او مشروعیت می بخشد وبه نمایندگی از تاجیک ها تمام جنایات دولت آقای کرزی را تائید میکند. جناب آقای ربانی خوب میداند که دولت آقای کرزی برامده از جعل درانتخابات ریاست جمهوری میباشد. واضافه براین خوب میداند که تیم آقای کرزی تمام امکانات دولتی را برای کشیدن قدرت درانحصار پشتونها به مصرف میرساند ودرنهایت خوب میداند که فرجام لویه جرگه صلح مشروعیت بخشیدن به جنایت های تیم آقای کرزی میباشد. پس وقتی که وی بادانستن تمام این واقعیت ها دراین جرگه شرر انداز شرکت میکند، عملا درتمام جنایات دولت آقای کرزی سهم میگیرد و خواسته ها وآرمانهای یک ملت را درپای یک دولت خاین به مردم قربانی میکند.

من نمیدانم که استاد ربانی حضورش را دراین جرگه چگونه توجیه میکند. اگر قرار باشد که او خودش را مستقل ازجبهه تغیر وامید بداند، پس چرا دیروز به آن جبهه پیوست و از آرمانهای تغییر وامید آن جبهه حمایت کرد؟ چگونه شد که یک شبه دولت آقای کرزی را دلسوز به منافع مردم تشخیص داد و حالا میخواهد که به پلانهای شوم این دولت مشروعیت ببخشد؟

همگان میدانند که تلاشهای دولت آقای کرزی ازیک جانب برای پوشاندن خیانت های بزرگی است که دولت او در این سالها درحق مردم افغانستان مرتکب گردیده است و ازجانب دیگر میخواهد که با استفاده ازاین فرصت ها پایه دولت قومی خود را بیشتر مستحکم نماید. آقای ربانی با این حرکت نا سنجیده خود درحقیقت عظمت جبهه نیرومند مخالف دولت را درپای آقای کرزی ریخته است؛ دولتی که مورد تنفر تمام مردم افغانستان قرار دارد. جالبتر ازهمه اینکه جناب آقای ربانی درسخنانش گفت که او نیز درحقیقت مخالف با حضور زنان در فعالیت های اجتماعی بود و مخالف با سواد آموزی وتحصیلات زنان بوده است اما به دلیل شرایط نامساعد فرصت نیافته است که دراین راستا اقدامات عملی نماید. آقای ربانی این خصوصایت فکری خود را تازه برای مردم افغانستان نشان میدهد که تاهنوز نتواسته است این آرزو را عملی نماید. اما کسانی که جبهات جهاد و مقاومت مردم افغانستان را رهبری کرده اند ودراین سنگرها خون داده اند، قبل ازهمه چیز برای تامین ارزشهای انسانی واسلامی مبارزه کرده اند که درآن حقوق انسانی زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه محفوظ ومصون بوده است.

شاید کسانی به این دل خوش کنند که آقای ربانی را به عنوان ریس این جرگه برگزیده اند اما ازاین واقعیت نباید غافل شد که تمام طرح و ابتکارات وامکانات این جرگه دراختیار تیم آقای کرزی میباشد واین ریاست سمبولیک آقای ربانی به منظور استفاده سیاسی ازحضور او به عنوان نماینده سیاسی تاجیک ها دراین جرگه صورت میگیرد که بعد ازختم این جرگه آقای ربانی را کسی به صد دالر هم نمیخرد. آقای ربانی حتی به عنوان ریس این جرگه هیچ تاثیری نمیتواند بر تصامیم وفیصله های این جرگه داشته باشد. حضور او دراین جرگه فقط وفقط برای مشروعیت بخشیدن به جنایاتی میباشد که تیم آقای کرزی درقصد انجام آن میابشد. از آقای ربانی که به عنوان عالم دین ومجاهد که یک عمر جهاد کرده است و یکی از بزرگترین جریانهای جهادی را رهبری کرده است، انتظار نمی رفت که در سالهای آخر عمرش باحضورش در جرگه های خیانت وجنایت به جنایات و خیانت های خاین ترین دولت مشروعیت ببخشد. انتظار میرفت که آقای ربانی قبل ازهمه چیز به آرمانهای مسعود شهید متعهد بماند که نام ونشان واعتبار سیاسی اش نتیجه حماسه آفرینیهای آن بزرگ مرد تاریخ افغانستان میباشد. بدون تردید اعتبارات سیاسی استاد ربانی مدیون قهرمانیها ی شهید احمدشاه مسعود و تمام شهدای مظلومی میباشد که برای آزادی وعزت افغانستان جان به فنا دادند.

اکنون که استاد ربانی این گناه عظیم ونابخشودنی را درحق مردم افغانستان ودرحق آرمانهای شهدای مقاومت مردم افغانستان مرتکب شده است، اما برای جبران این گناه بزرگ، درقدم اول باید بر مزار شهید احمدشاه مسعود برود از پیشگاه روح بزرگ آن قامت بلند تاریخ افغانستان سجده پشیمانی به جا آورد و اضافه بر آن ازپیشگاه تمام مردم افغانستان و خانواده های شهدای جهاد ومقاومت مردم افغانستان طلب عفو نماید. اکنون که استاد ربانی درسالهای پایان عمر شریفش قرار دارد، خیلی بهتر ومناسب تراست که به جای سهیم شدن درجنایات دشمنان مردم افغانستان و به جای شکستن عظمت جبهه مقاومت، درکنج کدام مسجد سر برسجاده عبادت بگذارد وبا ذکر عبادت خداوند نفس های راحت بکشد تاهم خود راحت باشد و هم مردم افغانستان ازشر بازیهای خیانت بار آن احساس آرامش نماید.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • کاملا درست است اشتراک اقوام غیر اوغانی سمبولیک و بی معنا بوده است از سوی هم جرگه سنت ناپسند قبیله است و هیچ ارتباطی با اقوام دیگر سرزمین ما ندارد . باید در چوکات قانون مذاکره و مفاهمه و یک جا شدن ها طالبان و حزب اسلامی صورت بگیردنه از دریچه غژدی و خمیه و گدر قبیله ..
    جرگه چه وقت نتیجه خوب داشته است؟؟جرگه های قبلی کدام یک مشکل ملی را حل کرده است ؟؟حتا مشکل قبیله را حل نکرده است جرگهها همیشه بنفع زورمندان عمل کرده است !!!
    فرق این جرگه با جرگه قبلی در این بود که جرگه در داخل خیمه نمدین امریکاییبر گذار و اکثریت با نکتایی و عطر های فرانسوی تا لنگوته,نصوار , پیزار , لیس وچرمه حضور بهم رسانیده بودند .

    تدویر این جرگه در این زمان ومکان خاک پوشیدن به چشم مردم ما جهان میباشد و بس , مصرف بیجا و حضور کسانیکه هیچگونه رابطه با مسله جنگ و طالب وانتحار حریق ..... ندارند.

    • باز کدام اجل گرفته زير اسم و عکس فرشته جان ، لوله فاضلاب را به سوی رهگذران باز کرده است! شايد يکی از برادران مسعود فقيد!
      فرشته جان، غير تو و معشوقه ات ، در تمامی کشور ، کسی ، ربانی را نماينده تاجکان (!) نمی انگارد!اما نماينده اعراب و امارات متحده عربی و استخبارات پاکستان، چرا ! ربانی و سياف و گلب الدين، جنايتکاران جنگی عليه بشريت، دزد ناموس و ويران کنندگان کابل اند و در آستانه محاکمه جهانی ايستاده اند ، که دير يا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد! اين که يک جنگسالار، رييس جرگه ی صلح ميشود ، کاری است که از دست، چشم دريده ای چون کرزی و دم بريده ای چون هيلاری کلينتن ، بر می آيد،اما ملت افغان ديگر مردم دوره ظاهر و نادر نيست که گنجشک رنگ شده را به جای بلبل، باز خرند و گرگ را در لباس شبانی، تشخيص ندهند!
      فرشته جان، ربانی ، آبرويی نداشته تا خدشه دار شود، گويا عبدالله عبدالله ، ميخواسته اين منصب موقت و پر هياهو را تصاحب کند که امريکايی ها ، آبی پاک بر دست او ريختند و اورا روانه کابل کردند! فرشته جان ، چند می گيری که اين خزعبلات را زير عکس و اسم خويش، اجازت نشر ميدهی !

    • سلام خدمت تمام بزرگواران !
      خانم محترمه فرشته حضرتی خیلی احساساتی بر خورد کردی در نوشته طوری وانمود کردی که اشتراک در پروسه صلح گناه است و خلاف ارامان های ان شهید احمد شاه مسعود است که کاملاغلط احساساتی است یگانه کسی که برای صلح جانش را داد ان مرد بود قبول میکنیم که یارانش برای بقا در چوکی و پول تن بهر ذلت دادند و میدهند دوم اینکه اقای ربانی فعلا به صد لیتر تیل برای موترش ضرورت دارد حالا ارزش دالر و انهم ملیون دالر را ندارد هر کس سلامش را علیک بگیرد پیرو همان است . اینرا باید جواب داد که این تغیر و امید یعنی چی کی در راس ان است چی میخواهد وزارت خارجه را که دیگر بدستش نمی اید . وقتی در دستش بود نگاهش نتوانست این چی گونه تغیر وامید است که رهبرش و بنیان گذارش برای صدلیتر تیل جامه بدل میکند و یک شبه تغیر جهت میدهد منظور این تغیر و امید همین است .حالا جناب ربانی صاحب برای فرزندانش میکوشد نه برای تغیر و امید وبه مکاره گری محقق و دوستم هم دل بسته نکنید که منتظیر یک چوکی یا ولایت هست .
      در امان خدا باشید .

    • شعر « وطنفروش» ازوبسايت ( دعوت) اقتباس شد ، بدون تبصره، نميدانم خانم حضرتی خفه ميشوند يا خوش !

      شعر از : کمباور

      وطنفروش

      شناسد خلق ما « برهان دين » را/
      پسر کاکای شيطان لعين را /

      به هر محفل که آی . اس .آی خواهد/
      چو قصابان زند بر آستين ما !/

      به هر جايی که نفع غير باشد/
      نهد اين « فتنه » گام اولين را/

      ازين سر، آيه های صلح خواند /
      ازان سر، برفروزد جنگ وکين را/

      به بين گرگی زخيل هفت گرگان/
      کنون بر خاک می مالد جبين را/

      همين فردا و پس فردا به بينی/
      که سر کردست آهنگ نوين را :
      /
      به پنجابی و ايرانی فروشد /
      وطن را ، خاک فردوس برين را ! /

  • كرجه به فرشته حضرتى احترام دارم ولى باور دارم كه هركه برداشت خود را دارد.اينكه رييس جمهور سابق بر و فيصور ربانى به حيث رييس جركه تعين شده بود اين نمونه بلاغت سياسى ان 1600 نفر نماينده مردم بود.راستى همين رهبران همه ثروت اين خاك هستند و انها بايد كار كرفته شود.هركدام انها كه باشد كه رابانى سياف محقق محسنى دوستم اسماعيل خان فهيم قانونى بشردوست هركدام يك نيرو است و از انها براى اوردن صلح استفاده شود.كرجه من نظر مخالف دشتم ولى حالا فكر ميكنم كه اين جركه باز هم به نفع صلح امنيت و صميميت بود.اين يك كار خوب كرزى بود.انها صداى صلح را بلند كردند,انكه كوش نكند وا به حالش.اصلا طالبان ازاد نيستند انها خود اسير هستند انها تصميم كرفته نميتوانند.باز هم يك قدم نيك بود كه دولت كرزى كزاشت.ولى در تلويزيون هاى امريكاييى مسكين بيزار در بروكرام زهره ادم هاى ساختكى جوبخطى زنك ميزنند و به رهبران توهين ميكنند هم نفرت اور است.

    • آقای بينا! لطفا اسم مبارک تان را بگذاريد ( يک چشم )!
      ۱۶۰۰ نفر جرگه سازان، نماينده کدام ملت است ، محترم ربانی فقط نماينده گی او معلوم است يعنی نماينده آی. اس. آی است ،بقيه معلوم نيست کدام جريان را ، کدام مردم را نمايندگی ميکنند! اما چون پول هنگفتی از امريکا گرفته شده، جرگه مجبور است با منافع امريکا و غرب هماهنگی داشته باشد!

    • سلام بر تمام دوستان
      دوستان افغانستان کشوری است که بیشتر از سی سال جنگ و بد بختی و در بدری را مردم بیچاره این کشور دیده اند بنآ هر دریچه که این ملت بیچاره را بسوی صلح ببرد باید از ان استقبال کرد بیاید دوستان از این که مثله تاجک پشتون ازبک و هزاره بودن را بس کنیم برای یک اقغانستان با ثبات فکر کنیم و شما خانم فرشته حضرتی باید برای شما بگویم که مسعود بزرگ هیچ گاهی مخالف صلح نبوده و همیشه در فکر صلح بود از هر دریچه که ممکن میبود برای اوردن ثبات و صلح کوشش میگرد چی فرقی میکند که استاد ربانی ریاست این چرگه را رهبری میکرد امروز مردم افغانستان خواهان صلح استن نه جنگ بنآ برادارن بگذارید در افغانستان صلح بیاید و از مطالبی که نفا ق بین اقوام میندازد خود داری نماید
      با احترام
      فرهاد مجددی

  • salam bari ama hamawane aziz in pahstona watan forsha balad ast ke bari fars zabana name bezaran ama merdomi azade khua az astbaranida amhat mikona
    ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ

    بنیــامین یهــودی هســتم

    وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.

    سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.

    وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...

    بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.

    روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.

    این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.

    مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.

    روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.

    سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.

    همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.

    این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.

    همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.

    وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.

    این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.

    داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند.

    حسیب الله افضل

    • خوب آقا صاحب نويسنده! اگر پشتون ها ، اسراييلی( يهود) اند، که اين افتخار است . بيشرين مخترعان و دانشمندان گيتی، يهودی اند حتا مارکس! وای به حال فرشته جان و جنابعالی که از قبيله سوسمار خواران هستيد ؛ الله اکبر ميگوييد و سر آدم هارا ، به فرمايش( خدای محمد) مثل خيار از تن جدا می کنيد !اميری

  • پشتون ها و قدرت سیاسی ، ما و شیرینی گک ِ وحدت ملی !

    پشتونیست ها جشن دارند ، تکت لاتری شان برآمده است . بزرگترین قدرت جهانی و بیشتر از سی دولت خارجی دیگر ، برای احیای حاکمیت کامل و مطلق پشتون ها در اوغانستان میکوشند . فاشیست ترین نخبه گان پشتون ، امروز گل سر سبد بزم های سیاسی اند . اوغان ذلت که منفور ترین گروه سیاسی اوغانستان بود ، اکنون قدرتمند ترین حزب و دارای صلاحیت های نامحدود در کشور می باشد . هر سو که نگاه می کنیم ، پشتون بازی است و پشتون سازی است و تک تازی پشتونیست هاست . در میدان جنگ ، حاضر اند. در میدان صلح ، حاضر اند . در میدان معامله ، حاضر اند . با جورج بوش همین ها می نشستند ، با باراک اوباما همین ها می نشینند . تونی بلیر اندیوال همین ها بود ، گوردن براون رفیق همین هاست . مطبوعات غرب از همین ها سخن میگوید . حتی برخی از چپگرا ترین و مستقل ترین نشرات غربی هم از ضرورت احیای کامل حاکمیت پشتون ها و باز سازی همه جانبه ی ساختار قرون وسطایی قبیله یی در اوغانستان یاد می کنند و آمدن صلح و ثبات را وابسته به آن می دانند . در امریکا ، هرچه وزیر و سناتور و قصرسفید نشین است ، پشتونیست ها خود را با ایشان چسپانده اند . در انگلستان ، در جرمنی ، در بسیار کشورهای دیگر اروپایی ، هرجا که بروئید ، پشتونیست خود را به درگاه صاحبان قدرت و ثروت رسانیده اند . افکار پوسیده ی خود را ، نقشه ها و برنامه های ضد بشری خود را به هزار رنگ آمیزی و مداری گری ، به مثابه یگانه بدیل واقعی برای بیرون رفت از وضعیت کنونی اوغانستان در ذهنیت قدرتمندان غرب جا کرده اند . دولت های غربی ، دربست در اختیار شان است . دولت پاکستان و دستگاه استخبارات نظامی آن کشور ، خریدار شان است . کشور های عربی عاشق دیدار شان است .

    چیز عجیب این است که ، قبیله یی بودن ، قرون وسطایی بودن ، ازتمدن بسیار فاصله داشتن و دیگر چیزهاییکه برای هیچ قومی در جهان امروزی سودی در بر ندارد ، برای پشتونیست ها منبع سود های سیاسی بسیار شده است . پراگنده گی ظاهری شان هم یک منبع دیگر خیر و برکت برای شان می باشد ! طالبان شان مسلح و در حال جنگ های فرمایشی با امریکا و ناتو استند ، اوغان ذلتی های شان دولت را در قبضه گرفته اند ، گلبیدینی های شان دو طرفه خود نمایی می کنند . به این ترتیب ، خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه شده اند . قصه ی دیگران را بیخی مفت ساخته اند . کیها جنگ می کنند ؟ پشتون ها . کیها دولت را در دست دارند ؟ پشتون ها . کاندید های ریاست جمهوری کیها اند ؟ پشتون ها . مشاجره با کیها صورت میگیرد ؟ با پشتون ها . مذاکره با کیها صورت میگیرد ؟ با پشتون ها . تاجیک ها و اوزبیک ها و هزاره ها چه کاره اند ؟ هیچکاره ! خلع سلاح شده ، بی سازمان ، بی رهبری ، متفرق ، ضعیف ، رانده شده از همه گستره های دولت و قدرت .

    چند نفری هم که به نام تاجیک و اوزبیک و هزاره به نان و نوایی رسیده اند ، در غم خود و فامیل خویش اند و با شیرینی گک ِ "وحدت ملی" دهانک های خود را شیرین می سازند و دل به این خوش کرده اند که معاونک بی صلاحیت رئیس جمهور و مشاورک بی اعتبار این وزیر و آن وزیر خواهند شد !

    پس از دو صد و پنجاه سال ، اندک گسستگی و خللی در کار فرمانروایی قبیله سالاران در اوغانستان پدیدار گشت ، اقوام دیگر هم قامت راست کردند و از قدرت و هیبتی برخوردار شدند ، اما پشتونیست ها و باداران شان چه جنایات و ترفند های را بکار بستند تا آب ها را به جوی های قدیم جاری سازند و قبیله سالاران را از زوال باز به جلال برسانند .

    به نظر من ، فاجعه ی بزرگ و هولناکی در راه است . ارواح خبیث عبدالرحمن کله منار ساز و نادر غدار و هاشم جلاد و گل محمد مومند مجنون و داوود دیوانه و نعیم کر و غلام محمد فرهاد پاپا و دیگر فاشیست های قبیله پرست در گردش و زایش اند و دیری نخواهد گذشت که کرزی ها ، ملاعمر ها ، حقانی ها ، گلبدین ها ، احدی ها ، خلیل زاد ها ، احمد زی ها ، اتمر ها ، کریم خرم ها ، فاروق وردک ها و زی ها و زوی های دیگر شان ، با لشکر های مجهز و تا دندان مسلح ، به جان مردم بی سلاح و بی دفاع غیر پشتون بیفتند و دریاهای خون را به مقصد تصفیه های قومی جاری سازند . امروز کانتینر های کتاب های فارسی را به دریا می اندازند ، فردا لاری ها و کانتینر های پُر از اجساد مردمان غیر پشتون به دریا ها خواهند افگند .

    حیرت انگیز این است که ما تاجیک ها و دیگر مردمان غیر پشتون که دوصد و شصت سال تجارب تلخ و فراموش ناشدنی از ظلم و جنایت و قتل عام کردن ها و چپاولگری ها و تجاوز به مال و ناموس و دار و ندار خویش را داریم ، هنوز هم خوش خیال در خواب خرگوشی فرو رفته ایم و فکری به حال خویش نمی کنیم !

    این اشخاص و گروه هاییکه امروز رهبری سیاسی قبیله را به دست دارند و تمام قدرت و امکانات داخلی و خارجی را هم در اختیار خویش آورده اند ، رگ رگ و مغز استخوان شان از کینه و نفرت نسبت به مردمان غیر پشتون اوغانستان لبریز است . اینها که یکبار خود را محکم بسازند ، کارستانی خواهند کرد که ظلم و جنایات دو صد و شصت ساله را کاملا فراموش کنیم !

    ما تاجیک ها ، تاراج شمالی ، تاراج شمال ، غصب زمین و کشتزار های خویش را به یاد داریم ، ما سرازیر شدن ناقلین وحشی را به ملک و جایداد خویش به یاد داریم ، ما قتل عام ها و زمین سوزی ها و کوچ دادن های اجباری را در دوره های مختلف حاکمیت دو صد شصت ساله قبیله پرستان به یاد داریم . همین چند سال پیش ، تطبیق گام به گام مانیفست " دویمه سقاوی " را توسط پاده ی وحشی طالبان به یاد داریم . فراموش نکرده ایم که همین کرزی ها و خلیل زادها و احمدزی ها و دیگر طالبان نکتایی پوش در رکاب ملاعمر کور پایین و بالا می دویدند و تئوری های تصفیه قومی را در گوش آن درنده ی یک چشم پف می کردند . امروز که نظریه پردازان برتری جویی قبیله ، فاشیست های پشتونیست ، خود شان مستقیم همه امور را در دست دارند و برای رسیدن به چنین روز و چنین فرصتی هزاران سگ دویی و خود فروشی و غداری را انجام داده اند ، از عملی ساختن نظریه ها و برنامه های ضد انسانی خود دست خواهند کشید ؟! پاسخ روشن است که نه و هرگز.

    اینکه با محکم شدن بیخ پشتونیست ها در قدرت ، آینده ی هولناکی در انتظار مردمان غیر پشتون می باشد ، هیچ شک و تردیدی نمی توان داشت ، اما آیا ما تاجیک ها و دیگر مردمان غیر پشتون به شب های تیره و خونینی که از شومی پشتونیست ها بر سر ما آمدنی است اندیشیده ایم و برای نجات خویش چاره ای سنجیده ایم ؟ آیا شرم نیست که با وجود داشتن تلخ ترین تجارب از فریبکاری ها و قرآن خوری های قبیله سالاران ، هنوز هم فریب چرب زبانی ها و باغ سبز و سرخ نشان دادن های کرزی ها و خلیل زاد ها و احدی های فاشیست را بخوریم ؟

  • salam bari ama hamawatane aziz
    hazara baradare ma tajika ast dega az mazhabe ma estefada nametavanend chon hazara va uzbek tajik yak parcha ast in shom ast ke az name islam astifada mikone famidan pahston
    هزاره‌ها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار

    هزاره‌ها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کرده‌اند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد

    پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیل مهاجرت به ایران بیشتر شد. در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلم‌ها به آن‌ها کشتار و اخراج ان‌ها از مناطق سکونتشان در زمان

    عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان می‌باشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند

    درگذشته‌های دور هزاره‌جات کنونی بنام‌های زیر یاد شده‌است: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمده‌است –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزاره‌جات به نام «ستا گید یا» نام برده شده‌است شاهان هزاره‌جات قبل از اسلام به نام‌های شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نام‌های هزار بنده – شار و ریو شاران یاد می‌شدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نام‌های (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.

    کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزاره‌ها در غرجستان به کرات یاد نموده‌اند.

    حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوری‌ها شنسبی‌ها – خوارزمی‌ها در هزاره‌جات حکومت کردند با شکست خوارزم‌شاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت

    پاسخ شما به اين نقد و نظر

    بُن بست قضیۀ افغانستان و "جرگه مشورتی صلح " کرزی
    8 ژوئن 06:42, نويسنده: abdullah
    از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند

    ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر

    لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
    http://www.youtube.com/watch?v=_6Ue...
    http://www.youtube.com/watch?v=LWHR...
    http://www.bbc.co.uk/persian/afghan...
    ta chiwaqt washagar mikone shoma pahston vali kame merdomi saharif hama daran merdomi saharif pahston barader ma ast

  • اقای ســـــردبير سايت وابســــته [ کابل پرس? ] !!
    جای شرم ، خجالت ، سرافگنده گی و خفت است که تو خود را افغان و جز ملت غيور
    افغانستان معرفی و گه گه بخاطر افغانستان اشک تمساح را از چشمان کم ديد خود جاری ساخته ، اقای مير هزاره چگونه ، با کدام ارزش های ژورناليتيک ادمک پليد ، کثيف ،
    هرزه ، اوباش ، مزدور ، احمق ، خصم را بنام [ abdullah] عبدالله که هرگز عبد الله
    نبوده بلکه دشمن الله ، دشمن افغان و افغانستان ، دشمن انسانيت و از نسل خبيثه ميباشد
    اجازه ميدهيد که عليه مردم افغانستان ، مليت بزرگ و با عظمت افغانستان ، مليت که دايمأ محافظ وطن بوده در تمام تبصره ها تبليغات که از دستگاه استخبارات اسرايل [ musst] برايش وظيفه داده شده که گويا مليت پشتون از تبار بن اسرائيل است ؟؟
    خوب اين انها از تبار بن اسرائيل که در زمان رسالت حضرت موسی « ع» قوم بن اسرائيل پراگنده شده ۸۰۰۰ هزار سال گذشته و اما کمتر از ۷۰۰ سال قبل مليت هزاره از مغلستان به افغانستان در قشون چنگيز جبار وارد افغانستان گرديده و بايد وزارت خارجه مغلستان نيز بر اين يم مهاجرت انکارناپذير تحقيق نموده. اقای مير هزار ميدانم که اين مطلب نشر نه ميگردد . بخاطر انسان افغان ، رنج های ان ، درد های ان بگذاريد مليت های پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، بلوچ ، نورستانی ، که ديگر با هم مخلوط گرديده برابر ، برادر زيست نمايند اگر شما تبصره اين مزدور ايران اين خبيث عبدالله را حذف نه کنيد جمعأ يک هزار انسان افغان هم از پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک اين تبصره را به رياست جمهوری ، پارلمان ، ستره محکمه ، وزارت اطلاعات وکلتور و ثارنوالی گسيل انگا شما به اين توهين بزرگ ملی جواب گو خواهيد بوديد اگر نه در تمام سايتها هويت شما را افشا ه ساخته . تشکر . جلال بايانی ـــ سويدن

  • فرشته جان حضرتی !
    تو را به خدا قسم : ناقضين حقوق بشر ، ناقضين حقوق زن ، ناقضين دين و ناقضين انسانيت کی ها اند ؟
    خوب ميدانی ولی حس سکترستی ات اجازه نميدهد که واقعيت را بنويسی . آنانيکه زن را در بند انداخته اند وحتی حق نمودن روی اش را نداده اند تو آنهارا مدافعين حقوق زن ميدانی نسبت اينکه آنها ازلحاظ فکری وانديشه به تو ارتباط دارند . بس است مردم را فريفتن ، انسانهارا اغواکردن وخودرا منحيث مدافع شان جای زدن اين روش روشنفکری وروشن نگری نيست . آنچه جنايت صورت گرفته ودرحال نزج گرفتن است همه آنها مربوط به همين کسانی است که توآنهارا قهرمانان ومدافعين حقوق زن دانسته ای . بيشترازاين چيزی نمی گويم خودت قضاوت کن .

  • دوستانیکه چیزی را نوشته میکنند آیا درمورد آن کمی فکرمیکنند یانه ؟ چنانچه آقای عبدالله نوشته است که آینده هولناکی درانتظارمردمان غیرپشتون میباشد. من خودم تاجک هستم ولی ازاعمال نادرست وغیرانسانی تاجکان غاصب قدرت که بدون ازاقارب خود کس دیگری را حمایه نکرده اند وسالها برگرده های قوم تاجک حکومت کرده اند من ازچنین تاجکان بیزارم . درابتدای تشکیل دولت موقت بدون ازکرزی سایرین تاجک ها( پنشیریها) درراس قدرت قرارداشتند وهنوزهم صرف تاجکها همین ها هستند دیگران درجمله تاجک هم حساب نمی شوند . تمام دالرهای بادآورده را تصاحب شدند ودرآنوقت کس دیگری بنام تاجک بیادشان نه آمد ولی دروقت انتخابات خوب مدافعین تاجک شدند . وبعد ازاینکه فهمیدند که درانتخابات شکست خوردند باز دست تزرع ونیاز به دامن باداران خویش که سالها آنهارا دروقت شرارت شان حمایه کرده بوددند زدند وداکترصاحب عبدالله درمجلس اعتراضی خویش ازمردم خواست تا برای چند روز برایش وقت بدهند که جان کری بیاید. اینها نه مردم را میخواهند ، نه قوم را ونه چیزدیگری را . صرف قدرت را میخواهند ولو ازهرراهی که باشد.

    آنلاین : http://hamid.yahoo.com

  • فرشته جان دیوصفت !
    استاد ربانی رهبرجمیعت اسلامی سالیان متمادی رهبری یک حزب متشکل وافغانستان شمول را به عهده داشت وباهمان بینش ودرایت خویش توانست اقوام مختلف را در زیریک چتر رهبری کند . زمانیکه به قدرت دولتی رسیدند واستاد ربانی رئیس جمهور تعین گردید بازهم میخواست تا تمام اقوام ساکن این وطن را تحت حمایه ورهبری خود داشته باشد ولی سردمداران قدرت آنانیکه تنها به خود وچهار همسایه خود فکرمیکردند استاد ربانی را نگذاشتند که به همان قسمیکه شایستگی رهبری را داشت به آن ادامه بدهد . وبالآخره نگذاشتند که اقوام مختلف حتی آنانیکه درزیرچتر جمیعت اسلامی قرارداشتند ولی ازاقوام دیگربودند با آنها استاد ربانی قیدوقرار داشته باشد . بازهم استاد ربانی توانست یک افتخار ابدی را برای خود ومردم خود کماهی کند که بنام (پاسبان صلح ) به شهادت رسید .وهمواره درقلب تاریخ باروی سرخ وبه خط زرین جای خواهد داشت . ولی آنانیکه اورا به تطبیق پلان های صلح آمیز وافغانستان شمول او نگذاشتند آنها روی سیاه تاریخ هستند وخواهند بود.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس