بازار داغ معاون رییس جمهور شدن در افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شماری از (به اصطلاح) رهبران تاجیک، این روزها برای معاون رییس جمهور شدن پا از سر نمیشناسند. با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری 2014 شماری از سیاست پیشگان تاجیک تبار، با پشت پا زدن به خواست و آرمان مردم خود تقلا دارند که معاون رییس جمهور آینده شوند.
در میان بازار داغ معاملات سیاسی از جمله کسانی که متاع به بازار معاونیت کشیده اند، یکی هم محمد یونس قانونی است. قانونی در زمان حیات مسعود شهید، از افراد دست چندم جریان جهاد و مقاومت بود. با شهادت مسعود بزرگ، قانونی در رأس هرم مذاکره با جامعهی جهانی قرار گرفت. او که باید از جریان مقاومت نمایندگی می کرد، در نشست تاریخی بن، تمام آرمانها و خواستهای مسعود عزیز و جریان مقاومت را در پای کرزی ریخت.
همه به خاطر دارند که آن زمان، رهبر فقید جهاد و مقاومت شهید استاد ربانی، از این کار قانونی ناراض بود و واکنش نشان داد، اما قانونی، داکتر عبدالله عبدالله و مارشال فهیم با گرفتن سه چوکی (وزارت دفاع، داخله و خارجه) تنها برای خود و حفظ منافع شخصی شان، همه آرمان ها و اهداف مقاومت مردم تاجیک و اقوام ستمکشیده را، به معامله گرفتند.
ارزان فروختن مقاومت توسط این چند نفر، حتا به حدی غیر قابل باور بود که نمایندهی سازمان سیا در کتابی نوشت که ما فکر میکردیم سران مقاومت خواست هایی را مطرح کنند که جامعه ی جهانی به سختی بتواند آن را براورده سازد، اما وقتی آن ها چمدان پر از دالر را دیدند، شگفت زده شده و تمام خواست های ما را بسیار ساده مثل این که قالینی را بفروشند، پذیرفتند.
ناگفته نباید گذاشت که جلسهی بن، جایی بود که میشد بر سر هویت، زبان، نام کشور و همه چیز که جعلی و قابل تغییر است با جهان صحبت کرد و به استبداد 250 سالهی قومی پایان داد، اما شوربختانه این آقایان بی باور به هدف و آرمان جهاد و مقاومت مردم ما، همه چیز را در بدل 20 ملیون دالر به لیلام گذاشتند.
کرزی که هیچ ریشهی سیاسی و اجتماعی نداشت، از ضعف و پولدوستی اینها استفاده نموده بر همه چیز حاکم شد و پس از اندکی، تمام هست و بود کشور را در خدمت فاشیزم، طالب و حزب اسلامی قرار داد.
در ادارهی موقت، مارشال فهیم به عنوان معاون اول کرزی و وزیر دفاع ، محمد یونس قانونی به عنوان وزیر داخله و داکتر عبدالله عبدالله به عنوان وزیر خارجه، کسانی بودند که با خلیلزاد، حامد کرزی، اشرف غنی، انورالحق احدی و... در شورای تصویب قانون اساسی هم دست شده و نظام ریاستی موجود را در قانون اساسی به تصویب رساندند، چون تصور مارشال فهیم همین بود که تا ابد به عنوان معاون اول کرزی باقی میماند. دیگران هم تنها به فکر حفظ کرسی خود بودند نه منافع مردم و آینده ی نظام.
تاجایی که افرادی چون محمد یونس قانونی در سخنرانیهایش چپن کرزی را نماد ملی بودن و کلاه قره قل اش را، نشانی از مهربانی او توصیف می کرد.
اما پس از تصویب قانون اساسی، هنگامی که کرزی پایه های اقتدارش را محکم کرد، یکی پشت دیگر این آقایان را از قدرت کنار زد.
نخستین کسی که تنزیل کرسی یافت، آقای قانونی بود. او از وزارت داخله به معارف برده شد و آقای فهیم نیز، در انتخابات نخست ریاست جمهوری به عنوان معاون کرزی انتخاب نشد.
آن گاه بود که لبهای بسته از حقیقت گویی و باز به مدح و ستایش کرزی، یک سره ادبیات عوض کرد؛ کسی که چند ماه پیش کرزی را نماد از همبستگی ملی میخواند او را مکار، قومگرا و خائن خطاب میکرد.
در کنار انتقادهای تند از کرزی، آقای قانونی با حمایت مارشال فهیم، نامزد انتخابات شد اما پس از ختم انتخابات با وجود تقلب فراوان که شورای نامزدان ریاست جمهوری مستند سازی کرده بودند، به سادگی نتیجهی انتخابات را پذیرفت و خواست ها و رای ملت را نادیده گرفت.
پس از آن با برگزاری انتخابات پارلمانی، آقای قانونی به عنوان نماینده مردم کابل برندهی انتخابات شده و وارد مجلس شد. در انتخابات ریاست مجلس نمایندگان، با همه ناراحتی های که رهبران سیاسی مجاهدین به خصوص استاد ربانی شهید از قانونی و عملکردش در جلسه ی بن و همین طور در ادارهی انتقالی و موقت داشت، از او حمایت کردند و آقای قانونی به عنوان رییس مجلس انتخاب شد.
در دوره ی ریاست مجلس هم آقای قانونی در برابر خواستهای مردم ضعیف و معامله گر ظاهر شده و باری در مورد بحث واژههای زبان فارسی در مسوده ی قانون تحصیلات عالی گفت که هیچ فرقی نمی کند که ما بر سر واژههای چون دانشگاه و پوهنتون منازعه کنیم، بلکه پدران ما پوهنتون گفته اند و ما هم می گوییم.
این کارهای قانونی سبب شد که شماری از چهرهای با فکر مجاهدین و روشنفکران تاجیک از وی رو گردانده و در نهایت در انتخابات دوم مجلس تلاش کردند که او دیگر رییس مجلس نشود، این گروه تصور می کنند که قانونی و امثال او با حضورشان در قدرت از یک سو سبب شکستن مقاومت مردم ما، افول ارزش ها و نادیده گرفتن خواست های برحق مردم شده و از سویی به فاشیزم مشروعیت می بخشند تا با دست باز علیه مردم ما عمل کند. بنا بر این نبودن این گونه افراد در قدرت به مراتب بهتر از حضور شان است.
مارشال فهیم نیز هنگامی که از قدرت دور بود، همواره از حق مجاهدین و مردم حرف می زد، اما با رفتن دو باره اش در کنار کرزی، تنها به فکر حفظ دارایی های غصب کرده اش شده و اندک دغدغه ی برای حق مردم ندارد.
مهره ی دیگر، داکتر عبدالله عبدالله است. او که در اصل از تبار پشتون است اما با حضور در کنار مسعود شهید، امروزه امتیاز تاجیکان را می گیرد. فردی که با حمایت همه جانبهی تاجیکان در انتخابات دوم ریاست جمهوری به عنوان چهری چالش ساز برای کرزی شناخته شد، اما در یک لحظه تمام زحمت و تلاشی را که ملت ما در انتخابات برای او کشیده بود نادیده گرفته و از انتخابات کنار رفت.
کاری که او کرد، به شدت سبب سرخوردگی و ناراحتی در میان مردم شد. او ثابت ساخت که لایق رهبری نیست و کسی نیست که از حق مردم ما دفاع کند.
آخرین مورد از خبط های او، از دنبال کرزی دویدنش در روز برگزاری نمایشگاه صنایع تولیدات افغانستان بود. او به دلیل جُبنی که در خود دارد، از پشت سر کرزی چنان راه می رفت که گویا زعامت و سروی کرزی را روحا پذیرفته است؛ در حالی که به عنوان رهبر یک ائتلاف اپوزسیون اگر در نمایشگاه شرکت کرده بود، نباید از پشت سرکرزی و معاون دوم و حتا محافظان او سرک کشیده راه می رفت. قاعده ی سیاسی و عرف دپولامتیک این نیست؛ او که سال ها وزیر خارجه بود و از کارکشته ترین دپولومات های کشور است، خود معنای این در عقب رفتن ها را می داند اما به دلیل نداشتن جسارت و جرئت لازم، نشان داد که شایستگی رهبری مردم ما را ندارد.
با این وجود، در این روزها در کنار آرگاه کرزی برای انتخابات 2014 خیمه ی دیگری در خانه ی پیر سید احمد گیلانی ایجاد شده است. کسانی که در خانه ی پیر گیلانی گرد آمده اند؛ گروه علی احمد جلالی، حزب حق و عدالت و افراد خلیلزاد اند. سیاست مداران قوم پشتون درک کرده اند که دیگر برنده ی انتخابات نیستند، از این رو تلاش مذبوحانه دارند که یک تیم بسازند تا حاکمیت قومی خود را از دست ندهند.
بنا بر این برای علاج کار، آن ها دنبال یک معاون تاجیک می گردند که با آوردن او رای به دست آورده و به حاکمیت شان مشروعیت بخشند. البته معاون دوم چنانچه که در این دو دور تجربه شد، قاعدتا باید از قوم هزاره باشد.
با آن که از نظر قانون آقای خلیلی دورههایش را به پایان برده و دیگر نمی تواند معاون دوم باشد، اما حضور افراد چون صادق مدبر و شماری دیگر از این قوم، مشکل معاون دوم را احتمالا منتفی ساخته است، اما اکنون کشاندن یک تاجیک سرشناس به ویژه از میان چهره های جهادی، برنامه ی است که دو خیمه ی سیاسی دنبال می کنند.
این روزها بازار رفت و آمد آقای قانونی به خیمه ی پیر گیلانی بسیار داغ است، در کنار این، در دعوتی که کرزی از جریان های سیاسی داشت، نماینده ی ائتلاف داکتر عبدالله هم شرکت کرده است. همچنان از قانونی به عنوان کسی نام برده می شود که زمینه ساز این ملاقات ها است. او به شدت تلاش دارد تا خود را با تیم قدرت نزدیک سازد.
فرد دوم از علاقه مندان معاونیت ریاست جمهوری صلاح الدین ربانی است. پس از شهادت استاد شهید، صلاح الدین به عنوان سرپرست جمعیت اسلامی و رییس شورای عالی صلح انتخاب شد. او اکنون یکی از گزینههای بالقوه ی معاونیت برای تیم ارگ در انتخابات پیش رو است.
تصور صلاح الدین این است که با ادامه راه پدر شهیدش در شورای عالی صلح، هم حمایت جهانی را دنبال خود می کشد و هم جایگاهی در کشور کسب می کند، اما غافل از این که راهکار استاد شهید کاملا متفاوت بود. او کسی بود که تمام مسایل افغانستان و سیاست های جاری را بلد بود؛ او هرگز در پی بیرون کردن نام رهبران طالبان (دشمنان مردم ما) از فهرست سیاه شورای امنیت نبود.
با استناد به حرف خود استاد شهید، او به خاطری ریاست کمیسیون صلح را قبول کرد که کرزی نتواند به بهانه ی صلح تمام طالبان را که برادران کرزی و دشمنان مردم ما اند، رها کند. او باری گفته بود، "اگر ما نباشیم باز خودشان بین خود صلح می کنند؛ پس باید ما بدانیم که چه در جریان است." مسلما همین مسئله بود که او را شهید ساختند، چون او به کهن قضیه پی برده بود.
اما اکنون آن چه زیر عنوان صلح انجام می شود، تنها اجرای برنامه های کرزی و تقویت روند طالب سازی است که توسط صلاح الدین عملی می شود. کرزی با استفاده از نا آگاهی او، به شدت روند طالبانیزه سازی را تقویت می بخشد و این بسیار نگران کننده است.
آن چه ملت تاجیک در این برهه ی تاریخی نیاز دارد، یک خیزش آگاهانه و جسارتی است که باید انجام بدهد. رهبرانی که واقعا به فکر اقتدار ملت خود و سر افرازی آینده اند، باید به این جسارت تاریخی باندیشند و مانند مسعود بزرگ، محکم از خواست های مردم و هویت خود دفاع کنند. اینجاست که اقوام دیگر افغانستان که هم سرنوشت تاجیک است و تلخی استبداد را برابر با تاجیک چشیده است، در کنارش می ایستد و تاریخ این کشور تغییر می کند.
در شرایطی که نگاه جهان نسبت به افغانستان و حاکمیت این خطه تغییر کرده است، ما باید نگاه مان را به ساختار کشور و نحوه ی حضور مان تغییر بدهیم. این تغیرات سرنوشت ساز یک رهبر صادق و جسور می طلبد که بی هیچ معامله و مسامحه ی خواست های عدالت باورانه ی مردمش را بیان کند و به استبداد قومی نقطه ی پایان بگذارد.
جهان و همکاران افغانستان از انتحار و اختناق به ستوه آمده اند، همه منتظر یک جهش اند که تنها قوم تاجیک می تواند آغاز گر و سامان دهنده اش باشد. با توجه به حضور و نقش تاریخی که ما در این دیار داریم، نقطه ی می شویم برای حق خواهی دیگران و این یک خیال نه بلکه حقیقتی است که بارها در این تاریخ معاصر نشان دادیم، اکنون زمان عملی کردن و به ثمر نشاندنش رسیده است.
عمر حاکمیت قومی که در بیش از 250 سال به این کشور سلطه داشت، دیگر به پایان رسیده است. این سیاست دیگر در برخورد با جهان و کشور جواب نمی دهد. حتا در بر خورد با خودش جواب نمی دهد، در ده سال گذشته بدترین ضربه ها را در کنار این که بر پیگر تمامیت کشور زد، بر پیکر خود نیز زده است. تنیدگی قبیله و تمدن ستیزی این سیاست تمام کشورهای همکار را به یک بازنگری واداشته است. ما باید جسارت کنیم و به آن ها ثابت کنیم که در افغانستان کسانی دیگر هم هستند که می توانند سیاست کنند و آن ها با مدنیت و سازو کارهای دموکراتیک با شما همکار اند، آن ها خشونت ورزی و انتحار را نمی پسندند و می خواهند در دهکده ی جهانی بخشی از مدنیت باشند نه بر علیه مدنیت. ما می توانیم و باید رهبر آیندهی ما این جسارت را داشته باشد.
پيامها
30 نوامبر 2012, 00:02, توسط noor
کيان ! شماباديده درايي وبي حيايي کلمات که اصلآ سرسازگاري به بزچيني (احمد شاه مسعود) ورباني رسواوجاه طلب ندارد مورد بهره برداري قرارداده ايد . من متاسفم به کامران ميرهزارکه آگاه هانه اهداف وآرمانش رازيرپاميگذارد . اين نميتواند آزادي بيان وقلم باشد که کلمات همچون : ( مسعود شهید، مسعود بزرگ . رهبر فقید جهاد و مقاومت شهید استاد ربانی) اين حالت يک جفنگ نگاري ، تفنگ سالاري وتوهين نويسي به کابل پرس? است.
برهان الدین ربانی ليدر جمعیت ، یک فرد جانی و معامله گر است که طی چند سال گذشته در ساخت و پاخت با دولت مزدور کرزی و باداران امریکایی اش قرار داشته است، او در بدل پول و مقام حاضر است به هر اصولی پشت پا زند. سال گذشته در بدل دریافت یک میلیون دالر و ریاست "جرگه مشورتی صلح"، با آنکه "جبهه ملی" (که او رئیس آن ب...ود) رسما جرگه را تحریم کرده بود، اما ربانی در آن شرکت جست.
و حال به ادامه این معاملات ضدملی در پس پرده، کرزی پسر چپاولگر و فاسد وی به نام صلاح الدین ربانی را منحیث سفیر افغانستان به ترکیه مقرر نمود
خاهنين ملي چون امرالله ناصالح ، بسم الله گاوميش ، قانوني شغال، عبدالله بقه ،فهيم کچالو... همه ازيک قماش اند.
داکتر عبدالله و قسیم فهیم که از برکت جهاد و مزدوری میلیونر شدند
آنانی که از برکت "جهاد فی سبیل الله" و به زور تفنگ، مزدوری به بیگانگان، سنگفروشی و پاتک سالاری از هیچ به میلیونر ها مبدل شدند و حال در پوشیدن لباس مود روز مسابقه دارند.
اينان بودند که درافشارفاجعه آفريدنداز زخم فاجعه افشار با گذشت 18 سال هنوز خون میچکد
در فبروری سال 1993 بود که نیروهای تحت اداره احمد شاه مسعود، ربانی، سیاف، محسنی و دیگران در جریان سگ جنگی شان با نیروهای خونخوار حزب وحدت عبدالعلی مزاری، بر منطقه افشار کابل حمله کردند و صدها هموطن بیگناه هزاره ما را قتل عام نموده جنایاتی مرتکب شدند که قلم از شرح آن شرم میکند.
دیده بان حق...وق بشر، عفو بین الملل، پروژه عدالت افغانستان، جمعیت انقلابی زنان افغانستان (راوا) و فراوان سازمانهای دیگر مدافع حقوق بشر اسناد و گزارشهایی از قتل عام افشار را انتشار داده اند که در آنها در کنار مسعود، سیاف، ربانی و شیخ آصف محسنی از کسانی چون قسیم فهیم، انور دنگر، احمد شاه احمدزی، حسین انوری، ملا عزت، حاجی بهلول، بسم الله خان، حاجی شیرعلم، صالح محمد ریگستانی، یونس قانونی، عبدالله عبدالله، حاجی الماس، زلمی توفان، ملا تاج محمد و دیگران منحیث کسانی که درین جنایت دست داشتند نام برده شده است. امر قتل عام مستقیما بوسیله شخص احمد شاه مسعود و سیاف صادر شده است.
امروز اکثر این افراد پست های مهم دولتی را در اختیار دارند و بر اساس قانون خاینانه همدیگر بخشی که خود آنرا ساخته اند، از تعقیب عدلی نیز معاف اند
سیاهروز هشتم ثور، سرآغاز دور دوم جنایت، خیانت، کشتار و بربادی افغانستان بود که به ویرانی و چپاول شهر کابل و کشتار دهها هزار هموطن ما انجامید. درین روز باندهای جنایتکار جهادی به حکم باداران پاکستانی، عربی و ایرانی شان آخرین بقایای بجامانده از مزدوران روس را ویران و غارت کردند اما امروز با بی شرمی باور نکردنی خود را قهرمانان میخوانند.
آن...انی که این روز را در کنار ویرانه های بجامانده از این روز و بر سر گورهای نامعلوم دهها هزار هموطن معصوم ما تجلیل میکنند در واقع به خون و رنج مردم ما توهین روا میدارند
عبدالله و امرالله صالح که هردو مهره های کلیدی دولت پوشالی کرزی بودند، حال به خود چهره منتقد رژیم را گرفته از طرح مصالحه دولت با طالبان میخواهند سود سیاسی ببرند. این در حالیست که رهبر و پیشوای خود شان برهان الدین ربانی ریاست این خیانت ملی را در دست دارد و جانیان را "برادر" خطاب میکند.
عبدالله/صالح زمانی
مردم ما فراموش نمیکنند که این جنایات، چپاولگری ها، تجاوز بر ناموس مردم و دوزخ ساختن کشور بوسیله باندهای جهادی عبدالله و صالح و نظایرش بود که امریکا و پاکستان زمینه را مساعد دیده طالبان وحشی را بر مردم ما تحمیل کردند. حتی استادان عبدالله و صالح در ابتدا از طالبان حمایت کردند، ربانی آنان را فرشته های صلح نامید و احمد شاه مسعود با آنان به مذاکره نشست و گفت اهداف ما و شما کاملا یکیست.
مردم ما هرگز در زیر پرچم یک مشت عناصر فروخته شده که امتحان داده اند به رهایی نخواهند رسید. مبارزه علیه باندهای تروریست، دولت فاسد و مافیایی کرزی و حامیان خارجی شان زمانی میتواند پیروزمند باشد که رهبری آن بدست عناصر و نیرو های پاک، ملی و صادق باشد، در غیر آن مثل گذشته از چاله به چاه خواهند افتید.
نابودی جنایتکاران و مستبدینی که چندین دهه ملت را در ماتم نشانده اند خواست تمامی هموطنان درد دیده و ستمکش ماست. طی سالهای اخیر در اثر اختلافات درونی کمپ ارتجاع تعدادی از اینان بوسیله همدیگر کشته شده اند. ربانی آخرین نمونه آنست که ظاهرا بوسیله برادران همفکر و همکیش طالبش به قتل رسید.
کشته شدن آدمکشان و مزدوران بیگانه به این صورت خواستنی نیست. اینان میروند اما تفکر ارتجاعی و فاشیستی شان باقی میماند که یک مشت راهیان جاهل و اوباش شان آنرا ادامه خواهد داد. ربانیها به زباله دان تاریخ ما میروند بدون اینکه حساب جنایات، خیانت ها و میهنفروشی هایشان را بدهند.
خوشا روزی که بقیه خونخواران و چپاولگران مزدورپیشه نظیر سیاف، قانونی، محقق، دوستم، عبدالله، فهیم، خلیلی، گلبدین، عطامحمد، ملاعمر و غیره به دست های پرتوان مردم ما محاکمه و مجازات شوند تا درسی باشد برای نسل های بعدی که از ارتکاب جنایت و وطنفروشی به خاطر پاسخگویی در دادگاه مردمی هراس داشته باشند و مثل امروز هر خاینی با سرنوشت ملت بازی نکند.
ضیا مسعود، امرالله صالح، ولی مسعود، لطیف پدرام، یونس قانونی و چتلی خواران روشنفکرنمای شان کسانی اند که درین کنفرانس شرکت دارند تا روی طرح فدرالیزم (بخوانید تجزیه افغانستان) بحث و مذاکره نمایند.
تعدادی از اعضای کانگرس امریکا نیز در این کنفرانس اشتراک دارند تا با چاکران خاین شان روی عملی ساختن طرح های تجزیه طالبانه شان بحث نمایند.
این جنایتکاران و فروخته شده ها که از عوامل بدبختی افغانستان اند، هدف شوم راه انداختن نفاق ملی و پارچه پارچه ساختن افغانستان را با خود به گور خواهند برد.
30 نوامبر 2012, 07:17, توسط ok
awaleen bar ast ke man noor ra tareek yaftam
ok
30 نوامبر 2012, 06:24, توسط نادر
آقای noor،
من نیز همه نظریات تانرا تائید میکنم!!
مردم افغانستان باید این خائینین ملی را از دامان خود برانند و رهبران ملی و صادق دیگری را ازبین خود انتخاب کنند.
این مهره های سوخته و آزموده ها هرگز به فکر و صلاح وطن نبوده اند. هرکس که به این جنگسالاران دالر بیشتر داد، وطن را به همان کس فروخته اند و در آینده نیز میفروشند. (مقصدم از جنگسالارانِ تمام اقوام افغانستان است. بدون استثنأ هیچ یکی اینها به مردم خود صادق نبوده اند.)
30 نوامبر 2012, 08:38, توسط عبدالله
دسعوداوف تاجیکستانی جنایتکار یکی از عاملان اصلی بد بختی مردم افغانستان است این دزد جنایتکار وانحصار طلب واعمال جنایتکارانه اش باعض این شد که طالب بوجود بیاید.چون این عامل روس وکگذ خیال میکرد میتواند از طالب بر علیه حریفان قدرتمند اش استفاده ابزاری کند.غافل از اینکه این روباه مکار به اندازه یک سگ جنگی بیشتر در مسائل افغانستان کار برد ندارد.ودیدیم که این سگ جنایتکار که در جنگ های کابل پایچه همه را گرفت عاقبت توسط همان کسانی که مسائل را از دور هدایت میکنند توسط یاران نزدیک اش یعنی عبدالله وفهیم کچالو دزد قاچاق فروش وقانونی معامله گر وسیاف به جهنم فرستاده شد تا جزای جنایات واعمال ضد بشری اش را ببیند.واکنون پنچر مین های باقی مانده ادعادی سردمدار بودن هر تحوب در افغانستان را دارند.شما دزدان غلام بچه های در بار هیچ کسی نیستید که بتوانید چیزی را در این کشور تغیر داده بتوانید ایرا تاریخ ثابت کرده.بی جهت لاف وپتاق نزنید.از سرنوشت بازمانده گان دزد تاجیکستانی معلوم است که شما کی وچکاره استید.
30 نوامبر 2012, 09:53, توسط بی وطن!
سلام به جناب کیان نویسنده این مقاله خوب و پرمحتوا!!
جناب کیان مطمئن باشید که سنگ تان به گرده استبداد اصابت نموده! لذا جوجه ها زوزه میکیشد و ناله میکند! پیام تان تاریخی و سرنوشت ساز میباشد. ما باید متحد شویم و در این اتحاد، نزدیک ترین بازو برای مان ملیت هزاره میباشد.
در جریان مبارزه، خود محک است. و در این محک ها است که اصل از بدل؛ ناب از فرسوده،مبارز و نستوه از ابن الوقت و جیره خوار به تشخیص گرفته میشوند! و این کار وظیفه روشنفکران ملیت و مردم ما است!!
« فارسی گویش مهر انگیز « مادری» ما است! به پاس حرمت « مادر،» در رستای رهایی« مام» متحد شویم»
موفق باشید دوست من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
30 نوامبر 2012, 13:01, توسط حفیظ الاه
آغازگرهرقیام برعلیه استبدادمردم غیورهزاره بوده است که درطول تاریخ افغانستان به هرشکلی ظلم وتبعیض رانپذیرفته است ولواینکه به شهادتشان انجامیده باشد.نمونه اش شهیدضداستبداددردوره ای استبدادخالق هزاره.مزاری بزرگ اولین منادی عدالت وهمدیگرپذیری درافغانستان.اگربه گفته های گهربارشهیدمزاری آنزمان شنیده میشددیگردرافغانستان تبعیض/ظلم/خودخواهی وچپاولگریی وجودنداشت همه ملتهای راند شده ویابازی خورده به کرسی های چندروزه صاحب آبرو/عزت وزبان مستقل میشد.به حکومتهای خودمختارچندین قرنه نقطه ای پایان گذاشته میشد.حالاهم ناوقت نیست که ملت تاجیک بخودآیددنبال رهبران فریب خورده وتشنه ای قدرت خودرارهاکند/درکناردیگرملتهای غیورایستاده شده ازحق خوددفاع کند.
30 نوامبر 2012, 13:23, توسط کابلی والا
حفیظ الاه لطفن خالق را با مزاری مقایسه نکنید! خود همین مقایسه ظلم بزرگی بر عدالت میباشد! در چنگ های میان تنظیمی هزاره ها شاید نزدیک به صد ها هزار هزاره بیگناه کشته و شهید شده اند!!! اما خالق صرف یک فدایی است و فدایی که شاخ استبداد را به خونش رنگین میسازد و سخت ترین شکنجه ها را به جان میخرد و .... اما شهید مزاری بعد از ان همه .... به سوی طالبان پناه میبرد!؟؟ مگر غیر از این است؟؟؟؟
30 نوامبر 2012, 17:32, توسط آرین
تبهه کاران دوباره به قدرت میرسند.
30 نوامبر 2012, 21:36, توسط tajik
لی دانشمند عزیز، این جانب کاملآ با نظریات شما موافق می باشیم. اکثریت اندیشمندان و چیز فهمان کشور اکنون به این حقیقت پی برده اند، و این اسارت تاریخ را که بیشتر از دوقرن جبرآ بالای شان تحمیل شده است به تار وپود خویش لمس کرده اند، و این را هم می دادنند که اکنون کارد به استخوان رسیده است. بعد ازاین صبر و شکیبائی در مقابل این گروه فاشیست و قبیله گرا جفا به منافع خودشان، جفا به منافع کشور و جفا به قوم و زبان شان می دانند. ما وشما شاهد بودیم و هستیم که در برهحه های ای از تاریخ عده ای از اشخاص مفتخواری که از ملیت های غیر پشتنون خصوصآ از ما تاجک ها خودشانرا نماینده مردم جا زده و با گروه های زور گو و قدرت طلب پشتون معامله های پنهانی و نا مشروع انجام داده اند باعث بقای قدرت این فاشیست ها و دور نگهداشتن تاجکان از قدرت سیاسی ودولت داری شده است. اولین سیلی محکمی که به صورت مردم تاجک حواله شده است توسط دست نماینده گان خودشان و به دستور فاشیستان ارگ گویا بنام حفظ منافع ملی انجام شده است. یگانه شمشیر برنده ای که به دست فاشیسها قراردارد و به واسطه آن سایر اقوان را سربریده اند و می برند همین واژه منافع ملی می باشد. گویا هرگاه اقوام دیگر غیر پشتون ادعای قدرت را نمایند خلاف منافع ملی و اگر مدام العمر قوم پشتون در قدرت باشد موافق منافع ملی می باشد. برماست تا ابتدا این معامله گران و جادو گران سیاسی قوم خودمان را که بنام های فلانی خان، فلان تنظیم، فلان حذب از نام تاجک استفاده سؤ نموده اند ومی نمایند را شناسایی و به مردم خود معرفی نمایم، تا دیگر به آن ها اعتماد نکنند و نماینده گان اصلی ای که بتوانند بطور شاید وباید هم از حقوق مان دفاع و پشتی بانی نمایند و هم بتوانند تمام تاجکان را در یک محور به دور از همه صلیقه های شخصی، تکبر، برتری جویی و مباهات قبلی بسیج نماید. در غیر این صورت همان آش است همان کاسه.
1 دسامبر 2012, 03:31, توسط باران
با درود و احترام .
یک ژورنالیست خارجی از افغانستان باز دید نمود و یکی دو بار هم به پارلمان و مجلس سنا رفت و در بازگشت به کشورش در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت : شما در پارلمان افغانستان می توانید تمام دزدان را زیر یک سقف مشاهده نمایید و متباقی دزدان و فاسدان همه در یک ایتلاف بر سریر قدرت قرار دارند .
واقعاً بجا گفته است . همه جنایتکاران و قاتلین ده ها هزار مردم کابل بی ترس و هراس و با بی شرمی و دیده درایی تمام داوطلب کرسی های قدرت اند . ملالی جویا واقعاً اینان را درست شناخته بود که گفت : واویلا ! درینجا جنایت کاران و دزدان رؤسای کمسیون ها اند .
درین خراب آباد ما قحط الرجال است که دایم همین جنایتکاران که در پیام « نور » از آنان نام برده شده است مگسی هر دوغ اند . وای به حال این ملت بیچاره . همه ی اینان وابسته و دست نشانده خارجیان اند . با گرگ دمبه می خورند و با صاحب رمه شیون می کنند .
نگارنده طرفدار حکومت قومی نبوده و نخواهم بود بلکه در پارلمان و چوکی های حکومت میبایست نخبه گان و متخصصین هر رشته دست چین شوند ، نه افراد منفور اقوام . یک هموطن با تجربه و متخصص اهل هنود بهتر از قانونی و عبدالله و دیگران است . دانش ، تجربه قبلی ، وارسته گی و ملی بودند میتواند معیار گزینش افراد قرار بگیرد .
خلیلی و محقق تفنگ سالاران تنظیمی اند که با خود فروشی و وابسته گی بر گرده قوم سواری می خورند . قانونی و ملا فهیم و عیدالله و معلم نور و دوستم و دیگران بد نام ترین افراد اقوام اند . همین داکتر عبدالله چند روزی در شفاخانه نور به حیث داکتر چشم کار می کرد ، حالا داکتر چشم کجا و وزارت خارجه کجا ؟ همین طور بقیه مانند دوستم که یک کار گر بی سواد در فابریکه نفت و گاز شمال بوده است .
اینان كه برین ملك كنون سرهنگ اند
خصم هنر و زندگی و فرهنگ اند
فردا كه ورق خورد كتاب تاریخ
مشتی نام اند و معنی هر ننگ اند
1 دسامبر 2012, 04:45, توسط نادر
برادرم باران،
این جنایتکاران و دزدان ، به گفته آقای بشردوست که تعداد شان به 500 نفر نمیرسد، هیچ وقت به گرده ملت 25 میلیونی سوار شده نمیتوانستند، اگر خود مردم آنها را بالای شانه های خود سوار نکنند. این مردم نادان و نادار اند که برای اهداف ضد مردمی این جنایکاران تفنگ میگیرند، آدم میکشند یا خود کشته میشوند.
تا مردم عوام ما بیدار نشوند، و این جنایکاران را از دامان خود نرانند و انسان های صادق و ملی را از بین خود بحیث رهبران خود انتخاب نکنند، همین گرگ ها خواهند بود، و همین رَمه.
به امید آنروز....
1 دسامبر 2012, 06:00, توسط نادر
خبرگزاری بُخدی.
امروز ١٠ قوس ١٣٩١
زلمی رسول وزیر خارجه کشور، از مقامات پاکستان خواسته است تا شمار بیشتری از زندانیان طالبان را از بند آزاد کند.
پیشتر، در سفر هیئت شورای عالی صلح افغانستان به پاکستان، اسلام آباد تایید کرد که حداقل 9 طالب را از زندان های پاکستان آزاد می کند.
اعضای این هیئت می گویند که آزادی این شمار از طالبان، زمینه پیوستن دیگرطالبان به پروسه صلح را فراهم می کند.
تشکر آقای زلمی رسول که در خدمت به برادران ناراضی، خودت و آقای صلاح الدین ربانی اینقدر زحمت را متحمل میشوید. نام های تان حتماّ بحیث " فرشتگان صلح " ثبت تاریخ خواهد شد.
اما یک کمی به فکر مقام خودت نیز باش، تا نشود که روزی این چوکی پُردرآمد را یکی از برادان ناراضی از نزدت بگیرد.
1 دسامبر 2012, 14:40, توسط شمس الدین
خدا کند که کرزی این بار گلبدین را معاون اول نسازد.
ان وقت گلبدین پدرلعنت ، روزها سیاست خواهد کرد و شبها مادر میرویس جان را ماساج خواهد داد. توبه توبه
1 دسامبر 2012, 17:37, توسط noor
برادرگل شمس الدين - برهان الدين رباني ، سياف ، محسني ، فهيم کچالو، قانوني شغال ، بسم الله گاوميش ، صالح ناصالح ، عبدالله بقه ، انوري ، اکبري ، بازماندگان خالص ، صلاح الدين رباني ( گدي کرزي ) ... همه ازيک قماش اند . فرق نميکند دوازده سال فهيم وگروپي پنجشيري ها( بازمانده گان بزچيپي - احمد شاه مسعود )حکومت کردند . يک دوازده ماه نيزگلبدين . تاخداوند توبه اين ملت راقبول نمايد . امروزاگرطالب تروريست است سالهاي قبل همينا تروريست بودند ، آدم ميکشتند ، ترورميکردند، انفجارميدادند ، پل وپلچک وکلينک وشفاخانه ومکتب راانفجاروميسوختاندند.
برپدرهمه اين سکهاي جنگي رالعنت به شمول طالب وجمعيت وشوراي نظاروپنجشيري هاي شيرفروش ومرده گاو.
1 دسامبر 2012, 18:11, توسط افغان افغانان
اقای شهزده ( شاه در بین لینگ هایت زده)
حالا چطور شد که به همه ای هزاره ها فحش دادید؟
گوش کن شهزده
هزاره ها چه حیواناتی مثل تو بخواهد و چه نخواهد هم زور ان را دارند که از خود دفاع کنند و هم این کار را در گذشته کرده اند. افغانهای تو کیست؟ خودت را روشن کن. در سیاهی مخفی شده سنگ نیانداز. اصل و نصب خود را هم بگو تا ما بفهمیم که حرامزاده نیستی.
هزاره ها با افغانها هیچ مشکلی ندارند. ملت افغان از اقوام مختلف و گوناگون تشکیل شده است که هزاره ها صرفا یکی از این اقوام شریف اهستند. هزاره ها خود افغان هستند و اگر کور و کر نباشی می شنوی و می بینی که دولت افغانستان شب و روز داد می زند که نام قوم را در تذکره ها نوشته نکنید چون همه افغان هستند. تو اگر از پشت سگ های کوچه نباشی می فهمی که افغانها عقاید گوناگون دارند و تنها هزاره ها شیعه نیستند. قزلباشها، بخش قابل توجهی از بدخشی ها و هراتی ها و حتی بخش های از جامعه ای پشتون، سید ها، بیات ها و حتی در همان قندهار خلج ها همه شیعه هستند.
در ضمن، حسرت بخور ، چوب را ک و ن خود کن و رشک ببر که چرا هزاره ها بخشی جدایی ناپذیر و سر فراز ملت افغان اند و در خوب و بد این وطن شریک اند و این را نه کسی برای شان خیرات داده است و نه سوغات.
باز هم تو اگر از پشت کدام مرغ دزد نباشی می فهمی که هزاره ها عاشق قیافه و زن کسی نیست. هزاره ها برای حق خود و برای کرامت انسانی و جایگاه شایسته ای خود در جامعه ای ملی افغانستان مبارزه کرده اند و می کنند و در این مسیر هر کس که در مقابل شان قرار بگیرد برای شان دشمن است. فرقی نمی کند که از کدام و از کجا باشد و با کدام زبان سخن بگوید. این منطق تمام اقوام و ملل و جنبش های ازاده ای جهان است.
مگر وقتی هزاره ها در مقابل عبدالرحمن که پشتیبانی کامل هند بریتانوی را هم داشت استادند، ان استادگی به نظر شما پنگ ترازو سیل کردن بود؟ ایا وقتی هزاره ها از شاه امان الله به عنوان یک انسان مترقی و وطندوست دفاع کردند و در مقابل اجنت های انگلیس و بی سوادان فریب خورده استادند ان پنگ ترازو سیل کردن بود؟ ایا وقتی هزاره ها در مقابل فاشیسم و تندروی های شورای نظار استادند ان پنگ ترازو سیل کردند بود؟
چشم ات را باز کن و جهان را با واقع بینی و بدون تعصب نگاه کن. مثل ماکیان فقط اطراف ک و نت را نگاه نکن. به یک ملت و قوم توهین نکن. اگر چند نفر هزاره چوب را در ک و نت زده باشند دلیل نمی شود که بر تمام هزاره ها بتازی. ادمهای بی شرف مثل تو بودند و هستند که در تلاش اند این ملت را پارچه پارچه کنند و خیال می کنید که بزکشی قومی در افغانستان جریان دارد. بش شرف پست.