دو قرن جنایت: اشغالگران به روایت عکس
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در بیش از دو قرن حکومت افغان ها بر این سرزمین، شدید ترین جنایات از جمله نسل کشی، برده داری، تجاوز جنسی، غصب زمین، جنایت جنگی و کوچ اجباری بصورت سیستماتیک علیه غیر افغان ها روی دست گرفته شده بود که این جنایات اکنون در حد و توان حکومت قومی کرزی و همکاران طالبش ادامه دارد.
آنها از سمت شمال و شمال غرب هندوستان فعلی و بخش هایی از پاکستان فعلی هجوم آورده، حمایت بریتانیای وقت را با خود داشته و اقدام به جنایت و اشغال کردند و اکنون بخش های وسیعی از افغانستان فعلی در شرق و جنوب را در کنترل خود درآورده اند.
پيامها
4 دسامبر 2012, 05:19, توسط میوند
کابل پرس? خاین این شیرمدان بودند که ازاین جغرافیه بنام افغانستان قهرمانانه دفا ع کردند وامروز انرا بادارا ن شما بنام گورستان ابرقدرت ها یاد میکنند تمام نشرات تان فقط به تخریب قوم پشتون متمرکز است
4 دسامبر 2012, 11:40, توسط ahmad
میوند جان،
متاسفانه همینطور است که نوشتی!
اگر امسال در کابل برف نبارد، اگر در دایکندی برف زیاد ببارد، اگر سرمای زمستان در ولایات مرکزی شدید تر شود از ولایات شرقی، اگر خانم فلانی از شوهرش طلاق بگیرد، یا دختر فلانی عاشق پسر همسایه شود، اگر....، کابل پرس? حتمن ادعا میکند که در همه مسایل قوم پشتون مقصر است.
کابل پرسیان تصور میکنند، که تمام اقوام پشتون دشمنان ایشان اند.این کارکابل پرس سیلیی بر روی پشتون هایست که خوشبین و دوستان مردم هزاره اند.
4 دسامبر 2012, 06:22, توسط فدایی عدالت
کابل پرس? درود خداوند برشما باد! شیر مادر حلال تان باد؛ با چنین چهرهدری از استبداد تاریخی و ستم! و نفرین خداوند بر ستم پیشه گان دیروز و امروز!! خداوند نسل ستم پیشه گان را منقرض بنماید!!!
4 دسامبر 2012, 07:22, توسط qais
شما ببنید از ازادی پاکستان 56 سال میگذرد . پاکستان خودرا بکجا رسانیده است . جامعه چون قوم پشتون بدوی در کشور ماست قرنهای قرن این کشور عقب مانده ترین کشورهای دنیا است . امروز این بیغرت مردم به انتحار و تریاک و زن فروشی و تیزاب پاشی و قم گرای و راسیستی دها جنایت دیگری شان افتخار میکند . افتخار به این است که تو وطن را اباد سازی نه ویران .....
4 دسامبر 2012, 09:47, توسط ناقد
تصاویر این حیوانات درنده را از صفحه انترنت دور و در زباله دانی تاریخ بی ندازین!!!
4 دسامبر 2012, 10:23, توسط meh
de ze ma wahshi watan
4 دسامبر 2012, 11:42, توسط بینام
کابل پرس? مانند همان پسر بچه چوپان است که همیشه فریاد میزد، هله گرگ آمد. زمانیکه مردم به کمکش می شتافتند، میگفت شوخی کرده ام. گرگ نیامده. اما روزیکه به راستی گرگ آمد و رمه هایش را درید، هیچ کس به کمکش نیامد. زیرا همه تصور میکردند که بازهم شوخی میکند.
4 دسامبر 2012, 12:49, توسط سلیم
همه ای قوم پشتون بد نیستند. اما واضح است که در بخشهای از مناطق پشتون نشین راه زنی و دزدی و اعمال ناشایست رواج دارد.
البته به نظر من سیستم قبیلوی و مخصوصا پشتونوالی بیشتر از انکه به نفع پشتونها باشد به ضرر شان است. ممکن است در گذشته به فایده ای شان عمل کرده باشد اما در جهان امروز بیشتر به ضرر شان است.
البته سستی و بی همتی و خواب بردگی غیر پشتونها را هم نمی شود که امتیاز دانست. اگر پشتونها قدرت سیاسی را گرفتند یکی از دلایلش هم همان بود که حاضر بودند برای ان جنگ کنند. اما غیر پشتون ها هم می خواستند غازی شوند هم سلامت به خانه برگردند و هم شهید شوند.
4 دسامبر 2012, 13:12, توسط ن.ب
من هم سليم جان با شما موافقم دوقرن جنايت يك قوم بالاى اقوام غير بشتون,بزن بكش,جور جباول,تقلب,دروغ عهد و وفا نكردن به قول و عهد خود وحتى با فريب در قران امضاكردن, يك لشكر را با سلاح مدرن انكليسى مسلح ميسازند ميكويد سرشان از ما مال عزت همه از شما.
بلا خره يك قوم به جنايتكار تبديل شد.
اكر يك كتله از جنايتكار ها باهم باشند بين خود هم در عزاب ميباشند.اكر ميخواهى كه ازاد زنكى كنى و ازاد باشى ,غلام قانون باش.
فكاهى جلالى صاحب...از دوزد برسيد كسى كه جرا شريك ندارى ؟كفت كه درين زمانه ادم صادق بيدا ميشود؟ اين قوم جاهل لكه ننكين به همه جهان است. جطور اين نامرد ها اسار تاريخى از بين بردند.جاهل هم خودش ميسوزد و هم ديكران را ميسوزاند.اين حيوان صفت ها باز براى ميكويند كه ما به زبان مادرى خود حرف نزنيم و به دغه بغه مزخرف رجوع كنيم.تو جاهل جه هستى كه ان زبان مزخرفت باشد.
4 دسامبر 2012, 17:53, توسط بینام
ن.ب. احمق، تمام روز از دهن تو بدبخت غیر از کلی گوئی و دشنام های تکراری چیزی دیگر بیرون نمیاید.
تو نام هرچه فارسی زبانان است بد کردی. تولکه ننگ برای غیر پشتون ها استی. تو همان دوست نادان هستی که به درد کسی نمی خوری.
4 دسامبر 2012, 19:41, توسط john
zenda baad afghanistan.
4 دسامبر 2012, 20:43, توسط .
زنده باد اوغانستان. زنده باد طالب. زنده باد زنفروشی. زنده باد خشخاش سالاری. زنده باد قتل و غارت. زنده باد کوچی. زنده باد پختون
5 دسامبر 2012, 11:20, توسط بینام
اینها (چیز فهم های هزاره ) به زور برای قوم خود دشمن خلق میکنند. زیرا اینها فکر میکنند که طالبان نماینده تمام اقوام پشتون است. در حالیکه طالبان بزرگترین کشتار و قربانی را ازاقوام پشتون میگیرند.
چیز فهم های هزاره فکر میکنند که روزی با تاجک ها و اوزبک ها متحد میشوند و اقوام پشتون را نابود میسازند. اما اینها فراموش میکنند که همه رهبران به خاطر منفعت شخصی خود حتی بالای قرآن پای گذاشته اند، چه رسد که برای نجات قوم هزاره با پشتون ها بجنگند. پس خیر تمام اقوام در اتحاد، برادری و برابری است، نه در دشمنی با همدیگر.
8 دسامبر 2012, 20:04, توسط سید هدایت الله هاشمی
ایکاش این کشور نام افغانستان را بخود نمیگرفت و ایکاش ما در سرزمین دیگری زندگی میکردیم من از اینکه مرا افغان میخوانند به شدت خجالت می کشم، ببینید دنیا به کجا رسیده است و ما چه می کنیم؟جز وطن فروشی هیچ هنری نداریم!
ای مسلمان از جهالتجنگ مذهب داشتی در نژادو در زبان هم حال پیدا میشود
18 دسامبر 2012, 13:04, توسط the truth teller
These photo speak for themselfs
these are powerfull images, showing proud pushtoon defending their country and their way of life,Pushtoon are known for their bravery all over the world
18 دسامبر 2012, 13:06, توسط the truth teller
i am proud to be afgahn
i am proud to be afghan
proud of afghanista
22 سپتامبر 2013, 21:15
این بد بختها از خود چیزی یاد ندارند هرچی جمهوری اسلامی ایران میگوید این بیچاره ها همان را میگویند . مسعود هم پنبه پوشانده بودند که خراسان بزرگ میسازیم . اما با ربانی برای خود جهنم ساختند وفعلا درکنار پدربزگوار خود (ابلیس) زندگی میکنند نه خراسان بزرگ بود ونه کوچک . اما حقیقت این است که افغانستان خانه مشترک همگی ماوشماست همه حق دارند مساویانه حق وحقوق وسهیم درهمه امورات باشند . گرچه کرزی وسران پنجشیر مطابق آیه های متعدد قران کریم کافر ومرتد میباشند منکر شونده این حقیقت هم کمتراز کافر نیست . با انهم امروز 80 درصد قدرت نظامی وسیاسی بدست باند منافق شروفساد که هم بزرگان هزاره وپشتون وتاجک درآن وجود دارد میباشد . تو بد بخت نوکر وغلام حلقه بگوش کشورهای همسایه از کجا خبر داری؟؟؟ خجالت نکش بگو غلام اجنبی هستم وبخاطر تفرقه افگنی پول میگیرم .
23 سپتامبر 2013, 02:49, توسط رضا دایزنگی
مسوولین کابل پرس?
اگر واقعا با ظلم و ستم مبارزه می کنید، راه درستش را پیدا کنید. با خصومت و دشمنی با این و یا آن قوم نمی توان به خوشبختی و آرامش رسید. تمام یک قوم را چوب زدن کار درست نیست بلکه همان روش عبدالرحمن ظالم است. ما در مبارزه برای عدالت و برابری نباید به بی عدالتی و ظلم پناه ببریم.
راه بهتر مبارزه برای عدالت و برابری آن است که از خوب های پشتون در مقابل بدهای شان کمک بگیریم. از خوب های هر قوم در مقابل بدهای شان کمک بگیریم.
با این کارهای تان ، خواست بر حق مردم هزاره برای برابری و عدالت را بدنام و خدشه دار نسازید. بگذارید که با روش های انسانی برای ایجاد یک جامعه ای بهتر در افغانستان کار کنیم. با این کارهای خام و طفلانه به چیزی نمی رسیم.
23 سپتامبر 2013, 03:05, توسط رضا دایزنگی
the truth teller
هم وطن من، باور کن که این عکس ها دو گونه می توانند تفسیر شوند. از یک طرف نشان می دهند که اینها مردمان شجاع و جنگجو بوده اند. اما از طرف دیگر نشان می دهد که چه قدر اینها یعنی ما مردم از تمدن و علم و هنر به دور بوده ایم. در این عکس ها خبری از علم و دانش و زندگی متمدن و خرد و تفکر نیست. حرف من آن است که بیایید شعارهایی را که دیگران برای ما ساخته است دیگر باور نکنیم. انگلیس ها برای سد کردن راه روسها افسانه ای پشتون جنگجو و افغان غیور را ساختند و بعد هم امریکایی ها افسانه ای تسخیر ناپذیری افغانستان را ساختند. به اصطلاح وطنی در کلاه ما مردم پر زدند. ما از پف و پتاق های دیگران مغرور شدیم و دروغ های آنها را حقیقت دانستیم. در حالیکه اگر ما و شما تاریخ وطن را بخوانیم، تمام شاهان افغانستان از هند بریتانوی معاش دریافت می کردند. سرحدات افغانستان را خارجی ها تعیین کردند. افغانستان برای سالیان سال تحت قیادت انگلیس بود.
بعضی از شاهان افغانستان در هند برتانوی تولد شده بودند و در انجا پرورش یافته بودند. یعنی در حقیقت مزدوران دست پرورده ای انگلیس بودند. همچنان ما در ارتش انگلیس ، فرقه های خاص پشتون ها را داشتیم که برای انگلیس ها درمقابل پشتونها و دیگر مردمان منطقه جنگ می کردند. شما باید بهتر از من بدانید که همین افسانه ای پشتون جنگجو چه بلایی را بر سر همین مردم بیچاره اورده است. امروز جامعه ای پشتون یکی از بی سواد ترین جوامع در روی کره ای زمین است که تا گلو در مشکلات گوناگون غرق است. از مواد مخدر گرفته تا به تروریسم و انواع و اقسام مشکلات دیگر جامعه ای پشتون را در خود اسیر کرده است.
امیدوارم ناراحت نشوی. هدف من فقط این است که بیایید دست از دروغ های بیگانگان که به کله های ما فرو کرده اند بر داریم و برای یک زندگی انسانی و ارزشهای انسانی تلاش کنیم. جنگجویی هیچ ارزش نیست. اصلا جنگ یک پدیده ای ضد بشری است که نتیجه ای به جز ویرانی و بی سوادی و عقب ماندگی و توحش ندارد. پش کسی که تنها صفت اش جنگجو باشد یک ادم بدبخت و بیچاره است.
امروز نگاه کنید که افغان و افغانستان برای بشر و جهان به یک عبرت تبدیل شده است. افغانستان را برای بدترین شرایط ممکن مثال می زنند. اوارگان افغان در کشورهای همسایه و منطقه و جهان بی غزت و حیثیت ارامش و اسایش و نان و سر پناه گدایی می کنند. ایا عاقلانه است که ما باز هم لاف جنگجویی بزنیم و اصلا از خود نپرسیم که این جنگجویی ما برای ما چه داده است؟ چهل سال است که گاهی این کشور و گاهی آن کشور بر ما حکومت می کنند. فعلا چهل کشور بر ما حکومت می کند و تمام خرج و مصارف مملکت را صدقه می دهند. ایا وقت آن نیست که از خواب بیدار شویم و به قافله ای انسانهای ناجنگجو و ترسو و ارام و متمدن ملحق شویم؟ ایا وقت آن نیست که از کوهها پیاده شویم و تفنگ را از شانه به زمین بگذاریم و کار و بار و علم و دانش یاد بگیریم و در میان بشریت برای خود یک آبرویی نیک کمایی کنیم؟
23 سپتامبر 2013, 04:20, توسط داکتر بروهمند
افرین رضا دایزنگی .... منطق ات خوب است .... من 90 در صد با تو موافق هستم
23 سپتامبر 2013, 07:47, توسط جاغوری
کابل پریس نه به کابل می مانی، نه به پرس و نه به هزاره. ما هزاره ها مثل تو پوقانه نفرت نیستیم. دشمن تراشی ها و تعفن قوم پرستی ات دست کم از واسکت های طالب ندارد. اگر به هزاره ها فکر می کنی، مانند خان ها و ملاهای دوره عبدالرحمن عمل نکن. هوشیاری یادبگیر، با زبان مدنیت و روش دپلوماتیک در پی حقوق ات باش. با دهن پارگی و توهین به دیگران چه چیزی بدست است می آید؟ می خواهی به قیمت توسعه قبرستان ها و تنگ شدن محیط برای جوانان پرکار و هوشیار هزاره قهرمان شوی؟ شرمت باد!
23 سپتامبر 2013, 16:34
de ze ma wahshi waten
26 سپتامبر 2013, 13:43, توسط نوراحمد فضلي
کابل پریس : کابل پریس یوه تفرقه اچوونکې ډله ده چې د افغانانو په مینځ کښې تفرقې اچولو ته لمن وهي د ټولو پوهو کسانو څخه هیله ده چې د هر هغه چا پر وړاندې خپل ایماني ،و جداني او افغاني مبارزې ته ادامه ورکړې ترڅو مو د مینځه دا څو چټل لاسونه نه وي لنډ کړي هیڅ وخت به د ملي یووالي پرلوړ قدم وانه خلو!
ژوندی دې وي د افغانانو ملي یووالی!
کابل پریس : یک ګروه نفرت انګېز است که همېشه در بین افغانها به تفرقه افګني دامن خوده دراز کرده و میخواهد که در بین ما افغانها تفرقه ایجاد نماید! از تک تک مردم افغانستان تقاضا مینمایم که در برابر چنین ګروهای تفرقه انګېز وظیفه اسلامي، ایماني، وجداني و افغانی خود انجام نمایند و نمانند که دیګر چنین بې ناموسها در بین ماو شما افغانها تفرقه ایجاد نمایند!
زنده باد وحت ملی افغانها!
آنلاین : http://www.fazlihisas.weebly.com
4 اكتبر 2013, 17:34, توسط زرکوب
سلام - این عکسها نمایانگر شهامت دلیر مردان کشوررا درتاریخ افغانستان زرینتر ساخته اینها راد مردان افغانستان بودند که تاریخ افغانستان وملت افغانستان بر آنها افتخار میکنند اینها کسانی نیستند که همیشه درلباس اسلام مسلمانان را از پشت خنجر میزنند وبا چنگیز وصلیبیها همیشه همدست شده باشند برضد اکثریت مسلمانان جهان . اینها صاحبان عزم واراده بودند مانند سگهای زنجیری کشورهای همسایه نبودند درراه آزادی کشور جانانه رزمیدند وجانانه افتخار شهادت نصیبشان شد. امروز میبینیم که مجهول الهویتها که اصل ونسب شان معلوم نیست ونوادگان مغل که چند روزی دراین کشورمهمان بودند امروز قصد تصاحب هویت این مرز بوم رادارند.
30 اكتبر 2013, 09:50, توسط محمد آقا
تغیر نام افغانستان ضروراست
تاکی نام افغان است وطن به فغان است
تاکه افغانستان است نام آن بطلان است
وحدت ملی درستان افغان سراب است
حاکمان اوغان درپشت آن دوان دوان است
آنلاین : m.aqa@googal.com
15 دسامبر 2013, 12:35, توسط پرویز "بهمن"
به قناعت شههٔ عیارودلاور امیرحبیب الله کلکانی باید آفرین گفت که با نان جوین و سفره خالی ساختند ولی هر گز غذای رنگین در کاسهء زرین انگریز نخوردند. «خوشا به حال کابل زمین که چنین عیارودلاور بلند همت در دامان خود خوابیده دارد».
جادارد خاطرهٔ که از کتاب «امیرحبیب الله خادم رسول الله نویسنده شاه آغا صدیق مجددی» را بخوانش بگیرم ؛
ابراهیم مجددی از روحانیون پروان مسکونهء لغمانی چاریکار که در دوران جهاد در پشاور می زیست و در حضور ده ها نفر این حکایت را بیان داشت ومطمئن هستم که این شخص روحانی و محاسن سفید هر گز دروغ نمی گوید: او گفت روزی همرا ه با محمد صادق خان مجددی برادر شمس المشایخ برای دیدن حبیب الله به ارگ رفتیم، وقت طعام چاشت بود سفره هموار شد و شوربا آوردند. محمد صادق خان مجددی رو به طرف حبیب الله کرده گفت:
« امیر صاحب این ارگ شوروبائی نبود و همیش در دسترخوان پادشاه پلو و چلو میبود شما چرا آنرا به شوربا تبدیل نموده اید؟»
حبیب الله به جوابش گفت: حضرت صاحب ما به افغانستان چه خدمت نموده ایم که پلو بخوریم، مردم ما هنوز نان خشک نمی یابند و به توت و تلخان گزاره می کنند، شوربا هم برای ما زیاد است. باید شکر بگوئیم، هر وقت مردم سیر شد و بخارا را آزاد کردیم باز انشاءالله پلو هم می خوریم.
این است مفکورهء نماینده توده های فقیر که از حال زار، شکم گرسنه و پاهای برهنهٔ مردمش آگاه است.
آیا چنین قناعت وبُردباری را کدام زمامدارهای پیشین و پسین آن جوانمرد کوهدامن «شاه، شهزاده ،رئیس جمهور چه کمونست،چه مجاهد ،طالب ،قدرتمنان فعلی ویا آنهائیکه داد ازدیموکراسی و مردم سالاری میزنند دید؟؟؟؟
«ماع»
15 دسامبر 2013, 12:37, توسط پرویز "بهمن"
اولین تجاوز نظامی روسها به کشورما وموقف امیر حبیب الله خادم دین رسول الله:
بتاریخ ٧ جوزای ١٣٠٨ سرحد دار تیلفونی به مرکز مزار شریف اطلاع داد که تعدادی افراد ناشناس با قایق از رود آمو گذشته داخل افغانستان شده اند. آنها لباس افغانی به تن و اسلحهء مدرن در دست دارند، افسر آنها غلام نبی نام دارد و گاهگاهی طیارات ایشان را بدرقه می نماید.
اما در کابل امیرحبیب الله کلکانی که روز مره خبر های جنگ را تلگراف می گرفت و از بی کفایتی و فرار های پی در پی وزیر جنگ خود اطلاع یافت خودش دست به کار شد و دستور داد تا خلیل الله خلیلی مستوفی بلخ را که با اسناد از مزار شریف آمده بود حاضر دارند. علاوتاً امیر به وزیر خارجه هدایت داد تا سفرا و دیپلومات های کشور های خارجی را فردا در ارگ دعوت نماید. دستور امیر جنگجو و خشن که انگشتش به ماشه تفنگ پیوند خورده و سخت عصبانی است باید مو به مو و بدون چون و چرا اجرا شود.
استاد خلیلی در یاد داشتهای خود جریان را چنین شرح میدهد:
«ساعت ده شب داخل ارگ شاهی شدم، امیر حبیب الله در تخت بام برج شمالی به انتظار من قدم میزد. عطآلحق وزیر خارجه ، شیر جان وزیر دربار، میزرا محمد یوسف سرمنشی و محمد اعظم خان رئیس مجلس اعیان هر کدام ساکت ایستاده بودند. بلا وقفه مورد سوال امیر قرار گرفتم و جواب ارایه نمودم.
شجاعت و دفاع در برابر اجنبی مورد تقدیر و از عقب نشینی های وزیر جنگ تاسف و نفرت صورت گرفت. از ابراهیم بیگ پرسید جریان را شرح دادم. گفت میدانم نایب السلطنه او را با اختیارش نگذاشته ورنه کار به اینجا نمی کشید. وزیر دربار به اشاره امیر اعلامیه ها را خواند. ( اعلامیه هایی که توسط روسها پخش شده بود و خلیل الله خان آنها را به حیث مدرک با خود آورده بود ) حبیب الله چون مار به خود پیچید و فوراً تصمیم خود را با کلمات سپاهیانه اش چنین افاده کرد: « هیچ راهی نپائیده، امان الله را از قندهار و نادر را از جنوبی می خواهم و تاج و تخت را به آنها می سپارم خود به میدان جنگ می روم، عهد به خداست تا پادشاه بخارا به تختش جلوس نکند بر نمی گردم.»۰
شب به پایان رسید، حبیب الله نماز بامداد را در مسجد شاهی ارگ ادا نموده به حرم سرا رفت و من به منزل خود برگشتم. حسب دستور امیر، ساعت ١٢ ظهر سفرا و نمایندگان کشور های خارجی در قصر دلکشا حاضر شدند. چهار طرف اطاق خود مختار های امیر با بروت های شخ، دستار های بزرگی که زنخ های شانرا بسته بود با پیشانی های ترش، سینه و بازو های پر از مرمی که از جامه های شان بوی خون و باروت می آمد دیده می شد. سفرا که چنین وضعی را در عمر خود ندیده بودند فکر میکردند امیر افغانستان آنها را برای چنواری خواسته است.
ساعت ٣٠: ١٢ دروازهء اطاق باز و خادم دین داخل شد امیر بدون آنکه با سفرا مصاحفه نماید در حالیکه قهر سرا پایش را فرا گرفته بود به ترجمان گفت به سفیر روس بگو غلام نبی قدرت جنگ را ندارد در جنگ ها عموماً طیارات و عساکر روسی دیده می شود، این کار غلام نبی نه بلکه کار شما روسهاست، به این فکر نباشید که افغانستان دچار جنگ های داخلی است. مردم افغانستان هر وقت حین جنگ با کافران خارجی متحد هستند مگر از شکست انگلیس ها خبر ندارید. به آمرانت در روسیه اطلاع بده که اگر ظرف ٢٤ ساعت ٢ نایب الحکومه گی ما را رها نکرده و غلام نبی از خاک افغانستان خارج نشود. جنگ داخلی را قطع میکنم و فردا ساعت ١٢ ظهر ترا با خانواده ات به توپ میپرانم و ساعت یک با شوروی از طرف ما اعلان جنگ است.
ترجمان سخنان امیر را به سمع سفیر روس و سایر نمایندگان دولت خارجی رسانید، حبیب الله در حالیکه از غیظ می لرزید رو به طرف سفیر روس نموده گفت: فهمیدی؟ سفیر روس که معنی فهمیدی را نمیدانست از ترس کله خود را تکان داده و متحیر ایستاده بود. حبیب الله همان طور قهر آمیز از اطاق خارج شد. آنگاه وزیر خارجه اعتراض نامهء وزارت خارجه را که در آن تجاوز روس ، بمباردمان طیارت آنها ، تخریب قریه ها و کشتن هزاران انسان بیگناه تصریح شده بود همرا با کاپی و اعلان هائی که از طرف غلام نبی خان برای مردم شمال پخش شده بود و دلالت صریح بمباردمان طیارات جنگنده داشت ضمیمهء اعتراضنامه به سفیر روس تقدیم کرد و یک یک نسخهء آنرا به سایر سفرا توزیع نمود.
امیر به وزارت دربار دستور داد تا به تمام ولایات کشور مکاتیبی ارسال و امر آماده باش صادر شود و جارچی ها در کابل جار زدند که فردا امیر صاحب شخصاً به جنگ روس می رود، هر گاه روسها تا فردا خاک ما را ترک نکردند هر کس آرزوی جهاد را داشته باشد، به دروازهء شمالی ارگ بیاید. با استماع خبر جهاد با روس که از سبب تجاوز آنها به خاک بخارای شریف مردم کابل بر آشفته بودند و تجاوز بعدی به خاک افغانستان آنها را سخت هیجانی ساخته بود با نعره تکبیر به صدای امیر حبیب الله لبیک گفته آمادگی خود را اظهار نمودند.
سفیر روس که از سخنان جدی و غضب آلود امیر افغانستان به ترس و لرزه آمده بود و میدانست که از حکومتی چون حکومت حبیب الله شکی نیست که او را با خانواده اش به توپ بپراند به مجرد ورود به سفارت جریان را توسط تلگراف به مسکو خبر داد به تعقیب آن نعره های الله اکبر کابلیان قهرمان و آزادی خواه سفیر روس را بیشتر وهم و اضطراب ساخت، خصوصاً که سفیر اطلاع حاصل نمود که پهره افغانی که مرکب از چند پولیس بود تبدیل شده و جای آنها را افراد سیاه پوش گرفته است به وحشت سفیر افزوده شد و سفیر به خاطر حفظ جان خود و فامیلش جریان را خطرناک تر از آنچه بود نشان داده در طول شب تلگراف های پیهم به سردمداران متجاوز خود در مسکو مخابره نمود.
ضمناً دولت های ترکیه و ایران نیز اعتراض های شانرا در برابر تجاوز به خاک افغانستان به دولت روسیه ابلاغ نمودند. فردای آن حبیب الله امر سفربری را جانب شمال صادر کرد و به برادر خود معین السلطنه دستور داد تا به کابل مانده امور سلطنت را در غیاب وی پیش ببرد. وی قبل از آنکه سفر بری آغاز شود، سیاست به اصطلاح روستائی و کُردکی خادم دین که از رسوم و آداب دیپلوماتیک چیزی نمیدانست کار خود را کرد و فردا ساعت ١٢ ظهر از مزار شریف تیلفونی اطلاع رسید که غلام نبی چرخی با قوای روسی افغانستان را ترک داده به آنطرف رود آمو رفته است.
غلام نبی خان چرخی یکبار بخود آمد و متوجه شد که فریب نیرنگ روسها را خورده و روسها از وی منحیث یک وسیله استفاده می کنند و اختیار دار اصلی در جنگ ها فرمانده روسی بنام راغب است و روس ها در اصل می خواهند بنام دعوت امان الله افغانستان را اشغال نمایند.
آقایکوف یکتن از جواسیس سازمان استخبارات روسیه در صفحه ٢٠٦ یادداشتهای خود می نویسد:
« شبی در مسکو غلام نبی خان، ستالین و پریماکوف آتشهء نظامی روس در کابل ضمن جلسه ای فیصله نمودند تا یک گروپ از ارتش سرخ به لباس افغانی به فرماندهی پریماکوف با اسم مستعار راغب عازم افغانستان شود و فرماندهی ظاهری این قوا به غلام نبی خان محول گردد تا از نفوذ او و نام پدرش در صفحات شمالی استفاده بعمل آید.
« بامداد مردم شاهد بودند که طیارات شوروی بر فراز آمو دریا بسوی پته کیسر به پرواز در آمده تمام عساکر مرزی افغانستان را با مسلسل درو کرده متعاقباً یک گروه هشتصد نفره از ورزیده ترین واحد های ارتش سرخ مستقر در تاشکند با ماشیندار و توپ ها جانب مزار شریف حرکت کرده و پس از مقاومت های مختصری مزار را متصرف شدند و بعد از قتل پنج هزار افغان که در اثر مقاومت در برابر ارتش سرخ کشته شدند، خان آباد نیز در تصرف قوای سرخ در آمد ناگهان خبر انصراف امان الله از مبارزه با حبیب الله و خروجش از افغانستان براه هند و از آنجا به ایتالیا حملات قوای روس را بی اثر گذاشت.
تبصره؛ در این شک نیست که روسها زیر پوشش اعاده سلطنت امان الله هدف اشغال کشور ما را داشتند. چنانچه بخارا را نیز تحت عنوان حمایت از سازمان جوانان بخارا که طرفدار مسکو بود، اشغال کرده و جز قلمرو خود ساختند. شادروان غبار در حالیکه نبرد ها علیه انگلیس را با تمام هیجان بیان میدارد ولی از این تجاوز آشکار و مبارزهء قهرمانانه ملت بسیار سطحی میگذرددر حالیکه هزاران جوان دردفاع ازکشوربه شهادت رسید در کتب تاریخ مفصل ذکر نکرده ، آیا صرف به خاطر اینکه افتخار این شکست متجاوزین به حکومت حبیب الله کلکانی می رسد ؟
تصویر؛اعضای سفارت شوروی در افغانستان. در مرکز LM Reisner,
نمایندهYZ Suritsو جانشین او FF Raskolnikov. کابل , سال ۱۹۲۲میلادی.
«ماع»
15 دسامبر 2013, 12:40, توسط پرویز "بهمن"
ساعت ٩ صبح روز جمعه ١٨ قوس مردم در حالی که حبیبالله و بزرگ جان بالای دو اسپ در پیشاپیش قرار داشتند با یکصد و هفده میل سلاح، بیل، تبر، داس، برچه و سیخ تندور جانبی کابل حرکت نمودند و ساعت ١٢ ظهر به حسین کوت رسیدند. یک ساعت را برای رفع خستگی در قلعۀ حسین کوت سپری نمودند و آمادۀ حرکت بودند که تعدادی از سواران از حرکت قوای ملی چاریکار مردم کوهدامن و حبیبالله را اطمینان بخشیدند. قوای ملی ساعت یک بعد از ظهر از حسین کوت حرکت کرده حدود ساعت دوی بعد از ظهر در دشت کوچکین در ١٠ کیلو متری شهر کابل رسیدند. ملا شمسالله (ملای جنگ) آذان جمعه را داد و مردم آماده ادای نماز گردیدند. هنوز نماز ادا نشده بود که تعدادی از علمای کوهستان به رهبری حضرت شمسالحق و تعدادی از علمای پروان به رهبری مولوی قلعۀ بلند و شماری از علمای پغمان به رهبری عبدالحمید جان پسر حضرت شمسالحق نیز رسیدند.
درین وقت حضرت شمسالحق از بزرگ جان پرسید آیا کسی را به صفت امیر تعین نموده اید زیرا علما میدانند که اگر ما امیر و سرکرده ای نداشته باشیم طبق شریعت مجاهد نه بلکه یاغی بشمار میرویم بزرگ جان که عضو مجلس مشورتی بود موضوع را به آراء علما محول نمود ولی قبل از آنکه علما تصمیم خود را بگیرند مردم از جریان آگاه شدند و چون از شهامت حبیبالله و همکاری او با ستمدیدگان شنیده بودند و قیام را هم ابتکار او میدانستند صدا زدند امیر و پادشاه ما حبیبالله است. این صدا علما را مقابل یک عمل انجام شده قرار داد و آنها مجبور شدند طبق رائی عامه عمل نموده صدای مردم را لبیک گویند. آنگاه به روایتی حضرت شمس الحق و به روایتی مولوی قلعۀ بلند مطابق رسم مردم مسلمان شمالی کمر حبیبالله را با دستمالی بسته و قیادت را به او تبریک گفت.
خطبه نماز جمعه به نام حبیبالله و نماز جمعه به امامت مولوی صاحب جمال آغه و به روایتی مولوی صاحب انچو ادا گردید.مردم از هیجان اشک میریختند و افکار خشمگینشان مجال قضاوت را از آنها سلب نموده بود تا متوجه شوند که حبیبالله این برهنه پای، انگور فروش بیسواد توانائی برانداختن را دارد نه مسئولیت ساختن را بناً قبل از آنکه علمائیشان تصمیم بگیرند نزد خود فیصله نمودند که مستحق رهبری و سرداری کسی است که در برابر توپ و طیاره سپر آنها بوده و در سنگر یار و یاور و مددگارشان بوده. آنها شایسته این امر خطیر کسی را میدانستند که دین شانرا برایشان حفظ و خود شانرا از چنگ ستمگاران رشوه خوار ظالم نجات بخشیده بود.
با ختم دعای نماز جمعه به پیشنهاد حضرت شمس الحق لقب خادم دین رسولالله به حبیبالله داده شد زیرا در راه تقویه اسلام و شریعت کمر همت بسته بود. مردم همه که در پهلوی نام امیر خادم دین را میشنیدند همه با سرور و شادی لبیک گفته و غریب بچۀ انگور فروش که تا دیروز در زیر آسمان پهناور سرپناهی نمییافت و از کوهی به کوهی پنهان میشد امروز به صفت نمایندۀ تودههای محروم ملت پادشاه و خادم دین رسولالله گردید.
با ختم این جر و بحثها و تعین امارات و القاب، قوای ملی به رهبری خادم دین ساعت ٢٠ ٣ بعد از ظهر کوچکین را به قصد کابل ترک گفته و سپس عبور از کوتل خیرخانه در دامنۀ جنوبی آن اطراق نمود تا شب سپری شود. فردا شب ١٩ قوس ساعت ٤ صبح دستور حرکت صادر شد و قوای مبارزین تا نزدیکیهای قشلۀ باغ بالا رسید. بزرگ جان بدون خوف و هراس و با تصمیم قاطع داخل قشله شد تا عسکر را به تسلیمی صلح آمیز تشویق نماید. به مجرد ورود این عالم روحانی داخل قشله غریو ناگهانی تکبیر قیام کنندگان که قشله را در محاصره گرفته بودند، فضا را به لرزه در آورد و متعاقباً طبق دستور حبیبالله صدای فیر مبارزین سکوت صبگاهی را شکست و افراد اردو سراسیمه از بارکهای آن خارج شدند.
موًلف «عیاری از خراسان »استاد خلیلی مینويسد:
"مردی روحانی که سراپایش با پارچۀ سفید کفن مانند و ستور و ریش بلند و عمامه سفید به جمال و جلالش افزوده بود با صدايی که گويی از ماورای ابرها میآید آیتی چند از قران مجید تلاوت کرد.
صدای دلکش قران بدلها نور و نرمش فرود آورد. آنگاه گفت:
"ما نیامدهایم که اردوگاه مسلمانان را غارت نمائیم، امشب سرتاسر این کوهها و درهها به فرمان پروردگار سنگر جوانان اسلام شده و شما را در حصار غلبۀ خدا گرفتهایم. این الله اکبرها آواز حق است آیا به صدای حق گوش مینهید یا منتظر آن سرافسر مست و غافلتان که از ترس گوشهایش را در لحاف پیچیده بهشما حکم صادر کند؟ به کدام؟ اما بدانید که شیپور ستمگاران خاموش میشود و آوازۀ خدا جاودانه در جهان طنین انداز است."
"هنوز سخن وی پایان نیافته بود که صدای تکبیر از هر دو جانب فضا را به لرزه افگند و با آمیز این کلمۀ مقدس همنوائی خود را اعلام داشتند." بدینصورت قشله تسلیم مبارزین راه حق گردید و به شکرانگی این فتح بزرگ قوای ملی و عساکر دولتی نماز صبح را یکجا ادا نمودند.
س از ادای نماز حبیبالله گفت: برادران عسکر، من همان سرباز ساده که بودم همانم تاکنون در خدمت دین و برداشتن ستمها و حق تلفیها آواره کوه و کمر بودم، اکنون در دست شما هستم، هر کاری که مصلحت میدانید در بارۀ من انجام دهید همه باز هم با با صدای تکبیر همدستی خود را با خادم دین رسولالله اعلام کردند و با روحیۀ قویتر و اسلحۀ بیشتر جانب شهر در حرکت شدند و تا قلعۀ نه برجه که در شرق کارتهٔ پروان کنونی قرار دارد، پیش رفتند و داخل شهرآرا شدند۰
23 جنوری 2014, 18:07, توسط علی
سلام - این عکسها نمایانگر شهامت دلیر مردان کشوررا درتاریخ افغانستان زرینتر ساخته اینها راد مردان افغانستان بودند که تاریخ افغانستان وملت افغانستان بر آنها افتخار میکنند
آنلاین : http://kabulpress.org
23 جنوری 2014, 18:09, توسط علی
سلام - این عکسها نمایانگر شهامت دلیر مردان کشوررا درتاریخ افغانستان زرینتر ساخته اینها راد مردان افغانستان بودند که تاریخ افغانستان وملت افغانستان بر آنها افتخار میکنند اینها کسانی نیستند که همیشه درلباس اسلام مسلمانان را از پشت خنجر میزنند وبا چنگیز وصلیبیها همیشه همدست شده باشند برضد اکثریت مسلمانان جهان . اینها صاحبان عزم واراده بودند مانند سگهای زنجیری کشورهای همسایه نبودند درراه آزادی کشور جانانه رزمیدند وجانانه افتخار شهادت نصیبشان شد. امروز میبینیم که مجهول الهویتها که اصل ونسب شان معلوم نیست ونوادگان مغل که چند روزی دراین کشورمهمان بودند امروز قصد تصاحب هویت این مرز بوم رادارند.
زرکوب
آنلاین : http://nunn.asia