صفحه نخست > دیدگاه > اسناد جنایت، مزدوری و خاک فروشی امیر عبدالرحمن در آئینه تاریخ

اسناد جنایت، مزدوری و خاک فروشی امیر عبدالرحمن در آئینه تاریخ

عباس دلجو
پنج شنبه 6 دسامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بخش: نخست| دوم | سوم

بخش دوم
"قبیله چه باشد که شاهی کند = به هرجا رسد او تباهی کند" «فردوسی»

2 - امیر عبدالرحمن و مزدوری به بیگانگان :

اسناد و شواهد تاریخی زیادی موجود است که نشان میدهد امیر عبدالرحمن خان برای رسیدن به قدرت و حفظ و بقای سلطنتش، نه تنها طوق سرسپردگی به انگلیس ها که حتی به روس ها را نیز بر گردن افگنده بود . به همین خاطر زمانی که امیر عبدالرحمن در خاک روسیه بود، نهایت سپاس و شکرگذاری اش را به روس ها چنین ابراز داشته است : " "یازده سال در این شهر(سمرقند)که مال روسها بود به سر بردم و اغلب اوقات خودرا به سواری و شکار می گذرانیدم…اگر بین مامورین روس مذاکره پول می آمد می گفتم وجهی که شما به جهت مخارج به من میدهید بیشتر از آنست که من استحقاق داشته باشم.از خداوند مسئلت می شود که دولت شمارا به عوض این مهربانی که نسبت به من مینماید پایدار داشته باشد."(21)

تمام اسناد های تاریخی، این واقعیت را به ما می نمایاند که امیر عبدالرحمن خان بر اساس توافق دوجانبه روس و انگلیس بر اریکه سلطنت تکیه زده است . تا بتواند موقعیت افغانستان را بعنوان یک کشور حایل بین انگلیس و روس حفظ کند . لودویک آدامک افغان شناس امریکایی درین زمینه چنین گفته است : " امیر عبدالرحمن با تصویب و تصدیق برتانیه و روسیه برمسند زمامداری نشست."(22) پروفیسور داکتر الکساندر کنیازیف نیز حاکمیت عبدالرحمن و محدوده جغرافیایی افغانستان کنونی را نتیجه سازش دو قدرت مهم آن زمان، روسیه و انگلیس قلمداد کرده است : "در آن برهه از تاریخ، افغانستان چونان کشور حایلی بود که گستره های زیر کنترل از سوی امپراتوری های روسیه و بریتانیا را از هم جدا می کرد. موقعیت حایل افغانستان در سرانجام از پیش تعیین گردیده بود که ناشی از سازش منافع میان سان پتربورگ و لندن در منطقه آسیای میانه بود. این کمپرومایس با سازشنامه های سال های 1873 و 1887 روس و انگلیس از پشتوانه های حقوقی برخوردار گردید. در واقع، بر پایه این سازشنامه ها، مرزهای شمالی و شمال باختری افغانستان با سرزمین های زیر کنترل روسیه در آسیای میانه، تثبیت گردید. در حالی که خط دیورند مرزهای جنوبی و جنوب خاوری کشور را از گستره هند بریتانیایی، جدا می کرد."(23) پوهندوی سیف الرحمن سیف، استاد سابق دانشگاه کابل نیز معتقد است که : "امیر(عبدالرحمن خان) تا حد زیاد محصول دو امپراطوری رقیب بود . وی تعلیم و تجارب سیاسی اش را درجریان تبعید دوازده ساله در ترکستان روسی حاصل نمود . ایشان با تائید هردو کشور با قدرت وقت (روسیه تزاری و انگلستان) بر تخت نشست."(24)

اما در ارتباط مزدوری امیرعبدالرحمن به انگلیس ها، مدارک تاریخی فراوانی موجود است . حتی خود عبدالرحمن خان شخصا در کتاب تاج التواریخش بر این مزدوری اش چنین اعتراف کرده است : "گریفن صاحب مجدداً کاغذی به من نوشته سعی نموده مرا وادارد به کابل رفته عنان سلطنت افغانستان به دست بگیرم در ماه جمادی الثانی سال ۱۲۹۷ ه ق جواب مراسله او را به قرار ذیل نوشتم: دوست عزیز، من از دولت انگلیس امید زیاد داشته و دارم و دوستی شما تصدیق صحبت و اندازه خیالات مرا می نماید… دولت انگلیس توقع دارند کدام دشمن ایشان را دفع نمایم. دولت انگلیس چگونه منافع را وعده میدهد …در عوض چگونه خدمات را توقع دارند."(25)

سند دیگری از مزدوری امیر عبدالرحمن در پیشگاه انگلیس:"در عهد نامه ی که با دولت انگلیس دارم، شرط شده است که با هیچ دولت خارجه غیر از خود انگلستان و هندوستان، روابط دوستانه نداشته باشم."(26) در جای دیگری همین کتاب باز هم چنین صادقانه اعتراف به مزدوری و دست نشاندگی خویش کرده است : "از تصور این امر مکدر بودم که دولت افغانستان تا یک درجه تحت امر هر فرمانفرمائی که به هندوستان مقرر میشود، می باشد و من که امیر افغانستانم، آلت و بازیچه هستم که فرمانفرما(انگلیس ها) به هر شکلی خواسته باشد، آنرا بگرداند."(27) اما ناگفته نماند که امیر عبدالرحمن زیاد از مزدوری به انگلیس ها مکدر نبوده و جالب اینجاست که او، ادامه مزدوری به انگلیس ها را حتی به اخلافش نیز به عنوان یک دستورالعمل اجرایی چنین توصیه کرده است : "نصیحت من به پسر ها و اخلاف خودم اینست که روابط دوستی را با ملت انگلیس به هر زودی و به هر گرمی که انها را مجال بدست آید مستحکم نمائید، اگر دولت انگلیس خواهش های پسر ها و اخلاف من را نپذیرند، آنها هم نباید شکایت نمایند و الا هرچه که حالا هم در دست آنها می باشد از دست شان خواهد رفت."(28) به همین دلیل امیر عبدالرحمن از معاشرت پسرانش با مامورین انگلیس آنهم در منازل شخصی شان، ذوق زده شده و میگوید : "پسرهایم حبیب الله خان و نصرالله خان، مستر «کرزن» را به منازل خود دعوت نموده و مجالس آنها بسیار خوش گذشت . از ملاقات معزی الیه(مسترکرزن) این قدر مسرور شدم که میل و خواهش من بیشتر شد در اینکه خودم و پسرهایم و مامورین من و سایربزرگان، مامورین انگلیس را اکثر اوقات که ممکن باشد ملاقات نمائیم."(29)

مرحوم غبار نیز مدرک جاسوسی امیر عبدالرحمن به انگلیس ها را در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ چنین آورده است : "مستوفی حيبب الله خان كه نزد انگليس بندی بود به غلام حيدرخان سپهسالار در بلخ و همچنان برای ملامشك عالم و جنرال جان محمد خان، در غزنی مخفيانه نوشته بود که عبدالرحمن خان با انگليس ها سازش دارد قابل اعتماد نيست بايد جلو او گرفته شود . اما جاسوسان انگليس بامصر ف 20000 بيست هزار كلدار نامه مستوفی را در غزنی بدست آورده بود كه به دو نفر مطلوبش نرسيد، اما نامه كه به بلخ فرستاده شده بود بدست غلام حيدرخان سپهسالار رسيده بود، اما مردم شمال بی خبر از وابستگی عبدالرحمن خان به انگليس بنام رهبر مبارزه و جهاد كمر به حمايت از وی بسته بودند كه از همين سبب غلام حيدرخان سپهسالار، كاری بر ضد عبدالرحمن خان نتوانست بکند و بسوی بخارا متواری گشت."(30)

به همین لحاظ، زمانی که امیر عبدالرحمن بر اریکه قدرت تکیه زد، طبق قولی که به باداران انگلیسی اش داده بود، دمار از روزگار سران مجاهد و غازیان بنام مقاومت ضدانگلیس، برآورد : "همینکه عبدالرحمن خان پادشاه شد تمام رهبران ملی به استثنای سردار ایوب خان فاتح جنگ میوند به او اظهار اطاعت کردند اما پس از آنکه روش تمایل و سازش او را با انگلیس دیدند همگی به ایوب خان متمایل گردیدند . امیر هم به این واقعیت پی برد و قبل از دعوای تاج و تخت با ایوب خان، بجان رهبران ملی افتاد او جنرال محمد جانخان و عصمت الله خان را محبوس و سپس با 200 سوار بشهر مزار تبعید و همه را اعدام کرد محمد افضل خان و موسی خان صافی سنگسار شد . میربچه خان کوهدامنی فرار کرد و سایر پهلوانان جهاد کوهدامن و کوهستان ( کانون انقلاب ملی در جنگ های ضد انگلیس ) مانند جلندر خان و غلام محمد خان تتمدرهیی , میر درویش خان بابه قچقاری و دیگران, به هندوستان فرار کردند.ملا مشک عالم لقب " موش عالم" را از جانب امیر کمائی و سپس با تمام خانواده و قومش تاراج و بقتل رسید." (31)
بعد ازینکه انگليس ها در مقابل دفاع جانانه مردم افغانستان، تاب مقاومت را از دست داده و در جنگ میوند، شکست سختی را از غازیان افغانستانی متحمل گردیده بودند، بناء متشبث به ترفند و حیله مکارانه ای شدند . آنان، این بار جاسوسه مشهور خویش (شاه بوبو خواهر عبدالرحمن) را به کارگماشته و از طریق «شاه بوبو» به برادرش پیام فرستاد که انگلیس ها منتظر آمدن او هستند و از حاکمیتش حمایت می کند . "بعد از شکست نيروهاي انگليسي در جنگ ميوند که شکست دور از انتظار براي آنها محسوب مي شد و از لحاظ نظامي به کلي شکست خوردند. از طريق خواهر عبدالرحمن (شاه بوبو) به رايزني پرداختند و اين بار جنگ را به پشت ميزهاي مذاکره بردند . انگليسيها که در عرصه نظامي شکست سختي خورده بودند اين بار شانس سلطه خود را در عرصه ديپلماسي دنبال کردند."(32) آقاي عبدالحی حبيبي نیز در این زمینه چنین نوشته است : "سياسيون لندن و دهلي ديدند که ملت آزادي خواه افغانستان را نمي توان به استعمال قشون و سلاح مغلوب ساخت بنابراين در مقابل رجال و علماي وطن خواه و غازيان ملي و شهزادگان محبوبي که به قيادت ملت در طول جنگ دوم پرداخته بودند، عناصر مرتجع و ملت کشي را در افغانستان تقويت کردند و پادشاهي را به شاهزاده آهنين و قهاري چون عبدالرحمن سپردند و وي را که براي سرکوبي و قهر ملت افغان عنصري قوي پنجه شمرده مي شد به پول و سلاح و تمام وسايل مادي و معنوي پروراندند."(33)

امیرعبدالرحمن بعد از اینکه از طریق خواهرش پیام انگلیس ها را دریافت کرد، برای رسیدن به مقصدش، برای اینکه روس ها را گمراه کند، نامه ای گمراه کننده ای به انگلیس ها نوشت : "من به رخصت و اجازه جنرال كافمن حكمران تاشكينت عازم اين ديار شدم قصد دارم باكمك ملت با خصم مصاف كنم." درواقع امیر عبدالرحمن با این نامه اش هم روس ها و هم غازیان افغانستانی را فریب داده و با این ترفند، اربابان انگلیسی اش را دوباره بر شاهرگ کشور مسلط کرد . زمانی که عبدالرحمن پای به خاک افغانستان گذاشت، چون ظاهرا ادعای مصاف با خصم (انگلیس ها) را داشت، بناء از طرف مردم مسلمان و غازیان این کشور به گرمی استقبال گردیده و در راس مقامت ضدانگلیسی قرار گرفت . عبدالرحمن خان در ظاهر، نقاب مجاهدت بر علیه انگلیس ها را به چهره زده و با این ترفند توانست خود را در صف مجاهدین جازند . تمام سران و غازیان جهاد که شناختی از چهره اصلی و مزدور منشانه عبدالرحمن خان نداشتند، با تمام امکانات مادی و معنوی، از این جاسوس انگلیس حمایت کردند .

خود امیر عبدالرحمن به این واقعیت که او یک مزدور و جاسوس انگلیس بوده و صرف برای فریب مجاهدین و مردم افغانستان نقاب ضد انگلیسی را بر چهره کریه خود زده است، اعتراف کرده است . هاپ كيرك نويسنده بازی بزرگ نیز در این زمینه چنین نگاشته است: "عبدالرحمن خان پس از به قدرت رسيدنش نوشت من قادر نبودم دوستی خود را با انگليس ها علنی بكنم زيرا مردم من جاهل و متعصب هستند . اگر تمايل خود را به بريتانيا نشان ميدادم مردم مرا فرنگی ميگفت."(34)

مرحوم میرغلام محمدغبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ نیز به این مسئله پرداخته است : "زمزمه مبارزه و جهاد عليه انگليس در ماه مارچ آغاز گرديده بود، عبدالرحمن خان كه از قلمرو روسيه از راه تخارستان به افغانستان برگشته بود مردم فكر مينمودند كه او عليه انگليس ها جنگ خواهد كرد . از راز پشت پرده مطلع نبودند . سردار محمدايوب خان از هرات به عبدالرحمن خان خط نوشته بود . ما از هرات به قندهار حمله ميكنيم و تو با جلب همكاری مردم شمال، به كابل حمله کن . اما عبدالرحمن خان با ضایع كردن وقت كه هر لحظه به نفع انگليس تمام میگرديد در جواب ايوب خان نوشته بود، دشمنی با انگليس به نفع افغانستان نیست . چنانچه امير شير علی خان بر ضد انگليس قرار گرفت از بين رفت ما و شما بايد راه آشتی با انگليس را در پيش بگيريم."

امیر عبدالرحمن خان، این جاسوس کهنه کار اجانب، توانست از اعتماد غازیان و مجاهدین افغانستانی سوء استفاده کرده و غازیان پیروز را با انگلیس های شکست خورده به سر میز مذاکره بکشاند . "مبارزین كه از وابستگی عبدالرحمن خان و نوكربودن آن به انگليس مطلع نبودند آماده حمله بالای قرارگاه انگليس ها در پروان بودند كه در اين وقت ممكن بود به اشاره عبدالرحمن خان که انگليس اوضاع را دقيقاً زيرنظر هم داشت طی نامه يی امارت افغانستان را به وی تبريك گفت و برايش آرزوی موفقيت نمود ۰ عبدالرحمن خان پس از وصول نامه انگليس دريك صحنه سازی دراماتيك به افراد مسلح و غيرمسلح پنجشیر، پروان، کاپیسا كه در اطرافش صف بسته بودند طی بيانيه يی گفت . اكنون كه انگليس ها تاب مقابله بامبارزین استقلال طلب و آزادیخواه را در خود نديده بر تصميم شما كه مرا بحيث امير افغانستان قبول نموديد صحه گذاشته و حتی نامه تبریکی بما و شما فرستاده است و مرا به صفت امير افغانستان به رسميت شناخته اند اکنون جايی برای مقابله با انگليس ها نمي ماند."(35)

آقای سليمان راوش نیز در این زمینه چنین نوشته است : "امير عبدالرحمن خان که سه صد هزار سپاهی داوطلب ملی در معيت خود داشت، بدون جنگ، قشون محصور و هراسان و گريزان انگليس را از شمشير ملت نجات داد."(36) در اینجا بود که انگلیس ها به کمک جاسوس دوجانبه اش (امیرعیدالرحمن) که حالا در راس مجاهدین قراگرفته بود در زیر پوشش مذاکرات سياسي، شرايطي ننگین خویش را بر مجاهدین افغانستانی چنین تحمیل کردند :

"1- پادشاه افغانستان به استثناي دولت انگليس ديگر با هيچ حکومتي خارجي ديگر نمي تواند روابط سیاسي داشته باشد.

2- تمام قندهار زير فرمان فرمانرواي ديگري خواهد بود.

3- علاقه هاي پيشين و سبين تحت تصرف حکومت انگليس باقي خواهد ماند.

4- فيصله اي که با امير محمد يعقوب خان در باره سرحدات شرقي افغانستان به عمل آمده بود به اعتبار خود باقي خواهد ماند.

5- قشون انگليسي را از کابل وجلال آباد وقندهارسلامت تا سرحدات موجود انگليس برساند ودر عوض اين شرايط انگليس سلطنت امير عبدالرحمن خان را در بقيه افغانستان به شمول هرات ((به رسميت ))مي شناسد."(37)
بعد ازینکه انگلیس ها توانست به کمک مزدور ش امیرعبدالرحمن، نه تنها سربازان مهاجمش را از دم تیغ برهاند، بلکه شرایط دلخواه خویش را نیز بر مردم افغانستان تحمیل کرده و با نصب مزدور معلوم الحالی چون عبدالرحمن خان، با خیال راحت نیروهایش را ظاهرا از افغانستان خارج کرد . "بريتانيا اداره كابل را به امير عبدالرحمن خان سپرد قوای خود را از كابل بيرون برد."(38) انگلیس ها با این پیروزی سیاسی، درواقع حاکم اصلی افغانستان محسوب می شدند و عبدالرحمن یک عامل اجرایی خواسته های استعماری انگلیش بیش نبود .

امیر عبدالرحمن خان، بعدا برای استقرار تاج و تخت خود به ادامه مزدوری و جاسوسی به انگلیس ها پرداخته و در سال 1885 میلادی در راولپندی با «لارد دوفرین» حاکم انگلیسی هند، معاهده ی ننگینی را به امضا رسانده و تمام شرایط و پیشنهادات انگلیسی ها را، ذلیلانه پذیرفت . در نامهء ليپل گريفين Lepel Griffin کارمند بزرگ سياسی برتانيه به امير عبدالرحمن خان، چنين می خوانيم: "... حضرت والای شما، روابط خارجی با هيچ قوای خارجی به استثنای برتانيه داشته نمی باشد. اگر کدام قوای خارجی سعی نمايد در امور افغانستان مداخله کند، درآنصورت حکومت برتانيه آماده خواهد بود دست کمک به سوی شما دراز کند... آنهم به شرطی که حضرت والا، بدون فروگذاشت، توصيهء حکومت برتانيه را در موضوع روابط خارجی خويش دنبال نمايد."(39)

امیرعبدالرحمن خان در بدل این وابستگی و مزدوری به انگلیس ها، از "وایسرای هند تعداد 55000 تفنگ و جهبه خانه صدها عراده توپ و مبلغ پنج لک (پنجصدهزارروپيه) پول نقد و در هرسال 18 هزار پوند به دست آورد." در نتیجه، او با این امکانات تسلیحاتی و مالی و قسما پشتیبانی سیاسی و اطلاعاتی دولت انگلیس بود که توانست در ظرف ده سال تمام مخالفینش را با کشتار و نسل کشی و زندان و شکنجه و تبعید، از بین برده و لقب «امیرآهنین» را دریافت کند .

ادامه دارد

پی نوشت ها :
21 - امیر عبدالرحمن - تاج التواریخ - صص ۱۵۷-۱۵۸
22 - لودویک آدامک، تاریخ روابط افغانستان از زمان امیر عبدالرحمن تا استقلال، ترجمه علی محمد زهما ص 19
23 - راز های سر به مهر تاریخ دیپلماسی افغانستان - مقاله افغانستان معاصر: چگونگی پدید آیی - پروفیسور داکتر الکساندر کنیازیف - گزارنده به دری : عزیز آریانفر
24 - اثرات ناگوار «بازی بزرگ» (Great Game) برتعین سرحدات یا حدود جغرافیـــــایی افغانستان معاصر - پوهندوی سیف الرحمن سیف، استاد سابق پوهنتون کابل
http://www.kabulnath.de/Salae_...
25 - امیر عبدالرحمن - تاج التواریخ - ص ۱۹۹
- امیر عبدالرحمن، تاج التواریخ، ص 504
27- امیر عبدالرحمن ، تاج التواریخ ص403
28 - امیر عبدالرحمن ، تاج التواریخ ص507
29 - امیر عبدالرحمن - تاج التواریخ - ص 102 - نسخه الکترونیکی
30 - غبار، میر غلام محمد - افغانستان در مسیر تاریخ - ص633
31 - غبار، میر غلام محمد - افغانستان در مسیر تاریخ - ج-1 ص658
32 - فرهنگ، مير محمد صديق، افغانستان در پنج قرن اخير ص 420. انتشارات عرفاني، تهران 1385
33 - عبدالحی حبیبی - تاريخچه بيداري سياسي در افغانستان - به نقل از پشينه و زمينه جنبش اصلاحي در افغانستان - ص 110
34 - هاپکرک، پیتر؛ بازی بزرگ؛ ص359 ترجمه رضا کامشاد؛ تهران: انتشارات نیلوفر، 1379
35 - انجنیر عبدالقدیر (صوفی زاده-درخیل) - شناختن سرحد دیورند و رفع بحران در نظام های استبدادی و دیموکراسی افغانستان - http://www.ariaye.com/dari3/si...
36 - http://www.koofi.net/index.php?id=3358
37 - غبار، غلام محمد- افغانستان در مسير تاريخ - ص 1022 عين الوقايع ص 138
38 - هاپکرک، پیتر؛ بازی بزرگ؛ ص359 ترجمه رضا کامشاد؛ تهران: انتشارات نیلوفر، 1379.
39 - آدمک، لودويگ؛ تاريخ روابط سياسی افغانستان از زمان امير عبدالرحمن خان تا استقلال، ترجمهء علی محمد زهما، ص ص ۲۱–۲۲. ، کابل ۱۳۴۹

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • کشوريکه نام اش را انگيلس گذاشت فاسد بود وهنوزهم است .
    اميريعقوب خان معاده گندمک راامضاء کرد.
    امیر عبدالرحمن معاده .ديورند را
    آنها خو کشور را به يک دولت خارجى فروخت بدا به حال طالبپرست کرزى خان که خاک را به پنجاه کشور فروخت
    دستگاه دولت افغانستان یکی از ’فاسدترین کشورهای جهان’ معرفی شد
    http://www.bbc.co.uk/persian/a...
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

  • abdurr e ghol wa harmzada gak

  • AMIR ABDUL RAHMAN KHAN had the wisdom and abllity to unite all the afgan and re establish the country, our beloved afghanistan
    he had to fight those who were preventing the unification of the country
    MY ADVICE TO HAZARA
    Learn from your past
    love and be faitful to afghanistan
    don,t be traitor
    don,t allow the kabul press? and other the like of them who are mostly based abroad and in the payroll of different intelligence services, to provoke other afghan by spreading hatred
    because history could be repeated

    • Abdurrahman killed 60 percent of the Hazaras, killed thousands of Uzbeks and Tajiks. He killed also many from Shinwari Pashtun Afghan tribe. Who and in which dictionary translate crimes as the unity of the people?
      Shame on you. You think just like the taliban and other racist groups.

  • Dear zal
    when you are discusing history , please try not to get too emotional
    If i could ask you just a few qustion
    where did you get the figure 60% ?????o
    we even don,t know what the population of afghanistan is today
    how can you cliam that 60% percent of hazara were killed????0
    you claim that Abdul rahaman khan killed tajik and uzbik and uzbik; I will ask you how ABdul rahman khan came to become afghan king???o
    You accuse me of thinking like taliban and being racist, How did you come to this conclusion????o
    I will now try to answer my own qustion, and if you don,t agree with me , you can always write your opinion, but please do it in a respectfull way
    Firs- you accused me of being racist and pro taliban , by applying the same principle that you apply to juge Amir abdul rahman khan
    and that is presumption,pre jugemint, you already found me guilty without knowing me, just because i have diferent opinion from yours.
    you use the same principle to juge amir abdul rahman khan,with out going back to history and analysing it ,you accuse him of killing 60% of hazara
    FOR us to understand what he did and why he did it ,we have to travel back to his time and see what was afghanistan at that time? and then juge him by the standard of his time and not the standard of 21 century
    A short history lesson only for you
    alway happy to help
    Amir Abdul rahman khan came to power with the help of Tajik and Uzbik.his army mostly consisted of this two groups
    he was the choise of north, he came from the north ,because he was living in exile in Bukhara
    the pushtoon and even some hazara choise was AYOB khan, who won a war against the english in MAIWAND
    just to cut the long story short and not to make you too tired
    in the war that followed between these two , Ayoub khan was defeated and fled to iran and iran expeled him to india and gave him to brithish
    so you can,t blame the pushtoon for what ever he did or did not to hazara
    After abdul rahman became the king in kabul
    afghanistan was a collection of fifdom , a collection of diferen local ruler. just like it was in the 1990s
    The biggest treat to his kingdom was pushtoon in the south
    in he dealt with thim with iron hand , and one way to weaken them was to divide them, so he expelled many of them to the north of afghanistan and killed most ot their leaders like mullah musk alam who was of Andar pushtoon tribe. amin ullah khan, mohmad jan khan wardak and others
    this way he secured his kingdom from a treat from the south by exiling many pushtoon tribe to the north,
    this expulsion of pushtoon had some other binifits as well , like mixing the pupulation , holding the advance of russion in the north and increasing the goverment income through taxes.
    the next beggest treat to his kingdom was the rulers of hazarajat, and Amir abdul rahmankhan fought them with no less or more ruthlesness then he fought the pushtoon in the south
    Amir abdul rahman had no major war againt th tajik or uzbik. in fact his army was made of tajik and uzbik
    Now we have the history of that period of time in a nut shell and we can by analysing the circumstances of that time juge him for his action
    It is my opinion that the unifiction of a county is a painful but a neccecery process. we can look at other country and study how they unified and became a nation
    THe American had thier civil war with no less atrocity , befor the south and north was united into one country, called the USA
    The Russion and afterwords the Soviet Union had thire civil war with no less atrocity before it become a single nation
    I can give many examples but for now this two should be enough
    So my piont is that yes i agree with you
    crimes were committed, atrocity were committed, But it did,t happened just in afghanistan, and it was certainly not just directed at hazara
    But in genral, in every country it is an ugly and painfull proceess to go thuough and become a nation
    How ever what is unacceptable is going on about it and trying to settle scores, this way , we would be killing each other for ever. and it will bring no binifit to anyone
    I think that our best option is to accept our distiny and accept each other and built on what we have. and not on what we could have which we would never have
    And again time is the main factor in all this
    we do not need to repeat the history and kill each other because of what have happened more than a centry ago
    we can,t juge the ruller of that time by todays human standard
    and we shoul certainly not apply the standard of that time in this time and age

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس