سمينار گونه ي طنز درافغانستان !
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گزارش زير مدتي قبل نوشته شده بود ولي دراثر مرض سهل انگاري و چندان مهم نبودن ازگزارش درموعد معين دركدام جريده بازماند . با اين وجود براي يك عده خالي ازفايده نيست .
پنجم قوس 1391 كابل
اولين
سمينارطنزدر افغانستان .
اولين
سمينارطنزدرافغانستان با صرف چاي وكيك وچاكلت شروع شد. آگاهان امورطنزاين عمل را ازسوي
وزارت فرهنگ به سان جرقه اي ميدانند كه ازكلوخ برخاسته باشد . اما اينكه چرا با چاي
وچاكلت شروع شد به دليل فرهنگ ديربيا وزود بروي حاكم برجامعه فرهنگي كشوراست
ودراين روزبه اثبات رسيد كه اين فرهنگ ديرينه درميان طنزپردازان كشورنيزگرامي
داشته مي شود . گرچند كه عده ي را اعتقاد براين بود كه چاي ناخورده جنگ نمي شود
وطنزخودش جنگ است وسمينارطنزدرچنين جامعه ي جنگ زده ي كمتراز رفتن به جنگ نيست . دراين
ميان آقاي جلال نوراني برگزاركننده وپدرواقعي طنزمعاصركشورمعتقد بودند كه نان چاشت
نيزصرف گردد بعد سمينارافتتاح گردد ، ولي عده ي با اين استدلال كه گرچند هدف
طنزاصلاح است ، ولي مسلماني را قدم به قدم وبا يك روزنمي شود اصلاح كلي به وجود
آورد . بنا براين نخستين سمينارطنزقبل ازنان چاشت وبعد ازصرف چاي ، سرساعت يازده
بجه با سخنراني استاد جلال نوراني بعدازسه ساعت انتظاروخميازه كشيدن براي تشريف
آوري مهمانان ، خصوصا وزيرصاحب فرهنگ ، شروع شد . درست هنگامي كه مي خواستند جلسه
را شروع كنند ، برق رفت واين بررونق وشيرني محفل افزود طوري كه تعدادي ازطنزنويسان
آن را به فال نيك پنداشته معتقد بودند كه طنزخودش مبارزه عليه تاريكي است والبته
شخصا معتقدبودم كه طنزمبارزه درتاريكي براي روشني است وبه عبارتي بسان تيري است درتاريكي . اگريكي ازاهداف طنزايجاد خنده باشد ،
تا اين لحظه موجبات واسباب خنده به صورت كامل فراهم شده بود .
درآغازمحفل بيشتراشتراك كنندگان
انتظارحضوروزيرصاحب را مي كشيدند ، ولي ايشان - طبق رسم مقامات - تشريف نياوردند
وبه ناچاراستاد جلال نوراني دوباره پشت تريبون ظاهرشد وپيام ايشان را به قول
مجريان تلويزون " به خوانش " گرفت . ازجمله كرامات مقامات اين است كه
علاقه مندي شديد به فرستادن پيام دارند.اگرخودشان دربرنامه ي نمي رسند ، پيام شان
دراكثرموارد مي رسد . اولين چيزي كه با شنيدن پيامِ يك مقام درذهن متبادرميشود اين
است كه اين پيام را چي كسي نوشته است ؟ آنچه مسلم است آنكه درهرپيامي ازهرمقامي
هركسي مي تواند دست داشته باشد مگرخود صاحب پيام .
درادامه
ارائه ي پيام بود كه وزيرصاحب خود نيزبه صورت سرزده و" ازقبل اعلان ناشده
" وارد تالارشدند وموجبات مسرت وخنده ي حضاررا دوباره فراهم كردند . با شنيدن
قسمت هايي ازپيامشان با بقيه حضارشريك شدند .
استاد
جلال نوراني براي چندمين بارپشت تريبون آمدند. ايشان با داستان معروف شناخت فيل
صحبت هاي شان را آغازكرده فرمودند ؛ طنزمثل همان فيل مثنوي مولانا است كه هركسي
بسته به برداشت خود ازطنزتصويري درذهن دارد . براي يكي ستون است وبراي كسي مثل پكه
است وبراي كسي مثل ... وي ادامه داد ؛ درطنزنيزاهالي هنروادب به هرجاي شان دستي مي
كشد وتعريفي ازطنزمي كند . وي انواع طنزرابه صورت آكادميك به معرفي گرفت وگفت ؛
طنزدو سنگ پايه دارد ، يكي انتقاد است ويكي تفكر. استاد نوراني درادامه فرمودند ؛ ميخواهم اين فيل را بيارم
درميدان ودرروشني چشم شما فيل طنزرا معرفي كنم . ايشان براي اين كار طنزي ازاستاد
احسان سلام را با عنوان "كاكا نياز"، با كمي دست كاري وتغييرات ( البته
با اجازه غيابي ازاستاد احسان سلام) ارائه واجراكردند تا كه فيل طنزرا با همه
ابعادش نشان داده باشد .
دراين لحظه نوبت به وزيرصاحب فرهنگ رسيد كه پشت تريبون رفته به سخنراني
پرداختند . وي خاطرنشان كردند؛ طنزبه معني طعنه است . مثلا درزمان ظاهرشاه دودسته
وكيلان درپارلمان بود ، يكي "تاوه ريش" وديگري "تاوه بروت" كه
هركدام به يك قطب قدرت تعلق داشتند . ايشان ازجمله كارهاي طنزي خويش ياد كرده كه
درباره محمود مستري نماينده خاص ملل متحد درامورافغانستان درسال هاي جنگ وجهاد گفته
بود .
متاسفانه
متن اين شعرطنزآميزوزيرصاحب را نتوانستم ياد داشت كنم .
ايشان طنزي ازسعدي را بيان كردند تا نشان دهند
كه طنزدرادبيات ما قدمت تاريخي دارد به صورت نمونه ازحكايتي ازسعدي را خواند: :
يكي جهود و مسلمـان نــزاع ميكـردند
چنان كه
خنده گرفت از حديث ايشانم
به طیره گفت مسلمـان: گر اين قبالة من
درسـت
نيسـت ، خدايـا جهود ميرانم
جهود گفت : به تورات ميخورم
سوگند
و گــر خـلاف كنم همچو تو
مسلمانم
گر از بسيط زمين
عقل منعـــدم گـردد
به خـود گمان نبـرد هيچ كس كه نادانم .
وي ازاسماعيل
سياه نيزياد آوري كردند وفرمودند درطنزي ازاين اعجوبه ي روزگار، دزدي را پيش قاضي
مياورند وقاضي به اين دزد سفارش "مرغ اشكم پر" مي كنند وخطاب به دزد
چنين مي گويند :
گرنياوردي مرغ اشكم پُر
انماالميخ كانه بين الدبر
با خاتمه سخنان جالب وگهرباروزيرصاحب فرهنگ نان چاشت شد وبراي صرف نان به
سالن رفتيم .
درهنگام نان چاشت وزيرصاحب سرميزنان شروع كردند به نصيحت ارباب رسانه ها،
ازجمله صدا كردند : اوبچه ازتلويزون اريان ، درتلويزون شما همويك زنكه است
بسيارتصاويروقيح داره هموكه هرشب بايكي جورميايه ، نامش چيست ؟ يكي ازحضاردرجواب
گفت : وزيرصاحب گناه زنكه است ، تلويزون چي گناه داره
اينچنين بود كه سرميزنان نيزطنزپردازي ادامه يافت .
ازجمله طنزپردازاني كه به شواهد موجود هميشه ودرهرشرايطي بيرق طنزرا دركشوربرافراشته
نگه داشته است "نصيراحمد نشاط " است كه به گفته خودش درزمان طالبان طنزرا
داخل جوراب كرده به پيشاورمي رساند تا چاب شود ....ايشان درصحبت هاي خود به اين
نكته جالب اشاره كردند كه ما دوگونه طنزداريم؛ طنزادبي وطنزژورناليستي . طنزادبي خنثي است گب
خودش را ميزنه وميره دنبال كارش ، ولي طنزژورناليستي ممكن بعد از5 سال ازبين برود
چون موضوعيت خودش را ازدست مي دهد ولي پنجاه سال بعد دوباره زنده مي شود تا نسل
بعدي شرايط روزمارا درك كنند به اين خاطرطنزژورناليستي تاريخي ميگردد ويك محقق
براي تحقيق درمورد وضعيت زندگي آن دوره اين طنزژورناليسيتي به دردشان ميخورد .
ايشان ازجمله طنزهاي خودش رابا عنوان " محيط چيست كابل " براي
حاضرين تقديم كردند :
باورمكن كه گفته شود : آب مي خوريم
ازآبهاي گنده چو پيشاب مي خوريم
تا چاه آب وچاه بدررفت ملحق اند
ما صبح وشام ، شربت تشناب مي خوريم
كابل كثيف گشته ومملوزگند و گُه
سبزي ، پرازمواد كناراب مي خوريم .
بسيارشاش آدم وخرمي رود به چاه
آبي كه مي كشيم چو دوغاب مي خوريم
ازمعده تا مثانه ي ما گشته غارغار
تا آب پرنجاست وتيزآب مي خوريم
اندرهواي پاك نخورديم نان شب
صبحانه را به پهلوي گنداب مي خوريم
اسهال مي شويم وزمينگيروريخرو
گاهي كه گوشت ازكف قصاب مي خوريم
گاهي كه كله پاچه خريديم پُرمگس
ميكروب قرمه گفته ، به بشقاب مي خوريم
ازبس كه مي كنيم تنفس ز"كاربن "
چون مارزخم خورده به خود تاب مي خوريم .
......
آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-725.aspx