از امارت کور تا حکومت کر
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان در تاریخ معاصر خود با حکام مستبد و ناشی یی رهبری شده است که بعضی از آنها و از جمله ملا عمر و حامد کرزی یک وجب هم از موضع قبیله ای خود پس ننشسته اند. فرهنگ قبیله ای مثل ملا عمر یک فرهنگ کور و یک چشمه است. با چشم سالم خود قوم خود را می بیند و دیگران را نه. قوم خود را محق می داند و اقوام دیگر را مدیون می پندارد. اما فرهنگ قبیله ای مثل کرزی کر نیز است. هیچ صدایی را نمی شنود مگر اینکه حواریونی مثل اسماعیل یون کتاب دویمه سقاوی را نوشته باشد و الفبا و خواندن آن را مثل زبان اشاری به کرزی اموختانده باشد.
نوشتن این مقاله زمانی در ذهنم خطور کرد که بی توجهی های کرزی را از چند سال بدین سو به اهالی رسانه ها، تحلیلگران، منتقدان سیاسی، حتا جامعه جهانی و اقوام غیر پشتون؛ به تامل نشستم. اگر از سال های اول زمامداری او درگذریم که دوران طفولیت سیاسی او بود، یا اینکه هنوز قد راست نتوانسته بود؛ دوره انتخابی اول و انتخابی دوم او شباهت های زیادی را در نحوه حکمرانی به ملای کور می رساند. تنها با این تفاوت ها:1.او کور بود و این کراست.2.او برتری خواهی و تمامیت خواهی قوم و قبیله اش را با سلاح دین و شریعت توجیه می کرد و این تمامیت خواهی و رویکردهای فاشیستی اش را با سلاح اکثریت دروغین، اصلاحات نمادین، دموکراسی نقابدار و ... توجیه می کند. 3. او مشاوران قومی خود را از طبقات افراطی دینی بر می گزید، و این مشاوران قومی خود را از تحصیلکردگان فاشیست و تندرو که استراتیژی مدونی چون دویمه سقاوی دارد. 4. او ملای ساده و گوشه گیر، و این تحصیلکرده دانشگاهی و خوش لباس، پر طمطراق، اشراف منش، احساساتی و بوقلمون صفت است.
اما شباهت های این دو، بیشتر در رویکردها، سیاست های قومی، حذف و تهدید اقوام دیگر و داعیه پشتون گرایی است که دو دهه از تاریخ این سرزمین را که می توانست گامهای بلندی در پیشرفت و توسعه بردارد، به عقب برگردانده اند.
1. ملای کور با شعار پیاده کردن دین خدا در زمین خدا به امارت آغازید، و کرزی با شعار آوردن دموکراسی و نهادینه کردن حقوق بشر زمام امور را به دست گرفت. پیاده کردن حکومت دین در زمین خدا به قتل عام ها و نسل کشی ها و آتش سوزی و کوچ اجباری اقوام دیگر انجامید و تطبیق دموکراسی به اشتقاق ملی، نفاق قومی، محروم سازی عمدی، بزرگ نمایی قومی (پشتون)، خلع سلاح اقوام صلحدوست و در عوض تسلیح کوچیان بدوی و سرکوب اقوام دیگر، نا امنی و فساد اداری انجامید.
2. ملای کور می گفت اینجا افغانستان است و خانه ی اجدادی پشتون ها؛ هزاره ها به گورستان، تاجیک ها به تاجیکستان و ازبیک ها به ازبکستان بروند. اما حکومت کر می گوید مزاحم کوچی نشوید که قبایل جنوب بالای تان حمله می کنند. به دلیل همین سنخیت ها و مشترکات است که حکومت کر از هواداران امارت کور با لابه و عجز دعوت به صلح می کند تا معجون قدرتمند کور و کر را بسازد و به تحقق اهداف شوم و پلید خود نایل آید.
3. در زمان ملای کور گرچه بازسازیی و جود نداشت و امکانات ملی به این پیمانه وسیع نبود، با آنهم مردم هزاره جات در شدیدترین محاصره اقتصادی قرار داشت و خشکسالی ها هم مردم را فلج کرده بود. اما در دوره حکومت کر، امکانات به آدرس مردم افغانستان به پیمانه بسیار وسیع وارد شده اما فقط و فقط قوم پشتون از آن نفع می برند. بدبختی در این است که از یک طرف حاکم کر مکتب و سرک و پل و پلچک و ساختمان و راه برای قومش می سازد، از طرف دیگر بدویان آن هارا منفجر می کنند و آتش می زنند (هغوی خرابوی او مونږ بیا جورو). در صورتیکه طبق گزارشی، 70% کمک های دنیا صرف ولایت هلمند شده اما هر آنچه ساخته شده بودند، یا دوباره به تل خاک مبدل شده و یا امکانات حیف و میل شده است. این در حالی است که در هزاره جات تا هنوز یک متر سرک پخته ساخته نشده و اطفال هزاره در زیر خیمه درس می خوانند. آنچه توسط موسسه های کوچک ساخته شده در کمال امانت نگهداری شده است. کور تحریم کرده بود و کر تبعیض روا داشته است.
4. افغانستان تاوان سنگینی را از امارت کورتا حکومت کر پرداخته است. دو دهه تاریخ این سرزمین که در پرشتاب ترین عصر پیشرفت و توسعه است، با کندی و فترت قرون وسطایی سپری شد. شعری است که سخت تناسب به این دو حاکم دو دهه دارد:
عاقبت گرگ زا ده گرگ شود
گرچه به آدمی بزرگ شود
این دو حاکم کور و کر تبعیض، نفرت و ظلم را از اسلاف جبار و کینه توز شان به ارث برده و با آداب سیاسی و قبیله ای آنها بزرگ شده اند، گرچه یکی دم از انفاذ شریعت و پیاده کردن ارزش های اسلامی می زند و دیگری از تطبیق قانون و پیاده کردن ارزش های دموکراتیک.
پس ای خواننده عزیز و هموطن!
بیایید فکر آینده خود را بکنیم. تاکی در زیر سم شتران کوچی و شلاق دین و دموکراسی جان بکنیم، برای وحدت ملی تفوق طلبانه گذشت کنیم.
برادران تاجیک، ازبیک و هزاره و دیگر پابرهنه ها!
بیایید تجزیه شویم و سرزمین جدید خود را سرزمین طلوع آفتاب (خراسان ) نام بگذاریم و این باغ وحش کنونی را به صاحبان پر ادعا و نابخردش بگذاریم. تا از شر این بدویان رها نشویم، نسل اندر نسل آواره، محروم و در بند شقاق، کینه توزی و عقب ماندگی خواهیم بود.
پيامها
15 جون 2010, 13:17, توسط abdullah
چرا شما اوغانها وحشی است ؟
افغان یا اوغان یا پشتون این سه تا نام یک است ما می توانیم افغانستانی باشیم نه افغان میخواهد که هویت اقوام مختلف سرزمین مانرا نادیده بگیرد و همین هویت تحمیلی نا روای(اوغان) را بالای ساکنین سرزمین مان باز تحمیل کنند.به کسانیکه از قبایل پشتون نیستند دیگر تحمل این هویت برای شان ننگ است برینکه.حالا به همه روشن گردیده که اوغان یعنی تروریست، اوغان یعنی تولید کننده ای تریاک، اوغان یعنی فاشیستان قبیله،اوغان یعنی طالب فرزندا ن نا مشروع آی اس آی پا کستانی بی فرهنگ واعراب وحشی که در سوف های توره بوره تولید وبه .........
شما اوغان ها یک مردمی خود فروخته است بهمن دلیل تا دیرنشده هفت و هشت الایت پشتونها از نقشه سرزمین ما حزف شونده تا مردمی ما یک زنداگی انسانی داشته باشد دوصد هفتاد سال میشود که شما اوغان ها در این سرزمین حاکمیت کرده اند بجزدزدی و خیانت چه کرده اند ؟چرا مردمی غیر اوغان حق سیاسی نه ،دارنده ؟آیا مردمی غیر پشتون از این سرزمین نیست ؟و با آمد حزف هفت الایت پشتونها بگانه
پراستان ومزدور که مردمی بیچاره ما یک زنداگی انسانی داشته با شند
کسانیکه تاریخ ندارند زیاد تلاش کردند به کمک
روس و انگلستان اتاریخ ساختن
شاه دُرّانی یا احمد خان اَبدالی از دودمان درانیها، فردی بود که در سدهٔ هجدهم میلادی، در سال ۱۷۴۷ پادشاهی درانی را در خراسان تاریخی که بعد از سلسله شاهی تیموری هرات تجزیه شده بود پدید آورد.
[ویرایش] امپراطور دولت خداداد خراسان
وی در قبیله ابدالی از قبیلههای پشتون بدنیا آمد. وی در جوانی توسط شاه حسین خلجی ، حکمران قندهار زندانی شد ولی پس از آنکه نادرشاه افشار در سال ۱۷۳۶ میلادی ، قندهار را تصرف کرد، احمد خان ابدالی به خدمت نادرشاه درآمد و پس از مدتی فرمانده یکی از لشکرهای نادرشاه شد.
پس از قتل نادر «در سال ۱۷۴۷ میلادی دولتی در خراسان پدید آورد» و در آنجا اعلام پادشاهی کرد. هدف وی از اعلان پادشاهی اعاده تمامیت ارضی خراسان و استقلال آن از قوت اجنبی و برپایی سلطنت پشتونها در خراسان بود . بعدها قلمرو پادشاهی وی فغانستان نام گرفت.
الماس کوه نور پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد
امیر دوستمحمدخان ، اولین امیر افغانستان از خاندان باركزی باركزی (۱۲۴۲ – ۱۲۵۵ ه . ق.) كه سلسلهٔ ابدالی يا درانی را برانداخت
دوست محمد از انگلیسها که عملا از سیکها حمایت میکردند تقاضا نمود تا بر سر مسئله پنجاب میان ایشان میانجیگری نمایند و در ضمن به انگلیس قول داد که افغانها مانع پیشروی روسها از شمال به جانب جنوب شوند
پس از مرگ دوست محمدخان باز پسرانش مانند پسران تیمورشاه بخاطر بدست آوردن تخت و تاج به جان هم افتادند، سرانجام شیرعلی خان در ۱۲۸۵ هجری قمری (۱۸۶۴ میلادی به حکومت رسید. در سالهای حکومت داری شیرعلیخان لندن و سن پترزبورگ در مذاکرهای به این فیصله رسیدند که روسیه مرزهای شمالی افغانستان را که کمابیش با رود جیحون منطبق است، به رسمیت بشناسد، و این منطقع باید خارح از نفوذ روسیه بماند
CopyDeleteUpDownامیرشیرعلیخان از روسها استمداد کرد، ولی پاسخی نیافت ولی او نیز رهبری نبود که مورد قبول سران قبایل باشد وجود عبدالرحمان خان پسر عمو(کاکا)ی امیر تبعید شده و نوهای دوست محمدخان تحقق یافت. انگلیسها از موفقیت نه چندان بزرگ خویش در جنگ دوم چشم پوشیده، از افغانستان خارج شدند، عبدالرحمان که مردم ترکستانافغانستان را به دور خود جمع کرده بود، در قبال گرفتن شناسایی از طرف انگلیسها تنظیم روابط خارجی خویش را به ایشان واگذاشت در خلال حکومت او روسها و انگلیسها به توافقی قطعی در مورد مرزهای طولانی افغانستان با روسیه، از مرزهای ایران تا پامیر، دست یافتند. مرزهای جنوب غربی انگلیس نیز بر اساس خط مشهور دیورند (Durand Line) تعیین گشت، امیرعبدالرحمان خان بهسال ۱۳۱۹ هجری قمری (۱۹۰۱ میلادی) چشم از جهان پوشید، حبیب الله خان پسر بزرگش بر طبق وصیت پدر برجای وی نشست. حبیب الله خان سیاست انزواگرایی پدر را دنبال کرد،
عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
بر قرآن مهر بر قرآن مهر نهاد و سوگند خورد که جان وی و طرفدارانش درامان خواهد بود. حبیب الله نیز به سوگند نادرخان اعتماد نموده دست از سلطنت کشید. نادرخان همراه با قبایل جنوبی وارد کابل شده حبیب الله و طرفدارانش را از دم تیغ کشید و بدین طریق حکومت رعب و شتم را بنا کرد. چندین هزار نفر قبایلی که بیشترشان را مردان آنسوی مرز (هند بریتانوی) تشکیل میداند نادرخان و برادران را در به قدرت رسیدن همکاری نموده بودند،
پس از مرگ امیرحبیب الله خان پسر سومش، امان الله خان تخت و تاج پدر را تصاحب کرد در مناطق جنوبی افغانستان دست به تحریکات علنی علیه امان الله خان زده و علیه وی فتوای جهاد داد.از سوی دیگرنادرخان و برادران نیز دست بهکار شده توطئه و دسیسهسازی علیه امانالله خان را آغاز نمودند
درین میان جوانی تاجیک بنام حبیب الله کلکانی به کمک روحانیون که لقب خادم دین رسول الله را به وی اعطا نمودند با تنی چند از یاران وفادار و جانباز خود از شمالی به سوی کابل به قصد تصرف تخت و تاج براه افتاد. شاه امان الله جنگ را لازم ندانسته تخت و تاج را رها کرده به هند رفت و بقیه سی سال عمر (((((((((((((((خود را در اروپا گذراند
محمد نادرخان در زمرة محافظان امیر حبیب الله خان خدمت میکرد، و دست آخر به فرماندهی کل ارتش وی منصوب گشت. بعد ازآنکه حبیب الله خان به قتل رسید((((((((
نادرخان و برادران از طریق هند بریتانوی وارد پکتیا گشته
او میخواست که بدون جنگ و خونریزی تخت و تاج را تسلیم نادرخان کند، در صورتیکه به وی و طرفدارانش صدمهای نرسد. نادرخان بر قرآن مهر نهاد و سوگند خورد که جان وی و طرفدارانش درامان خواهد بود. حبیب الله نیز به سوگند نادرخان اعتماد نموده دست از سلطنت کشید. نادرخان همراه با قبایل جنوبی وارد کابل شده حبیب الله و طرفدارانش را از دم تیغ کشید و بدین طریق حکومت رعب و شتم را بنا کرد. چندین هزار نفر قبایلی که بیشترشان را مردان آنسوی مرز (هند بریتانوی) تشکیل میداند نادرخان و برادران را در به قدرت رسیدن همکاری نموده بودند،
در مقابل خواهان پاداش بودند. نادرخان تمام دارایی بانک را بین ایشان تقسیم کرد، اقوام تشنهای تاراج و غارت، دار و ندار شهر را مانند گرگان بیابانی تاراج نموده با خود به آنسوی مرز انتقال داده و عدهای دیگر هم پستهای مهمی دولتی را تصاحب کرده ملکیتهای مردم را نیز بزور تفنگ از آن خویش ساختند. نادرخان و برادران اندکترین مخالفت را نسبت به خود و حکومت خویش توسط ژاندارمرهای خویش در نطفه خنثی ساختند، هزاران انسان را به طرفداری از امان الله و یا به جرم وطندوستی و آزادیخواهی رهسپار زندانهای مخوف و سیاه چالها نموده که بیشترینشان در آن سیاه چالها جان سپردند. آخرالامر نادرخان در سال ۱۳۱۲خ/۱۹۳۳م در اثنای توزیع جوایز در یک مدرسه توسط جوانی بنام عبدالخالق به ضرب گلوله کشته شد. برادران نادر زمیننهای بقدرت رسیدن پسر خویش محمدظاهر را مساعد ساخته و هیچکدامشان ادعای تخت و تاج را نکردند، چه که آنها بخوبی میدانستند، که نفاقهای خانوادگی زمینهای نابودی ایشان را بیشتر مساعد خواهد کرد، چون ایشان در بین مردم دارای اعتبار و حیثیتی چندانی نبودند، ایشان را مردم غاصب تخت و تاج میدانستند. از همان روزهای نخست ایشان بنا حکومت خویش را بر غدر و مکر نهاده بودند
محمدظاهر پسر ارشد محمدنادر پادشاه مقتول به سال ۱۳۳۲ قمری/۱۹۱۴ میلادی بدنیا آمد، و هنگامیکه بجای پدرش نشست فقط ۱۹ سال داشت. محمدظاهر کمتر از ده سال داشت که به فرانسه اعزام شد، وی الی شانزده سالگی در اروپا بسر برد، معلوم نیست که وی در آنجا در کجا تحصیل کردهاست، بعد از شانزده سالگی به افغانستان باز گشت و شامل مدرسه نظامی کابل شد. محمدظاهر وقتیکه بجای پدر نشست کودکی بیش نبود ولی عموهایش قدرت را در دست گرفته مملکت را بزور سرنیزه و رعب و شتم اداره نمودند. مخصوصا هاشم خان کاکایش فرد ظالم و مستبد بود که دوره وی به نام دوره هاشمخانی در جنایتکاری و استبداد معروف است. محمدظاهر ۴۰ سال حکومت کرد و درین دورهٔ حکومت طولانی نه اینکه برای ملت مظلوم افغانستان خدمتی نکرد بلکه مردم را از علم دانش دور نگهداشته و زمینهٔ دوام حکومت خودرا مساعد نگهداشت. اما تنها کیفیتی که این دوره ۴۰ ساله داشت این بود که افغانستان در صلح و آرامش بسر برد چیزی که قبل از آن و بعد تا امروز در تاریخ افغانستان تجربه نشدهاست. ظاهر شاه به تاریخ ۲۲ جولای ۲۰۰۷ در کابل چشم از جهان پوشید. بلاخره در سال ۱۳۵۲ ((هجری شمسی))سردارمحمد داود پسر کاکای ظاهرخان انقلاب نموده و با ایجاد اولین ریاست جمهوری در افغانستان به حکومت شاهی محمدظاهر خاتمه بخشید.
سردار محمد داود اولین ریس جمهور افغانستان دوست آزادی ترقی و پیشرفت کشور بود. بلاخره در ۷ ثور سال ۱۳۵۷ ((هجری شمسی)) کودتای نوکران شوروی دوره حیات و ریاست جمهوری داود خان را پایان بخشید
15 جون 2010, 15:28, توسط hbibulla
عبد
مثل دفعه قبلي اگر از منافقت و جاسوسی همان جای پاره شده گيت را ديگر پاره تر کنی کسی مثل يک پشقل اهميتت نمیدهد مثل شماها تا حال بی غيرت پست رذيل جاسوس وطن فروش و.....کسی را نديده ام
16 جون 2010, 19:04, توسط abdullah
ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ
بنیــامین یهــودی هســتم
وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.
سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.
وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...
بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.
روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.
این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.
مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.
روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.
سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.
همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.
این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.
همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.
وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.
این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.
داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند
ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر
لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
http://www.youtube.com/watch?v=_6Ue . . .
http://www.youtube.com/watch?v=LWHR . . .
http://www.bbc.co.uk/persian/afghan
17 جون 2010, 04:58, توسط abdullah
باآمد تغییر نام افغانستان به خراسان
تا زمانی که بیگانه پزیر نباشیم بیگانه حضورندارند چراشما اوغنها خود فروخته است ؟ شما اوغان ها یک مردمی خود فروخته است بهمن دلیل تا دیرنشده هفت و هشت الایت پشتونها از نقشه سرزمین ما حزف شونده تا مردمی ما یک زنداگی انسانی داشته باشد دوصد هفتاد سال میشود که شما اوغان ها در این سرزمین حاکمیت کرده اند بجزدزدی و خیانت چه کرده اند ؟چرا مردمی غیر اوغان حق سیاسی نه ،دارنده ؟آیا مردمی غیر پشتون از این سرزمین نیست ؟و با آمد حزف هفت الایت پشتونها بگانه پراستان که مردمی بیچاره ما یک زنداگی انسانی داشته با شند
18 جون 2010, 19:45, توسط hbibulla
سلام برای همه
اين سايتها حتمآ باز نموده مطالعه نمايد موفق باشيد
http://www.google.ru/search?hl...
20 جون 2010, 17:39, توسط hbibulla
سلام و احترامات
خواننده محترم اين سايتها حتمآ باز کرده مطالعه نمايد
سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید
http://www.ustadfaizi.com/index.htm
http://www.google.ru/search?hl=ru&a... . .
http://www.azmoone-melli.com/index... .
http://www.islam411.com/library/
20 جون 2010, 19:35, توسط abdullah
بگذار یک چیزیرا برایتان درست تعریف کنیم
وقتیکه ما میگویم فارسی زبان هستیم
یعنی هزاره تاجک وجود ندارد
همه یک فارس هستیم این دشمنان
ما است که میگویند این هزاره است
واین تاجک است یعنی میخواهند که تفرقه
اندازی کنند که فارسی زبانها را پارچه پارچهکنند
khub migoyend ke ein pansheri ast wa ein mazari ast wa ein harati ast yane tajik ha ra eintawari parcha porcha mikunend wa hazara ha ra migand ke ein bamyane ast wa ein az ghazni ast wa eintori tafraqa andazi mikunend wa az mazhab ma tajikan bar alia ham zaban hai aziz man astifada mikunend basyar metawaji ein begana perastan bashind ham watan hai farsi zaban ya azbak ya turkmen wa etahad yak porchake khuda hefz kunim
از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند
ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر
لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
20 جون 2010, 20:18, توسط abdullah
حقیقت چیست؟ بهنام حقیقت، بهنام حق سلام حرف حق گفتن جرم است است؟
بگذار یک چیزیرا برایتان درست تعریف کنیم
وقتیکه ما میگویم فارسی زبان هستیم
یعنی هزاره تاجک وجود ندارد
همه یک فارس هستیم این دشمنان
ما است که میگویند این هزاره است
واین تاجک است یعنی میخواهند که تفرقه
اندازی کنند که فارسی زبانها را پارچه پارچهکنند
khub migoyend ke ein pansheri ast wa ein mazari ast wa ein harati ast yane tajik ha ra eintawari parcha porcha mikunend wa hazara ha ra migand ke ein bamyane ast wa ein az ghazni ast wa eintori tafraqa andazi mikunend wa az mazhab ma tajikan bar alia ham zaban hai aziz man astifada mikunend basyar metawaji ein begana perastan bashind ham watan hai farsi zaban ya azbak ya turkmen wa etahad yak porchake khuda hefz kunim
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v=BRCj.. .
http://www.youtube.com/watch?v=qJ8H.. .
http://www.youtube.com/watch?v=hD2E.. .
http://www.youtube.com/watch?v=W4IA.. .
http://www.youtube.com/watch?v=15q3.. .
http://www.youtube.com/watch?v=-tyJ.. .
http://www.youtube.com/watch?v=6FHN.. .
http://www.youtube.com/watch?v=l-jE...
http://www.youtube.com/watch?v=JJ4L...
http://www.youtube.com/watch?v=AtXI