صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > مدال مولانا جلال الدین بلخی شاعر بزرگ همه ی دوران ها

مدال مولانا جلال الدین بلخی شاعر بزرگ همه ی دوران ها

این مدال که بصورت طلا، نقره و برنز موجود می باشد، توسط سازمان آموزشی فرهنگی سازمان ملل متحد یونسکو تهیه شده است.
به روایت عکس و تصویر
دوشنبه 17 دسامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

این مدال که بصورت طلا، نقره و برنز موجود می باشد، توسط سازمان آموزشی فرهنگی سازمان ملل متحد یونسکو تهیه شده است.

واژه های کلیدی

هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • روح و روان مولانا جلال الدین بلخی هزاره شاد باد.

    • من نیک خبر دارم که سردبیر کابل پرس? در برابر مولانا ، اخلاص و احساسی نکو دارد، اما سوال این است که مثنوی مولانا ، برای انسان مدرن( انسان زیر ستم سرمایه) به چه کار آید؟ مثنوی ، مشتی حکایت مجعول، ساخته پرداخته یک ذهنیت بیمار( عرفانی)است، محصول عصر بیکاری و تن پروری! چرا باید از ترس نیش کژدم به اژ دها ، پناه ببریم؟ یعنی از بیعدالتی مزمن امروز، به مواد مخدر ( عرفان شیخ ابوسعید) چنگ افکنیم!
      اما در باره دیوان شمس( غزلیات مولانا) نظر من این است که این قول و غزل ( ساخته ذهن ناخود آگاه) هرچند یک نوع عشق مجرد، اثیری و غیر ملموس را به نمایش میگذارد و آن عشق آدمی به( خدای نادیده) است و ازین رو، مسخره و مضحک است، اما بخاطر تنوع اوزان عروضی اش و آهنگ خوشش، میتواند با موسیقی، خوانده شود، البته بهتر از شعر مدحی است و شعر های سخیف و مبتذل که مثلا در شان امام خمینی( مثلا توسط محمد کاظم کاظمی) گفته میشود، یا در شان فلان امام شیعه( توسط علی معلم، ایرانی) سروده میشود!
      تبلیغ مولوی و شعر او در جهان امروز، مثل تبلیغ ودکای روسی یا سگرت مارلبورو است، این شعر خاصیت تخدیری دارد و آدمی را از جنبش و انقلاب باز میدارد!
      شعر مولوی را هم جهان سرمایه مورد عنایت قرار میدهد، هم دیکتاتوری ها و شبه نظامی ها!
      شاید این ماده مخدره تا پایان جهان، مورد عنایت باشد! آوا جوانشیر

    • من نیک خبر دارم که سردبیر کابل پرس? در برابر مولانا ، اخلاص و احساسی نکو دارد، اما سوال این است که مثنوی مولانا ، برای انسان مدرن( انسان زیر ستم سرمایه) به چه کار آید؟ مثنوی ، مشتی حکایت مجعول، ساخته پرداخته یک ذهنیت بیمار( عرفانی)است، محصول عصر بیکاری و تن پروری! چرا باید از ترس نیش کژدم به اژ دها ، پناه ببریم؟ یعنی از بیعدالتی مزمن امروز، به مواد مخدر ( عرفان شیخ ابوسعید) چنگ افکنیم!
      اما در باره دیوان شمس( غزلیات مولانا) نظر من این است که این قول و غزل ( ساخته ذهن ناخود آگاه) هرچند یک نوع عشق مجرد، اثیری و غیر ملموس را به نمایش میگذارد و آن عشق آدمی به( خدای نادیده) است و ازین رو، مسخره و مضحک است، اما بخاطر تنوع اوزان عروضی اش و آهنگ خوشش، میتواند با موسیقی، خوانده شود، البته بهتر از شعر مدحی است و شعر های سخیف و مبتذل که مثلا در شان امام خمینی( مثلا توسط محمد کاظم کاظمی) گفته میشود، یا در شان فلان امام شیعه( توسط علی معلم، ایرانی) سروده میشود!
      تبلیغ مولوی و شعر او در جهان امروز، مثل تبلیغ ودکای روسی یا سگرت مارلبورو است، این شعر خاصیت تخدیری دارد و آدمی را از جنبش و انقلاب باز میدارد!
      شعر مولوی را هم جهان سرمایه مورد عنایت قرار میدهد، هم دیکتاتوری ها و شبه نظامی ها!
      شاید این ماده مخدره تا پایان جهان، مورد عنایت باشد! آوا جوانشیر

  • دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
    کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

  • با انكه بشتون نيست ولى شخصيت جهانى باشد درين كشور بيكانه بنداشته ميشود.مدالها بنامها اشخاص مزخرف قوم بشتون زياد است ولى بنام يك انسان عالم بزرك از غير بشتون,وجود ندارد.تعصب كور از كتله جاهل درين كشور بيداد ميكند.

  • ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند
    ساقی بشارتی ده رندان پارسا را

  • ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند
    ساقی بشارتی ده رندان پارسا را

  • درود به روح و روان تو بابه فراموش ناشدنی
    ای شاعر بزرک ای مولا نای عزیز روحت شاد باد ما هر گز تو را فراموش نمیکنیم و شعر های تو جا ویدان است

  • مولانا یک عرب پرست بود و او باید در مدح در بار شعر می گفت تا امرار حیات کند چیزی دیگر نبود این که مردم هل می گوید و بل می گوید جون که حمایت از دین می کرد او را به این مقام رساندند حال برای او مدال دادند تا مردم بی خرد , را بی خرد تر کند.

  • جناب آوا جوانشیر:
    از گرسنه ای پرسید که دو جمع دو چند می شود، گفت چهار قرص نان! عجب تحلیلی! ظلم و ستم سرمایه کجا و اشعار و نظریات عرفانی مولانا کجا؟ تعجب من این است که درین عصر چطور ممکن است آدمی مثل شما پیدا شود. بلحاظ چیزیکه به او ایمان داری قدری بخوان و بر معلومات خویش اضافه کن. مولانا یک شاعر فارسی بود و مولانا تاریخ است و اگر مولانا نمی بود امروز شما در فارسی نویسی مشکل داشتید. ابعاد دیگر مولانا را بجایش می گذاریم. از طرف دیگر من تعجب می کنم که چرا شما از مولانا توقع دارید که چیزهائی باید می نوشت که شما را از ستم سرمایه و کپتالیزم نجات می داد؟ می ترسم که شما از کابل پرس? بخواهید برای شما نان جویده آماده سازد تا شما بدون زحمت آن را قورت کنید.

  • مولاناجلال الدین بلخی رومی نه تنها افتخار این حوزه فرهنگی است بلکه حالا برقله های افتخار جهانی بالا رفته ودرکجا نیست که شعر وعشق وسوز و گرمی نفس مولوی احساس نمیشود. او دیگر میراث جهانی است وخوشا بحال مولوی دوستان که به کوری چشم دشمنان می بینند که دنیا به او افتخار میکند. دنیا به حقیقت گرایی وخرد ورزی پیش میرود و از شوری بخت یگان خرده گیران بی خرد هنوز هم در خم یک کوچه هم نرفته اند تا قدر ومنزلت مولوی را بدانند.
    مولوی سرتاج فرهنگ وزبان و خرد ورزی و انساندوستی وشفقت ومروت ما است. هرگاهی که مروت ومردانگی ومحبت از بین رفت پیش از مردن جنازه انسانیت باید خوانده شود.
    دنیای مادی وپول, نیاز اساسی وروانی انسان نیست, انسان به پالایش وپرورش وصیقل روح و روان و مروت وتقوا وپرهیزگاری ومردانگی وانسان دوستی نیاز درونی وبیرونی دارد تا مقاتمش را پاسداری نماید ورنه حیوانی بیش نخواهد بود که تنها خورد ونوش وخواب غفلت وعشق کاذب باشد وبس.
    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
    کز دیو و دد ملولم وانسانیم آرزوست
    چه خوش گفته مولوی شوریده عشق آسمانی ما. انسان نماهای که دیو دد اند نه به درد خود می خورند ونه به درد دیگران. عدمش به ز وجود.

  • you can keep your congratulations for yourself boy as your long noses can be used as a bomb fuse
    as of your rediculous claim, how do you know they did not have flat noses? Mawlawi was a central asian Turk, who spoke farsi and we still have millions of Turks who speak farsi
    I suppose you have seen the president of Afghanistan when begging for help in front of the flat noses people from China to japan to korea. haven’t you? what good has your long noses done for you
    the abslolute long nose majority, afghanistan is a loughing stuck of the world. that because the majority of us are thinking the way you think. your world is bounded to you nose and physical existance
    open your eyes boy and see the world, asia is ruled and represented by the flat noses nations who make more than 80% of asian economy and who produce the absolute majority wealth of asia

  • Before we discuss the influence of mangol over pushtoon
    I want to ask one question and then try to answer it
    who are hazara and where do they came from?o
    The word hazara derive from dari word for thousand which is the translation of mangol word MING, a millitary unit of one thousand soldiers at the time of changiskhan
    Hazara culture and language also resemble those of mangolian
    ll-khanate mangol including oljeitu embraced shia islam and hazara adhere to shiaism while most afghan are sunnis
    Genetic research suggests that hazara cluster closely with mangolian and a notable distance from pushtoon and tajik of afghanistan
    There is evidence of both patrimonial and maternal relation to mangol people
    mangol male and FEMALE ancestory is supported by genetic genealogy
    which have identified a particular lineage of Y-chromosome characteristic of people of mangolian descent(the chromosome of changis khan)0
    This chromosome is obsent out of the limit of mangol people except amongest the hazara, where it reaches it,s highest frequency anywhere
    The most frequent Haplogroup type found among hazara is also associated with mangol
    Now all this point to just one direction
    As for mangolian influence over pushtoon , well, nobody deny that and it goes far beyond pushtoon
    and using the title khan , like in the name khan abdul ghafarkhan, well , he was also known Bacha khan, bacha means badshah which is a dari word
    khan does not make a pushtoon descendent of mangol
    just like Amir does not make you arab
    and remember, no pushtoon claimed that NAPOLEON BONAPARTE WAS a pushtoon.
    even though he may be genetically closer to pushtoon then mawlana is to hazara
    we pushtoon are just happy and proud with ourselfs

    • truth teller
      you have just coppied something from wikipedia and have not mentioned the source. this is outright thievery
      the wikipedia is not a reliable source as it is written by not experts and joe sos
      you might know that still they have not found Chengiz khan’s tomb. so any DNA evidence can’t be studied. how can you study someones DNA if you don’t have their DNA sample? so, the mongol hazara DNA is only a fancy theory
      even if this theory is right, that makes the hazaras a very marshal-ruling people who built empires, forges nations, made countries and broke and make empires. even today, Mongolia is a respected functional democracy with a booming economy and literacy rate of 98% which makes countries like Tajikistan look like jungles of ignorance, poverty and disasters and prostitution
      but still, the hazaras are not Mongols and that is a sheer fact. the origin of a nation does not make them good or bad as the Jewish origin of others
      does not make them good or bad
      a word cannot derive from another word in a different language. the hazara word being a derivative of Ming is a pure myth and a result of stupidity
      talking about the origin of any nation and then try to use them for today’s politics is old stuff and no one give a damn about it
      grow up and sea the world like a rational adult. but i suspect you are not pashtun. I am a pashtun and i have no problem with no one in this country no matter where they come from. i suspect you are a Saqaw Bacha who is trying to stir troubles between people. that is the way of you saqaw bachas who always hide behind Neqabs

  • Mongol Influences Over Pashtuns

    It is no secret that the Hazaras of Afghanistan have been belittled and ridiculed for many reasons, especially by the Pashtuns. The Pashtuns have shamelessly mocked Hazaras for being descendants of the Mongols, something that no one can control. For years they have called Hazaras "foreigners," "invaders," etc. There really is no way to pinpoint just where the origins of the Hazaras started and there have been many speculations but one thing is clear—the Hazaras have longer, stronger, and more solid ties to the region than the Pashtuns have. For years, however, the Pashtuns have held the Mongols’ past as a shameful pall over the Hazaras. Now, there is major irony here once this matter is deeply delved into. The Hazaras might share physical features but it isn’t anything significant because the Uzbeks, Turkmen, and other people like the Chinese, Vietnamese, Philippines, and Japanese have the same features. Whereas the Hazaras might share their physical features with the Mongols at the most, it is the Pashtuns who actually have more in common with the Mongols than any other ethnicity—in fact, they actually owe many of their terms and parts of their culture to the Mongols.
    The information for this article was provided by the book The Secret History of the Mongols by Paul Kahn. I was very fascinated by this book because it was to be an assembly of the ruling families during the time of the Mongols and it was made only for the royal families to read and possess. Their history and what they left behind is an interesting one. The Mongols ruled over the region for nearly a century. And then their Persianized descendants continued to rule for hundreds of years later—they were the Uzbeks and other descendants that had converted to Islam and had adopted the nature and culture of the region they were in. They were known as looters, destroyers, barbarians—ironically the very same words have been used to describe the Pashtuns, signaling another thing they have in common. The Pashtuns do not hesitate to throw this in the face of the Hazaras when in fact they should probably thank the Mongols because if it wasn’t for them, they would be missing half their tribes and culture. Pashtuns are known for their stubbornness and pride. What they have pride over is questionable. They are not as original or established as they like to believe they are. They have many borrowed terms and words from the Mongols.
    One of the major words borrowed by the Pashtuns from the Mongols is the word "Khan." Khan is a Mongolian title that originally meant commander, leader or ruler. Khan also means a leader of a tribe now, giving the word connotations of honor. Though the title is very common all over Central Asia, it is the Pashtuns who use it more than anyone else. They even use it twice in their names i.e. Khan Abdul Ghafar Khan. If it weren’t for this title, the Pashtuns wouldn’t know how to label their own leaders. And there are plenty of other terms and words.
    Many of the Pashtun tribes are derived from Mongolian names and terms. "Zadran" and "Zazai" are Pashtun tribes in Paktia, Paktika, and Khost. Their roots are from "Jadarin" and "Jaji" two Mongolian terms. "Zadran" and "Zazai" are also known by non Pashtuns in Afghanistan as "Jadran" and "Jaji". Jadarin is the name of the clan that Changiz Khan was from. Jaji was the name of Changiz’s grandfather and he was the leader of the Jadarin clan. In the Mogolian language "Jaji" means "foreigner" so the Zazai’s are basically calling themselves foreigners. "Khil" means "clan" in the Mongolian language, a term very much familiar with the Pashtuns. "Orya" is the name of one of Changiz’s grandson and "Oryakhil" is a name of a Pashtun tribe. "Zay" means "son" in the Mongolian language. The very-similar Pashto word "Zoy" also means "son." The Pashto words "Zai" and "Khil" signifies groups in Pashto and they were obviously taken by the Mongolian words mentioned earlier—"khil" and "zay." A few other words that are copied or "borrowed" are the Mongolian words "Wolos" which means "people," "Jerga" which means "council," and "Shahghalay" which means "mister."
    Changiz’s first wife, Borte Ujin, came from the Karot tribe and "Kharot" is the name of a Pashto tribe. This is obviously not a mistake or a coincidence. The Pashtuns basically "borrowed" or stole these name and applied them to themselves, illustrated just how obsessed they were with the Mongols.
    Karo was the title of a spiritual man in the clan of Changiz Khan’s first wife. And now, Karokhil is the name of a Pashto tribe. Also, another major source of pride for Pashtuns is the Mangal tribe from Paktia, Khost, and Paktika. I have seen many Pashtuns proudly proclaim themselves as mighty and proud Mangals. Interestingly enough the Mongols called themselves "Mangals." "Mongol" itself is an English word and "Mangal" is the Mongolian term just like "Mughul" is the Farsi word for Mongols. For example, Americans call the people of Germany as "Germans" but the Germans call themselves "Deutsch." There is also an island in Mongolia called Talkun which has two rivers that run through it. The names of the rivers are Selenge and Orgon. Changiz Khan’s clan was based right next to the Orgon River. Now, in Paktika, there is a place called Urgun.
    These were just some of the major terms and names that the Pashtuns took from the Mongols. I know that not a lot—if hardly anyone—is aware of the origins of some of the Pashto names and terms but they were obviously taken from the Mongols, a group of people that the Pashtuns have spent years making fun of. This exemplifies just how little claim the Pashtuns have over their own culture and names—what makes them think they can have any legitimate claim over anything else like the land? At the most, the Hazaras and others with similar features just share an outward appearance of the Mongols which is shared by probably one-third of the world. The Pashtuns’ resemblance to the Mongols goes deeper than just features. They have mentally and historically copied the Mongols in acts of savagery and barbarisms. Whereas the Mongols committed horrific acts in the 13th Century, the Pashtuns have and are committing horrific act to the present day in the form of Abdali, Abdul Rahman , the Taliban, and political oppression. Another thing the 13th Century Mongols and the present-day Pashtuns have in common is the fact that they both had tribal systems. The 13th Century Mongols were all different tribes which Changiz Khan united them all and became the Khan over them. Modern-day Mongolia is no longer tribal but the Pashtuns still hold unto their tribal system to this day—just like Changiz Khan’s people. For more on the Pashtun tribal system please refer to the article titled "Baba-ocracy."

  • Afghanan
    You are right, Some of my finding is from wikipedia, and i haven,t mention the source, but i was not writing a book or a professional report.
    It was a mere comment in kabul press?
    However if you are interested , there are other sources which confirm the above research, and you can not ignor it so easily .
    and you don,t need changiskhan grave to find his DNA, he had many children,and a tribe and his people are still scattered accross mangolia and qazaqistan
    nobody claimed that hazara are from the royal family of changis khan
    You are trying to glorify mangol past and present
    I don,t agree with you
    mangol army destroyed the muslim world and massecared hundreds of thousands of muslim, and wiped out thousands years old civiliasation from the face of the earth, this region still have not recoverd from it
    No wounder, changiskhan is the darling of the west, he gave them an edge over the muslims for ever
    and there is not much glory in todays mangolia either
    they have a vast country with very small population, and sill living in poverty
    in fact according to some report i think people in Dai kundi have higher standard of living than mangolian
    You claim as a good old pushtoon you have no problem with hazara even if they are mangolian, and you are also accusing me of pretending to be pushtoon
    well, i never claimed i am a pushtoon and i don,t know why all this accusation?1
    and as a pushtoon you may not have a problem with hazara, but it,s the hazara at least in kabul press which have probem with you
    did you just read my comment ?read a bit more of kabul press and you will have a better understanding
    As an Afghan i don,t have any problem with hazara either , no matter where they originated from
    Bu t i do have a problem with those hazara which have problem with afghan name and afghanistan

    • بیسواد نوشته بالایی از شکارچی، را می بینید که کلی عصاره هویت پشتون ها خواستگاه مغولی دارد. خیل، زی، خان، جرگه، ولوس، منگل، زوی، زدران، زازای،اوریاخیل، خروتی، کروخیل ووووو....اگر همین لغات یاد شده را از هویت شما حذف کنیم هیچ چیز اصیل دیگر از هویت پشتونی شما باقی نخواهد ماند. شما باید از مغول ها سپاسگزار هم باشید. در مورد عرب ها، بیسواد اگر مغول ها به داد این مناطق نرسیده بود الان کل منطقه مانند مصر و مراکش عرب شده بود و به زبان شتری عربی سخن میگفت!

  • truth teller
    no matter where you write, as long as you are copying you should mention the source
    I also would be grateful if you don’t pretend to be passhtun and attack others. this is direct attack on all pashtuns
    i also should let you know that for us pashtuns we have nothing to do with Mawlana and other Farsi Poets. we have our own literature and figures. so it is not our problem who claims Mawlana o other farsi poets. and let me tell you that Afghanistan has never had a Farsi identity and will never have
    if you look at the end of your second comment you indirectly claimed you were pashtun
    i know that in Kabul press? there are people who are against pashtuns. these people belong to all none-pashtun ethnic groups and you know that better but ignore

  • Afghanan
    At least you know that unlike kabul press? i don,t speak from stomack, i don,t cook information in my kitchen like most hazara writers do it in kabul press
    As for you claiming to be pushtoon, shame on you , you are doing exactly what you are accuseing me of,
    you are not a pushtoon, you writing smell hazara
    Only a hazara could claim that pushtoon have nothing to do with mawlana
    first pushto and dari are sister languages with one root
    secondly mawlana ,s messege is universal, he belongs to humanity, so it,s typical hazara logic who will claim that mawlana has nothing to do with pushtoon
    Not only mawlana , but also Pushkin and Shakspear and Alama Iqbal as well as Rahman baba and khosh hal khan khatak to do everthing with pushtoon

  • "but also Pushkin and Shakspear and Alama Iqbal"
    lol, بیسواد لوده کتی لافیت!

  • آنجا که مولانا، ترک را در معنای زمینی و به مفهوم فردی از قومیت ترک معرفی می کند، تعبیر او برخاسته از بستر زمانی و مکانی است که در آن می زیسته است.
    قونیه و آن بخش از آسیای صغیر در زمانی که مولانا بیشتر عمر خود را در آن سپری کرد، بافت جمعیتی چندقومی و چندزبانی داشته است. این منطقه تا کمتر از دو قرن پیش از دوران حیات مولانا، بخشی از امپراتوری روم شرقی بوده و تا قرنها بعد نیز همچنان روم نامیده شده است. لقب رومی برای مولانا که اکنون نیز جهانیان بیشتر او را به این نام می شناسند، از همینجا آمده است.
    جمعیت اصلی بومیان بخش مرکزی آسیای صغیر را که قونیه در آن قرار داشته، یونانیان تشکیل می داده اند که در همسایگی کردها، ارمنیان، آشوریها و همچنین عربهایی می زیسته اند که آنان نیز چند قرن پیشتر از ترکان، فاتحان سرزمین شام شده و بعدها در کشمکش میان اعراب و رومیان، بخشی از آنان تابع امپراتوری روم شده بودند.
    با ورود فاتحان سلجوقی که بخش اصلی اردویشان را ترکان غز تشکیل می دادند، ترکان نیز به ترکیب جمعیتی آسیای صغیر افزوده شدند:
    آن غزان ترک خونریز آمدند
    بهر یغما بر دهی ناگه زدند
    مولانا با ختایی بودن و اهل ختن دانستن ترکان، تبار ترکان را از خاوردور و چین و پیرامون آن می دانسته، نه آنکه همچون آنانی که بر ترک بودن او پافشاری می کنند، ترکان را بومیان آسیای صغیر بداند:
    جان بر زبر همدگر افتاده ز مستی
    همچون ختن غیب پر از ترک خطایی
    تصویری که مولانا از شمایل ظاهری ترکان ترسیم کرده هم حاکی از آن است که در عصر وی که قرنهای اولیه حضور ترکان در ترکیه امروزی بوده، هنوز ترکیب جمعیتی این سرزمین دگرگون نشده، ترکان چندان با دیگر اقوام درنیامیخته و چهره ای شرقی داشته اند.
    مولانا ترکان را مردمانی با رویی سپید و گرد همچون قرص ماه با چشمانی "تنگ" توصیف شده کرده و این ویژگیهای ظاهری را حتی مایه طنزپردازی هم کرده است.
    در دفتر ششم مثنوی، حکایتی هست که مولانا چشمان "تنگ" و کشیده شرقی ترک را دستمایه طنز می کند و از ترک داستانش، نمادی از انسان "فرو رفته به گور جهل" می سازد. شاید اگر این داستان را نویسنده ای معاصر می نوشت، در نگاه خرده گیر امروزی چه بسا به نژادپرستی متهم می شد و اعتراض ترکان را برمی انگیخت.
    این حکایت، داستان خیاطی زیرک اما "دزد" و "خلق کش" است که مرد ترکی بر سر اسب تازی خود شرط می بندد که بر تزویر او پیروز شود. ترک پارچه گرانبهای اطلسی پیش خیاط می برد و از او می خواهد برایش "قبای روز جنگ" بدوزد. خیاط با ترک گرم می گیرد و داستان خنده داری برایش تعریف می کند چنانکه:
    ترک خندیدن گرفت از داستان
    چشم تنگش گشت بسته آن زمان
    خیاط هم از فرصت استفاده می کند و:
    پاره ای دزدید و کردش زیر ران
    از جز از حق از همه احیا نهان
    اصطلاحات ترکی که در اشعار مولانا به چشم می خورد حاکی از آشنایی او با زبان حاکمان قونیه است
    با این حال، ترک چنان سرمست داستان خنده دار خیاط می شود که که شرطی که بسته بوده فراموشش می شود و دوباره و سه باره از خیاط می خواهد که برایش لطیفه بگوید و بخنداندش. خیاط هر بار از فرصت بسته شدن چشمان "تنگ" ترک هنگام خندیدن استفاده می کرده و پاره ای از پارچه اش را به سرقت می برده اما چهارمین بار که باز هم با اصرار ترک برای لطیفه گویی روبرو می شود، دیگر به زبان می آید و به ترک می گوید که اگر باز هم برای شنیدن داستان اصرار کنی:
    بس قبایت تنگ آید باز پس
    این کند با خویشتن هیچکس؟
    http://www.bbc.co.uk/persian/a...

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس