کـــــرزی در پیشــــــگاه ارباب
کــــرزی ازبیـــم آینـــده مـــوهـــوم جهـــت حصـــول اطمیـــنان به پیشـــگاه ارباب شـــتافـــت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
توجه شما را به مصاحبت دوستانه میان کرزی و ارباب امریکایی شان جلب میکنیم :
کرزی:
آقای اوباما ما افغانها یک مثل داریم که میگویند : " مرد ها را قول است " ولی متاسفانه شما غربی ها به چنین چیز ها چندان ارج نمیگذارید ورنه من امروز نیاز نداشتم که شما را بیاد قول و قرار چند سال پیش تان بیاندازم.
اوباما :
آقای کرزی من بخوبی میدانم که منظورتان ازین گلایه چیست !
اولاً اینکه آن قول را من به شما نداده ام بلکه دوست تان جورج بوش و گذشته از آن من جهت حفظ مناسبات دوستانه دولتین و احترام به قول و قرار دوست شما تقلبکاری آشکار شما را در انتخابات ریاست جمهوری نا دیده گرفته و از شما حمایت کردم .
اما تقاضای پذیرفتن اشتراک در دور سوم انتخابات ریاست جمهوری یک عمل نا ممکن و خلاف نص صریح قانون اساسی افغانستان و امریکاست که من بهیچ صورتی نمیوانم این خواست شما را بر آورده سازم.
کرزی:
آقای اوباما باور کنید که من دیگر هوای ریاست به سر ندارم واین را فقط برای میر ویس جان میخواهم .
او حالا طفلک معصوم بیش نیست ولی پنج سال بعد او بیاری خداوند می تواند تخت و تاجم را تصاحب کرده و خاطرم را ازین بابت آرام سازد.
اوباما :
آیا شما میخواهید زمام امور مملکت را بدست طفل پانزده ساله بدهید ؟
کرزی:
این در افغانستان بکلی یک امر عادیست مرحوم ظاهرشاه بابای ملت در سن نه سالگی بر تخت سلطنت جلوس فرموده بودند.
اوباما :
بهر صورت من این تقاضای شما را به هیچ صورت نمیتوانم برآورده سازم.
کرزی:
افسوس که دوستم جورج بوش دیگر زمام امور را بدست ندارد ورنه او به یقین کامل بدون چون و چرا به قولش عمل میکرد.
اما حالا من در مقابل این خواستم به شما پیشنهاد یک معامله بسیار مهم را بریتان میکنم !
در صورت تمدید پست ریاستم من با شما قرار داد ایجاد یک پایگاه نظامی بدون قید و شرط را امضا خواهم کرد که از طریق آن حریفان را در منطقه زیر نظر داشته باشید.
اوباما :
دوست عزیز انجام این خواست شما برایم بکلی ناممکن است و دیگر صحبت روی این موضوع فقط ضیاع وقت خواهد بود.
کرزی:
پس من پیشنهاد دیگری دارم که اگر آن را هم شما رد کنید من مجبور خواهم شد که خودم همینجا منفجر کنم چون از دست دادن چوکی ریاست برای یک افغان به مراتب بد تر از مرگ خواهد بود.
پیشنهادم این است که شما برادرم قیوم کرزی را برای دور آینده به کرسی ریاست بنشانید که تا بزرگ شدن میرویس جان او از تاج و تختم نگهداری کند.
اوباما :
حتی همین وعده را هم به قاطعیت عام تام بشما داده نمیوانم چونکه نظر انگلیس هم درین میان شرط است ولی قول میدهم که سعی و تلاش نهایی را درین راستا به خرچ دهم.
کرزی:
شما به قول که خودتان در مورد رهایی برادران نارضم از بند گوانتانامو هم عمل نکردید !
اوباما :
این ادعای تان حقیقت ندارد چون بیشتر از نود فیصد زندانی های طالبان در داخل و خارخ از افغانستان نظر به خواست شما از قید رها شدند و ده فیصد باقیمانده را اشخاص تشکیل میدهند که به روایت اسناد و مدارک معتبر مرتکب قتل و کشتار مکرر گردیده اند.
رهایی چنین اشخاص بدون حکم محکمه در سرزمین ایالات متحده امریکا حتی از توان من هم بیرون است.
کرزی:
دوست گرامی آقای اوباما بازهم ما افغانها مثل داریم که می گویند : " اگر دل بسوزد از چشم کور اشک می ریزد"
حالا هم اگر شما واقعاً بخواهید که ایشان را از بند رها سازید فقط حفریک تونلک کوچک در زیر زندان شما را از حکم محکمه بی نیاز می سازد.
اوباما :
آقای کرزی خواهش میکنم اینجا که افغانستان نیست بلکه سرزمین قانون است !
کرزی:
دوست عزیز زمین خدا در هر جا نرم است چه در زیر زندان گوانتانامو و یا زیر زندان قندهار.
اوباما :
من به درستی نمیدانم که شما چون کاسه داغتر از آش چرا اینقدر غمخوار طالبان هستید که شب و روز در فکر رهایی آنها از بند می باشید ؟
کرزی:
بادرار عزیز من غمخوار طالبان نه بلکه در فکر آینده خود هستم و از روزی هراس دارم که چون داکتر نجیب بالای پایه برق حلق آویز گردم.
اوباما :
بکلی خاطر جمع باشید ما روس نیستیم که در روز بد شما را تنها بگذاریم در صورت ضرورت شما را با جمله اعضای فامیل تان توسط قوای هوایی مان به پایگاه امریکا انتقال خواهیم داد.
کرزی:
تشکر بادار گرامی حالا بکلی خاطر جمع شدم و از شما خیلی سپاسگذارم.
با تقـــــــــديم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی
پيامها
14 جنوری 2013, 20:44, توسط jiran
جناب حقانی دستت دردنکند واقعا بجا و زیبا است خودت واقیعت را بر ملا ساختی به تنظز خیلی به حال بود. هر دهل که اقای اوباما زد او بیچاره باید برقصد و گر نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مانند خدا بیاموز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در قصر ریاست ج از بین خواهد رفت .