تولد یک
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بیچاره پدر و مادرم! چه میدانستند آن همه زیارت رفتن، به خلق شاعر یک لا قبایی
چون من میانجامد بی هیچ خیر و بهرهای . بعد از بستن بندی در امامزاده یحیی بود
که در چنین روزی خلوتشان را به هم ریختم با ونگ ونگی ناتمام.هیچ وقت برایم
جشن تولد نگرفتند و انصافا خوب کردند. چه ارزشی میتوانست داشته باشد
موجودی دربند کلمات و دیگر هیچ. موجودی که تنها یک جمله را در زندگی خود
خوب فهمیده است و بس « زندگی رنج از پی رنج است.»
آنلاین : http://kabotarechahi.persianbl...