شرمک "راوا" از شعله ای بودن!
سوال از سرکرده های راوا این است که چرا خودشان از شعله ای بودن خود می شرمند ؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چند وقت پیش وقتی آقای رمضان بشردوست دریک پروگرام رادیوی آزادی طی صحبت خود گفت که شعله ای نیست و شعله ای ها را در ردیف گروه های خاین اخوانی و پرچمی وخلقی نام گرفت در شماره 66 و 67 مجله پیام زن نشریه ء سازمان راوا یک مقاله نشر شد با عنوان " داکتر بشر دوست و عریضه شعله ای نبودنش! ".
در مقاله مذکور میخوانیم که (( اینک آقای بشر دوست شروع نموده که بر شعارهای برحق ضد جهادی و پرچمی و خلقیاش، ضدیت با مائوییزم و مائوییستها را علاوه سازد. چرا؟ آیا او تحلیل و شناخت دقیقی از جنبش مائوییستی در افغانستان دارد؟ فکر نمیکنم. در غیر آن او باید میدانست که جنبش مائوییستی یا شعله جاوید یا دموکراتیک نوین، یگانه گرایش ایدئولوژیکـ سیـاسی بود و هست که افتخار مبارزه پیگیر بر ضد بنیادگرایان و میهنفروشان پرچم و خلق را داشت؛ بزرگترین جریان سیاسی به شمار میرفت و از شهرت و اعتبار و محبوبیت حتی در منطقه برخوردار بود؛ اکثر رهبران و فعالان و اعضای سازمانهای مختلف متعلق به آن، به علت ایستادگی روی استقلال افغانستان و عقاید شان، به دست بنیادگرایان و پرچم و خلق ترور و تیرباران شدند. امروز هم با وصف تحمل ضربات هولناک و جبران ناپذیر، این جریان کماکان در مرکز حملات خاینان اخوانی و پرچمی و خلقی قرار دارد. این خاینان همیشه در هنگام احساس افلاس و ورشکستگی سیاسی در مقابل این و آن فرد یا تشکل، او را متهم به شعلهای و مائوییست بودن میکنند. این به سادگی میرساند که تمامی خاینان و جانیان مذهبی و غیرمذهبی مردم ما، اساسیترین دشمن شان را عمدتاً در وجود شعلهایها میبینند تا جریان ایدئولوژیک و سیاسی دیگر. پس تزیید ناشیانهی مائوییستها در کنار خاینان اخوانی و پرچمی و خلقی توسط آقای بشردوست، هیچ دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد جز اینکه وی میخواهد به این وسیله به درگاه خاینان مزبور عریضه دهد که شعلهای نیست! )).
بیایید همه ء ما برای خوشی سرکرده های راوا بگوییم که داکتر رمضان بشر دوست کار درست نمی کند که میگوید شعله ای نیست . اما سوال از سرکرده های راوا این است که چرا خودشان از شعله ای بودن خود می شرمند ؟
اگر به قسمی که در همان مقاله " داکتر بشر دوست و عریضه شعله ای نبودنش " آمده است که شعله ء جاوید یک جنبش سر بلند بود ، اگر به قسمی که در همان مقاله آمده است سرکرده های راوا " این آگاهی را دارند که شعلهایها از اول تا امروز مرتکب هیچ خیانت و جنایتی نسبت به مردم و وطن نشده و قطرههای خون شان در سنگرهای جنگ مقاومت ضد روسی و قتلگاههای جلادان اخوانی و سگان روسها وثیقهی این اعتقاد و احترام شان را تشکیل میدهد." ، پس چرا در حالیکه شعله ای هم بودند از شعله ای بودن خود می شرمند و از دادن جواب قاطع و روشن طفره می روند ؟
مردم از سرکرده های راوا سوال می کنند که شما شعله ای هستید یا نه ؟ جواب سرکرده های راوا همیشه با شرمک ابهام آلود آمیخته می باشد. سرکرده های راوا می شرمند قاطع و روشن بگویند که شعله ای هستیم .
در مجله پیام زن شماره ء مسلسل سی و هشتم عقرب 1373- اکتوبر 1994 صفحه 67 در جواب به یک خواننده ء پیام زن که از شعله ای بودن آنها جویا شده بود سرکرده های راوا نوشتند که (( برچسپ شعله ای دیگر کهنه شده ، خاینان اخوانی و دنباله روان شان همیشه از سر استیصال و تنگ آمدن قافیه این لقب را به مخالفان میدهند تا به زعم احمقانه خود مخالفان را کیش و مات کنند. غافل از اینکه مردم ما نسبت به آن جریان سیاسی همیشه بعنوان جریانی آزادیخواهانه ، انقلابی و عمیقا ضد وابستگی و بیگانه پرستی نگریسته اند. شما مشخص نساخته اید که ما از کدام شعله ای ها حمایه کرده ایم . آنها به حمایه ما نیاز چندانی ندارند. ولی ما از برخی شاعران شهید شعله ای دفاع کرده و میکنیم . )) .
جواب روشن نیست . ولی میتوان این مفهوم را افاده کرد که مایلند بگویند که ما شعله ای نیستم . در پیام زن شماره ء مسلسل 46 ، اسد 1376- اگست 1997 ، صفحه 32 ، نوشتند که (( شعله ای به نظر ما نه مظهر جنایت است نه وطنفروشی و نه هیچ خیانتی دیگر ...ولی ما بدون آنکه شعله ای باشیم ، هیچ بیمی نداریم از اینکه بمثابه سازمان و نشریه ای دموکراسی خواه در برابر بنیاد گرایان و همدستان شان از گرایش مذکور به پشتیبانی برخیزیم . ))
با وجود آنکه قاطعیت ندارد اما کلمات ولی ما بدون آنکه شعله ای باشیم را میتوان به معنی ما شعله ای نیستیم تعبیر کرد. زمانی که سرکرده های راوا میگویند ما بدون آنکه شعله ای باشیم از شعله ای جاوید پشتیبانی می کنیم . از سرکرده های راوا می پرسیم که اگر از کس بیمی ندارید ، اگر شعله ء جاوید را یک جریان مترقی ، انقلابی و عمیقا ضد وابستگی و بیگانه پرستی میدانید و اطمینان هم دارید که مردم افغانستان آن جریان را به دیده ء احترام و اکرام می بینند چرا از شعله ای بودن خود می شرمید و میگویید ما بدون آنکه شعله ای باشیم ، از شعله دفاع می کنیم ؟ داکتر رمضان بشر دوست که هیچ وقت شعله ای نبوده و شما هم تایید می کنید که داکتر بشر دوست شعله ای نیست و میگویید که بین داکتر بشر دوست و شعله ای ها بسیار فاصله و تفاوت وجود دارد ، وقتی بشر دوست عریضه ای شعله نبودنش را به گفته شما به جانیان اخوانی و پرچمی و خلقی تقدیم میکند شما بالایش قهر می شویید که چرا چنان کرد اما خود تان که از بطن جریان شعله ای جاوید و از شکم گروه انقلابی یا سازمان رهایی خلقهای افغانستان بیرون شده اید چرا عریضه ای شعله ای نبودن تان را به شرمناک ترین شکل و طرزش به حضور جانیان اخوانی و پرچمی و خلقی و خلیل زاد و خانمش و امپراتوری جرج بوش دوم تقدیم می کنید؟ چرا در تاریخچه راوا در سوانح مینا و در هیچ سند دیگر سازمان تان به گذشته و رابطه ء شعله ای شان اشاره نمی کنید؟ این که چیز بد نیست پس دروغگویی برای چی؟
"راوا" رو در روی امریکا!
گزافه گویی محمود گودرزی در باره ء راوا
دو شنبه 21 آوريل 2008, نويسنده: مهدی نیک آیین
راوا هم کشمش بی چوبک نیست!
سرکرده های راوا هیچ وقت نگفته اند نظر شان در مورد ترور خوب ترین کادرهای انقلابی سازمان رهایی از طرف جناح داکتر فیض و کشور کمال و امین میوند چیست؟
جمعه 18 آوريل 2008, نويسنده: مهدی نیک آیین
پيامها
22 آپریل 2008, 15:30, توسط شاکر احمدی
شعله جاوید یک جنبش پرافتخار ممکت ما بود که تعداد زیادی از رهبرانش برعکس رهبران سایر جریانات سیاسی افغانستان مثل اخوانی ها و خلقی و پرچمی ها، تا سرحد نثار خون شان به وطن و مردم خود وفادار ماندند.
بیرق پرافتخار شعله جاوید از خون اکرم یاری، عبدالالله رستاخیز، سیدال سخندان، فیض احمد، مجید کلکانی، محمودی ها و .... سرخ است.
این مبارز بودن و قاطع بودن این جریان سیاسی است که امروز هرفردی که ضد تمامی جریانات وطنفروش و جاسوس و قاتل باشد تاپه شعله ای میخورد.
راوا هم هرچند از درون جریان شعله جاوید منشعب نیست، اما با مبارزه اش تا امروز میراث دار و مشعلدار این جنبش سرفراز و درخشان کشور ماست.
امروز تمامی جریانات بدنام وطن ما باهم جبهه متحد ساخته اند اما این تنها شعله ای ها باشرافت و متعهد اند که در مقابل خاینان و جانیان همچنان استوار مانده اند.
26 آپریل 2008, 03:13, توسط جلال ابادي
شرمک "راوا" از شعله ای بودن! سلام به همه! در اين سايت يكي از افغانها نوشته است كه كشور كمال و داكتر فيض 14 تن از اعضاي سازمان خويش را به قتل رسانيده اند اين درست است من يك شعله اي بوده و هستم و الي اكنون به مردم خود صادق مي باشم او در جمله ان 14 تن يك ان برادر من بود كه در انوقت ان شهيد در مقابل روس ها مي جنكيد و زماني كه از جبهه داغ ضد روسي به صوبه سرحد مي امد مزدوركاري مي كرد در ان وقت به عنوان جلسه دعوت مي شود و ناجوانمردانه به قتل مي رسد و من به 5 تن از اين مقتولين معرفت داشتم كه روزي محاكمه اين نوع افراد خواهد رسيد واين كه نوشتم يك واقعيت است در اينده مفصل خواهم نوشت راجع به روا اين قدر مي نويسم كه اين سازمان در ابتدا توسط يك عده سازمان ها و حلقات كه راجع به ساختن حزب سراسري,اردو و جبهه محتد نظرات مختليف داشتند اين سازمان ايجاد شد قرار معلومات كه دارم كسانيكه برنامه عمل اين سازمان را تنظيم كرده بودند بعداكنار رفتند براي فعلا همين قدر. جلال ابادي
23 آگوست 2008, 16:43, توسط shamaliwal
Mahdi I don’t think you understood the core and purpose of the article about Bashardoost . Who care if Bashardoost says he is sholaie or not. The main point is. he has no right to put sholae jaweed in same catagory as khalq and parcham. This is the main issue. As for as RAWA says they are not sholaie they are right because sholae jaweed was an organization that doesn’t exist any more. Rawa was established in 80’s and never been active during sholai jaweed organization existence. Get your fact straight and don’t use Ikhwanis tactics.
22 آپریل 2008, 16:00, توسط کمال
آقای نویسنده، بالاخره میخواهی در این نوشته چه چیزی را ثابت کنی و یا به خواننده القا کنی؟ چه کشف جدیدی کردهای؟؟
شما نمیدانم از نویسندگی چه میدانید، صفحات را سیاه میکنید، وقت خواننده را برباد میدهید اما بدون اینکه چیزی جالب و جدیدی برای عرضه کردن داشته باشید.
خود از میان نوشته های راوا پاسخ هایش را به مسئلهای که نوشته ای بیرون کرده ای که از میان آن میشود به روشنی یافت که راوا مدافع سرسخت شعله ای ها است، پس سوال خودت در کجاست و کشف تازه ات چیست؟
و ندانستیم که خودت چه کاره هستی، ضد شعله هستی یا مدافع آن؟؟
22 آپریل 2008, 16:33, توسط کاکه کابل
مهدی برار یک چیزکه برت گوشزد میکنم که جنگ ضد راوا ره شروع کدی ولی از همی شروع بسیار شل پیش رفتی و معلوم میشه که انبان برار خالیست و به چیزایی دست انداختی که راوا ره زیادتر مطرح و معتبر می سازی تا ایکه چیزی ازش کمک کنی.
یادت باشه که راوا با بسیار کلانای میدان مثل زریاب، باختری، روستار تره کی، نگارگر و دیگا زده و کلشانه مات داده، نشه که بیدون اینکه جواب راوا ره بگیری تو چت شوی، مه پایک استدلال و منطق تره بیخی لنگ و شل و شت می بینم.
22 آپریل 2008, 17:38, توسط تمیم
به نظر بنده که جناب مهدی نیک آئین درعمق نشرات راوا داخل شده است وتمام تناقضات وگند این گروه مرموز را بامنطق خیلی عالی کشف کرده و به خواننده گان عزیز کابل پرس? عرضه میکند که باید از زحمت ایشان سپاسگزاری وقدر دانی نموده وبرای این فرهنگی گرانقدر آرزوی موفقیت نمائیم.
قلمش رساباد
22 آپریل 2008, 17:42, توسط نجیب
این را از یاد نبرید که راوا بر خلاف ادبیات افراطی آن، یک سازمان سیاسی است که می داند در چه زمان، به چه شیوه و با کدام زبان حرف بزند. وقتی راوا از گذشته ی خود می هراسد و سازمان مادر یعنی رهایی( که شاخه ی جدا شده از حزب شعله جاوید است) را انکار می کند، بخاطر ترس از بنیادگراها است. راوا اگر اعتراف به شعله ای بودن کند، به زودی از سیاست افغانستان به حاشیه می رود. کمونیسم ستیزی اگر چه تفکر عانیانه بنیادگرایان اسلامی است، ولی سیاستمداری برای راوا حکم می کند که از برچسپ های خانه بر انداز اجتناب کند.جالب است که نزدیکان به سازمان رهایی می گویند راوا باقی مانده های شعله هستند و از سازمان رهایی، اما، راوا حاشا می کند.
اما، مشکل من با راوا این است افرادی زیادی را به این دلیل مزدور و خاین خطاب می کند، که در میدان سیاست از صداقت، صراحت مواضع سیاسی و موضع گیری روشن ایدیولوزیک پرهیز دارند.چپ فعلی، فقط یک چپ خیالباف و عربده جوست؛ راوا نمونه ی از این چپ.
23 آپریل 2008, 09:52, توسط محسنی
این دیگر چه مشکلی است که با راوا داری. در کشوری که هر طرفش خیانت و بربریت و فاشیزم و عوامفریبی به نام سیاست و دموکراسی موج میزند، حال کسانی یافت شوند که خود را روشنفکر بنامند اما صداقت و صراحت موضع سیاسی و ... نداشته باشند، اینان را باید با چتلی سگ سوزانید به این بی قلبی و خنثی بودن و بی تفاوتی شان در برابر همه فجایع. یکبار به سخنان این هموطنان توجه کن که چه میگویند و بعد آنرا با این نوع افرادی مقایسه کن که با دیدن این همه اوضاع بازهم صداقت و موضع سیاسی علیه خاینان و جانیان و متجاوزان ندارند.
و جان برادر سخن اصلی اینست که این ظاهر قضیه است که خودت تصور میکنی این افراد تنها "صداقت و صراحت و موضع سیاسی ... ندارند".. اینان اینها را دارند اما موضع سیاسی شان در خدمت دشمنان وطن ماست اما میخواهند که بر سر آن پرده انداخته خود را غیرسیاسی و بی موضع نشان دهند. درین جهان فرد غیرسیاسی وجود ندارد، همه چیز در آخرین تحلیلی سیاسی است، این انکل سام است که به من و تو میخواهد بقبولاند که سیاست فقط کار اشخاص خاصی هست و من و تو باید غیرسیاسی باشیم و ناآگاه و کودن تا بهتر مورد استفاده ابزاری اش قرار گیریم.
از خواب برخیز عزیزم، نکوش که ناآگاهانه بلندگوی کرزی و فهیم و خلیلزاد و دیگر پست فطرتان شوی!!
23 آپریل 2008, 12:24
آقای محسنی
زیاد متوجه کامنت من نشدی و از بس از در پیش داوری ها و نفرت ایدیولوژیک خویش غرق هستی، نمی توانی سخن دیگر را تحمل کنی. مساله، سیاسی بودن و غیر سیاسی بودن نیست، بلکه سکوت دروغین راوا در باره ی رابطه ی خود با جریان شعله جاوید و سازمان رهایی است. دلیل آن بیشتر پنهان کردن از چشم بنیادگرایان است. راوا بر خلاف قهرمان نمایی هایش، از بر چسپ شعله ای بودن می ترسد. مشکل این جاست که راوا موضع گیری خود را در باره خواستگاه اش روشن نمی کند. این عدم صداقت است. تمام نزدیکان جریان شعله و سازمان رهایی می گویند که راوا شاخه ی جدا شده از این جریان است و این سازمان سکوت می کند. زیرا، می ترسد، از افکار عمومی و سیاستمداران جناح های مختلف.
من نشریات راوا را خواندم. این جمعیت تحلیل سیاسی خود را از وضع کنونی، انتخابات ریاست جمهوری و حضور جامعه جهانی ننوشته است. من ندانستم که آنها با حضور جامعه جهانی و ایالات متحده موافق هست یا نه؟ انتخابات در افغانستان و زیر کنترول جامعه جهانی را می پذیرد یا نه؟( زیرا راوا از ستایشگران انقلابی انتخابات افغانستان بوده است، با این تیتر: انتخابات مشت به دهان جنگ سالاران)آیا پروژه ی انتقالی را قبول دارد یا نه و نقد آن بر این پروژه در تیوری و عمل چیست و دیگران برای تطبیق آن چه کار کرده می توانند؟ آیا امکان یک جنگ سیاسی و نظامی دیگر علیه جنگسالاران و تکنوکرات های فاشیست پشتون و تاجیک و هزاره و... برای براندازی آنها وجود دارد، و یا اگر وجود ندارد، گزینه های دیگر چیست؟ یا راوا تنها رجز می خواند و قهرمان نمایی می کند؟ آیا اصولن راوا با چه پرنسیب( کمونیستی، اصلاح طلبانه، انارشیستی و....)می خواهد قدرت سیاسی را به دست آورد؟ ایا همه جنایت کار و سازشکار هستند( چپ معتدل، راست معدل، اصلاح طلب ......)یا دایره ی مشارکت راوا در عمل فراختر از ادبیات سطحی انقلابی آن است؟
فرستادن دشنام به جنایتکاران و جنگ سالاران و فاشیست ها، بیشتر رجز خوانی های کوچه بازاری و در خور شعور سیاسی و اجتماعی کوتوله های سیاسی است، نه در خور جمعیت انقلابی که ادعای زیاد دارد. تحلیل سیاسی و موضع گیری روشن و همه جانبه منطق تمام نهاد های سیاسی با اعتبار است.راوا هرگز این خصیصه را نداشته است.یاد تان باشد دفاع از حقوق بشر و سخن زدن علیه جنایت کاران، ویژگی انقلابی و انسانی تمام شهروندان و نهاد ها است، اما، طرح این مساله بدون یک استراتژی و پلاتفورم سیاسی و حقوقی که شان عملی و نتیجه بخش آن در نظر گرفته شده باشد،فقط شیادی و وعوامفریبی است.
24 آپریل 2008, 20:52, توسط کاظم پنجشیری
دوست عزیز
همین ادبیات راوا که به گفته خودت "رجز خوانی های کوچه بازاری" است، با همین که به گفته خودت "تحلیل سیاسی خود را از وضع کنونی، انتخابات ریاست جمهوری و حضور جامعه جهانی ننوشته است"، با اینکه به گفته خودت "موضع گیری خود را در باره خواستگاه اش روشن نمی کن"، "تنها رجز می خواند و قهرمان نمایی می کند"، "موضع گیری روشن و همه جانبه ندارد" و...
اما با همین وضعیت خود راوا به نظرم یک غنیمت بزرگ برای کشور ماست. در کشوری که تمامی گروههای سیاسی آن به ابتذال و مماشات با خاینان و تجاوزگران گراییده اند، در کشوری که کسی جرئت اندکترین سخن قاطع در مقابل برباد کنندگانش را ندارد، در کشوری که هرطرفش فساد و چپاول و حق تلفی موج میزند و ... اما همین راوایی های شجاع اند که با این "رجزخوانی" خود دل را از دلخانه خاینان و جانیان ربوده اند و فغان و وایلای همهی شانرا به آسمان بلند کرده، همین "رجز خوانی" راواست که سیاف جانی و هم کیشانش را وارخطا و بیچاره و زبون ساخته، با آنکه تصور میکنی "موضع گیری روشن و همه جانبه ندارد" اما آنچنان روشنفکران وامانده و خادم ارتجاع و امپریالیزم را رسوا و بی آب ساخته که دل انسان را شاد میسازد. همین راوا تنها وجدان بیدار در کشور ماست که بیمحابا و بدون اندکترین چشمداشت و یا دغدغهای تمامی دشمنان مردم ما را با نثر خنجرگونش از پا در می آورد و مات شان میکند.
راوایی که اینچنین دل و قلب و مغز دشمنان را پاشان کرده است، طبعا باید بین تمامی ستمکاران، مزدبگیران و چتلی خوارانش منفور باشد، و این از افتخارات راواست که همیشه مورد دشنام پراکنی و اتهامات و تهدید های نیروهای شیطانی و سیاه بوده است. این افتخار راواست که بین خود و دشمنان مردم ما خط روشن کشیده و در مبارزه اش هیچگونه تزلزل و عقب گرد و محافظه کاری به چشم نمیخورد.
اگر تصور میکنی که "گزافه گویی" کرده ام بفر ما و یک نیروی سیاسی موجود در افغانستان را برایم نام بگیر که قاطعیت، روشنگری، افشاگری، شهامت و ایستادگی نوع راوا را در مبارزه علیه بنیادگرایان و بادارانی خارجی شان داشته باشد.
راوا را به این و آن منسوب کردن از نهایت افلاس و خالی بودن منطق سیاسی صورت میگیرد که خریداری ندارد.
25 آپریل 2008, 21:37
من کاملا با شما موافقم، راوا اگر دهها کمبود داشته باشد، چون کار و مبارزه میکند، میتواند به این مشکلات فایق آید. در کشوری که زن انسان محسوب نمیشود، وجود راوا غنیمت بزرگی است و از طریق راواست که مردم جهان میتوانند درک کنند که زنان افغانستان قربانیان خاموش نیستند.
23 آپریل 2008, 07:35, توسط محمدهارون رستاخیزی
برادر محترم شعله یی ها چون پایگاه مردمی ندارند ازدادن هویت خود شرم میکنند.زیرا انها از عاقبت بیوه مائو باخبراند ومیدانند انچه بر سر گروه چهار نفری رهبران نفرین شده انقلاب خونین فرهنگی چین گذشت بالای انها نیز میگذرد، مابرای محاکمه انها از قوانین فراتر ازقانون اساسی افغانستان یا قانون حقوق بشر کار خواهیم گرفت یعنی قانون قرانی وایشان را نزد رهبر شان مائو درجهنم خواهیم فرستاد.اگر جرئت دارید هویت خویشرا افشا کنید.
24 آپریل 2008, 05:56, توسط شکور
ولي برخلاف تو من ميگويم که شعلهايها در ميان مردم جايگاه ويژهاي خود را دارند و مردم به آنان بيش از حد احترام دارد چون تا به حال مانند خلقيها، پرچميها، جهاديها و طالبان جنايتي را مرتکب نشده اند. اگر مثالي داري از جنايت شان لطفاً بنويس.
و سخن ديگر نيز اين که شعلهايها جواب دندان شکن به دشمنان خود داده اند و هرگز دشمني که آنان ضربه رسانده است را رها نکرده اند که آزاد بگردد لذا براي خودت (هارون رستاخيزي) هم اين نصيحت را ميکنم که به شعلهايها از عقب کمپيوترت اخطار نده که شايد روزي ترا هم به سزاي اعمالت برسانند.
28 آپریل 2008, 07:03, توسط محمدهارون رستاخیزی
آقای شکور تا دیروز شما انقلاب را ازمیله تفنگ میکشدید.چطور حالا نویسنده شدید .ازپشت کمپیوتر اخطاردادن کار مزدوران یتیم چین، میراث شوم مائو است که ازویب سایت خویش یعنی همان راوایی های وابسته به آی اس آی وسی آی ای را میگویم نه عادت ما مسلمان ها.
ما مسلمانان این سرزمین شمارا یکبار دیگر دعوت به دین مبین اسلام میکنیم ،چسپیدن به اندیشه های منحط مارکسیستی ومائویستی هیچ فایده ندارد ازخدابترسید کلمه توحید رادوباره بیان نمائید.حداقل درطفلی درگوش شما تکبیر گفته شده چرا با اسلام دشمنی دارید .
28 آپریل 2008, 14:27, توسط قادر شکوه
مسلمان نما های دین فروش وطن را برباد و ویران کردند زیر ریش اسلام بیشرافتی ها و نجاست کاری هایی کردند که دل ما را از اسلام سیر کردند!! حال تو آمدهای جارچی ملاعمر و سیاف و ربانی شده دعوت به اسلام میدهی.
کمونیست ها و مائوئیست ها میلیونها بار بر شما اسلامگرایان قاتل و بی قلب شرف دارند. مائوئیست ها حداقل کشور خود را ویران نکردند و پرنفوس ترین کشور جهان را بر بام جهان نشاندند اما شما ها چه کارکرد مثبتی دارید که به آن بلافید؟؟؟ تنها بلدید که بر هر بیگناه و مظلوم تفنگ بکشید و گلوله قسمت کنید، حتی کله و عقل ساختن همان تفنگ خود را هم ندارید و از بیگانگان "ملحد" آنرا خیراتی بدست میآورید!!!!
بس است دیگر اسلام را آنچنان با سیاست گندیده ملوث ساختید که بویش همه جا را گرفته!!
اسلام غیرسیاسی و غیرملوث شده در قلب مردم ماست که شما ها قدر آنرا ندارید، شما که اسلام اسلام میگوید خود تان عملا به ریشه اسلام تیشه زده اید!!
24 آگوست 2008, 02:57, توسط کاوه
آقای هارون جراتمندانه اعتراف مینماید که دشمنان خو دیعنی مائوویست ها را مطابق قانون اسلامی محاکمه مینمایند نه قانون افغانستان وقانون حقوق بشر ! وایشان تااینجا بدرستی فهمیده که قانون اسلامی باقانون بشر سازگاری ندارد . این صداقت واعتراف فقط وفقط نزدطالبان موجوداست نه مسلمان نماهای دیگر! هارون جان موفق باشید
24 آپریل 2008, 05:00, توسط عابد ولی
نجیب خان می نویسد:
« مساله، سیاسی بودن و غیر سیاسی بودن نیست، بلکه سکوت دروغین راوا در باره ی رابطه ی خود با جریان شعله جاوید و سازمان رهایی است. دلیل آن بیشتر پنهان کردن از چشم بنیادگرایان است. »
1_تاجاییکه از نشرات راوا بر می آید وهیج آدم با وجدانی نمیتواند آنرا انکار کند یکی هم موضع قاطع ضد بنیاد گرایی راوا است.و هیچ آدم عاقلی نمیتواند «پنهان کردن» را در نشرات راوا ببند.
شخص مهدی مقاله نویس کامنت های مشخص ،روشن و بی ترس دفاع راوا را از شعله ای هاآورده است و ضرورت کامنت دوباره آن نیست.دگر «پنهان کردن» یعنی چی؟
2_آیا این «پنهان کردن» هاراوا را چی که سایر نیره های ضد بنیادگرا و حتی غیر بنیاد گرا را از گزند آنها در امان نگه داشته؟ این راوا بهتر از همه میداند که معامله ،سازش ، وحتی برخورد نرم با بنیاد گرایان آنهارا بیشتر از گذشته هار می سازد.ویا اگر راوایی ها بگوید که شعله ای ایم چه تفاوتی در برخورد بنیاد گرایان رونما خواهد گردید؟
می نویسد:
«یاد تان باشد دفاع از حقوق بشر و سخن زدن علیه جنایت کاران، ویژگی انقلابی و انسانی تمام شهروندان و نهاد ها است، اما، طرح این مساله بدون یک استراتژی و پلاتفورم سیاسی و حقوقی که شان عملی و نتیجه بخش آن در نظر گرفته شده باشد،فقط شیادی و وعوامفریبی است.»
اولا یاد کی ویا کی ها باشد تجیب خان؟از یاد راوا و شعله ای ها که نرفته.نه تنها «سخن»میزنند بلکه در حدود امکانات خود عمل میکنند.از محاکمه زرداد گلبدینی ونقش راوا را دران شنیده ای؟
ثانیا آیا شما به مثابه یک فرد و یا تشکیل کدام «ستراتیژی» ،«پلاتفورم سیاسی و حقوقی»که «شان»(اینرا که نه فهمیدم)عملی و نتیجه بخش آن در نظر گرفته شده باشد طرح کرده اید؟ویا معلومات نمایی میکنید که گویا ستراتیژی و پلات فورم...را میدانید؟
وبه جواب محمد هارون خان که میکوید:«برادر محترم شعله یی ها چون پایگاه مردمی ندارند ازدادن هویت خود شرم میکنند.»
فقط همی قدر کافیست که بگویم:ازینکه پایکاه مردمی!پرجمی،خلقی و اخوانی ها را که گورهای دسته جمعی (که هنوز شاید 80%در صد آن کشف نشده باشد)تشکیل می دهد ،وشعله ای هااز ین نوع پایگاه ها ندارد.
28 آپریل 2008, 01:58, توسط محمدهارون رستاخیزی
برادر محترم شعله یی به اندازه گنده ومتعفن هستتند که تاریخ حداقل برای مدتی کوتاهی ایشانرا تحمل نکرد. ولی کمونیست های خلق پرچم راحداقل درمعده خویش تحمل وبعداً ایشانرا استفراغ کرد.ولی شعله یی ها رامدتی کوتاهی دردهن خویش نیزتحمل نکرد،درست مانند تروتسکیست ها که درروسیه قبول نشد وتنها درشعار زنده ماند.
28 آپریل 2008, 05:08, توسط عابد ولی
رساخیزی صاحب:
آنگونه که پرچمی ها ،خلقی هاو اخوان به زور قدرت های استعماری خودرا بالای تاریخ تحمیل کردند نه اینکه تاریخ آنهارا تحمل کرده باشدو تاریخ هم «استفراغ» شان کرد.مسلما که شعله ای ها نه به خودحق چنان تحمیل را بالای تاریخ میدادند و میدهند و نه هم قدرت های استعماری توان خرید شانرا دارد.
28 آپریل 2008, 07:13, توسط محمدهارون رستاخیزی
آقای عابد ولی اشتباه کردید ، اگر استعمار میخواست کسی را به قدرت برساند.استعمارسیاه یا امریکادر ویتنام وکوریاشمالی وحالا درعراق موفق میبود.استعمارسرخ درآسیا میانه وافغانستان .ویا استعمار زرد چین شمارا بالای ماتحمیل میکرد (بازتکرارانقلاب شوم فرهنگی دراینجا).
جان سخن این است که شما پایگاه مردمی ندارید والی که دربرنامه های مائویستی تان تغیرنیاورید.
آقای عابد درجای که من زندگی میکنم یا کابل هرکس ازکسی که نفرت دارد اورا شعله یی خطاب میکند.یعنی چقدر نفرت انگیز کلمه شده است..
شمارا نیز به دین مقدس اسلام دعوت میکنم .من اکثر کتاب های شمارامطالعه کرده ام ازمانیفیست کمونیست تا انقلاب مداوم وغیره ...هیچ گونه انسانیت وشرافت درآن نیافتم وقت خود رابا مارکسیست هاضایع نکنید مسلمان شوید ازخدابترسید.
28 آپریل 2008, 11:37, توسط پرویز واحدی
خوب اگر از این بحث ها بگذریم و من هم به دعوت شما لبیک بگویم و به "دین مقدس اسلام" روی بیاورم، میشود راهنمایی بفرمایید که کدام اسلام را قبول کنم: اسلام ربانی را؟ از سیاف را؟ از ملا عمر را؟ از محقق و خلیلی را؟ از دوستم و گلابزوی و علومی را؟ یا از رژیم خامنهای را؟ و یا هم اسلام کرزی و نوع سی آيای را؟
و اگر قرار باشد که قران کریم را بخوانم که هشیارتر گردم، کدام کاپی آنرا ترجیع دهم؟ از میان همان میلیونها کاپی که سی آی ای در طول "جهان مقدس" در افغانستان و آسیای میانه پخش میکرد و یا آنی را که آی اس آی پخش کرد و پخش کرده میرود؟ و یا هم نوع موساد آنرا.
و جناب شما خواندن توضیح المسایل خمینی را برایم در حل مشکلات روزانه تجویز میکند و یا از خویی را؟ مثلا اگر در بمانم به اینکه در مسجد اول پای چپ را داخل کنم یا پای راست را و یا اگر اگر ندانم که بینی را با کدام انگشت پاک کنم از کدام مرجع تقلید استمداد بجویم؟؟!!
28 آپریل 2008, 11:42, توسط سمیع اله کابلی
آقای هارون، مثلی که نکته چینی بالای "مانیفیست کمونیست" و غیره کمی از سویه شما بلند تر باشد. کتاب سیاسی که در 1848 انتشار یافته و هنوز کسانی مثل تو نامش را میدانند و حتی ادعا میکنند که آنرا خوانده اند، خود رساننده منطق و ارزش و صلابت این اثر ماندگار است که تا حال مخالفینی سرسختش در سطح دولتهای اشغالگر نتوانسته اند آنرا رد کنند. شاید تنها کتاب سیاسی جهان باشد که به تمامی لسانهای جهان ترجمه شده و بیش از یکونیم قرن است که همچنان میلیونها انسان در سراسر جهان به آن ارج مینهند و کسی نتوانسته در تئوری های مطرح شده در آن منطق و بحث جدی ارایه دهد.
28 آپریل 2008, 13:53, توسط عابد ولی
رستاخیزی صاحب:
خاطرک تان جمع باشد که تاکنون استعمار سرخ و سفید وبه گفته شما استعمار زرد موفق به خرید شعله ای ها نشده اند.و هم اگر فردا استعمار گلابی و نصواری و ...هم سربالا کند.
شما حتما در کنار ربانی،سیاف،گلبدین،محقق،قانونی و یا در کنار ملیشه نو مسلمان شده تان دوستم قرار دارید که از هرکسی که بد تان آمد وی را شعله ای میخوانید.و حقانیت شعله ای ها هم از نفرت اخوان از ایشان ثابت می شود.
و من هم از شما دعوت میکنم که از اسلام نمایی های نوع گلبدینی،ربانی...حذر کنید که لا اقل خون کابلیان دامنگیر تان نشود.
30 آپریل 2008, 02:31, توسط محمدهارون رستاخیزی
حالا که پروز صاحب اسلام راقبول کردی برایت یاد میدهم :ابتدا کلمه شریف توحید رابزبان بیاور ازنزدیکترین پسر همسایه میتوانی پرسان کنی تابرایت درس بدهد بعداً آمنت باالله راتاآخر بزبان بیاور.درفروعات ازهرکسی که تقلید میکنید فرق نمیکند زیرا (راه رسیدن به خداوند به تعداد خلایق آن است.)
دررابطه به مکاتب مختلف اسلام باید گفت که این مشکلات درمکتب مارکسیزم به مراتب زیادتر است.مثلاً
سوسیالیزم انارشیزم "مکتب پیتر لاروف".
مکتب باکونین .
نچایفیسم مکتب نچایف.
منشویزم مکتب مارتوف وپلخانف.
سوسیال پاتریوتیکها مکتب پلخانف.
بلوشیوزیم مکتب لنین ورفقای اش
تروتسکیزم مکتب زینوویف کامنف وتروتسکی.
استالینزم نامش درپیشانی اش است.
بخارین مولف الفبا مارکسیزم نیز مکتب داشت(گرباچف ادامه دهنده آن است).
سندیکالیزم وانارکوسندیکالیزم.
فالانژیزم.
استالین هزاران نفر راکشت وقتی خروسچف وی رابعدازمرگ محکوم کرد ریوژنزیم شد.
ازهمه فلاکت بارتر مائویسم یعنی انقلاب از میله تفنگ میبراید منطق وجود ندارد .
ژاکوبنیسزم لنینی (حفیظ الله امین ازاین شاخه پیروی میکرد یعنی میگفت برای من تنها اعضای حزب نفوس افغانستان است).
گواراایزم.
کاستروئیزم .
خدا از تمام اینها ماو تو را که تازه بدین اسلام مشرف شدی نجات بدهد.
30 آپریل 2008, 07:19, توسط محمدهارون رستاخیزی
سمیع جان گناهت نیست ،دردولت های استالینستی ومائویستی خواندن هرکتاب به جز کتاب های منحط خود شان جرم بوده وشخص مذکور یا زندانی ،تبعید یا اعدام گردیده است .توفکر میکنی که مسلمانها نیز مانند شما تعصب دارند. آقا خواندن یک کتاب رساننده منطق وارزش وصلابت آن بوده نمی تواند.قرار ضرب المثل هرکتاب به یکبار خواندن میارزد .خودت بهتر میدانی که بزرگترین علمای جهان فلسفه مربوط مسلمانان ویا مذهب گرایان است .حتی استاد مارکس یعنی هگل یک شخص مذهبی بود.باری درکتاب اصول مقدماتی فلسفه اثر ژرژ پلستر خواندم که میگفت بعداز کشف الکترون وسختی اجسام ازتاثیر بار الکترونیکی صد هاعالم ماتریالیست مذهب گرا شده وبه قول مولف ایدیالیست شد.من به شما کتاب" تقویم انسان"اثر علامه صلاح الدین سلجوقی را تجویز میکنم بخوانید تا فکر تان روشن شود.خدا کند مثل راوایی ها به این عالم بیچاره نیز توهین نکنید.
24 آگوست 2008, 03:32, توسط قومندان پلو
مولوی صاحب هارون جان خداوراستی ایقدر باسواد هستی که ازعبدالرحمن کده زیادتر . ایقدر نام قطار کدی که مارکس ده اودنیا بیخی پریشان شده خواد گفت که اینا ره خو مه تابحال خبرنداشتم . الهی میگوم ملاعمرصدقه ات شوه کدی ای رقم اصحاب . به چاریارنبی قسم که ده چشم اسرائیل خاراستی . اوبچه میگوم کوشش بکو آینده خوب داری . انشاالله ده عمرشصت سالگی دست چپ وراست خوده میشناسی !!!
24 آگوست 2008, 15:09, توسط ارزگانی
بنام خدا
حضور محترم عرض شود اینکه شما از معارف قرآن اطلاع دارید ویا اینکه فقط اسم قرآن را شنیده اید .
شاید تاحال به نکته توجه نموده باشید که استعمار صد ها سال است برای ماوشما نقشه می کشد ومارا مانند دوسک باهم می اندازد وحکومت می کنند که یاداشتهای مستر همفر جاسوس انگلسی گواه این مطلب است .
واگرواقعا ما به معارف دینی وقرآنی مان عمل کنیم چرا به این روز گرفتار شویم چون بقول شاعر :
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی که هست از مسلمانی ماست
حال ما یک صفت داریم که اشتباهات خود را نمی پذیریم وقانون که اسلام بای ما آورده عمل نمی کنیم وخودمان را عمدا در زنجیر می آندازیم وگرفتار می کنیم اگر ما در تاریخ گشتی بزنیم چند صباحی مسلمانان به قانون الهی عمل نموده ند وبیش از پنجا کشور را در تحت تصرف داشتند؛ وحال مسلمانان از دین فاصله گرفته است که به این وضع رسیده واگر ازخواب بیدار نشود به بلای بد تر از این گرفتار خواهد شد.
حال شما دوست عزیز اگر واقعا می خواید از مسئل ومعاریف دین تان سردر بیاورید باید عرق در مطالعه کتابهای اعتقادی شوید تا پایه واساس فکری شما محکم گردد وبه حقیقت عالم پی ببرید ریزا اعتقاد مینای نمام افعال وافکار انسان است .
25 آگوست 2008, 10:29, توسط قومندان پلو
باران که درطبیعت پاکش خلاف نیست
درباغ لاله رویدودرشوره زارخس
ایطور مالوم میشه که ده ارزگان فقط طالب وفکرطالبی پیدامیشه ودیگه خیروخیریت است . دلیلش ام شاید ای باشد که ای بیچاره مردم غیرازکتابای که عربها نوشته کده ده دیگه چیزا سرخلاص نیست . اگه نی ازجمله هموپنجاه ملک که مسلمانا یاعربا ده قانون اسلامی تصرف شد یکش بیچاره افغانستان است که تا امروز ده زور الله اکبر خون مامردم روان است . دنیا کی نداریم خوخیربلا ده پسش ازعقل ام مارا یکهزار سال پسمانده ساخت . ده ایران که معارف دینی بسیارزیاد شده وکتابای اسلامی زیاد خوانده میشه ، نه دور ونه دیر همی چند دیرپیش سردار سرتیپ سرلشکر زارعی که تمام پولیس ایرانه ده کنترول داشت وشاید زیادتر ازهزار زن ودختر ایرانی را شلاق کاری ومویای پیشانه شانه قیچی زده باشد ..... استغفرالله ربی بالتجاوزوالمجاوز بیچاره آقای زارعی مظلومانه ده یکخانه زنکه بازی کدی شش تا زن لوچ که بخدا یک نیکرام نداشتند دستگیرشد وای زنا همگی همرای برادرسردار اسلام زارعی برهنه نماز جماعت میخوانده...... آقای ارزگانی تره به ملایکه وشیطان هردوقسم که دیگه ما مردمه بانید که آدم شویم . بخدا ازخاطرکتابای عرب اول مردم خود مابیچاره شد ودویم بیخی خداوراستی ده دنیا رسوا رسوا شدیم . تره چی بلازده که مردمه ده علم دعوت نیمکنی اگه میفامی اگه نه میفامی خدا تره کدنفهمامحشوربسازه .الهم لاتمقتنی واهدالنصراط الکجوج
26 آگوست 2008, 10:57, توسط آیژ
هارون جان قند اگرباقبول زحمت لطف نموده ژرژ پلستر را معرقی نمایید بسیار خوشحال میشویم ؛ این نام برای من بسیار نو بود وکشف تازه بنظر میآید.
28 آگوست 2008, 10:47, توسط نفیسه
آقای هارون رستاخیزی ! اگرچه پرداختن به جواب شما باتوجه به قباحت نظرویا کپکریزبودن ذهنیت شما کارسودمندی نخواهد بود ولی بخاطر جلب توجه جنابعالی به جنبه های غیرانسانی اصول وارکان فکری اعراب بدوی ( دین تحمیل شده باضرب شمشیربرنیاکان ما ) که امروزه شماازسرجهل مرکب به آن افتخار ودیگران را دعوت میدهید ، چندنکته را لازم بیاد آوری میدانم . 1- من دراین خوشحالی باشما شریکم که میفرمایید " استعمارسرخ وزرد درافغانستان بالای شما تحمیل نشد" ولی این را هم سوگمندانه باید درنظرداشت که امروزه درجامعه ما آن طرزفکر وفرهنگی حاکم است که انسان را چون گوسفند ذبح مینمایند ، دشنه درحلقوم انسانها فرومیبرند ، چشم میکشند ، دست وپاقطع میکنند، درآتش میسوزانند ، به ناموس مردم تجاوزمیکنند ، زنان را گوش وبینی میبرند، به اطفال شیرخوارتجاوز روا میدارند ، جگرگوشه های مردم را به سگ عوض میکنند ، رشوه میستانند ، اموال ودارایی های عامه را تصاحب مینمایند ودرحمایت قانون لقمه نان شب مردم را می ربایند و این همه زشتی ها وپلیدی ها را بارسم وشیوه ای اسلامی انجام میدهند ، چیزی که شما دیگران را به پذیرفتن آن دعوت مینمایید وبه داشتن آن مباهات میورزید . ازنقطه نظرحاکمیت خودی ورهایی یافتن ازاستعمارسرخ وزرد! درشرایط که روزانه خون صدها انسان مظلوم سرزمین ما بدست آدم کشان جهان سرمایه ، به زمین میریزد وبرادران مجاهد ومسلمان ما اینهمه جنایت را همراهی وخیرمقدم میگویند ، دیگرصحبت ازاستعمارواستثمارواستحمار ازسوی شما چیزی غیرازدیده درایی وهرزه گی دربحث نیست واین مصداق ضرب المثل " درخت دربطن سبزکردن ودرسایه اش نشستن " است . 2- میفرمایید " درجای که من زندگی میکنم هرکس ازکسی که نفرت دارد اورا شعله یی خطاب میکند " اگراین حرف راست باشد ، بی تردید شما درجایی زندگی مینمایید که مردم آن ازفرط بیسوادی هنوز معنی شعله یی را نمیداند ویا اینکه همگی مربوط به باندهاواحزاب جنایتکار جهادی بوده ودراینصورت دشمنی شان باشعله یی ها قابل درک است . دراین رابطه بدنیست شعری را ازابوعلی سینای بلخی یادآورگردم که میفرمایند " خرباش که این جماعت ازفرط خری هرکه نه خراست کافرش میخوانند . 3- مدعی هستید که درکتابهای شما هیچگونه انسانیت وشرافت نیافتم !! اگرراست است محبت نموده نمونه های آنرا باذکرنام کتاب ونویسنده آن بنویس تاماهم باشما هم نظرشویم . تا آنزمان یک مطلب را ازمن در رابطه به مکتب ودین مورد پرستش خود داشته باش وهوشمندانه به آن بیاندیش ." خدای محمد درسوره توبه آیه 29 بشما چنین دستور میدهد ( بکشید کسانی را که بخدا وروزقیامت ایمان نیاورده وحرام خداوندوپیغمبرش را حرام نمیدانند وهمچنین آن دسته ازاهل کتاب را که به دین حق یعنی اسلام ایمان نیاورده اند ، مگراینکه متعهدشوند باخواری وفروتنی بدست خود جزیه دهند ) . بنظرم امروزه برادران مسلمان با آمریکایی ها مشترک این دستور را عملی مینمایند !! وهارون جان بهترمیفهمد که بالای کدام مردم عملی مینمایند . شاید ازنظرهارون جان وگلبدین وملاعمر این آیه سراپاشرافت وانسانیت است !!
28 آگوست 2008, 03:33, توسط ساهل
آقای مهدی جریان شعله جاوید نمادی از پیشتازترین جنبش انقلابی افغانستان است. جمعیت انقلابی زنان افغانستان(راوا)بابیشترین قوت خویش از این جریان پاک دفاع کرده وخواهدکرد. شما مرض دارید . یک جریان دموکراتیک نمیتواند ازیک جنبش انقلابی دفاع کند؟ حدف موضوع سیاسی آنان ها است نه ایدیولوزی . با این شعار میخواهید به اسلام گرا جشمک بزنید و نفرت توده ها را علیه انقلابیون برانگیزید. ناممکن است جرا که آنها با خون خویش ثابت کرده اند و میکنند که از وطن جگونه دفاغ کنند.امروز برای مردم عملکرد ها مطرح است . شما با شعارهای کاذب تان (شرمک) نمیتوانید خواننده گان را گمراه کنید.