2014 نزدیک است؛ چرا باید نگران بود؟
با خطاب قرار دادن طالبان با عنوان «برادر» از سوی حامد کرزی و موضوع تضرع گونه دولت افغانستان پیش طالبان، نگرانی ها دوباره افزایش یافت. و چه بدتر اینکه با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در 2014 و سخنگویی برخی اعضای کابینه کرزی از جمله برخی وزیران به نیابت از طالبان، دوباره امید را از شهروندان زدود و دوباره کابوسی افشاند که اکنون با گذشت هرروز، به واقعیت نزدیک تر شده می رود.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هنوز هیچ کسی فراموش نکرده است آمدن رژیم طالبان، همانند یک سیل و یک توفان مخوف، دنیایی از وحشت آفرید. مردم به ناحق چنین فکر نمی کردند. زیرا طالبان از زمان ظهور و استیلا بر بخش عظیم از خاک کشور و گسترش روز افزون آنها به تمام مناطق افغانستان، با وحشت و کشتار و غارت همراه بود. روزی که طالبان عملاً وارد شهرستان ما شد، دقیق به خاطر دارم. آن روز انگار خیلی عظیمی از وحشت، فناه و واهمه، نه تنها قلب ها ما و احساس ما را فرا گرفته بود، بلکه تمام آسمان پاک شهرستان را وحشت و اضطرب پر کرده بود.
شادی حتا از چهره ی کودکان رخت بربسته بود، در چشم همه وحشت و ترس و اضطراب موج می خورد، همه نومید بودند، انگار کابوس مرگ تا گلوگاه ما آمده بود، هیچ آرزوی باقی نمانده بود، جلو چشمان مردم، سیل خون جاری شده بود و گوش شان از زنگ های شیهه و ناله، پر شده بود. ولی حق با مردم بود. طالبان کشتند، سوختاندند، هرجا آثاری از تمدن و فرهنگ دیدند، نابود کردند، آزادی و فکر آزاد را از مردم ستردند، زنان را در میان چهار دیواری ها محبوس کردند، زنده زنده تیرباران شان کردند، و آخرین متاع طالبان برای ما که دانش آموز کلاس چندم مکتب بودیم: پیراهن تنبان اوغانی، ریش و لنگی بود.
اما آن دوره ی پر از وحشت و اضطراب و کابوس بیدار، با یک اتفاق یک منتظره، برای مدت زمانی به حاشیه رانده شد. روزی که شکاری های هوایی دولت آمریکا در آسمان کشور به پرواز درآمد، و طالبان کم کم رخت بربستند و رفتند به لانه های شان، مردم با خوشی یی که خدا می داند چه قدر بود، قلب شان را برای میزبانی امیدهای تازه به زندگی، آراسته کردند، مردم خوش شدند، دیگر آن سایه ی مخوف و هراسناک نبود، دیگر زن ها زنده و زار چوب نمی خوردند، زنده و زار تیر باران نمی شدند، و دیگر کسی به ما نمی گفت، بر خلاف میل مان، پیراهن تنبان بپوشیم، دیگر کسی نمی گفت ریش بمانیم، دیگر کسی نمی گفت لنگی بزنیم و دیگر کسی دشمن خوشی ها و صلح و آرامش مردم نبود.
اما با گذشت اندکی، دوباره کم کم سایه ای از وحشت و اضطراب در کنج آسمان امید شهروندان نمودار گشت. طالبان کم کم ظهور کردند، دوباره دست به تخریب و کشتار زدند و هرجا که رسیدند، نهال صلح وتمدن و فرهنگ را تهدید کردند و دست به نابودی آنها دراز کردند. ولی در سالهای اخیر، این سایه، تیره تر و واقعی تر شد. با خطاب قرار دادن طالبان با عنوان «برادر» از سوی حامد کرزی و موضوع تضرع گونه دولت افغانستان پیش طالبان، نگرانی ها دوباره افزایش یافت. و چه بدتر اینکه با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در 2014 و سخنگویی برخی اعضای کابینه کرزی از جمله برخی وزیران به نیابت از طالبان، دوباره امید را از شهروندان زدود و دوباره کابوسی افشاند که اکنون با گذشت هرروز، به واقعیت نزدیک تر شده می رود.
هنوز یک سال تمام به 2014 یعنی سال خروج نیروهایی آمریکایی از افغانستان باقی مانده است، اما حامدکرزی و حلقه اش با موضوع گیری های غیر قابل انتظار، اخلاص شان را نسبت به طالبان بارها اظهار کرده و از موضع طالبان سخن گفته اند. نشانه های درک این اعمال خیلی ساده است. انتقاد شدید الحن کرزی از سربازان عملیات نظامی سربازان آمریکایی در مناطق تحت نفوذ طالبان و تعیین ضرب الاجل برای خروج نظامیان آمریکایی از برخی ولایت های ناامن، همه دال بر حمایت مستقیم کرزی از گروه طالبان می تواند باشد. از دیگر نشانه های اخلاص و خوش آمد کرزی به گروه طالبان، سخنرانی ها و وعده های عوام فریبانه ای است که تاکنون در چندین کنفرانس خبری و مطبوعاتی به زبان آورده است.
اخیراً باز هم کرزی به مردم کشور گفته است، با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا یک سال دیگر، صلح و امنیت به این کشور باز می گردد. این سخنان کرزی با درک شرایط موجود و با کش و قوس هایی سیاسی که بین او و حلقه اش و جانب مقامات آمریکایی اتفاق افتاده است، برای مردم زنگ هشداری است. علاوه بر آن، فعالیت های فتنه انگیزانه و فاشیستی برخی حلقه های قومی پشتون نظیر اسماعیل یون، کریم خرم، وزیر معارف و... همه به خوبی نشان می دهد که این افراد به شدت تلاش دارند تا با خروج نیروهای خارجی از افغانستان، این کشور را دوباره میدان جنگ های ملتی جور کنند و از سوی دیگر، دروازه شهر را بصورت رسمی به روی طالبان- یکی دیگر از برادرانش- باز کنند. رفتار و اعمال سیاست مداران پشتون در چند سال اخیر و بخصوص با موضوع نزدیک شدن به سال 2014 به جهت دیگر تغییر کرده است. از قرائن و شواهد پیداست که رهبران این گروه به شدت در تلاش اند تا به هر نحو ممکن حتا با جنگ و انسان کشی و به قیمت خون تمام مردم کشور، اقتدار قبیله ای خود را حفظ کنند و نگذارند روزی در این کشور، چیزی به نام دموکراسی، آزادی، فرهنگ، حقوق شهروندی و شهروند بوجود بیاید.
بنابراین، هر قدم که به 2014 نزدیک می شویم، به نگرانی های شهروندان کشور افزوده می شود. هیچ کسی نمی تواند باور کند بعد از خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان، چه سرنوشتی در انتظار مردم افغانستان است. شاید «میوه هفت رنگ» کرزی، این بار طالبان جلادتر و خون آشام تر باشد. طالبانی که این بار شاید روستاها و دهکده ها را به قربانگاه انسان تبدیل کند و تمام آن آثار تمدن و فرهنگی را که طی این چند سال اخیر فرصتی برای بازسازی خودش یافته بود را این بار از ریشه در آورد.
پيامها
13 مارچ 2013, 18:59, توسط ahmad
کسی از نزدیک شدن 2014 نگران است، که درین دوازده سال چور و غارت کرد و به مقام و منزلت رسید. برای 95% مردم فقیر افغانستان تغیری نخواهد آمد. اینها در همین 12 سال از هردو طرف (طالب و غربی ها) کشته شدند و در آینده شاید توسط طالب کشته شوند. درین 12 سال کسی ازین مردم بیچاره حمایت نکرد و بعد از 2014 نیز نخواهد کرد.